رفتن به محتوای اصلی

چهل سال بحث وجدل !سوال ها و درد های قلبی من !
ای عقل های هفتاد ساله مرا یاری دهید!
26.08.2023 - 06:49

چهل سال بحث وجدل !سوال ها و درد های قلبی من !

ای عقل های هفتاد ساله مرا یاری دهید!

سوال های ساده واز نظر برخی هانشانه کم سوادی نویسنده !که ایرادی بر این امر نمی گیرم .چرا که درکم از بسیاری امور کم وناقص است.از این رو با قبول این مسئله جواب به این سوال ها ی من هم باید همین قدر ساده و قابل فهم من باشد.
من که مرتب می نویسم واز خود سوال میکنم چرا ؟ این همه نیروی تحصیل کرده ،این همه جریان های سیاسی رنگارنگ ،این همه فعالان مدنی ،سیاسی ،ووو در خارج ا زکشور بعنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی. نمی توانند زیر یک سقف جمع شوند؟
  واقعا اگر مهر وطن ومهر مردم ودغدغه آینده این سرزمین ومردم بلا دیده آنرا دارند.بدور از ایراداتی که سال هاست از هم می گیرند !بدور از تنگ نظری ،حب وبغض ناشی از کم ظرفیتی و عدم قبول توانائی های یک دیگر ،باد دادن خرمن های کهنه تحت عنوان گذشته جراغ راه آینده است ،ونهایت پیشداوری در مورد آنچه که می تواند اتفاق بیفتد و ما دچار رژیمی بدتر از این گردیم !این هم آوائی وهم گامی را دچار اخلال می سازند ودر عمل مانع از شکل گیری یک وفاق ملی می گردند. ؟ چرا ؟ و چرا؟
جواب ساده ومشخص می خواهم. 
بدور از بحث های کشاف و نظریه پردازی انتزاعی که ماحصل آن نیم قرن بحث ،جدل ،زدن بر سر یکدیگر ،جدا شدن ،فاصله گرفتن ،تضعیف نیروی هر تک تک جریان های سیاسی  است .بازی  گروهی ، دسته بندی ، بازی خام ونپخته که متاسفانه از آن بعنوان روشن تر شدن خط ومرز ها وشفافیت نام برده می شود .که اگر از کمیت کم می کند! بر کیفیت این جریان ها و تضمین  شفاف بودن و روشن بودن مبارزه می افزاید. 
بی آنکه از خود سوال کنند ! نتیجه مشخص وعملی این همه بحث های کشدار  بعد چهل سال (عقب تر نمی روم) این چه روشنگری است؟ که هر کس با خواندن یک تفسیر ویاچند کتاب بحثی که خوراک روشنفکری خارج کشوری است راه می اندازد و آنچه حاصل می شود افتراق است نه اتفاق و جواب ندادن به این که پس دنبه اش کجاست؟        
برای من  هیچ رژیمی مستبد تر ،خون ریز تر ،بی پرنسیب ، فاسد،بی چشم ورو ،بی ریشه که هیچ احساسی نه نسبت به مردم ونه سرنوشت و آینده آنها دارد نیست !رژیمی ایدولوژیک که برای بقای خود از هیچ جنایتی فرو گذاری نمی کند.بسیار صفت های دیگر که از آن ها می گذرم .هرگز در تاریخ این سرزمین چنین حکومتی نبوده  است!حتی در مختصات زمانی خود .کارنامه ای که اگر منصفانه نوشته شود عرق شرم بر جبین می نشاند.
چگونه چشمان بسیاری از جریان های سیاسی و افرادی که برای آزادی وعدالت مبارزه می کردند قادر به تشخیص این جرثومه فساد وتباهی نشد ند از جمله خودم ؟ کور چشمی بینشی، ایدولوژیکی که نتیجه آن یاری رساندن به رژیمی شد! که ویرانی کشور وقتل عام زیبا ترین فرزندان این آب خاک را در ذهنیت ارتجاعی و قدرت طلب خود داشت. 
اگر با این تعریف مختصر من از این رژیم بدون اما واگر موافق هستید ؟
سوال دوم پیش می آید !آیا جملگی یا حداقل آنها که سینه برای یک حکومت سکولار و دموکراتیک بر آمده از دل یک انتخابات کاملا آزاد به آهن گداخته می چسبانند.با سرنگونی این حکومت که هر دقیقه تداوم حیاتش هزینه ای جبران ناپذبر و ویرانی بیشتر برای این مملکت ومردم آن می آورد! موافقند؟
سوال سوم آیا قبول دارید که برای کم کردن از دامنه خشونت وکاستن از ابعاد سرکوب وجنایت رژیم تشکیل یک جبهه فرا گیر وملی از تمام نیروهای اپوزیسیون با تولرانس  های مختلف اما معتقد به سرنگونی می تواند حمایت وهمدلی وسیع اجتماعی بوجود بیاورد وتاثیر گذار در انداختن شکاف در حاکمیت ونیرو های سرکوب آن گردد ؟
چرا که بهر میزان برتعداد مخالفان رژیم افزوده شود وهم گامی وهمصدائی بین آن ها حاکم گردد .مردم شاهد تشکیل جبهه ای از احزاب ،سازمان ها ،کنشگران سیاسی ،چهره های شاخص علمی ،هنری،ورزشی،چهره های مورد وثوق مردم در این ائتلاف که هدفش براندازی رژیم وبر پائی حکومتی بر اساس انتخابات آزادو دموکراتیک باشد !بطور قطع ویقین بر دودلی خود وترس از حکومت فائق آمده به حمایت از این( ائتلاف ،جبهه،مثیاق ملی، فرق نمی کند هر اسمی بر آن ،برای گذار از یک دوره می گذارید !بگذارید!)بر میخیزند. 
مخالفان این نوع نگاه  ساده لوحانه من عصبانی نشوید  .این هم نظریست.از نظر من حساب معلوم است تشکیل  چنین جبهه ای مسلما امید در دل ها می افکند ،توان مجموعی آن امکان مانور وتاثیر گذاری بیشتردر حمایت از نیروهای مبارز داخل فراهم می آورد.مهم تر از همه چنین حرکتی قبل ازهر چیز مشت نیرو های تند رو واخلال گر را که وظیفه اصلی آن ها فصل کردن هست نه وصل کردن باز می کند . از میدان خارجشان می سازد .
کسانی که سخن از تلاش برای ایجاد همبستگی و تجمع نیرو ها می گویند اما در عمل مشخص صرفا  تکیه بر نیروی سلطنت طلبان ،  یا جمهوری خواهان، یا مجاهدین ، یا ملی مذهبی های مخالف رژیم می زنند وروندی را پیش می گیرند که نه تنها کمکی به نزدیکی نیروها نمی کند بلکه عملا بخش زیادی از نیروی این جریان ها وافراد صرف چالش ونقد نیروی های دیگر و نهایت تضعیف مجموعی این نیرو ها!دل سردی مردمی که با هزاران امید به نیروی میلیونی وتحصیل کرده و با امکان خارج از کشور می نگرند می گردد .

