خانم افشار اتفاقا من هم پدری
ناشناس
خانم افشار اتفاقا من هم پدری دارم بالای۸۵سال و در آن مقطع ساکن تبریز .خاطرات بسیاری داشت(متاسفانه به علت کهولت سنّ در حال حاضر دچار مشکلات جسمی شده)از استقبال مردمی از شاه و بلند کردن ماشین وی و حمل آن در خیابان.بسیار میگفت از نامتجانس بودن آن فرهنگ کمونیستی با تفکرات سنتی مذهبیآذربایجانیها.و همچنین از ترسو و بزدل بودن پیشهوری که برعکس قاضی محمد فرار رو به قرار ترجیح داد و سرانجام به دست ولی نعمت خویش به قتل رسید.گفتههای خودم رو با یک بیت از شهریار بزرگ (که همفکران شما هویت سازان !بدترین توهینها رو بهش کرده و میکنن)به اتمام میرسان : گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری.......... لیک اگر ایران نگوید لال باد
ارادتمند, یک هم قوم شما