مهدیجان، آنطور که یکسویه طرف را از پیش محکوم کردی و میگویی گوش فلک را پر کردهاند، شاید «در» گفتوگو را ببندی. در حالی که من هم به عنوان آدمی پی گیر، در این زمینه مدعی هستم که سخنانی مانند سخنان تو گوش فلک را پر کرده و بهویژه از سوی رسانههای همسایه ایران (باکو، آنکارا و اکثر رسانههای عربی و حتا غربی و حتا شبکههای غربی فارسیزبان) به شدت حمایت میشود و نه تنها کمبود تریبون ندارید بلکه تریبونهای رسمی جهانی نیز ـ به خاطر مخالفت با حکومت ایران ـ آزادانه در اختیار شما هستند...
نخست بگویم که با تو درباره غیراخلاقی بودن تحریف وقایع کاملا موافقم. یعنی اگر اعتراضی «قومی» بود باید رسانهها آن را همانطور پوشش دهند و قلب واقعیت نکنند، اما دربارهی تفسیر همان واقعه با تو اختلاف دارم.از نوشتهات چنین برمیآید که به باور تو هر که به هر دلیلی اعتراضی کرد از موضعی درست است و باید از وی دفاع کرد.
اگر دوست عربزبان من به من میگوید که کسانی غیرمحلی در محیطهای عربزبان پول خرج میکنند تا طرف مذهبش را از شیعه به سنی تغییر دهد و پشت سر جریانهای قومی ِ مردمان عربزبان رسانهها و سرمایههای کشورهای دیگر باشد انتظار داری امثال من هم که از جریان آگاهند مانند خانم صدر ژست حقوق بشر بگیرند و دست بزنند؟ نمونهای از مردمان کشورهای پیشرفته را نشان بده که چنین کردهاند. این چه سخنی است که میگویی: «هر ملتی حق دارد تا مرکز سیاسی خاص خود را آزادانه انتخاب کند». کجای دنیا چنین میاندیشند؟ البته موضوع عدم رسیدگی به وضع اقتصادی و وضعیت آن 300 هزار تن ـ اگر سخنت مستند باشد ـ و توجه به زبانهای مادری (که البته درباره زبان عربی کمتر مصداق دارد و آموزش ما از آن لبریز است) معترضان را برحق میدانم و میاندیشم که در کنار هم باید برنامهای ملی - در معنای واقعی آن - را شکل دهیم.