رفتن به محتوای اصلی

""" تضاد روستای فارسی‌ با

""" تضاد روستای فارسی‌ با
ناشناس

""" تضاد روستای فارسی‌ با دهکده جهانی‌ """" جامعه فارسی‌ چه در بعد بومی و چه در بعد جهانی‌ در تشخیص موقعیت خود مشکل داشته، این جامعه به دلائلی نمیداند که از نظر فرهنگی‌ کجا بوده، کجا است و به کجا میرود، به همین دلیل فاقد یک "" انبار فکر "" است تا به پرسش‌های ""چگونه وضعیت خود را در جهان بررسی کنیم، چگونه از تحولات منطقه شناخت به دست آوریم؟، چگونه مسائل داخلی‌ خود را حل کنیم؟ جوابی بیابد. جامعه شناسی‌ نیز از آنجائی که مبتنی‌ بر زمان حال است قادر به طرح پرسش از وضعیت جامعه‌ای که بین مدرنیته و سنت آویزان است نیست.وضعیت برزخی نیز چیزی جز نیست، یک شرایط """ لامکانی و لازمانی """ بوجود آمده که این جامعه به جای واقعیت با تصوری از واقعیت دست به گریبان است که " مدیون خیال پردازی و تعبیر و تفسیر "" فردی است. به همین دلیل در این جامعه """ فرد جای حزب "" را پر می‌کند. جوامع‌ای

مانند اندونزی، ترکیه، قطر، امارات این معضلات را حل کرده اند.