با جمع بندی که از چگونگی برخورد افراد و محفل های قوم پرست با موضوع توزیع منابع قدرت اقتصادی- سیاسی و بحث فرهنگی زبان و شکل شیوه های پیگیری مطالبات قومی داشتم این نتیجه حاصل شد که تنها گزینه ممکن برایشان تجزیه ایران در مسلخ گاه ناسيوناليسم عشیره ای ترک ،کرد و عرب است و این جماعت به هیچ وجه بدنبال راه حل مبتنی بر استقرار دموکراسی فراگیر سیاسی نیستند چون آنچه باعث رشد وآماده شدن زمینه برای اینگونه محافل در ايران شده , دینامیزم تنازعات قومی و الگوهای سياست قومی رژیم های دیکتاتوری شاه و رژیم اسلامی-عربی است که در صورت مديريت دمکراتیک تنوع قومی درایران بیشترین ضرر را همین محافل خواهند کرد. بنابراین اگر به معیارهای دموکراسی مثل «آزادى وحقوق بشر»در کشورهای غربی اشاره میکنند ، بیشتر یک ژست است .این جماعت تجزیه طلب دامنه حقوق «انسان» و ارزش گذاری اجتاعیشان تابع تعلقات نژادی، طایفه و قوم
با جمع بندی که از چگونگی
با جمع بندی که از چگونگی
ناشناس
است که از زمان این نوع گفتمان سیاسی پیش از قاجار که «انسان» را نه بعنوان فرد مستقل از قوم و زبان که پیشتر با تعريف جمعی «رمه» و «گله» قابل تشخیص بود بیش از صد سال گذشته است! و وام گیری واژه ها از ادبیات مارکسیستی مانند واژهً ملیتها و کثیرالمله و بکار گیری عبارتهای گنگ "مبارزه با ستم ملی قوم فارس"، "حق تعیین سرنوشت برای گرگهای خاکستری وجماعت شیخ خزعل ابزاری است برای پیش برد تئوریزه کردن امرتجزیه ایران .