براستی برنده این جدال نظری که که متاسفانه سردمداران آن هر کدام خوداز مدعی و ازمبارزین نستوه با حکومت اسلامی می دانند چه کسانی می باشند؟
کسانی که فرم زندگی فلان فرد بیشتر از فرم لباس و عقب ماندگی و جنابات حکومت در حق مردم عذابشان می دهد. تمام نوشته وتبلیغات خود را متوجه بستن اتهام وافشا گری از نیرو های سلطنت طلبان می کند !بی آن که به پشت سر خودبنگرد که هیچکداممان بری از اشتباهات فاحش  نیستم . 

دیگری بجای پیش کشیدن این سوال بطور مشخص از آقای رضا پهلوی که آن همه ادعای برایر حقوقی و تاکید بر انتخابات آزاد داشت !و حتی تا اعلام جمهوری خواه بودن خوبش پیش رفت و امضا بر پای منشور مهسا نهاد! چگونه  بیک باره مقهور در باغ سبزی شد که افراطی ترین عناصر سلطنت طلب که هنوز نه اشتباهات خود می پذیرند !ونه حاضرند اندکی دماغ خود پائین آورده ودست همکاری وهم گامی با دیگر نیروهای مخالف جمهوری  اسلامی دهند .گردید!سوالی که جوابش می تواند اگر با دیده نیک خواهی نگریسته شود در تصحیح راه ایشان کمک کند . "زود قضاوت نکنیم " بجای بیکباره قیام کردن وهم صدا با منتقدان تغذیه شده توسط حکومت اسلامی زبان به انتقاد گشودن ، سفره دیگری پهن کردن !هیچ کمکی به شکل گیری یک ائتلاف گسترده نمی کند. .حال آن که مانند مادری دلسوز برای وطن  بودن با سعه صدر ونگاه دور نگر به منافع مردم  نگاه کردن وتلاش برای جمع کردن فرزندان این آب وخاک بر سر یک سفره !کمک وحراست از نهالی که باخروش وجانبازی ملیون ها جوان ایرانی و مهاجرین ایرانی در فضای مناسبی قرار گرفته  !باید ازاین نهال نو حراست کنیم و مشتاقانه آبیاری می نمائیم تا ببار بنشیند..اما چنین نشد!هرکس آنچنان که رسم متاسفانه ما ایرانیان است علم دیگری بر داشت و حتی حاضر به بر داشتن نیم قدم نیز نگردید.قطره آبی بپای نهال وحدت نریخت .
 نتیجه این  ،خط ومرز کشیدن ،انگ زدن ،ایراد گرفتن خلط مبحث کردن و گل آلود کردن آبی شد که می توانست و هنوز می تواند ! حیات بخش و فرو نشان عطش آزادی خواهان و نزدیکی آن ها بیکدیگر باشد.
 دنبال چه می گردند ؟ کسانی که بدون دادن یک راه حل عملی  و راه گشائی ، در مرده ریگ گذشته می گردند . بجای نگاه به حال وآینده و جستجو برای یافتن وجوه مشترک وتقویت کننده توان یک دیگر ! دانسته وندانسته آب بر آسیاب چه کسانی می ریزند؟ فردا یا حتی امروز جواب این همه فداکاری واز جان گذشتگی نوجوانان ،جوانان را در جنبش مهسا چگونه خواهند داد؟ ادامه دارد  ابوالفضل محققی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ع.ب.تورک اوغلی

