""" چرا اندوه انسان فارس را تمامی نیست؟ """ امپراطوری انگلیس روزی به یک چهارم دنیا حکمرانی میکرد، اگر دریاها و اقیانوس هار نیز در نظر بگیریم، دور از واقعیت نخواهد بود که قلمرو این امپراتوری را نصف جهان حساب کنیم، این امپراطوری در جنگ جهانی دوم، جایگاه خود را به آمریکا باخت، """ انسان انگلستانی قادر به تجسم آن قدرت از دست رفته امپراطوری """ در کالبد امپراتوری جدید، آمریکا بود و به این دلیل زیاد "" حسرت آن دوران "" را نمیخورد، انسان فارس فاقد این امتیاز است، از طرفی آن دوران باستان در حالهای از ابهامات بسان "" امپراطوری ناقصل الخلقه ""قادر به لبریز کردن روان انسان فارس امروزی نیست، بدین جهت انسان فارس امروزی، مدام سعی میکند به آن "" امپراتوری شیر خوار "" نفسی مصنوعی بدهد و روحی بر کالبد بیجانش بدمد. یونانی چنین مشکلی را ندارد، بقایای امارات و کاخها و فیلسوفان و ریاضیدانان اثر
""" چرا اندوه انسان فارس را
""" چرا اندوه انسان فارس را
ناشناس
خود را بر روح زمانه میگذارد، همچنین است امپراتوری روم باستان، یا امپراطوری عثمانی که هنوز گرد و خاک بر روی آن ننشسته