حرفهای دروغ ایشان در اینجا
ناشناس
حرفهای دروغ ایشان در اینجا پاسخ داده شده است:
www.sepahbod7.blogfa.com
بویژه نظامی گنجوی خطاب به ممدوح خود در شروان و آذربایجان.. آنها را جزو ایران حساب کرده است. و همچنین است فخر الدین اسد گرگانی..
حرفهای دروغ ایشان در اینجا پاسخ داده شده است:
www.sepahbod7.blogfa.com
بویژه نظامی گنجوی خطاب به ممدوح خود در شروان و آذربایجان.. آنها را جزو ایران حساب کرده است. و همچنین است فخر الدین اسد گرگانی..
کتیبه کرتیر را نیز نخوانده است زیرا حدود ایران/انیران در آن مشخص است..برای نمونه آذربایجان جزو ایران آن خطیبه است. اینکه کسی ادعا کند پهلوی Eran ربطی به ایران ندارد, ادعای تازه پانترکیستها است.
در مورد زبان فارسی و پانترکیستها:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm
در ایران هم سه قوم بیشتر نداریم: ایرانی(من مازنی/کرد/پارسیزبانان..) و ترک و عرب.. و ایرانیان امروز حدود 80% کشور ایران را هستند. در ترکیه نیز 30% مردم آنجا ایرانی (کرد) هستند...لطفا من مازنی را از گیلک و تالش و خراسانی و غیره شاخه شاخه نکنید.. ما همه ریشه ایرانی(آریایی) داریم و برای همین ایرانی هستیم. نه ترک هستیم و نه عرب.
اما در مورد "فعل بسیط" هیچکس نمیاید 9000 واژه یادبگیرید و برای هیمن زبان فارسی, با افعال پنجگانه..بسیار ساده است.
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/ZabanParsipanTurkistha.htm
خوشبختانه مقالات خوبی امروز وجود دارند که کتیبه های ساسانی را شرح میدهد.. در حالیکه هیچ نام و نشانی از زبان ترکی در ایران در این دوران نیست.
در مورد ریشه نام ترک:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/vaajeyehtork.htm
در مورد قوم ایرانی:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm
واژهي «ايران» (Eran) براي نخستين بار در سنگنوشتههاي اردشير يكم - بنيانگذار دودمان ساساني - گواهي شده است. وي در برجستهنگاري تفويض شاهنشاهياش [از سوي اورمزد] در نقش رستم استان فارس، و سپس در سكههاياش، Ardashir shahan shah Eran (به پارسي ميانه) و Shahan shah Aryan (به پارتي) "= اردشير، شاه شاهان آرياييها" خوانده شده است. پسرش شاپور يكم، ضمن استفاده از همان لقب براي پدرش، به خود با عنوان Shahan shah eran ud aneran (به پارسي ميانه) و Shahan shah aryan ud anaryan (به پارتي) "= شاه شاهان آرياييها و غيرآرياييها" اشاره كرده است. همين شكل و شيوه، مورد استفادهي شاهان بعدي ساساني، از «نرسه» تا «شاپور سوم» بود. سنگنوشتهي سه زبانهي شاپور يكم در كعبهي زرتشت در استان فارس - كه در اين موضوع فقط نسخههاي پارتي و يونانياش محفوظ مانده، اما نسخهي پارسي ميانهي آن نيز با اطمينان، بازسازيپذير است - براي نخستين بار حاوي واژهي پارسي ميانهي «ايرانشهر» EranShahr (به پارتي: Aryanshahr) است. بيان پادشاه مذكور در اين زمينه، چنين است: «an … eranshahr xwday hem» (به پارسي ميانه) / «az … aryanshahr xwday ahem» (به پارتي) / «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi» (به يوناني) "= من سرور پادشاهي (در نسخهي يوناني: ملت) آرياييان هستم" (SH.K.Z, Mid. Pers. [1], Parth . 1., Gk. 1.2). اين قاعدهسازي، به دنبال لقب «شاه شاهان آرياييها»ي شاپور يكم، اين نكته را به نظر بسيار پذيرفتني ميسازد كه واژهي «ايرانشهر» به درستي، «شاهنشاهي» (empire) معني ميگرديده، ضمن اين كه واژهي Eran هنوز مطابق با ريشهشناسياش (از واژهي ايراني كهن: aryanam*)، به عنوان حالت جمع اضافي نام قومي «اير» (Er) (پارتي:Ary؛ از ايراني كهن: -arya؛ = آريايي) به معناي «-ِ ايرانيان» فهميده ميشده است. شكل مفرد اين واژه را شاپور در اشاره به پسرش «نرسه» مورد استفاده قرار داده است: Er mazdesn Narseh, shah Hind, Sagestan … (به پارسي ميانه) / ary mazdezn Narseh … (به پارتي)، يعني: «آريايي مزداپرست نرسه، شاه هند و سيستان و…».
