با سلام. آقای آ.ائلیار اینکه گفته می شود برخی از واژهها معادل فارسی ندارند.شاید معادل لکسیکی (واژهای) آن مفهوم در فارسی وجود ندارد احتمالا برای بیان آن از اصطلاح استفاده شود. ضمنا در چنین ترجمهها باید معنای اسلوبی واژهها در نظر گرفته شود.چون که در شعر اکثرا معنای مجازی و اسلوبی مورد نظر نویسنده است.دیکسینمک واژهای مشتق ترکی است و یکه خوردن واژهای ترکیبی است. و نشان می دهد که یکه خوردن واژهای تازه ساختتر نسبت به دیکسینمک است. ولی کلا موافق این حرف هستم که باید روش بیان یک مفهوم در سایر زبانها را یاد گرفت. مطمئنا در زبان فارسی این مفهوم به شکل رسائی رسانده می شود. همچنین واژه داشلانماق به احتمال قوی شکل آوایی دیشلانماق (توسط شخصی خارج شدن) باشد. چون که در منابع قدیمی ضرب المثل مشترک جان ترک وجود دارد که در آنجا چنین آمده است: حیوان آلاجاسی ایچینده، ایسنان آلاجاسی داشیندا // دیشیندا)
«گاو را رنگ از برون و مرد را از درون جو رنگ سرخ و زرد را»
این فکر را نمی توان به کمک تکواژهها و یا ترجمه کلمه به کلمه بیان کرد باید معادل آن را به شکل ضرب المثل و یا امثال الحکم فارسی بیان کرد...معنی این امثال الحک بدین شکل است: خصوصیتهای حبوان آشکار و قابل مشاهده است ولی برخی خصوصیتهای انسان پنهان است.. یعنی به راحتی نمی شود انسانها را شناخت...