ســـالام دوســـلار..
اشخاصی که از رضا میر پنجه می خواهند یک اسطوره بسازند , ما یک سوال داریم.
شما هر وقت توانستید حکومت کودتایی اگستو پینوشه در شیلی را یک حکومت قانونی بدانید , آن وقت حکومت پهلویان که با کودتا به سر کار گذاشته شدند, هم مشروعیت قانونی پیدا خواهد داشت. در ضمن , رضا میر پنجه معروف به رضا شاه را نبایستی با ( کمال آتا ترک ) مقایسه کرد. آتا ترک با شکست دادن انگلیسی ها در نبرد حماسه آفرین "گالی پولی " به سرکرده گی دریادار وینستون چرچیل بوسیله ملت ترک به قدرت رسید ولی رضا میر پنجه را انگلیسی ها به حکومت نشاندند . دلیل اصلی این کودتای انگلیسی که پهلویان را به سر قدرت نشاندند , این بود که پادشاهان ترک ایران که چندین صد سال در ایران حکومت میکردند , بعد از دست رفتن امپراطوری عثمانی , می خواستند رابطه نزدیکی را با ترکیه جوان ایجاد بکنند . این همبستگی ترک ها , انگلیسی ها را وادار میکرد که یک حکومت دست نشانده (( از نوع فارسی )) که به عنوان ( نیرو و سرزمین بازدارنده و یا ....Buffer Zone ) بین ملت های ترک بوجود بیاورند , که تا اندازه ای موفق شدند. ولی همانطور که میدانیم تشکیل « توران» که ناشی از همبستگی اقتصادی, سیاسی و میلیتاری بین کشورهای ترک منطقه است , در حال شکل گرفتن می باشد.
و اما در باره غارت ایران بوسیله رضا میر پنجه..
دوستان .....
کتاب تحقیقی با ارزش از دکتر محمد قلی مجد به عنوان (( رضا شاه و بریتانیای کبیر ........ رضا شاه و غارتگر ایران )) که بر اساس اسناد وزارت خارجه امریکا به زبان فارسی هم چاپ شده است. ISBN:978-600-5786-00-2
عکسهای اسناد مهم این غارتگری را میخواستم در این مقاله بگنجانم ولی بخاطر حجم زیاد , سایت ایران گلوبال توان گزینش این اسناد را نداشت. سعی می کنیم اسم این اسناد را در صفحه های مربوطه بنویسیم.
1- گزارشهای نفتی و امور مالی: غارت نفت ایران. ص 28
2-فصل سوم: حکومت وحشت و کشتار: ص 99
3-فصل چهارم: کشتار در مشهد: ض173
4-فصل ششم: انگلیس و نفت ایران: چهل سال غارت و چپاول: ض 219
5- فصل هفتم: ذخیر مملکتی و غارت درآمدهای نفتی ایران به دست رضا شاه 1941-1927 ( 16 سال غارتگری )
6-عکس سندی به زبان انگلیسی از وزارت امور خارجه امریکا: (( دریفوس سپس به درآمدهای نفتی ایران از محل حق الامتیاز شرکت نفت انگلیس و ایران بین سال های 1927 تا سال 1941 اشاره میکند و بلایی را که بر سر آن آمد شرخ میدهد. اصولآ از آنجایی که درآمدهای نفتی در بودجه منظور نمی شد, هیچکش نمی دانست که چه بلایی بر سر آن می آید. به مدت چهارده سال, مردم ایران را از آنچه (( ارزشمندتریت دارایی اقتصادی شان )) توصیف میشد, بی خبر نگاه داشته بودند.ص 274-275
7- صندوق ذخیره استرلینک مملکتی ..صورت حساب های بانک شاهنشاهی در لندن:گم شدن این پول ها ص 279
8-حساب های بانکی رضا شاه در کشور های خارجی: ص361
(( پس از فوت رضا شاه در ماه ژوئیه 1944 پسر و جانشینش, محمد رضا شاه این پول را به ارث برد)). ص 367
9- ثروت رضا شاه در نیویور:ص371
10-حساب های بانکی رضا شاه در سویس: ص374
11-اسناد انکلیسی مربوط به همین حساب : ص375
12-حساب های بانکی رضا شاه در داخل کشور: ص377
13- اسناد انگلیسی کاملآ سری از طرف دولت امریکا مربوط به بانک شاهنشاهی: ص381
دوستان: این یک سند ( 14)محرمانه است که محمد رضا شاه بعد از فرار از ایران ثروت این ملت را بطور Guranty Trust Company of New York در این بانک ذخیره میکند.