از ديگر شاهان ساساني، بهرام دوم نيز منحصراً، در برخي سكههاياش، اين واژه را به صورت يك پيشوند به سكهنوشتههاي معياري كه از زمان اردشير يكم مورد استفاده بوده، افزوده است: «(آريايي) مزداپرست، خدايگان (بهرام)، شاه شاهان آرياييها (و غير آرياييها)».
تركيب «اريانام خشثره» -aryanam xshathra* [= شهرياري آرياييها] در هيچ يك از سنگنوشتههاي پارسي باستان هخامنشي يافته نشده است. در اين زمينه، در يشتهاي متأخر اوستا، تنها ذكر Airiia و Anairiia danghawo "= سرزمينهاي آريايي" و "غيرآريايي" وجود دارد. بنابراين اصطلاح «ايرانشهر» برساختهي ساسانيان بوده است.
(برگرفته از دانشنامه ایرانیا-"ایرانشهر"- دیوید مکنزی-برگردان به فارسی داریوش کیانی)
پیوند اصلی:
http://www.iranica.com/articles/eran-eransah
David Mackenzie, “Eranshahr” in Encyclopedia Iranica
www.sepahbod7.blogfa.com
بویژه نظامی گنجوی خطاب به ممدوح خود در شروان و آذربایجان.. آنها را جزو ایران حساب کرده است. و همچنین است فخر الدین اسد گرگانی..
کتیبه کرتیر را نیز نخوانده است زیرا حدود ایران/انیران در آن مشخص است..برای نمونه آذربایجان جزو ایران آن خطیبه است. اینکه کسی ادعا کند پهلوی Eran ربطی به ایران ندارد, ادعای تازه پانترکیستها است.
در مورد زبان فارسی و پانترکیستها:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm
در ایران هم سه قوم بیشتر نداریم: ایرانی(من مازنی/کرد/پارسیزبانان..) و ترک و عرب.. و ایرانیان امروز حدود 80% کشور ایران را هستند. در ترکیه نیز 30% مردم آنجا ایرانی (کرد) هستند...لطفا من مازنی را از گیلک و تالش و خراسانی و غیره شاخه شاخه نکنید.. ما همه ریشه ایرانی(آریایی) داریم و برای همین ایرانی هستیم. نه ترک هستیم و نه عرب.
اما در مورد "فعل بسیط" هیچکس نمیاید 9000 واژه یادبگیرید و برای هیمن زبان فارسی, با افعال پنجگانه..بسیار ساده است.
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/ZabanParsipanTurkistha.htm
خوشبختانه مقالات خوبی امروز وجود دارند که کتیبه های ساسانی را شرح میدهد.. در حالیکه هیچ نام و نشانی از زبان ترکی در ایران در این دوران نیست.