عنوان مقاله
ادامه

اگرآقای کردی بیایید،مگربهترازاین دورژیم خواهدشد؟
یاهمین همشهری فردوسی پرست وشاهنامه قرآن دان ما به حکومت برسد،
آیا بهترازاین دوخواهدشد؟
یا اگرتفکر این جاعل وستاره دار به حکومت برسد،بهترازپول پوت ها و پینوشه خواهدشد؟
شعارها وتفکرات عملکردها رانشان میدهد،
اینهمه افراد همه خودرا دانشمند ودلسوزایران اعلام میکنند،بخدا به لنین،به قبر نداشته رضا شاه و آواره محمدرضا شاه ،لنین واستالین و هیتلر بازهم سایه استعمارگران بالای سرایان
خواهدبود،چون تفکرناقص است،چون این عزیزان نمی توانند خودرا بروزرسانی
کنند،هنوز درعالم تفکرات ماسیونی استعماری هستند،
هنوزنمیتوانند،عرب ،تورک ،کرد،تورکمن،
بلوچ ،وو،را به رسمیت شناسند،
هزارباربگوییم،تفکر پان فارسی استعماری ونوکری و نوچگی است،
به مغزشان فرونمیرود،
هنوزنفهمیده اند، اسلام،وطن،ایران ،
بهانه است،هنوز نفهمیده اند،شاه وشیخ
ازیک آخور ارتزاق میکنند،.
بهمین دلیل نمی توانند،دورهم جمع شوند،بهمین دلیل تفکرشان عقب مانده
بوده و نمی توانند،همدیگررو قبول کنند،
وقتی حقی برای دیگری قائل نیستند،
حتی غیرخودی را تجزیه طلب وو،
که خودشان خائن ترازهمه هستند،می نامند،
برای کشته شده،برای دختران،برای فقر
گریه میکنند،ولی نمی فهمند ،که تفکرخودشان نیزدرنهایت به کشتاروبه فقرو ویرانی ختم خواهدشد.

چ., 30.08.2023 - 06:59 پیوند ثابت
ع.ب.تورک اوغلی

In reply to by کیانوش توکلی

عنوان مقاله
چهل سال سهله از هزارسال بگو

سالام.
سالام به روح ناپاکت ،که حتی ازنوع سلام کردن هم ناراحتی.
چهل سال سهله هزارسال دیگرهم باز تعدادی دوست دارند، نوکری غربی ها
واستعمارگران رابکنند،ولی روح نامشان
برایران ومنطقه درسایه پدران درسایه
حکومت کنند.
هرکسی ،دردنیای سیال واردشده وهر
چه دلشان میخواهد،به سیاسیون گذشته وحال میزنند،
شرم وحیاهم نمیکنند،خودشان فکرشان
مغزنداشته شان کارنمیکند،
فقط آمده چرندگویی میکنند،
همانطورکه الان تعدادی ناراحت هستند،
وازعملکردرژیم خوششان نمی آید،
آمده بشکل های مختلف اعتراض میکنند،
من با حق وناحق بودن اعتراضات کاری
ندارم،
و آنها خودمیدانند،که دلیل مخالفتشان چیست.
دررژیم گذشته هم تعدادی در سازمان وگروه ها واحزاب ممنوعه جمع گشته
مخالف بودند،.
ما لاقل اگرشجاعتش را نداریم،بگذاریم
دیگران حرفشان رابزنند.
دررژیم گذشته هم تعدادی با نگاه ها وتفکراتی مخالف بودند،
اقتضای زمان،روش های مبارزه ،تشکل ها،با حال فرق میکرد،
مثلا همین آقای کردی ،یا محققی،یا توکلی،یا اقبال اقبالی،یا اژدربهنام،
وو،،،هرکدام الان ازنگاهی به موضوعات
نگاه میکنند،
یکی شاه پرست شده،یکی فردوسی پیغمبردان، یکی نه آن راقبول دارد،نه این را،یکی بعلت اینکه رژیم قبلی همشهری اش بوده زندانی شدن خود
رامحق میداند،
یکی سکوت میکند،یکی به ایل وتبار
خودپشت پامیزند،
یکی خودرا لیدر و همه کاره پالانی ها میداند،
یکی فلان وبهمان شده است،
خوب من وچندنفرازعزیزان حتی ازاینها
خواستیم ،که خود راآبدت کنند،
دگردیسی کنند،خودرا رشد دهند،
همه جانبه نگاه کنند،تفکرفراماسیونی
وفرهنگسازان ماسیونی رابشاسند،
بدانندپان فارسیسم چیست وتخم این تفکرات کی ها درایران علم کردند،
چه فرقی درتفکر جمهوری اسلامی و رژیم قبلی به این تفکروجوددارد؟
فردا آقای کردی بیایید،مگربهتر

