رفتن به محتوای اصلی

حکم فعالان جنبش سبز بابل را به قرار ذیل تایید گردید:
احمد میری 12 ماه. علیرضا شهیری 9 ماه. آریا آرام نژاد, علیرضا فلاحتی؛ محمد رضا ملکی؛ محمد معصومیان؛ و مصطفی ابراهیم تبار هر یک ۶ ماه و علی اکبر سروش 4 ماه تعزیری محکوم شدند.
با عرض تبریک و شادباش به تک تک دوستان پرتلاش و کوشای تارنمای "فرهنگ گفتگو" که با پشتکار و جدّیت ممتد و ارزشمند خود سایت "ایران گلوبال" را به یکی از سایت های پـُر بیننده و با ارزش تبدیل کرده اند. مایلم تشکر علنی و عمومی خود را از زحمات بیدریغ و بسیار حرفه ای این تیم قابل تحسین ابراز نمایم.
بر اساس رای شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، احمد میری به دوازده ماه، علیرضا شهیری به نه ماه، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، محمد رضا ملکی، محمد معصومیان، ومصطفی ابراهیم تبار هریک به شش ماه و علی اکبر سروش به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
این احکام جهت اجرای حکم به شعبه اجرای احکام بابل ابلاغ شده است.
در بیانیه ی پایانی شرکت کنندگان در این مراسم آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی را مطالبه ی محوری خود اعلام نمودند و از جمهوری اسلامی خواستند تا هرچه سریعتر به نقض فاحش حقوق مردم ایران پایان دهد
سایت خبری Financial Times Deutschland مینویسد: در حالی که جزئیات بدست آمدن هواپیمای بی سرنشین آمریکایی هنوز مشخص نشده است، ایران حاضر به پس دادن این پرنده تجسسی نیست.
تا زمانی که انسان برای بیان مکنونات قلبی خود آزاد نباشد، نمیتوان او را انسان آزاد نامید. تا زمانی که نتوانی همه آن احساساتی را که درون خود شناسائی میکنی، درست به همانگونه و با همان کلماتی بیان کنی که در قلبت شکل میگیرد، آزاد نیستی. ما، انسانهایی که موجودیت امروزین جامعه بشری را شکل می دهیم، در مهمترین وجه حیات و هستی خود، یعنی وجدان انسانی آزاد نیستیم. من، آزاد نیستم تا همه آن احساسی ر...ا که در این لحظه درون من غوغائی براه انداخته است، بیان کنم.
اگر از شعرهایم گل را جدا کنید*از چهار فصل یک فصلم می‌میرد*اگر یار را از آن جدا کنید دو فصلم می‌میرد*اگر نان را از آن جدا کنید سه فصلم می‌میرد.
اگر آزادی را از آن جدا کنید*سالم می‌میرد*و من نیز.
از دیرباز، همه ی ما را براین اصل اساسی متقاعد کرده اند که: پرنده ی مرگ، یک به یکِ ما را برخواهد چید و به وادیِ دوری که خود می داند کجاست، خواهد بُرد. در این میان استثنایی در کارنیست. همه رفتنی هستیم. ما کمی زودتر و شما کمی بعد ازما. پس، قبول می فرمایید که رهبران نیز می میرند. گاه چون چوپانان: غریبانه، گاه چون مصلحان: سرفرازانه، وگاه چون صدام و قذافی: تلخ و مفتضحانه. مرگ، نشانه ی هماره ی بشرِ تاریخ بوده است تا او به حتمی بودن کوچِ این جهانیِ خود وقوف یابد و زندگی اش را با این غریو بزرگ هماهنگ کند