اقبالی عزیز، با آنچه که بعنوان مقدمه نوشتهای موافقم. تا به حال هیچ یک از ما بحثی در این مورد با هم نداشتهایم و این اولین بار است که چنین بحثی را پیش میبریم و آن هم علنی و پیش چشم همگان. ما در عرصه سیاسی چیزی برای پنهان کزدن نداریم. آنچه که مربوط به اینجا نیست و متاسفانه شما آن را وارد بحث علنی کردهاید، مسائل درونی مربوط به گرداندن سایت است و من هم به آن نمیپردازم، چون فکر می کنم که هر کاری را باید در جای خود انجام داد.
من شخصا برخورد با اسلام سیاسی را به دو بخش تقسیم می کنم:
1- مبارزه با اسلام سیاسی خونریز و ضدبشری حاکم بر ایران و نوع داعشی آن در سرتاسر جهان
- برخورد با آن نوع اسلام سیاسی که می خواهد اسلام را با جهان مدرن تطابق دهد. من بر این باور نیستم که این نوع اسلام سیاسی قادر به این کار خواهد شد زیرا به باور من اسلام را با دنیای مدرن کاری نیست و اسلام پدیده ای است که به 1400
به برداشت من، که از مجموعه نوشتههایت مبتنی است، شما هر دوی آنچه را که نوشتم با یک چوب میرانید و بین آنها تفاوتی قائل نیستید. شاید این برداشت من درست نباشد. امیدوارم در تدقیق برداشتم به من کمک کنی.
من نوشتهام که با خشونت کلامی موافق نیستم و با به کارگیری کلماتی مانند "از آخور در رفته" و "از غار در رفته" و "نشخوار می کنند" و... مشکل دارم. در ادامه هم نوشته ام: "به نظر من، ادبیات بخش آخر، ادبیات یک انسان سیاسی متعهد نیست" همانطور که از عبارت مشخص "به نظر من" پیداست، این نظر من است و ادعا نکرده ام که مثلا دانشمندان میگویند و یا کسی آن را کشف کرده است و مبانی تئوریک – سیاسی کلاسیک دارد و...
شما با متهم کردن من به "فضا سازی" نمیتوانید مرا از فکر کردن و پرسشگری باز دارید. من برخلاف شما هیچ وقت هیچ حکمی صادر نمی کنم بلکه افکارم را می نویسم تا با دیگران به تبادل افکار بپردازم. شما خیلی راحت میتوانید با دلیل و منطق به من نشان دهید که چنین معیاری درست نیست و انسان سیاسی متعهد می تواند در مبارزهاش فحاشی کند!
من در نوشتهام، شیوه برخورد را به دو بخش تقسیم کرده ام. بخش دوم مبتنی بر این است که نظری معتقد است که باید در برخوردهایمان بین دوست و دشمن تفاوت قائل شویم. دشمنانمان را با سخنان سخت و آزار دهنده و فحاشی بکوبیم. و شما ایراد گرفتهای که مستند سخن نگفتهام.
شما که به روشن شدن و حقیقت یابی علاقه دارید به من بگویید که من در این مورد کجا نامی از شما بردهام تا موظف باشم با سند و مدرک ثابت کنم که شما به این دسته تعلق دارید؟ تقسیم بندی من یک تقسیم بندی کلی و مبتنی بر برداشتهای من است. این جملات را من فرمولبندی کردهام. آیا میتوان براداشتی را بدون فرمولبندی نوشت؟ اگر هم بخواهیم آن را به شما تعمیم دهیم، کافیست به ادبیات شما مراجعه کنیم. اگر شما به این شیوه عمل نمیکنید، پس این فحاشیها به چه معنی است؟
اقبالی عزیز، راستش را بخواهی من متوجه برخی از سخنانت نمیشوم. مثلا متوجه نمی شوم که رابطه بین برخورد توهین آمیز و بدون توهین با "سازماندهی گذر از کلیت این نظام و اعلام آمادگی برای پشتیبانی از هر شیوه ای که مردم در امر براندازی بکار گیرند." چیست. به حرف خودت پایبند بمان و بطور مستند نشان بده که من خواهان گذر از کلیت این نظام و آماده پشتیبانی از هر شیوهای که مردم در امر براندازی بکار گیرند، نیستم.
نوشته ای: "آزادی بی قید و شرط بیان مدتها مساله مورد مناقشه بین ما بوده است و "توهین" تنها بهانه بود!" من از کیانوش عزیز و دیگر همکاران خواهش میکنم اجازه دهند که شما هر بحثی را که در مورد آزادی بی قید و شرط بیان داشته ایم، در همینجا بیاورید. مطمئنا نخواهید توانست. زیرا ما ابدا چنین بحثی نداشتهایم. چندی پیش شما در مقاله ای همین ادعا را کردید و من هم نوشتم که چنین چیزی نبوده و بحث ما تنها و تنها بر سر انتشار توهینها بوده است.
وقتی نوشتهات را خواندم به حافظه خودم شک کرده و بار دیگر به نوشته ائلیار عزیز مراجعه کردم. ائلیار نوشته بود: "به «دین-اسلام- پیغمبر- قران» توهین نشود. " در نوشته ائلیار هیچ نامی از کسی برده نشده بود. حالا شما می گویید: "ائلیار که هنوز نگفته است توهین اقبالی چه بوده؟" و خطاب به من نوشته ای: "حال شما به قیمی ایشان بفرمائید کدام نوشته ناحق من به پر قبای اسلام بر خورده است"
ادامه در کامنت بعدی