چ., 30.08.2023 - 06:45 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

جنانب Mani Farzane گرامی /  فرض کنیم ؛ اینها که در نقد ابوالفضل محققی  نوشتی درست باشد ؛  راه حل  جنابعالی چیست؟ بنظر من  سه راه دیگر باقی می ماند: 1-یه همین وضعیت موجود " بزن بزن داخلی " رضایت دهیم تا دستگاههای اطلاعاتی تیتر رسانه های فارسی زبان خارج کشور روز بعد را مشخص کند؟ 2-  ویا اینکه جبهه دمکراسی خواهی را حداقل از بیست سال پیش جریان داشته است و بطور مشخص از منشور 81 تا منشور مهسا داشت را در پی گیریم ؟ و راه حل سوم : چپ ها ؛ جمهوریخواهان لیبرال ؛ گروههای اتنیکی فدارلیستی و سرانجام هویت طلب ها؛ استفلال طلب  و نجزیه طلب بروند بلوک ها و جبهه های خود را سازمان دهند و بعد بروند با هم گفتگو کنند ویا باز هم برگردند به وضعیت شماره یک ؟  

 

خیلی مایل بودم ؛ببینم در کجای میدان سیاست ایران تشریف دارید؟

د., 28.08.2023 - 10:05 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Mani Farzane

نه جانم بهتر ست ببینیم در «چهل سال بحث و جدل..» محققی کجا تشریف داشت؟
محققی در فیس بوک برای کیانوش ...، اصغر ...،ناهید ، فریدون..،شهلا....، هوشنگ ...، حسن ....مریم .....،مراد و چند تا دیگه مثل خودش می نویسه که روزی روزگاری در زمان دیکتاتوری محمد رضا شاه طرفدار چریک های فدائی یا حزب توده بودند.
این ها از اظهار نظر دیگران منقلب می شدند بعداز چند دفعه در فیس بوک محققی مرا بلاک کرد .
اما امروز خواستم فقط بگویم ای ادعاهای «چهل سال بحث و جدل..» پوچ و بی پایه ست.
دلیل اش روشن ست:
یک ـ فقط در روزهای پیش و پس از انقلاب فضای بحث و گفتگو وجود داشت که بجای ساواک حزب الهی ها ، هادی غفاری ها و زهرا خانم ها و گروههای فشار همه جا حمله میکردند.
دو ـ در ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا ۱۳ آبان ۱۳۵۸ سازمان چریکها و محققی اینا گول خوردند و شدند «داغتر » از توده ایها و برای خمینی مجیز گوئی کردند نه «بحث و جدل»
سه ـ سازمان چریکهانی فدائی که بزرگترین گروه چپ بعداز انقلاب بود دچار بحران شد و در داخل تشکیلات بر سر حکومت خمینی و طرفداری از شوروی و حزب توده درگیری های لفظی و مخفی صورت گرفت که به انشعابات مختلف منتهی شد نه «بحث و جدل»
چهار ـ وقتی در سال ۶۰ حکومت جناتیکار بعداز کشتارهای مختلف در سراسر ایران و حتی بعضی از ذوب شدگان در حکومت مذهبی خمینی با کودتا اولین رئیس جمهور مورد حمایت خمینی را برکنار کرد خوشبین ترین ایرانیان هم به خظری که ایران را تهدید میکرد تردید نداشتند ولی محققی ها هنوز از خمینی و جنایت هایش حمایت میکردندو قربانیان را «وابسته به امریکا » و «ضد انقلاب » معرفی کردند . کدام «بحث و جدل»..
پنج ـ در نهایت بعداز حمله ی حکومت فاشیستی به تمام نیروهای سیاسی در سال ۶۱ نوبت حزب تو

