"" چپ ایرانی، قهرمانان شکست
ناشناس
"" چپ ایرانی، قهرمانان شکست خورده، سترون و باز نشسته، زود وارد دوران گورستانی شد، تعدادی از این اصحاب کهف، از گورستان گریختند و در خارج، با اشباح و سایهها میجنگند """ همه چیز در این جامعه عقب مانده به بن بست میرسد، دچار توهمات خود بزرگ بینی شدن فقط مختص کفن پوشان "" آرمان شهر فارسستانی "" نیست که در "" جمهوری ایرانی/فارسستانی "" خود دنبال مدینهٔ فاضله است، بلکه آموزگار کبیر پرولتاریا برای چپ بدبخت ایرانی حکم سیمرغ را داشت که بهشت برین را تقدیم میکرد، انگار توان ذهنی این جامعه در حد یک کودک ناقص الخلقه است که به بلوغ جسمی میرسد ولی از نظر ذهنی تبدیل به اختاپوسی میشود که با هر نوع اندیشه مترقی دشمن است، این وجود هولناک در مسیر خود همه چیز را از بار مفهومی تهی و خالی میکند تا در خود فرو رفته به اشباح و سایهها اعلان جنگ دهد.