خواندن مقاله که حاصل کوشش فرهنگی یک دوره 50 ساله است نمیتواند به این سادگی مورد نفی و غرض و مرض این وان قرار گیرد.من نمیخواهم بگویم فقط اهل فن و کارشناسان باید به مقاله نمره قبولی بدهند .هرکس به فرا خور عقل سلیم خود میتواند بخوانتد و نظر بدهد.اما انچه از نظرات مخالفان بر میاید متاسفانه پایه اصولی و تاریخی ندارد.بسیاری از نویسندگان ایرلندی که به انگلیسی مینویسند این گونه به زبان و مردم ساکن جزیره انگلستان حمله نمیکنند.و همین گونه است که نویسندگان افریقائی که به زبان فرانسوی و یا زبان دیگری مینویسند در نوشته های خود اجازه نمیدهند تنفر حرف اخر را بزند.اقای سلمان رشدی نیز نویسنده است ولی تخم نفرت برعلیه زبان انگلیسی و مردم جزیره بریتانیا بوجود نیاورد که اقای براهنی و نویسندگان چپی علیه زبان و مردم پارسی زبان بوجود اورد.علت تنفر را نه در زبان ونه در مردم
بنظر میرسد برای بررسی ریشهای تنفر علیه زبان پارسی و مردم پارس زبان باید به نبود ازادی در ایران توجه کرد.
در ایران بیش از 500 سال است که ما دین رسمی دولتی داریم و پس ازانقلاب اکتبر ایده روسی لنینی .این دو جریان نامبرده فرصتی به اندیشه ازادی خواهی و ملی گرائی و میهن پرستی در ایران نداند و میهن دوستی را جریانی منحط و بورژوائی مینامیدند. متاسفانه میهن پرستی جای خود را به روس پرستی در جامعه روشنفکری ایران داد و این مصیبت هنوز ادامه دارد.