در سال ۶۱ نوبت حزب توده شد که در عالم هپروت برای ارتجاع مذهبی گوش فلک را کر کردند نه «بحث و جدل»
شش ـ در سال ۶۳حکومت کشتار خمینی به محققی ها فهماندند که مواضع «مترقی» و «ضد امپرالیتسی » یعنی چه ، پس «بحث و جدل » در کار نبود. این «سعادت اجباری» نصیب محققی ها شد که از ایران خمینی فرار کنند ولی بازهم انتخاب نادرست و راه ِ کج !! افغانستان !! کدام «بحث و جدل»
هفت ـ در افغانستان که محققی داستانهای آن را در فیس بوک می نوشت ادامه همان توهمات ایران راجع به شوروی و حزب توده بود و حرفهای داخلی تا فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ / ۱۳۶۹ پس از «بحث و جدل» خبری نبود. ایرانیان ساکن جهان آزاد هم مشکلات همیشگی خود را داشتند.
هشت ـ محققی ها هم به جهان آزاد کوچ کردند و بعضی از آن ها به ایران رفت و آمد کردند و تحت تاثیر جنبش دوم خرداد ۱۳۷۶ قرار گرفتند و «بحث و جدل» حمایت از اصلاح طلبان حکومتی شروع شد. این ماجرا تا انتخابات ۱۳۸۶ ادامه داشت و محققی بام« انگشت کبود» اش مبلغ حسن روحانی شد !!! کدام «بحث و جدل» ؟
دُرست است ، از سال ۹۶ بعداز انتخابات، اتفاق فرخنده ای در ایران افتاد که مدیون مردم شریف ایران هستیم که شعار سر دادند :« اصلاح طلب اصول گرا دیگر تمام شد ماجرا»
در اینجا محققی ها بعداز ۳۰ سال پشتک وارو و حمایت از حکومت ولایت فقیه و دیکتاتوری سرزمین شوراها «خواب نما» گریدند و بخشی از آنها طرفدار جریانات حکومت پادشاهی شدند. در اینجا « بحث و جدل » جدیدی در بین فدائیان سابق و توده ایها و تمام نیروهای مخالف حکومت های تمامیت خواه پادشاهی و ولایت فقیه شروع شد.
محققی باید خود را در آینه ببیند و دست از دانستان سرائی بردارد .
دیر آمده ست و می خواهد زود برود
چند سال ست که به جبهه ی مخالفان جمهوری اسلامی پیوسته، بسیار خوب ، آزادست هر طور می خواهد موضع بگیرد .ولی چرا انتظاز دارد همه مطابق میل او عمل کنند . چون چنین نمی شود فریاد میزند. آی هوار !!
چهل سال «بحث و جدل »!!
واقعا روزگار غریبی ست.....


د., 28.08.2023 - 09:50 پیوند ثابت
نظرات رسیده

خواهش میکنم یکبار دیگه مقاله اقای محققی را بخوان / یکطرف قضیه رضا پهلوی است و یکطرف دیگه بسیار گروه های به اصطلاح ملی وکمونیستی و سوسیالیستی و ...... که هیچکدام دیگری را قبول ندارند و اول انقلاب از همان روز اول نه مردم و نه حکومت نبود که اونها را حذف کرد خودشان بجان هم افتادند هر کدام داعیه حکومت کردن داشتند و به سرعت دست به اسلحه بردند بجای سیاست باورتان میشود زنان بخاطر حجاب اعتراض کردند گروههای چپ زودتر از حکومت به انها اعتراض کرد /رجوی در استادیوم برای صد هزار نفر سخنرانی میکرد ولی او به کم راضی نبود همه را میخواست حزب توده یار غار حکومت بود و هنوز هم هست روزهای تلخی را گذراندیم روزهای ترور و اشوب در کردستان و گنبد و تبریز و تهران و .... چرا مخالفین رضا پهلوی یکنفر را بعنوان سردمدار جمهوری خواه معرفی نمیکند چون نمیتوانند مگر چند تا قانون حقوق بشر داریم یقین بدان که اکثریت این احزاب که معلوم نیست چند تا طرفدار دارند از انتخابات ازاد هم وحشت دارند ما نسل 57 به بچه هایمان سوابق اینها را گفته ایم و انها هم میترسند به خیابان بیایند ما چه خیری از این روشنفکران که فقط کارشان نوشتن کتاب است در این 44 سال دیدیم که بچه هایمان ببینند اقای باقری به دست و پا افتاده که توافق کنند خودش گفت بخاطر جنبش زن زندگی ازادی

د., 28.08.2023 - 09:41 پیوند ثابت
نظرات رسیده

در رابطه با تغییر رویه غیرمنتظره آقای رضا پهلوی سه تا تئوری به ذهن میرسه: (1) هژمون سازی: ایشون و اطرافیانش به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی دیر یا زود میره و اینها از همین الان میخوان خودشون رو هژمون کنند (2) ائتلاف : نیروهای خارجی یا بخشی از خود جمهوری اسلامی با رضا پهلوی ائتلاف کردند و این تغییر رویه متاثر از این قرار مدارهاست (3) سوپاپ اطمینان: رضا پهلوی و طرفدارن پادشاهی دانسته یا نادانسته با ایجاد اختلاف دارند برای جمهوری اسلامی بازی میکنند. من احتمال بیشتر رو به مورد سوم میدم. حدس من اینه که شاهزاده دانسته یا نادانسته بعنوان یک سوپاپ اطمینان برای جمهوری اسلامی عمل کنه به این شکل که ایشون توانائی یا خواست ایجاد یک آلترناتیو قوی نداره ولی مانع شکل گیری آلترناتیوهای موثر دیگه هم میشه

د., 28.08.2023 - 09:40 پیوند ثابت
نظرات رسیده

سوالات درستی مطرح شده، اما در مورد آقای رضا پهلوی بنظرم باید منصفانه قضاوت شود.
بنظرم می رسد ایشان که یک فرد دموکرات و لیبرال ( به معنای عام و نه حزبی) است و قریب به سه چهارم عمر خود را در آمریکا گذرانده و با فرهنگ آمریکایی خو گرفته و از معضلات فرهنگی ایران بدور بوده است هر چند آشنایی کامل با آنها دارد، علی رغم فحاشی های مستمر، شجاعانه وارد میدان شد و فروتنانه و بدون هر گونه ادعایی با طیفهای گوناگون منشور مهسا را امضا کرد.

