در دوران ماقبل جمهوری! اسلامی هر شب جمعه حضرات راشد و فلسفی با موعظه خود خلق را به مقصد جمهوری! اسلامی هدایت میکردند. خداوند هرچه خاک آنهاست به طول عمر جناب نوری عل ا بیفزاید که هر جمعه موعظه ایشان با سرعت برق اینترنتی به اکناف دنیا میرسد. پاراگراف های زیر قسمتی از فرمایشات ایشان در هفته اخیر است: " ... 3. می گويند حرف زدن از سکولاريسم يعنی مخالفت با مذهب مردم. می گوئی آن سکولاريسمی که شما می گوئيد يک مکتب فلسفی است، منکر عالم غيب و خدا و غيره، اما آن سکولاريسمی که ما می گوئيم يک انديشهء سياسی است بر مبنای جدا کردن قانون اساسی و حکومت و نهادهای دولتی از شرايع همهء مذاهب و، در عين حال، برقرار ساختن آزادی عقيده از هر نوع، چه دينی چه ضد دينی. هاج و واج نگاه تان می کنند و پس از ندکی تأمل دست به دامن دانشمند مجلس شان می شوند. [ مشکل چهارتا شد].
4. دانشمند می گويد اصلاً سکولاريسم را بايد
5. می پرسی: امر می فرمائيد که از سکولاريسم و فدراليسم و مليت و خودگردانی حرفی نزنيم؛ اما نمی فرمائيد که برنامه و مانيفست و تز خود شما چيست. دسته جمعی می خندند و شانه بالا می اندازند که «اين پرسش دخالت در امر والائی است که ديگران آن را بر عهده گرفته اند. شما هم وقت ما را نگيريد. ...."". [ اینهمه بالا و پایین پریدیم که منشور جهانی حقوق بشر است - خیر, گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست - آنچه البته بجایی نرسد فریاد است.].