14- سند انگلیسی همین پول های دزدیه شده: ص 384
15- سند انگلیسی یک کمپانی در نیویورک با شاه
16-فصل دهم. سرقت جواهرات سلطنتی: ص 391
17- سند انگلیسی در باره فروختن جواهرات سلطنتی توسط شاهدخت شمس و همسرشان: ص 407
18- سند انگلیس مربوط به فروش جواهرات توسط شمس پهلوی:ص408
19-سند انگلیسی مربوط به انتقال جواهرات سلطنتی توسط شاه ایران: ص:409
20-اسناد انتقال پول به حساب های ایران در بانک های نیو یورک 2 ژانویه- تا 26 ژوئن 1941: ص 45-و 451
دوستان... ما خیلی از این مغلطه های پهلویان را شندیم و خواهیم شنید که پشیزی ارزش ندارند. تاریخ را با (( احساسات)) نمی توان نوشت. انچه که حقیقت دارد این است که این ملت های ایران در اوج شکوفایی انقلاب مشروطیّت به آن حد روشنگری و آگاهی سیاسی دست یافته بودند که یک آخوند ارتجاع را ( فضل الله نوری )) را به دار کشیدند. ولی از برکت پهلویان و حزب رستاخیز درجه رشد و آگاهی سیاسی همین ملت ها به آن حد رسید که عکس یک آخوند مرتجع دیگر را در کره ماه می دیدند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
خرمگس معرکه
سازاخ و لاچین و پاچین ندارد.. همه شان از یک جنس و خر مگس معرکه هستند.
خوشکله...باید برقصند...
مدعیان شکنجه در نظام پادشاهی پهلوی....بخوانند
بارها گفته و نوشته اند که تمامی به اصطلاح روشنفکران نظام پادشاهی چه سیاسی کارها و چه تروریست ها.. هیچ حسن نیت و صداقتی در واگویی آنچه که در آن نظام رخ داده است، را ندارند
اما تا بخواهید دروغ گفتند و دروغ میگویند و در یک کلام شارلاتان هستند
چرا؟
توضیح میدهم
این جماعت شارلاتان در هر طیفی ادعا میکنند که این حکومت اسلامی
انقلاب ما را دزدیده است
زیرا اگر ما به قدرت میرسیدیم آزادی و برابری و دموکراسی را نهادینه میکردیم
که دروغی بیش نیست
زیرا تاریخ دور و نزدیک حاکمیت تفکرات این طیف شارلاتان را در جای جای جهان نشان میدهد که چه بر مردمان تحت حکومتشان اعمال کردند
به باور من اگر این طیف شارلاتان چه توده ای ها.. چه تروریست های چریک و چه تروریست های مجاهدین خلق ضد ایرانی، قدرت را بدست میگرفتند همین و یا بدتر از همین میکردند که تبهکاران اسلامی امروز در جای جای ایران می کنند
گفتند آزادی سیاسی نبوده است
که دروغی محض است
زیرا افرادی چون به اصطلاح ملی و نهضت آزادی و هزاران شاعر و نویسنده مثل شاملو و دولت آبادی و نعمت میرزا زاده و و و آزادانه فعالیت سیاسی و کارهای به اصطلاح ادبی میکردند
بروید نشریات و مجلات آن زمان را ورق بزنید و خواهید دید که همه ی این شارلاتان ها در آن دوره قد کشیدند و بزرگ شدند
موسیقی و موزیک پاپ که جای خودش را داشت و نیازی نیست در باره اش نوشته شود
تروریست های مدعی هستند که وقتی در عملیات انسان کشی دستگیر می شدند، شکنجه شان میکرده اند
که دروغی محض و شاخدار است
زیرا در هر کشوری سازمان امنیت و سازمان انتظامات برای جلوی گیری از ترور مردم و پاسبانان امنیت اجتماعی با شدت عمل برخورد میکنند و ساواک هم چنین کرد
این نه شکنجه است و نه تحقیر
بلکه میخواهند با این شدت عمل از فرد تروریست قرار بعدی اش را اطلاع پیدا کنند و به موقع جان یک یا چند نفر از پاسبانان امنیت اجتماعی را نجات دهند
در واقع اگر نیک بنگریم این تروریست ها خودشان شکنجه گر افراد خودشان بودند
طبق اطلاعات کسب شده از خاطرات بعضی از این تروریست ها، شکنجه و شلاق زدن در خانه های تیمی مرسوم بوده است و افراط خاطی تیم خودشان را شکنجه میکردند و شلاق میزدند و یا در نهایت میکشتند
این عمل ضد انسانی، هم در گروه تروریست چریکها اتفاق افتاد و هم در گروه تروریستی مجاهدین خلق ضد ایرانی.