از آنموقع، حملات وحشیانه نه تنها نسبت به ایشان که به سمت خانواده اش شدت گرفت. هم از سوی انواع طیفهای مدعی چپگرایی و جمهوری خواهی که او را متهم به تلاش برای بازگشت دیکتاتوری کردند و هم سلطنت طلبان که او را متهم به اتحاد با تجزیه طلبان و تضعیف تمامیت ارضی کردند.
خب ایشان هم مانند هر انسان دیگری دارای احساس و برای خود و خانواده اش شان و منزلت قائل است.
بنظرم در نقد و بررسی عملکرد او، باید اصل حقوق بشر او نیز رعایت شود.

چرا باید از او انتظار رود که فعالیت خود را تشدید کند اما در عین حال خود را آماج حملات ناجوانمردانه و فحاشی های بی شرمانه از سوی انواع دیاثتمداران سیاسی و نیروهای نیابتی رژیم در برون مرز و شارلاتانهای قمپوزیسیونی از چپ افراطی تا راست افراطی قرار دهد؟؟؟
واقعا چرا باید فحاشی های افرادی مانند مهرداد درویش پور و علی کشتگر و کوروش عرفانی و محمود دلخواسته و علی افشاری و اکبر گنجی و عطا مهاجرانی و علیجانی تا زخم زبانهای سعید سکویی و رضا تقی زاده و شهرام همایون را تحمل کند؟؟ چه تعهدی نسبت به مردم ایران دارد؟؟ همین مقدار فعالیت هم جای تقدیر و تشکر دارد نه فحش و اتهام و توهین.

د., 28.08.2023 - 09:38 پیوند ثابت
دارا گلستان

عنوان مقاله
ای عقل های هفتاد ساله

آقای محققی خیلی وقت هست که حتی وسوسه نوشتن را ندارم، وقتی که سالها پیش مفهوم شرمسار بودن را با پوست و استخوان حس کردم.
اما میخواهم برای سوال شما جوابی اگر نه در ......
با استفاده و دست کاری درشعر "خواب" عدنان غریفی، ۱۹۹۵ .
حرفهای شما برای کیست؟
"اینجا نشانی از آدم نیست!!!
مخاطبین شما همه " یا شاخ دارند یا دم ،یا هر دو،
از دهان اینها صدا های غریب بیرون میآید، مثل صدای غول...،یا صدای مادر فولادزره در قصه.
اینها مرتب آب دهانشان راه می افتد انگار پیوسته در آرزوی خوردن چیزی هستند در آرزوی همبستری،
اینها همه اگر گاو نیستند و خر پس شاید همان غول بی شاخ و دم که مرتب نعره میزند باشند. اینها که البته نوشته های شما را نه میفهمند و نه قرار است که بفهمند، کابوسهای هفتاد ساله ای، که همین روز ها از شرم زنده بودن رها میشوند.

ی., 27.08.2023 - 05:42 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Ali Ekhlasi

متاسفانه پر بیراه نیست اگر فکر کنیم این تفرقه و نیز تفرق، حاصل قرن‌ها رسوبات دینی در فرهنگ جامعه و فرقه‌گرائی ناشی از آن، که به عنصری سخت و کم انعطاف بدل شده است، می‌باشد.

ش., 26.08.2023 - 22:33 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Mohsen Davoudi

جناب ابوالفضل خان، چرا باید همه نحله های فکری ، همه جریانات سیاسی ، که نگاهشان و‌ارزش هایشان و پایگاه و‌جایگاهشان متفاوت است، مثل سال ۱۳۵۷ زیر یک سقف جمع شوند؟

چرا نمی شود هر کسی، هر جریانی ، هر گروهی در جهت اهداف خود تلاش کند، نیرو‌جذب کند، تبلیغ کند ووو یک جمع متکثر از مخالفان را داشته باشیم که بستر دمکراسی و تنوع جامعه سیاسی در آینده ساخته شود

ش., 26.08.2023 - 22:32 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
هفتاد ساله فسیل شده!

دروود بر ابوالفضل گرامی!

کوتاه و مختصر.

1)- آیا تا کنون از نزدیک، ماری  را که میخواهد پوست بیندازد، دیده ای؟. آیا تا به حال دیده ای یا شنیده ای که عقاب برای زندگی تازه به کندن چنگالهای خودش همّت میکند؟. برای نو شدن باید دلیر بود و پوست انداخت و علیه ذهینیّت و آموخته ها و بینشهای خود قیام بی محابا کرد.  بحث تحصیلات و فلان و بیسار را بگذار کنار. این را جدّی میگویم. هیچ شکّی نیست که ایرانیان در آموختن به گواهی اسناد و مدارک عینی و دم دست، یکی از ممتازترین ملّتهای روی زمینند. امّا آیا آموختن به معنای، متفکّر و فهیم و با شعور و فرهیخته و فرزانه شدن است؟. هرگز!. هر چند آموزش و تعلیم و آگاهی میتوانند پیش شرطهای فرهنگیده و متفکّر ژرفاندیش شدن  و متخصّص ماهر و غیره و ذالک باشد. ولی قاعده اصلی محسوب نمیشود. همخوانی آموزش و کردار میتواند انسانها را فرهیخته بار آورد، اگر بیاموزند که آموخته های خود را همچون پوست مار از خود به دور اندازند و سیستماتیک به آموختن چیزهایی همّت کنند که خودشان به تن خویش از صحت و سقم آنها، آگاهی مستدل و تجربی کسب کرده باشند. ...

