آقای اقبالی گرامی ممنون از پاسخ به بخشی از مسائلی که من مطرح کرده بودم.
شما از طرفی تایید می کنید که تمام قد از کنگره و عملکرد آن دفاع می کنید ولی از طرف دیگر در مورد چرائی شرکت حزب پان ایرانیست در کنگره و عدم ارسال دعوتنامه به نیروهای دیگر می نویسید که شما پاسخگو نیستید. شما می نویسید که حزب پان ایرانیست <در کنار بسیاری دیگر به دعوتنامه پاسخ مثبت داد و در مواضع نمایندگان حزب در کنگره من نشانی از نقض سکولار دمکراسی و نفی حقوق بشر نشنیدم> و سپس به مواضع آقای دکتر حسین کیانزاد تاکید می کنید و در جواب سوال من که <آیا حزب پان ایرانیست، باورمند به ساختن ایران دمکراتیک فردا است؟> می نویسید که <مگر من نماینده، عضو یا هوادار این حزب هستم که در مقام پاسخگوئی باشم؟> و فراموش می کنید که سوال من از شما بعنوان مدافع تمام قد کنگره، که طبیعتا مدافع تمام قد حزب پان ایرانیست در کنگره هم هستید، است و نه
من نوشتم که <شما شاکیان را به سه دسته تقسیم می کنید...> شما در جواب، به تشریح این سه دسته پرداخته اید و توضیح واضحات کرده اید. و اما نگفته اید که آیا کسان دیگری غیر از این سه دسته هم وجود دارند که <شاکی> و منتقد باشند یا نه؟ و کلمه ای هم در باره آنها نگفته اید. من ترسم را بیان کرده ام که پشت همین تقسیم بندی شما، در ایران فردا، انگ زنی برای هر منتقدی و سرکوب آن نهفته باشد. شما مثل همیشه تاکید کرده اید که <من همواره از بی قید و شرط بودن آزادی سیاسی دفاع کرده و می کنم> همینجا این سوال برای من پیش می آید که در مقابل انتقادات این سه دسته <شاکیان> چه سیاسی پیش می برید؟ به کدام سوال آنها (هر چند از روی غرض و مرض باشد) جواب داده اید؟ آیا <شاکیان> دیگر خارج از این سه دسته با نسبت داده شدن به همین سه دسته منکوب نشده و نخواهند شد؟ انگ زدن راحت است! جواب ندادن راحتتر! منکوب کردن با انگ زدن هم باز هم راحت است و شیوه ای است که هزاران سال در ایران ما وجود داشته است و دارد. ولی دمکراسی آنجا سخت می شود که قرار می شود با <مخالفان> و <مفرضان> و همین <سه دسته> برخورد شود. شعار دادن هم راحت است ولی وقتی پای عمل پیش می آید، خیلی چیزها روشن می شود.
آقای اقبالی گرامی، شما باز هم تاکید کرده اید که <نخستین بار است که طیفی ناهمگون بر پایه سکولاردمکراسی و ساختن خانه مشترک وارد گفتگو می شوند> و تکلیف نشستهایی مانند نشست برلین و سمینار استکهلم و... را مشخص نکرده اید. مگر آنها از طیفهای ناهمگون نبودند؟ یا شاید آنها برای ساختن خانه مشترک وارد گفتگو نشده بودند؟ آیا قبل از کنگره بوخوم، واقعا هیچ طیف ناهمگونی برای ساختن خانه مشترک سکولار و دمکرات آینده دور هم جمع نشده بودند و یا این ادعا از شیفتگی شما نسبت به کنگره و تقدیس آنناشی می شود؟ جای تامل دارد!