«حالت هاي ذهني» در کل عبارت است از مقاصد، احساسات، خواسته ها و اعتقادات یعنی الگوهاي احساسی و ذهني و فکري؛ هنجار و نابهنجار، نیز یعنی پذیرش یا عدم پذیرش اصول و قوانین و روشهایی که برای اکثریت جامعه قابل قبول و معتبر است.مثلاً هنجار های اجتماعی. در حقیقت همه اینها را میتوان « فرهنگ معنوی فرد » نامید. این «معنویت» و فرهنگ فردی چیزی فرا اورگانیک است و نمیتوان آنرا به ژنتیک فروکاست و گفت مجرم به خاطر ژن خود مجرم است. یا فرد نابهنجار به خاطر ژن خود نابهنجار است. این گونه گزاره ها جزء نژادگرایی ست. و پایه مقولات غالب و مغلوت و «استعمار و مستعمره».
نقل قول از یک روانشناس نژادگر برای یک فعال آذربایجانی از نظر «اندیشه» فاجعه است. نویسنده در "مقاله" بیدانشی خود را در مورد مسایل مختلف فرهنگ به نمایش گذاشته است.آنچه در این درهم گویی دیده میشود عدم اطلاع از مفاهیم مقولات عرصه فرهنگ است.
میخواهد بگوید و غیر مستقیم میگوید: ملت غالب فارس که ملت ترک را مغلوب کرده و ستم ملی روا میدارد - یعنی نابهنجاری پیشه کرده- به خاطر " ژن" خود است . این عمل نابهنجار از ژن این ملت است. با ایده ی «ژن معیوب فارس» درفضای فکری مطرح شده بود آشنا هستیم. و حالا ایده ی <قسمتی از رفتار نابهجار از ژن ملت غالب است> مطرح میشود. بااین هم آشنا شدیم. و ایده ی <تست ژن نویسنده اکرم آیلیس لی > را هم فراموش نکرده ایم. باید گفت هسته ی ناسیونالیسم آذربایجانی با نام ترک ، ژنگرایی ست.