2)- جامعه ایرانی در کثیری از رشته های شناخته شده، فارغ التحصیلانی با درجات عالی دارد، ولی در همان رشته فارغ التحصیلی، اصلا متخصصّ و اندیشنده و قائم به ذات نشده اند؟. چرا؟. دلیلش واضح است. زیرا نیاموخته اند که آموخته هایشان را به کمک مغز و حسب تجربیات فردی و هویّت تاریخی و فرهنگی به محک بزنند و دیدگاه فردی خود را بپرورانند و کودک اندیشه ها و ایده های خود را در گستره اجتماع بزایانند تا موثر و کارگذار باشند. مشکل ایرانیان، فرقه، فرقه بودن آنها نیست؛ بلکه مشکل در اینه که اعضاء و طرفداران و یسل کشان هیچ فرقه ای، خودشان به اندیشیدن با مغز خودشان توانمند نیستند. وقتی قرار است مثلا در باره موضوعی – حالا هر چی میخواد باشه، فرض کنیم کاسه پیاله تقسیم کردن برای آش خوردن- بحث و گفت و شنود ثمر بخش برگزار شود و به نتیجه منطقی و رضایتبخش برسیم، حضرات مشارک در جلسه بحث، هیچکدامشان خودشان نیستند که حرف میزنند؛ بلکه فقط بلندگوی اعتقادات فرقه ای و عقیدتی و ایدئولوژیکی هستند که کلکلکلکلکل میکنند. و معلومه که چی از آب در خواهد آمد. اصول و مبانی ایدئولوژی و مذهب آکبندی و خشک هستند که مغز مشارک در جلسه را تحت اختیار گرفته اند و بر وجود او فقط تکرار صفحه گرامافون روضه خوانی اعتقادات را ضبط کرده او تکرار میکند.
برای حلّ و فصل مسائل میهن به حضور و گردآمد انسانها و شخصیّتها و کنشگرانی باید امیدوار بود که استقلال فردیّت خود را در کلام و رفتار میتوانند ثابت کنند و نشان دهند که آنقدر شعور گشوده فکری دارند که سنجشگریهای دیگران را همچون دریا در خود بپذیرند و سپس پاسخ متّقن و منطقی و برهانی به سنجشگران خود بدهند. و دیگر اینکه هیچ باختی را به معنای شکست خودش و طرفدارانش قلمداد نکند؛ بلکه بیاموزد در باره محتویّات و موضعگیریهای خودش رادمنشانه بیندیشد و به ترمیم و بهبودی و بهسازی گفتار و منش خودش اقدام کند.
ابوالفضل عزیز!. جانا! زیادی روده درازی نکنم. همین چند کلام بسه. به آدمهای دور و بر خودت یه نگاهی بنداز و پیدا کن پرتقال فروش را!.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ش., 26.08.2023 - 11:52 پیوند ثابت
نظرات رسیده

سلام ابوالفضل جان، امیدوارم خوب و سلامت باشی. تا زمانی که اپوزیسیون خارج از کشور تحت لوای سازمانها، دسته ها، گروه بندیها و غیره  که هرکدام حداکثر چند ده نفر ولی با یک تریلی ادعا فعالیت می‌کنند همین آش و همین کاسه هست. هر از چندی یکی از بین شون انشعاب و یه تیم جدید درست میکنه. یه روز تبدیل میشه به چندتا سازمان فدایی مختلف و یه روز یه شورای مدیریت گذار سبز میشه که از دلش انواع مختلف شورای تصمیم و تعلیم و تهدید بیرون میاد. چکیده همشون همان شعر کوچه بازاری قدیمی است که میگفت:
من نه منم، نه من منم، این عضلات گردنم.
سرتا پای این جریانات را که جمع بزنی به هزار نفر هم نمیرسه. اگر افراد این جریانات شجاعت این را داشته باشند که جدای از نام جریانی که به آن تعلق دارند ذیل بیانیه‌ای را امضا کنند که سرفصل آن گذر از رژیم دیکتاتوری مذهبی فعلی باشه شاید بتوان به آینده امیدوار بود (که البته من بعید میدونم چنین شهامتی را داشته باشند). بنظر من این سازمان‌ها و جریانها در شرایط فعلی و با توجه به‌ ناتوانی هایشان فقط تبدیل به یک سوپر مارکت شده اند که هر کدام با استفاده از روشهای مختلف سعی در فروش بیشتر جنس خود دارند. نه به کیفیت اعتقادی دارند و نه به رضایت مشتری. بعضا هم پر کردن جیبشان از هر چیزی مهمتر است. تنها چیزی که من در این یکسال از شروع جنبش زن، زندگی، آزادی فهمیدم این است که مردم داخل کشور هیچ حسابی برای اپوزیسیون خارج از کشور باز نکرده و نخواهند کرد و خودشان راه خود را پیدا و رهبران خویش را می‌سازند.

