ایرانی گرامی! باز هم با تشکر از شما بابت آمارهایی که ارائه می دهید می خواهم بر یکی دو نکته اشاره ای گذرا داشته باشم. ولی پیش از آن جمله ای را که استاد اقتصادمان بارها تکرار می کرد برایتان بنویسم. ایشان می گفتند که در آمار گیری نمونه ای باید 50 درصد "اتفاقات" را در نظر گرفت. حالا بگذارید تصور کنیم که آمارگیران ما می خواهنند سراغ 5000 نفر بروند و از آنها در مورد زبانشان تحقیق کنند. اگر بر حسب تصادف در نقاط مختلفی که به اشخاص مراجعه می کنند، از 5000 نفر، ناخواسته و بطور تصادفی به 3000 نفر کرد برخورد کنند، آیا می شود نتیجه گرفت که 60 درصد ایرانیان کرد هستند؟ آن آمارگیری دقیق است که هنگام سرشماری خانه به خانه و در همه شهرها و روستاها انجام شود و نه آمارگیری نمونه ای. دقت کنید که آمارگیری با نظرخواهی های سیاسی متفاوت است. نکته بعدی این که من اصلا به این مساله بهایی نمی دهم که مثلا
وي تصريح كرد: آمارگيري از 374 محل تهران به دليل هزينه و وقت زيادي كه نياز داشت برايمان امكانپذير نبود به همين دليل محلات تهران را بر اساس 3 شاخصه سواد، وضعيت اقتصادي و مهاجرت در 10 خوشه قرار داده و از هر خوشه بر اساس آمار نفرات آن نمونههاي را انتخاب كرديم." به این ترتیب ملاحظه می کنید که آن طرح به دلیل پرهزینه بودن اجرا نشده است و مسولین ایرانی حداقل ممکن را انجام داده اند. با پوزش از اینکه در این روزها گرفتارم و نمی توانم بیشتر از این بنویسم، امیدوارم که در آینده، تبادل نظر بیشتر و دقیقتری داشته باشیم.