گرمترین سلامها خدمت جناب مراد گرامی و عزیز. شما که از نزدیک شاهد ماجرا بودید و می دانید که بنده ادعای کمونیست بودن نداشتم ولی بودند کسانی که ادعایشان گوش فلک را کر کرده بود و آن پول خلق و انقلاب که در جیبشان بود را خرج عیش و نوش و زنان در ابوغریب می کردند و دست در جیب و سیگار بر لب می چرخیدند و می چریدند. بنده در آن روزهای کذایی به همه آن 69 نفر اطلاع دادم که می توانم یک زندگی بخور و نمیر برایشان فراهم کنم. در روزگارانی که آنها 40 دینار حقوق پناهندگی می گرفتند، بنده با جسم مجروح 18 ساعت در روز کار می کردم و بالای 130 هزار دینار به نیازمندان کمک مالی کردم. همین امیر ابراهیمیها بودند که می گفتند امرالله ابراهیمی از مجاهدین پول می گیرد و به اینان می دهد که ضد مجاهدین نشوند ولی به خداوندی خدا نه یک سنت از مجاهدین گرفتم و نه از UN و نه از دولت عراق. همه آن دست رنج شبانه روزی خودم بود.
گرمترین سلامها خدمت جناب مراد
گرمترین سلامها خدمت جناب مراد
امرالله ابراهیمی
هر کس که وجدانش بیدار است می تواند شهادت دهد تا زمانی که در آنجا بودم نگذاشتم کسی محتاج نان شب باشد. یک استکان چای و یک لقمه نان اضافی نخوردم. در جواب آنانی که دسترنج شبانه روزی مرا "پول باد آورده مجاهدین" القا می کردند، سکوت می کردم تا راحت باشند. خوشبختانه همه آنان زندهاند و شاید روزی در جایی بنویسند و بگویند. از توجهتان سپاسگزارم