این جماعت در هر طیفی با مظاهر مدرن و ترقی خواهی و آزادی و رفاه اجتماعی ایرانیان چه دختر و چه پسر ضدیت داشتند و تا جایی که ممکن بود انسان های مدرن را سرکوب و مظاهر ترقی خواهی و رفاه را نابود میکردند
درستی این گفته و نوشته ام کتابی است که بتازگی از منشعبین چریکهای تروریست در سال پنجاه و شش در ایران چاپ شده است که فردی بنام شیوا فرهمند راد، نگاهی به این کتاب کرده است و خاطرات خودش را در این باره و آن دوران گفته است
با هم این قسمت از خاطرات شیوا فرهمند راد، که در سایت های اینترنتی منتشر شده است، را میخوانیم
سوپر چریک ها... و ..دختران
تقی زاده فضای آن دوران دانشگاه صنعتی را به خوبی تصویر کرده است. او می نویسد:
مدتی بوفه را برای تعمیر و توسعه تعطیل کردند. میان پسرها شایع شد که رژیم میخواهد بوفه را برای عیش و عشرت آماده کند.
بوفه را با خدمات جدید و، میز و صندلی های نویی که روی آنها گلدانهایی قرار داده بودند، افتتاح کردند. پسرها در بوفه منتظر بودند تا دخترانی که به خود اجازه میدهند وارد آن شوند را هو کنند. اولین مقصر که جرئت کرده بود و ساندویجی خریده بود به همراه دوستانش با گریه بوفه را ترک کرد. گلدانها نیز
به مثابه مظاهر زشت فرهنگ فریبنده ای که قرار بود انقلاب را از درون تهی کند، به سرعت از سر میزها ناپدید شدند.و من یعنی شیوا فرهمند راد اضافه کنم که پیرامون من کسانی خیال میکردند که قرار است بوفه را با فضای کافه تریاهای نیمه تاریک شمال شهر بسازند برای بوس و کنار دختران و پسران!
...سالها بعد یک بار در محفلی در کنار یکی از آن سوپر چریک نما های سابق ِ اتاق کوه که آن موقع بسیار خشن بود و چپفارسی و با شرکت دختران در برنامه های کوهنوردی هم مخالفت داشت نشسته بودم. یکی دو پیاله باده پیموده بودیم و سرها گرم بود.
او سر به زیر و آرام، گویی با خود حرف میزند.. بی مقدمه زیر لب گفت:
- زدمش...
با تعجب نگاهش کردم، ادامه داد:
- خیلی زدمش ...
کنجکاو پرسیدم:
- کی رو؟
- یک [ دختر دانشجوی دوره هفت ] را ...
- اِه،چرا؟
- یک گوشه خلوت دانشگاه گیرش انداختم و بدجوری زذمش ...
- آخه چرا؟
- برای اینکه خوشگل بود!
نزدیک بود شاخ در آورم، پرسیدم:
- چون خوشگل بود، باید میزدیش؟
خب، جو آن موقع دانشگاه همین بود دیگه ...، خیلی خوشگل بود ... بدجوری زدمش ...
باشد که خفتگان ِ خفته ی خفت با خواندن این قسمت از خاطرات شیوا فرهمند راد که یک توده ای بوده است و الان هم به آرمان همان توده ای ها دلبسته است و بیرون از آنها کار میکند به بیداری باز کنند چشمان تا از دروغ های صد من یک غاز این شارلاتان ها فاصله بگیرند
چنین با
In reply to چناب تبریزی گرامی / یکی… by کیانوش توکلی
جاعل راپیدا وکنترل کنید.
سالام
جناب توکلی ،دست شمادردنکند،بزرگی خودرا درمصاحبه باسازاخ ومحبت های آن دونسبت بشما راگوش کردم.
آنها ارادت خودرا به شماوتفکرشما ابراز کردند.
جناب توکلی عزیز،خواهشا این جاعل ومغلطه کار راپیدا ودستور دهید،ازچرندنویسی ایشان جلوگیری کنند.
این دزد که معلوم است،بی ریشه ودزدزاده میباشد،
بنظریک جاعل سایبری میباشد.
حتی امکان دارد،یک نفوذی درسایت باشد.