ش., 26.08.2023 - 09:27 پیوند ثابت
نظرات رسیده

حسين لاجوردي :جناب محققی گرامی مبحثی را باز کرده اید که نشانه های یک بیماری بزرگ و متاسفانه و همچنان درمان ناپذیر را با خود دارد و‌یک بیماری مسری و همه گیر شده است.
در جوامع غربی پزشکان این بیماری روزنامه نگاران و خبرنگاران‌مستقلی هستند که به این سیاستمداران مراجعه می کنند و سوالات طرح شده شما را بدون رودربایستی با آنان طرح و در اختیار مردم قرار می دهند و این مردم هستند که درستی و نا درستی و اعمال و کردار  آنها را مورد قضاوت قرار می دهند، این خبرنگاران رفیق و مشاور و …، آن سیاستمدار نیستند و مجری تلویزیونی هم نیستند ، آنها زبان مردم هستند و سوالات آنها سوالات مردم است و نقش و هدف و نحوه مبارزه و برنامه آینده آنها را برای مردم و تصمیم گیری آنها روشن و مسیر راه راه را مشخص می کند.
به برنامه های رسانه ای ما و نقش رسانه های غیر ایرانی پر بیننده نگاه کنید و تمام برنامه منحصر شده است که:
دموکراسی خوب است و‌جمهوری اسلامی جنابتکار است و ۴۴ سال است که ادامه دارد، چرا مردم نباید ناامید و بی اعتماد نشده باشند ؟
سوالی است که تا پاسخ خود را پیدا نکند باور ندارم راه به جایی ببرد، مگر هیجان دیگری  و عاشق و فارغ شدن دیگری!

ش., 26.08.2023 - 09:27 پیوند ثابت
نظرات رسیده

مدت هاست که میگویم و مینویسم یک جبهه فرا جناحی ملی از همه جریانات و آنتیک‌ها برای آزادی و دموکراسی  با حداقل خواسته ها  بخاطر ایران و آینده گان 
گویا  گوشی برای شنیدن نیست برتری طلبی خودخواهی در مغز به ظاهر روشنفکران چه از جمهوری خواه و ملییون تا سلطنت طلب ها   در پشت خاکریز خود بدنبال مبارزه با ضد خود  آتش به اختیار شده اند غافل از این که نظام فاشیستی مذهبی دقیقا همین را میخواهد ، روشنفکران و رهبران خودخواسته همیشه آشنا نیاز به یک روانکاو دارند  اینها با خودی های خود مینشیند  فریاد یکی شدن می‌دهند    هنوز بیانه ننوشته انتقاد جدای شروع می‌شود ، روشنفکران  خارج نشین  پیر شدند ولی عاقل نشدند .

ش., 26.08.2023 - 08:34 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Mike Nader

محققى عزيز كو گوش شنوا دارم شب و روز فكر ميكنم كه اين روشنفكران در خارج قضيه " همبستگى " و همه زير يك " سقف " را نميدانند و نمى فهمند و يا اينكه اين دشمن مشترك را بعداز ٤٥ نشناخته اند ؟ انچه كرده اند بر خود كرده اند و دشمنى بر خود و بر گسست خود در اپوزسيون بيشتر تلاش كرده اند تا ضعيف كردن رژيم انچه تا كنون در خارج كرده ايم بجز استثناي و انفرادى قابل مقايسه با مردم و جوانان و زنان در كشور نيست اكثر افشاء گرى ها و مقاله ها و نوشته هاى واقعي از بطن جامعه از همين مردم به خارج و ما انها را تكثير و تكرار ميكنيم دشمنى و ستيزى كه خارج نشينها به عناصر و افراد رژيم گذشته ( پهلوى اول و دوم ) ميكنند در درون كشور و مبارزان هموطن نيست و اوردن موضوع گذشته انها هيچ ارتباطى با با دشمن مشترك كنونى ندارد بلكه تنها تفرقه و انحراف ايجاد كرده است و به همين سبب هست كه مردم درون كشور با هوشيارى دست به چنين دسيسه هاى انحرافى نمى زنند انها درك كرده اند كه اين اعمال انحرافى ساخته و پرداخته اعمال رژيم و سيبرى هاست و افرادى كه در گسست همبستگى تلاش كرده اند در همين رابطه دست بيك موضوعاتى كه ربطى به جنبش درون كشور هست فعال بوده اند اما بايد ريشه يابى كرد كه چه گروه و افرادى بيشترين تلاش را در همبسته شدن اپوزسيون داشته اند ؟ و انگيزه انها در به انحراف كشاندن همبسته شدن اپوزسيون چه بوده است ؟

ش., 26.08.2023 - 06:52 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.