از همین الآن بگم ما اینجا میآیم فقط برا رزا :))) آره بذار یه گرمایی به سرمای "صفحۀ شما" دمیده شه، شاید یه ذره فضا دوستانهتر شد که شاعر میفرمایند «شیرانِ بیشههای صلابت ولی به بند | در انتظار معجزۀ موش ماندهایم || آینۀ تمامنمای صفا ولی | ای عشق در غیابِ تو مخدوش ماندهایم». رزای عزیز؛ از این همه نیرو و عشقی که برای کودکان وطنمون هزینه میکنی هر کسی راحت میتونه بفهمه که در پیشگاهِ یه مادرِ نازنین و مسئول قرار داریم فرقی هم نمیکنه شخصیتهایی مثل شما که با همه گرفتاریهای شخصی درگیرِ مطالباتِ اجتماعی در این عصر مردونه و روزگارِ دیکتاتورزده هستند از همون بدوِ ورود به عرصۀ مبارزه در نقشِ دلسوزانه و جایگاهِ "مادر" به فعالیت مشغولند. در هر روُ خوشا به حال اطرافیانِ شما از خانواده تا دوستان :) رزا گاهی اوقات با اجازتون یه دستی به آرشه میبرم میخوام ببینم
از همین الآن بگم ما اینجا
از همین الآن بگم ما اینجا
ناشناس
میخوام ببینم با همچین مادر گلی کودکِ ما چندتا خوان رو پشتِ سر میذاره. بیش از پیش مشتاقِ دیدار موندم، من که با خودم عهد بستم تا موقعی که این خرابکارها هستند از این خرابه به هر قیمتی پا بیرون نذارم آره! خیلی وقته دارم با مرگ یهقُل دوقُل باز میکنم با پروندهسازیُ ارعاب هم هیچ غلطی نتونستن بکنن از اطراف و اطرافیانم هم به بهترین شکل محافظت کردم و خواهم کرد، خودم هم یه گوشهای از کشور لونه کردم فعلاً سرگرمِ فعالیتهای کشاورزی! آمادۀ هر گونه حادثه و نبردی هم بودم برام هیچ فرقی نمیکنه انگِ تروریست بهم بچسبه یا نه! پا توُ حریمم بذارن چندتا جون به ازای این جونِ ناقابل خواهم گرفت و بیصبرانه منتظرم. رزا این شاخِ شما رو کسی نمیتونه پرتاب کنه به کشورهایی که این گرگها رو به جونِ ما انداختن پس در انتظار دیدنتون این خاک رو پُربارتر و زیباتر خواهم کرد. کمکم میخوام برَم سروَقتِ «مذهب و زنان» که دیگه یکی از مشتریهای پرُپاقرصِ شما همینِ شاخِ شماست ;)