باورکن کارم شده اعتراض به سایت درمورد این یک مادر وچهل پدر.
چناب تبریزی گرامی / یکی…
چناب تبریزی گرامی / یکی از کامنت گذاران بر این باور بود که " لاچین" همان " یعغوب خدایی (سازاخ)" است . در حالی سازاخ دوسال پیش درگذشت و من از اخرین لحظه زندگی او فیلم تهیه کرده بودم که در این اینجا گذاشته ام . او زحمات زیادی برای ایرانگوبال کشید بدون اینکه ذره ای افکار و نظرات سیاسی اش را در کار سایت دخالت داده باشد . یاد و خاطره اش گرامی باد
سالام بهگفتهٔ ولادیمیر…
سالام
بهگفتهٔ ولادیمیر مینورسکی خاورشناس: «هر جا که پرسش حلنشدهای در زمینهٔ فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکها بیدرنگ دست خود را همانجا دراز میکنند». مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پانترک، بیان میدارد که «مسائل علمی حلنشدهای در زمینهٔ فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پانترکیسم فراهم ساختهاست
سالام به عقیدهٔ آبراهامیان…
سالام
به عقیدهٔ آبراهامیان تأکید شدید رضا شاه بر هویت ایرانی بود؛ و این امر برای مردمی که مذهب هزار و چهارصد سال در زندگی آنها رخنه کرده بود بسیار دشوار بود. با دستور وی عزاداریها ممنوع اعلام شد و روحانیون خلع لباس شدند. در این دوره ملیگرایی رواج بسیار پیدا کرده بود، شاه خود به تخت جمشید میرفت، برای فردوسی آرامگاه ساخت و برای هزاره فردوسی شاعران و اندیشمندان زیادی به ایران آورده شدند.[۱۴]
اندیشه باستانگرایی در ایران پیش از رضا شاه از سوی تقیزاده با انتشار مجله کاوه ترویج یافت. اندیشه متعالی آریاییگرایی و مبارزه با پان ترکیسم در کنار سوابق روس و انگلیس در ایران موجب نزدیکی فراوان میان آلمان نازی و حکومت پهلوی در دوران رضا شاه شد. همراه با اندیشه باستانگرایی ایرانی اندیشه آریاگرایی و تأکید بر نژاد آریایی در ایران گسترش یافت. بسیاری از هوادارن آریاگرایی با نازیها همکاری میکردند و این به گسترش تنش با یهودیان که از سوی نازیها انگل خوانده میشدند انجامید. عباسقلی گلشائیان از وزرای دوران پهلوی پیشروی آلمانها در مرزهای روسیه را به فال نیک گرفت و خواستار برپایی جشن در ایران شد
In reply to یعقوبعلی خدائی معروف به سازاخ در نوشته های دیگران! by تبریزی
پان
سالام
پان یک کلمه ایی یونانی است.به معنی همه. میدانیم که همه یک کلمه عام است.درهرموردی میتوان ازآن استفاده کرد،
پان درصورتی معنی کامل بخودمیگیرد،که پسوندی به اواضافه شود.
اگربخواهیم ،به پان مثلاکلمه عرب،تورک،فارس،اسلاو،صرب،کردووو....اضافه کنیم ،میتوان گفت کلمه پان شکل جدیدی بخود
خواهدگرفت.
چراشکل جدید؟
پان عربیسیم،پان فارسیسم،پان تورکیسیم ووو...درصورتی معنی کامل بخودمیگیرند،که ساختارها وقدرت وزمینه وکاربردی
هم درمحیط خودبایدداشته باشد.
افرادی که پز روشنفکری وچپ ،وطن پرستی وو...بخودمیگیرند،وبدون اینکه آشنایی به معنی کلمات داشته باشندوبخواهند
ازکلمات استفاده کنند،ازدوحالت خارج نیست،
یاواقعن بیسوادهستندومعنی کلمات رانمی دانند،یامغرض ومامور ونفرت پراکن بوده ومیخواهند،
ازبیسوادی فرهنگی وسیاسی دیگران سوء استفاده کنند.
برمیگردیم ،به پان.
نیروها وقدرتهایی که به فرهنگ واقتصادوسیاست وسلاح ودیگراهرمهای حکومتی دست داشته واین ابزارها در ید آنهاست.
این گروه یااتنیک اگردیگراتنیک ها وتفکرات را ممنوع وخودسیاست کلی اتنیک حاکم را به دیگران تحمیل کند،آنها پان خواهندبود.
