جناب من, کامنت بنده در راستای
ناشناس
جناب من, کامنت بنده در راستای کامنت های قبلی در این باره, ربطی به چوب و چماق خوردن و زجر کشیدن نداشت. عر ض بنده این بود که بی تربیتی چنان در فرهنگ ما - البته شما , چون مرا هم وطن نمیدانید - جا افتاده است که حتی زمانی که هم وطن خود را شتر مینامیم این عمل نه تنها قبیح نیست بلکه " شعر و ادب " محسوب میشود. غرض این بود. یعنی مغنی بوی گند را درک نمیکند. بنده هم بارها حتی پس از " فرار را به قرار و تلاش ترجیح دادن " - البته سالها قبل از "انقلاب باشکوه اسلامی" - نیز بارها و بر طبق خوی بد در طبیعتی که نشست این الفاظ بد را بکار برده ام تا اینکه سر انجام به زشتی آن پی بردم. " آن عصاره ناب غربی " را هم هم وطن " جناب رازی " کشف فرمودند و لابد تقطیر نشده آن برای ایشان کافی نبوده است.