در مورد ریشه نام ترک:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/vaajeyehtork.htm
در مورد قوم ایرانی:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm
واژهي «ايران» (Eran) براي نخستين بار در سنگنوشتههاي اردشير يكم - بنيانگذار دودمان ساساني - گواهي شده است. وي در برجستهنگاري تفويض شاهنشاهياش [از سوي اورمزد] در نقش رستم استان فارس، و سپس در سكههاياش، Ardashir shahan shah Eran (به پارسي ميانه) و Shahan shah Aryan (به پارتي) "= اردشير، شاه شاهان آرياييها" خوانده شده است. پسرش شاپور يكم، ضمن استفاده از همان لقب براي پدرش، به خود با عنوان Shahan shah eran ud aneran (به پارسي ميانه) و Shahan shah aryan ud anaryan (به پارتي) "= شاه شاهان آرياييها و غيرآرياييها" اشاره كرده است. همين شكل و شيوه، مورد استفادهي شاهان بعدي ساساني، از «نرسه» تا «شاپور سوم» بود. سنگنوشتهي سه زبانهي شاپور يكم در كعبهي زرتشت در استان فارس - كه در اين موضوع فقط نسخههاي پارتي و يونانياش محفوظ مانده، اما نسخهي پارسي ميانهي آن نيز با اطمينان، بازسازيپذير است - براي نخستين بار حاوي واژهي پارسي ميانهي «ايرانشهر» EranShahr (به پارتي: Aryanshahr) است. بيان پادشاه مذكور در اين زمينه، چنين است: «an … eranshahr xwday hem» (به پارسي ميانه) / «az … aryanshahr xwday ahem» (به پارتي) / «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi» (به يوناني) "= من سرور پادشاهي (در نسخهي يوناني: ملت) آرياييان هستم" (SH.K.Z, Mid. Pers. [1], Parth . 1., Gk. 1.2). اين قاعدهسازي، به دنبال لقب «شاه شاهان آرياييها»ي شاپور يكم، اين نكته را به نظر بسيار پذيرفتني ميسازد كه واژهي «ايرانشهر» به درستي، «شاهنشاهي» (empire) معني ميگرديده، ضمن اين كه واژهي Eran هنوز مطابق با ريشهشناسياش (از واژهي ايراني كهن: aryanam*)، به عنوان حالت جمع اضافي نام قومي «اير» (Er) (پارتي:Ary؛ از ايراني كهن: -arya؛ = آريايي) به معناي «-ِ ايرانيان» فهميده ميشده است. شكل مفرد اين واژه را شاپور در اشاره به پسرش «نرسه» مورد استفاده قرار داده است: Er mazdesn Narseh, shah Hind, Sagestan … (به پارسي ميانه) / ary mazdezn Narseh … (به پارتي)، يعني: «آريايي مزداپرست نرسه، شاه هند و سيستان و…».
از ديگر شاهان ساساني، بهرام دوم نيز منحصراً، در برخي سكههاياش، اين واژه را به صورت يك پيشوند به سكهنوشتههاي معياري كه از زمان اردشير يكم مورد استفاده بوده، افزوده است: «(آريايي) مزداپرست، خدايگان (بهرام)، شاه شاهان آرياييها (و غير آرياييها)».
تركيب «اريانام خشثره» -aryanam xshathra* [= شهرياري آرياييها] در هيچ يك از سنگنوشتههاي پارسي باستان هخامنشي يافته نشده است. در اين زمينه، در يشتهاي متأخر اوستا، تنها ذكر Airiia و Anairiia danghawo "= سرزمينهاي آريايي" و "غيرآريايي" وجود دارد. بنابراين اصطلاح «ايرانشهر» برساختهي ساسانيان بوده است.
(برگرفته از دانشنامه ایرانیا-"ایرانشهر"- دیوید مکنزی-برگردان به فارسی داریوش کیانی)
پیوند اصلی:
http://www.iranica.com/articles/eran-eransah
David Mackenzie, “Eranshahr” in Encyclopedia Iranica