پس بهتراست ،یک سیاسی کار،اول معنی کلمه هارایادگرفته وبعدبخواهند،برای دیگران آخوندی کنند.
وقتی سیاسیون حاکم ملتی ، بیش ازصدسال با کمک گیری ازاجانب برای درقدرت ماندن دلارهای ملی وبودجه ملی وکل درآمدهای ملی را که بایدبرای ارتقای فرهنگ وزبان وهستی کل ملت هزینه شود،
هزینه یک اتنیک بکند،اینجا آن اتنیک وسیاسیون حاکم رامیتوان پان خطاب کرد.سیاسیون دیگرملل واتنیک که هدف محوهستی خود توسط حاکمان اتنیک حاکم قراگرفته اند،
حتی اگربرای حفظ هویت خودسلاح بدست گیرند،پان محسوب نمیشوند،بلکه آزادیخواه،هویت طلب،برابری خواه،عدالت خواه ووو،،،نامیده میشوند.
سیاسیون ملل تحت ستم پان نیستند،بلکه طرف مقابل آنهاپان وحتی فاشیست وراسیست هستند.
حال بفرمایید؛سازاخ کدامش بوده است؟
شمافکرکنم ،دیگردردنیای سیال جایی نداشته ویک فردشناخته شده وابسته به فرهنگستان دلارهای نفتی ،مفتی خوری بیش نیستید.
اگریک بار،یک سال،ووکمتر وزیادتر دراین تفکربودید،هیچ وقت بخوداجازه نمی دادم،شماراوابسته بشمارم.
درزمان گرفتن حکومت بتوسط فراماسیونری انگلیسی ،پالانی بیش از هفتاددرصدمردم ایران طبق نوشته مشتشرقین به تورکی
درایران صحبت میکرده اند.الان به 45 درصدرسیده است.
آیا این نشان ازحاکمیت فاشیستی وپان فارسی رانمی دهد؟
اسم خودراتبریزی وآنهم ستاره دار گذاشته وراه وحیدبهمن.حجت کلاشی،دشتبانی وگروهک آذریها را رفته ،فکرمیکنی مردم کبک
هستندوسر دربرف دارند؟
سالام پشت سر مرده حرفزدن…
سالام
پشت سر مرده حرفزدن کار درستی نیست. اما من واقعا در حیرتم که چگونه جناب تبریزی تونستن با موشکافی گذشته سازاخ رو برملا کنند. سپاس از جناب تبریزی
صدور فرمان مشروطیت و تاسیس…
صدور فرمان مشروطیت و تاسیس مجلس نمایندگان ملت در روز ۱۴ امرداد ۱۲۸۵، نقطه عطفی مهم در مبارزه روشناندیشان ایران برای برپایی حکومت قانون به شمار میرود. ایران در آن دوران، نیازمند دولتی بود که ضامن آزادی و برابری حقوقی مردم، و استقلال و رهایی ایران از سلطه و دخالت خارجی باشد، و با تامین ثبات و امنیت و منافع ملی، کشور و جامعهای گرفتار در باتلاق عقبماندگی را به سوی تجدد و مدرنسازی سوق دهد.
وقوع جنگ جهانی اول، مداخلات فزاینده روسیه و انگلیس، و بیثباتی و هرجومرج و قحطی بزرگ در ایران، شرایط را به سمتی سوق داد که حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، و بازگشت ثبات و امنیت به عنوان لازمه آزادی و تجدد و نوسازی، به اولویت بسیاری از مشروطهخواهان تبدیل شد.
در چنین شرایطی..سردار سپه...از راه رسید و به تعبیر مورخ برجسته، ماشالله آجودانی، تبدیل به ...قهرمان توانمند و مقتدر مشروطیت شد....آجودانی در مشروطه ایرانی مینویسد: رضاشاه دو خواست مهم مشروطیت ایران، یعنی ایجاد حکومت مقتدر مرکزی و مدرنساختن جامعه سنتی عقبمانده را با همه تناقضاتی که در مدرنیسم و تجدد ایرانی وجود داشت در برنامه کار خود قرار داد و در ظرف بیست سال، چهره جامعه ایران را دگرگون ساخت.
اصلاحات گسترده محمدرضاشاه پهلوی را نیز باید در تداوم خواستهای تاریخی مشروطه ارزیابی کرد. چگونه میشد از جامعهای مدرن سخن گفت در حالی که زنان، یعنی نیمی از جمعیت کشور از مشارکت سیاسی محروم بودند و بخش بزرگی از جامعه، رعیت به شمار میرفتند؟ محمد رضا شاه با اصلاحات ارضی و اصرار بر حضور زنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی، یکی دیگر از تکمیلگران پروژه مشروطه بود.
