امیدوارم که شعر زیر شادروان
ناشناس
امیدوارم که شعر زیر شادروان ایراج میرزا در باره اغاز عاشورای حسینی سانسور نشود و اغازی باشد برای برای پایان گرفتن نظرات سه نفره و تحمل اجباری خرافات دینی و فشار اقتصادی سنگین دین مبین برگرده مردم ایران.
شعری از ایرج میرزا در خصوص عاشورا.
بيچاره چه ميکشی خودت را /
ديگر نشود حسين زنده/
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک /
خاکش علف و علف چرنده/
من هم گويم يزيد بد بود /
لعنت به يزيد بد کننده/
اما دگر اين کتل متل چيست /
وين دسته ی خنده آورنده/
تخم چه کسی بريده خواهی /
با اين قمــه های نابرنده/
آيا تو سکينه يی که گويی /
سو ايستميريم عميم گلنده /
کو شمر و تو کيستی که گويی /
گل قويما منی شمير النده/
تو زينب خواهر حسينی ؟ /
ای نره خر سبيل گنــــده !/
خجلت نکشی ميان مردم /
از اين حرکات مثل جنـــده؟/
در جنگ دوسال پيش ديدی /
شد چند کرور نفس رنده/
از اين همه کشتگان نگرديد /
يک مو ز زهار چرخ کنده/
در سيزده قرن پيش اگر شد /
هفتاد و دو تن زسر فکنده/
امروز تو چرا می کنی ريش/
ای در خور صدهزار خنده/
کی کشته شود دوباره زنده /
با نفرين تو بر کشنده/
باور نکنی بيا ببنديم /
يک شرط به صرفه ی برنده/
صد روز دگر برو چو امروز /
بشکاف سرو بکوب دنده/
هی بر سر و ريش خود بزن گل /
هی بر تن خود بمال سنده/
هی با قمه زن به کله ی خويش /
کاری که تبر کند به کنده/
هی بر سر خود بزن دو دستی /
چون بال که می زند پرنده/
هی گو که حسين کــفن ندارد /
هی پاره بکن قبای ژنده/
گر زنده نشد عــنـم به ريشت /
گر شد عـن تو به ريش بنده !/
بيچاره چه ميکشی خودت را /
ديگر نشود حسين زنده/
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک /
خاکش علف و علف چرنده/
من هم گويم يزيد بد بود /
لعنت به يزيد بد کننده/
اما دگر اين کتل متل چيست /
وين دسته ی خنده آورنده/
تخم چه کسی بريده خواهی /
با اين قمــه های نابرنده/
آيا تو سکينه يی که گويی /
سو ايستميريم عميم گلنده /
کو شمر و تو کيستی که گويی /
گل قويما منی شمير النده/
تو زينب خواهر حسينی ؟ /
ای نره خر سبيل گنــــده !/
خجلت نکشی ميان مردم /
از اين حرکات مثل جنـــده؟/
در جنگ دوسال پيش ديدی /
شد چند کرور نفس رنده/
از اين همه کشتگان نگرديد /
يک مو ز زهار چرخ کنده/
در سيزده قرن پيش اگر شد /
هفتاد و دو تن زسر فکنده/
امروز تو چرا می کنی ريش/
ای در خور صدهزار خنده/
کی کشته شود دوباره زنده /
با نفرين تو بر کشنده/
باور نکنی بيا ببنديم /
يک شرط به صرفه ی برنده/
صد روز دگر برو چو امروز /
بشکاف سرو بکوب دنده/
هی بر سر و ريش خود بزن گل /
هی بر تن خود بمال سنده/
هی با قمه زن به کله ی خويش /
کاری که تبر کند به کنده/
هی بر سر خود بزن دو دستی /
چون بال که می زند پرنده/
هی گو که حسين کــفن ندارد /
هی پاره بکن قبای ژنده/
گر زنده نشد عــنـم به ريشت /
گر شد عـن تو به ريش بنده !/