""" نگاهی به عمق تضادها """ شما با جامعهای سر کار دارید که به "" بن بست "" رسیده است، نزدیک به دست کم یک قرن با تناقض زندگی کرده است، این کشاکشها جامعه را دچار "" گسستهای عمیق تاریخی، فرهنگی و اقتصادی"" کرده است، نتیجهٔ آن نه تنها به وجود آمدن "" نیروی گریز از مرکز، نیروی متمایل به مرکز "" شده، بلکه در طول این یک قرن، پاد زهر سیستمی که ایران را فارس و زبان را فارسی تعریف میکند در سطحی کلان تولید شده، جامعه دچار بحران است، این جامعه نمیداند که از نظر فرهنگی "" کجا بوده است، کجا است و به کجا میرود ""، در چنین شرایطی ۳ سه عامل نه تنها رسیدن به یک مخرج مشترک را فلج میکنند بلکه جامعه را بیشتر وارد "" مدار طوفان "" میکنند. ۱- عامل زمان ۲- عامل تحولات و پیشرفتهای علمی و ۳- تحولات ژئوپلتیکی. من در کامنتی اشاره کردم که بدلیل شکست کارکرد دانشگاه
""" نگاهی به عمق تضادها """
""" نگاهی به عمق تضادها """
ناشناس
در جامعه فارسی، ساختارهای علم در این جامعه، به جای تولید علم، جهل تولید میکنند و در چنین شرایطی، علمی که توان فهم واقعیت را بیان کند نمیتواند به وجود آید، فارغالتحصیل لان جامعهای ای که کارکرد دانشگاه در آن شکست خرده فقط به "" تشدید تضاد "" در حوزهٔ فرهنگ، اقتصاد و سیاست کمک میکنند نه از میان برداشتن آن، هیچ نسخهای وجود ندارد، سیستم هنوز سرجایش است، افرادی که از این سیستم تغذیه فکری میکنند پشتیبان این سیستم خواهند بود و افرادی که خود را داخل این سیستم نمیدانند به نفی، انکار و مبارزه با این سیستم خواهند پرداخت، در آخر، "" تحولات ژئوپلتیکی "" پیروزی نیروی گریز از مرکز بر نیرویه متمایل به مرکز را تعیین خواهد کرد.