اما دقیقا در زمانی که دیگر خواست مهم مشروطیت، یعنی آزادی سیاسی و دموکراسی در ایران میتوانست محقق شود، انقلاب واپسگرایانه ۵۷ علیه ارزشهای تجددخواهانه مشروطه رخ داد، و مشروعهخواهان پیرو شیخ ملا و نورالدین کیانوری ها بر مشروطهخواهان پیرو ستارخان و باقرخان و سردار اسعد شاهپور بختیاری پیروز شدند و حکومت روضهخوانان و تبهکاران اسلامی را برپا کردند. حکومتی که از همان روز نخست، امت اسلام را جایگزین ملت ایران کرد، دادگستری مدرن کشور را تعطیل و بیدادگاههای انقلاب اسلامی را بر جان و مال مردم حاکم کرد، آزادیهای اجتماعی مردم و بهویژه زنان را سلب کرد، و امروز تمامیت ارضی و سرنوشت کشور را به چین و روسیه واگذار کرده و بقای خود را در هزینهکردن از جیب ملت ایران برای تروریستها و جنایتکاران میبیند.
مشروطه اما یک واقعه تاریخی نبود که در نقطهای از تاریخ تمام شده باشد. مشروطه خواست همیشگی ماست و همیشه ادامه دارد و این مدیون مبارزه روشناندیشان و دلیرانی است که پس از یک سده نیز نامشان در آسمان ایران همچون ستارهای درخشان میدرخشد و بر جان خستهدلان نوری از امید میافکند.
ملت ایران امروز بیش از هر زمانی خواهان برقراری حاکمیت ملی و تحقق ارادهاش در تمامی شئون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. یقین دارم این نیروی عظیم به خواست و هدف خود خواهد رسید، و استقلال، آبادانی و پیشرفت، و آزادی و دموکراسی در کشور عزیزمان تحقق خواهد یافت........پاینده ایران...زنده باد پادشاه
یعقوبعلی خدائی معروف به سازاخ در نوشته های دیگران!
دوست گرامی، کیانوش توکلی، من و شما با سیاست سر و کار داریم و در کارهای سیاسی گفتن و یا نوشتن حتی یک واژه می تواند دردسرساز باشد! و این که شما هم در این صفحه از ایران گلوبال و هم در بخش های دیگر ایران گلوبال بدون هیچ پژوهش موشکافانه ای نوشته ها و فیلم هائی را درباره آقای یعقوبعلی خدایی معروف به سازاخ گنجانده اید می تواند کاری دردسرساز باشد!
دوست گرامی، کیانوش توکلی، من کسی را به نام یعقوبعلی خدایی که با نام سازاخ در ایران گلوبال نوشته هائی را با زمینه پان ترکیسم می نوشت نمی شناختم، پس از درگذشت ایشان روشن شد که نام شناسنامه ای ایشان یعقوبعلی خدایی است!
پس از گشتن در جهان اینترنت نوشته هائی را درباره ایشان یافتم که با آن چهره ای که شما و دیگران در ایران گلوبال از ایشان نشان می دهید ناسازگارند!
دوست گرامی، کیانوش توکلی، اکنون بخشی از آن نوشته ها را بی هیچ گونه داوری درباره آن نوشته ها و صد درصد بی طرفانه در زیر می آورم تا دیدگاه های دیگران را درباره کسی به نام یعقوبعلی خدایی معروف به سازاخ بدانید:
..... ناصر خادم حسینی و اسحاق حصولی، بهاء الدین توکلی، وحید مناف زاده، محمدرضا ابراهیم زاده و کریم حسینی منتظر در خانه تیمی در اردبیل دستگیر شدند، احمد عیس زاده (اسد) در ادامه همکاری با بازجویان همه این افراد را لو داده بود که بعد از دستگیری به بندهای مجردی زندان تبریز منتقل شدند، در اوایل مرداد شصت به بند یک سه گانه منتقل و همراه سایر هم پرونده ای ها در اتاق شماره هفده مستقر شدند، بسیاری از رفقای این اتاق در تابستان و پائیز شصت اعدام شدند و این اتاق بعدا به ستاد توابین به رهبری احمد عیسی زاده، یعقوبعلی خدایی و بهمن عیوقی تبدیل گشت! .....
