آقای توکلی در جایگاه یکی از همان مؤمنین به انقلاب و چپ مینویسد: «اسماعیل خویی قصاص قبل از جنایت می کند وادعامی کند: " چپ در ایران . . . اگر به فرمانفرمائی میرسید ما میتوانستیم پول پوتیسمی بدتر از آخوندها راه بیندازیم."» قصاص قبل از جنایت یعنی چه؟ آیا تصفیههای درونسازمانی ساخته و پرداخته سلطنتطلبان و پانایرانیستها است؟ آیا اسلحه کشیدن بروی رفقای سازمانی در گاپیلون مربوط به یک کشور دیگر است؟ آیا هورا کشیدن برای شکنجهگران و لو دادن نوجوانان بیگناه در کره مریخ اتفاق افتاده است؟ کسانی که در اپوزیسیون چنین تشنه خون و مشوق سرکوب دگراندیشان بودند اگر به قدرت میرسیدند از رژیم پولپوت کمتر میکشتند؟ و دیگر اینکه بله! اگر فدائیها هم نبودند، خمینی سرکار میآمد، ولی آنوقت نام چپ که باعدالت اجتماعی عجین شده است، اینچنین به ننگ آلوده نمیشد و حزب طراز نوینی نبود که خلخالی آدمکش را کاندید انتخابات
آقای توکلی در جایگاه یکی از
آقای توکلی در جایگاه یکی از
ناشناس
مجلس بکند و سازمان اکثریتی نبود که از هوادارانش بخواهد حرکات ضد انقلاب را زیر نظر بگیرند و به سپاه گزارش کنند. دیگر ننگ تقاضای مسلح کردن سپاه (همان سپاهی که کردستان را بزیر آتش گرفته بود) به سلاحهای سنگین بپای "چپ" نوشته نمیشد. ادعای اینکه «اگر ما هم همکاری نمیکردیم، باز هم چیزی عوض نمیشد» مثل بهانه قاچاقچیان مواد مخدر است که میگویند «اگر من هم نفروشم، هزاران نفر دیگر هستند که میفروشند» با چنین اپوزیسیونی کهاز یک طرف دغدغهای جز تطهیر فجایع خودش ندارد واز طرف دیگر با تمام قوا بر طبل انشقلق ملی و برادرکشی قومی میکوبد، باید کلاهمان را بالا بیندازیم که به چیزی بدتر از جمهوری اسلامی مبتلا نشدهایم.