توان بازدارندگی حکومت ایران روزبهروز بیشتر لطمه میبیند. وقتی در فروردین امسال کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق مورد اصابت موشکهای اسرائیلی قرار گرفت، بسیاری از تحلیلگران از آسیب دیدن توان بازدارندگی ایران و همچنین خروج «جنگ در سایۀ» میان آنها از منطقۀ خاکستری سخن گفتند.
در آن زمان، مقامهای جمهوری اسلامی بر سر دوراهی خطیری قرار گرفته بودند: سکوت در برابر اقدام کمسابقۀ اسرائیل تا از گستردهتر شدن درگیریها جلوگیری کنند یا پاسخ به آن حمله برای احیای توان بازدارندگی؛ بهخصوص که علی خامنهای و حامیانش در طول دهههای اخیر دور نگه داشتن آتش جنگ از آسمان ایران را بهعنوان یکی از دستاوردهای بزرگ حکومت معرفی کردهاند.
سرانجام جمهوری اسلامی راه دوم را برگزید و با حملات بیسابقۀ پهپادی و موشکی، خاک اسرائیل را نشانه گرفت؛ هرچند با طولانی کردن فرآیند حمله و مطلع کردن متحدین اسرائیل از انجام این حملات چند ساعت پیش از آغاز آن زمینه را برای خارج نشدن تنش از سطح قابل کنترل فراهم کرد.
ایالات متحده با همراهی بریتانیا در کنار اسرائیل تقریباً تمام موشکها و پهپادهای ایرانی را سرنگون کردند. بعد از آن برخی تحلیلگران از احیای توان بازدارندگی جمهوری اسلامی سخن گفتند و «جنگ در سایۀ» ایران و اسرائیل را محتمل دانستند.
حالا بعد از چهار ماه حکومت ایران در وضعیتی مشابه همان روزها قرار گرفته است، اما در ابعادی گستردهتر.
درست ساعاتی پس از آغاز کار رسمی مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور جدید، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس (گروهی که آمریکا و اتحادیه اروپا آن را تروریستی میدانند)، در حملهای منتسب به اسرائیل در تهران کشته شد.
هرچند اخبار رسمی درخصوص جزئیات این حمله منتشر نشده، اما به هر روشی که انجام شده باشد، ازجمله شلیک موشک یا انفجار بمب، عملیات پیچیدهای بوده که با موفقیت به انجام رسیده است.
تلاش دوباره اسرائیل برای خارج کردن ایران از منطقۀ خاکستری؟
این اقدام میتواند به معنای تمایل اسرائیل برای خارج کردن ایران از منطقۀ خاکستری و درگیر کردن مستقیمتر جمهوری اسلامی در آتش منازعات منطقهای باشد.
همانطور که بنیامین نتانیاهو در سخنرانی خود در کنگره آمریکا بارها از یکی بودن دشمنان و دوستان ایالات متحده و اسرائیل سخن گفت، او به حمایت ایالات متحده در درگیری احتمالی مستقیم با ایران دلگرم است؛ در چنین شرایطی سیاست دولت نتانیاهو احتمالاً تحریک بیشتر جمهوری اسلامی برای ورود مستقیمتر به نزاع با اسرائیل است.
حالا رهبران جمهوری اسلامی بار دیگر با انتخاب دشواری روبهرو شدهاند؛ ترور یکی از رهبران یک گروه شبهنظامی متحد جمهوری اسلامی در پایتخت ایران آنقدر تحقیرآمیز است که نادیدهانگاشتن آن چیزی شبیه غیرممکن به نظر میرسد.
صرفنظر از ناتوانی امنیتی و اطلاعاتی دستگاههای مسئول در جمهوری اسلامی برای تأمین امنیت اسماعیل هنیه، اکنون سؤال این است که حکومت ایران چه گزینههایی پیش رو دارد و چه خواهد کرد.
انتخاب اول، پاسخ متوازن
اگر مقامهای حکومت ایران بخواهند به ترور اسماعیل هنیه پاسخ همسطح بدهند، باید به اقدامی دستکم مشابه با آنچه در فروردین ماه با پرتاب و شلیک نزدیک به ۳۰۰ پهپاد و موشک به اسرائیل انجام دادند، رو بیاورند.
مورد هدف قرار دادن یک مقام ارشد اسرائیلی در خاک یک کشور دیگر هم از دیگر گزینههایی است که میتواند به معنای پاسخ متوازن جمهوری اسلامی ارزیابی شود.
علی خامنهای ساعاتی پس از کشته شدن اسماعیل هنیه در پیامی از قطعی بودن «خونخواهی مهمان عزیز» جمهوری اسلامی سخن گفت. هرچند بر سر تفسیر این پیام تحلیلهای متفاوتی وجود دارد اما پاسخ همسطح به این حمله نمیتواند چیزی کمتر از حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل در فروردین ماه باشد.
اما چنین اقدامی خطر گستردهتر کردن آتش منازعه را بهشکل معناداری برای مقامهای جمهوری اسلامی افزایش میدهد.
سیاستگذاران در تهران در طول دهههای اخیر تلاش کردهاند با ایجاد شبکهای از گروههای شبهنظامی وفادار به خود در منطقه، مسیر ضربه زدن به اسرائیل را بهصورت غیرمستقیم و در محدودۀ خاکستری پی بگیرند؛ سیاستی که اسرائیل مصمم است آن را تغییر دهد. حملۀ دوبارۀ مستقیم ایران به اسرائیل در فاصلۀ حدود چهار ماه میتواند بهشکل معناداری خطر پایان «جنگ در سایه» میان دو کشور و تبدیل آن به درگیری مستقیم را افزایش دهد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید