جناب بابک بخت آور فکر نمیکنید
ناشناس
جناب بابک بخت آور فکر نمیکنید این شما هستید کە رگ تورک پرستیت گل کردە ، اولأ برای همە کاملأ عیان هست کە تورکیە از ابتدابە جبهتەالنصر و داعش کمک کرد و آنها را تقویت کرد و نفت قاچاق داعش را خرید و زخمیهای داعش در تورکیە مداوا میشوند ، قربان 41 گروگان تورکیە کراوات بستە و کت و شلوار اطو شدە با 2 اتوبوس از موصل بە تورکیە منتقل میشوند انگار تورکیە جادوگر است و میتواند این 41 نفر را بە طور نامرئی از دست داعش نجات دهد آمریکا بیش از 10 سال طول کشید با آن سازمان عریض و تویلش بن لادن را از بین ببرد ، آمریکا و انگلیس چند بار برای نجات جان 2 خبر نگار ناکام مادند انگار تورکیە سوپر من است بدون اینکە افراد مسلح داعش متوجە سوپر منهای تورکیە شوند 41 نفر را اوردغان با عملیات نظامی خارقالعادە نجات میدهد
جناب بابک بخت آور 130000 نفر از کوبانی از بخشی از سرزمین کوردستان بە بخشی دیگری از سرزمین اشغال شدەی خود رفتند ، کاش فیلم استاندار دیاربکر را در مرز کوبانی میدید در درگیر شدن با آن سرباز تورک میدیدید این سرزمین متعلق بە ملت کورد است و این مرز تصنعی دیر یا زود این ارتش تورکیە باید از سرزمین کوردستان بیرون بروند .
2 تکست کوتاه از سامان رسولپور برایتان کپی میکنم در رابطە با همین مسئلە
من سمپاتی برخی از دوستانِ تُرکم را نسبت به ترکیه درک می کنم. اصلا هم آن را عجیب و نامطلوب نمی دانم. اما یک پرسش: در حالی که شما می توانید خود را در هنر و زبان و شعر و موسیقی و فرهنگ و موضوعاتِ انسانی ترکیه سهیم و شریک بدانید، چرا اصرار دارید، خود را در سرکوب ها و رفتارهای دیگرستیزانه هم شریک بدانید؟ بگذارید مسئولیتِ این رفتارها صرفا متوجه خودشان باشد. حتی اگر از این رفتارها انتقاد هم نمی کنید، لااقل توجیهش نکنید. بگذارید ما دلمان به این خوش باشد که دوستانِ نازنین ِ ترکمان، سهمی در نیمه خالی لیوانِ ترکیه ندارند. نیمه پُرش مال شما! گوارای وجودتان!
یک ملت هستند. بینشان سیم خاردار گذاشتهاند. پسرعمو و دختر عمو را از یکدیگر جدا ساختهاند. سرزمینشان را اول تجزیه کردهاند، و بعد به اتهام تجزیه طلبی، دهه هاست زندگی را برایشان تبدیل به جهنم کردهاند. حالا که داعش به جانشان افتاده، حالا که داعش از مرزهای آنها به کوبانی حمله میکند، پُز این را میدهند که «ما مرزهایمان را به روی آوارهها باز کردیم». مرزهایتان آنجا چه غلطی میکنند؟ بین یک خانواده. مرزهایتان را به رویشان باز نکنید. مرزهایتان را بردارید. سیم خاردارهایتان را.
ترددِ عجیبی است. شبها جوانهای کردستانِ ترکیه، به کردستانِ سوریه میروند تا علیه داعش بجنگند. و روزها کودکان و سالمندانِ کردستان سوریه به کردستان ترکیه. دیگران اما پُز ِ باز کردنِ مرزهایشان را میدهند. و کردها هم در جوابشان میگویند: «من سرزمین ِ خودم را میپیمایم، آنها میگویند آواره است!»
2 تکست کوتاه از سامان رسولپور برایتان کپی میکنم در رابطە با همین مسئلە
من سمپاتی برخی از دوستانِ تُرکم را نسبت به ترکیه درک می کنم. اصلا هم آن را عجیب و نامطلوب نمی دانم. اما یک پرسش: در حالی که شما می توانید خود را در هنر و زبان و شعر و موسیقی و فرهنگ و موضوعاتِ انسانی ترکیه سهیم و شریک بدانید، چرا اصرار دارید، خود را در سرکوب ها و رفتارهای دیگرستیزانه هم شریک بدانید؟ بگذارید مسئولیتِ این رفتارها صرفا متوجه خودشان باشد. حتی اگر از این رفتارها انتقاد هم نمی کنید، لااقل توجیهش نکنید. بگذارید ما دلمان به این خوش باشد که دوستانِ نازنین ِ ترکمان، سهمی در نیمه خالی لیوانِ ترکیه ندارند. نیمه پُرش مال شما! گوارای وجودتان!
یک ملت هستند. بینشان سیم خاردار گذاشتهاند. پسرعمو و دختر عمو را از یکدیگر جدا ساختهاند. سرزمینشان را اول تجزیه کردهاند، و بعد به اتهام تجزیه طلبی، دهه هاست زندگی را برایشان تبدیل به جهنم کردهاند. حالا که داعش به جانشان افتاده، حالا که داعش از مرزهای آنها به کوبانی حمله میکند، پُز این را میدهند که «ما مرزهایمان را به روی آوارهها باز کردیم». مرزهایتان آنجا چه غلطی میکنند؟ بین یک خانواده. مرزهایتان را به رویشان باز نکنید. مرزهایتان را بردارید. سیم خاردارهایتان را.
ترددِ عجیبی است. شبها جوانهای کردستانِ ترکیه، به کردستانِ سوریه میروند تا علیه داعش بجنگند. و روزها کودکان و سالمندانِ کردستان سوریه به کردستان ترکیه. دیگران اما پُز ِ باز کردنِ مرزهایشان را میدهند. و کردها هم در جوابشان میگویند: «من سرزمین ِ خودم را میپیمایم، آنها میگویند آواره است!»