..... صبح ها به همراه سایر رفقای پیکاری که حدود چهل نفر بودیم به ورزش دسته جمعی می پرداختیم، بعد از آمدن احمد عیسی زاده و تواب کثیف دیگر یعقوبعلی خدایی به بند عمومی این ورزش های دسته جمعی تعطیل شدند! .....
..... پس از ضربه پلیسی به مرکز چاپ سازمان در تهران و دستگیری رابط چاپ تبریز یعقوبعلی خدایی ضربه ای هم در اواسط تابستان ۱۳۶۰ به کمیته آذربایجان وارد شد که تدارکات تبریز و بخش چاپ لو رفت و در نتیجه یعقوب کسب پرست و نامزدش بهجت ملک محمدی دستگیر شدند، رژیم جمهوری اسلامی با سرعتی جنون آمیز به نابودی این رفقا دست زد! ......
منبع این نوشته ها: شرح حال مجموعه ای از شهدای سازمان پیکار
..... بسیاری از رفقای این اتاق در تابستان و پائیز شصت اعدام شدند و این اتاق بعدا به ستاد توابین به رهبری یعقوبعلی خدایی تبدیل گشت! .....
منبع این نوشته: اسامی تعدادی از هواداران سازمان پیکار در تبریز
دوست گرامی، کیانوش توکلی، اینها نوشته هائی درباره یعقوبعلی خدائی معروف به سازاخ هستند که در آغاز کمونیست بود و سپس دست از کمونیسم کشید و پان ترک شد، به هر روی کسانی که با سیاست سر و کار دارند باید موشکاف و تیزبین باشند!
در یاد بود سازاخ عـــزیز..
ســـلام دوســـلا....
جا دارد که از آقای کیانوش توکلی و کارکنان محترم ایران گلوبال بخاطر انتشار مصاحبه سازاخ عزیزمجددآ تشکر بکنیم . بهترین ها را برای شما آرزومندیم.
In reply to سالام سازاخ عزیز همشهری من… by ع.ب.تورک اوغلی
تاشمارا وهمفکران شمارا کفن نکنم ،هستم.
سالام
جاعل عزیز.حتم بدان تاشما جاعلان راکفن نکنم.هستم.
تخم حرامی دست بردار نیست.
درمنطقه ما میگویند،آدام اولمییان یئرده چاققال هممشه اولوییار.
یعنی وقتی آدمی نباشد،شغال ها ازبوته بیرون آمده زوزه میکشند.
حال شده جریان این شغال ،می آید.یک متن کوچک بانام من گذاشته ودرمیرود.
تا امثال شما وهمفکرانت راکفن نکنم ،هستم.
گفت و گو کیانوش توکلی با…
گفت و گو کیانوش توکلی با یعغوب خدایی (سازاخ) قبل از مرگ
سالام سازاخ عزیز همشهری من…
سالام
سازاخ عزیز همشهری من از لطف شما سپاسگزارم. از ایران دستان پرمهر شما را میبوسم و امیدوارم روزی در ایران آزاد همدیگر را ملاقات کنیم و در آغوش بگیریم
دزدی اسم.
ســالام دوســلار..
ع.ب. تورک اوغلی.. همانطور که مشاهده میکنید من به عنوان ( لاچین , Lachin ) در این جا کامنت میگذارم. متاسفانه دوست عزیزمان ( سازاخ ) بخاطر مشکلالت سلامتی , چند سالی است از این دنیا رفته است. ایشان با ایران گلوبال همکاری نزدیکی داشت و بخاطر نوشتن یک کتاب به عنوان (( مارکسیسم افیون توده ها )) دوسال در ایران زندانی و شنکجه شده بود.کارکنان بیسوادهای وزارت ارشاد بدون اینکه این کتاب را بخوانند و بدانند که این نوشته ها بر علیه مارکس و مارکسیسم هست , تنها با نام « مارکسیسم » در عنوان کتاب, سازاخ عزیز را گرفته و روانه زندان کرده بودند. روحش شاد.
واما در باره به گرو گرفتن اسم شما در این سایت... همانطور که اشاره کردید ما ها با نوشته های کامنت گذاران خیلی آشنا هستیم. متاسفانه دزدی در جامعه های استبدادی من جمله ایران , یک عادت معمولی است . این دزدی می تواند پولی باشد , اسمی باشد, ادبی و فرهنگی باشد و یا مالکیت معنوی و روشنفکری.. در ضمن ارتش سایبری جمهوری جهل و جهالت و استعمار گر داخلی اسلامی ایران را هم نبایستی از یاد برد. موفق باشید. سن ساغ , من سلامت.
غارت ایران
شما از رضا شاه چه انتظاری دارید؟او باید قباله تقسیم ایران را به خزعل و میرزا کوچک خان و خیابانی میداد؟
اینکه او چرا نخست نخست وزیر کشور شد مربوط به شاهنشاه احمد قاجار است ولی.
اینکه او میخواست شاه شود با مخالفت مجلس از جمله دکتر محمد مصدق روبرو شد.از همه مهمتر احمد شاه با وجود اصرار فراوان درباریان
به ایران باز نگشت واین گناه شاه قاجار بخشودنی نیست. با صد در صد اطمینان میتوان گفت که اکثریت رجال قاجار با تعبیر سلطنت موافق بودند.
یکی از بزرگترین اقدام های رضا شاه جلوگیری از بلشویک شدن ایران بود.هیچکس موافق دزدی و قتل مخالف نیست و
خلاف کاری های رضاشاه محکوم است .
اما ،نمیتوان از خطای رضا شاه به سود تجزیه طلبی و نژادپرستی بهره برداری کرد. پدران ما شاهد بودند پس از رفتن رضا شاه چه بلبشویی ایران را فرا گرفت.اخوند اخراجی به ایران وارد شد و حزب بلشویک روسیه اغاز به کار کرد.یعنی رضا شاه سدی در برابر ارتجاع سرخ وسیاه بود. امروز اما ارتجاع سیاه حاکم و پیروان ارتجاع سرخ
در بدر و اواره جیره خوار کشور های غربی هستند.
خجالت بکش
سالام
سازاخ عزیز؛
شمابا تفکرمن آشنایی دارید،من بشخصه رضاپالانی رایک گماشته برای اجرای سیاست های استعارگران
میدانم.
این دلقک گاه وبیگاه پیدا شده ،همچون اسلاف خود بانام من دراین سایت متن میگذارد.
من تمام بدبختی های ایران رازیرسراین گماشته انگلیس میدانم.
متاسفانه درایران درمورداین شخص واطرافیانش روشنگری نکرده اند.
حتی باآخوندها باهم شزیک بود.
جهت اطلاع آقای باقرزاده و…
جهت اطلاع آقای باقرزاده و دیگران : کامنت های بی ارتباط با مقاله منتشر نخواهند شد
دودمان پهلویها را
محمد رضا پهلوی با کمک آمریکا در دوران جنگ سرد ،درسال ۱۳۲۵ با کمک دارو دسته های اربابان محلی ،وبا کشتار وسیعی ،حکومت فدرال سوسیال دمکرات آذربایجان را قلع و قمع کرد،و۳۲ سال بعد در سال ۵۷ نسل بعد ی ترکان در قم تبریز تهران دودمان پهلوی را از ریشه کندند. و البته مردمان دیگر ملل کرد لر عرب بلوچ ترکمن هم که کشتار رضا پهلوی را با شدیدترین وجه تجربه کرده بودند ،با حرکت یکدست ترکان در قم تبریز تهران همگام شدند.وحالا نسل امروز هم مصیبتهای تمامیت خواهی مرکز گرایی و هژمونی اتنیکی ،ومصیبتهای اسمیله گری وانکار ملل خود را به تک تک سلولهای خود لمس میکنند.بنابرین تک تک تمامیت خواهان مرکز گرایان شاهالهی ها سلسله پرستان وراث طلبان متوهمان جاعل و استعمار واستثماری کنندگان بدانند و البته اکثریت قاطع شان میدانند، ۷۰ درصد ملل غیر فارس با وزنه اصلی ترکان یک دست وعملگرا انقلاب نمی کنند که دوباره قاتلین ملل خود را سر کار بیاورد ودوبار سلسله گرایی فرد پرستی وراثت گرایی اتنیکی سر کار بیایند،اکثریت مردم ایران الان با اصلاحاتی عدالت میخواهند ،البته اتنیک فارس در قالب جمهوری ودیگر اتنیکها در قالب فدرالیسم .وباز اکثریت قاطع مردم جمهوری اسلامی را بهتر از شما تمامیت خواهان متوهم شاه الهی ومجاهد میدانند
سالام به نظرم بهتر است به…
سالام
به نظرم بهتر است به فکر آینده ایران باشیم. رضاشاه هفت کفن پوسانده، آن وقت شما به فکر غارتهای او هستید؟
افزودن دیدگاه جدید