زمانبندی این سفر به استان ِ عمدتا سـُنی مذهب سیستان و بلوچستان را می توان از منظر حوادث و منازعات منطقه ای نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بر خلاف سفرهای گذشته هیات دولت که حتی دو تن از محافظان رئیس جمهور توسط جندالله ترور شده بودند، در این سفر هیچگونه حادثه امنیتی و یا تروریستی رخ نداد. اینگونه بنظر می رسد که ظاهرا ً توافقات امنیتی بین مقامات ایران و دولت و ارتش پاکستان صورت گرفته است.
ملت آذربایجان بدون ترس و واهمه در صحنه حاضر گردید و حتی کثرت جمعیت نیز تحت شعاع کیفیت شعارها قرار گرفت و رهنمود آن به قدری موثر بود، که جامعه روشنفکری ما را بهت زده کرد، که افکار واندیشه های سیاسی آذربایجان پیشگام تر از روشنفکرانش میباشد و بعد از این روشنفکران هستند که باید بر اساس خواسته های این ملت گام بردارند .
در این میان روشنفکران، چشم اسفندیار (یا پاشنه آشیلی) نیز دارند و آن دستکاریشدن به وسیله جامعهای است که تصور میکنند خود در حال دستکاریکردن آن هستند. تصویری واژگون در آینهای خیالین. روشنفکران نسبت به تواناییها و قابلیتهای دستکاریکننده خود و برعکس نسبت به تواناییهای معکوس در جامعه بهشدت در توهم هستند. برای آنکه صرفاً به نمونهای کوچک بسنده کنیم، میتوانیم به سازوکارهای «طبقهبندیکننده» و یا به نظام «سلسلهمراتبیساز» روشنفکرانه اشاره کنیم که...
در خیابان شریعتی تبریز یا همان شهناز قدیم، گورستانی وجود دارد به نام گورستان ارامنه. اینجا بخشی از محله ارمنی نشین بارون آواک یا به قول تبریزیها بارناوا است که از اواسط سده نوزدهم میلادی، مردگان ارمنی را در آن به خاک میسپردند. در جایی از گورستان، جوانی به خاک سپرده شده که گرچه نشان مزارش زیر چرخ دندههای زمان و در سکوت دنیای مردگان از میان رفته اما خاطره جان فشانیاش در راه آزادی ایرانیان نه چیزی است که از صحیفه تاریخ این سرزمین محو شود.
جدد سیاسی، یعنی حکومت قانون، مگر میشود حکومت قانون بدون تدوین مجموعههای قانونی و نظام حقوقی تحقق پیدا کند. ایراد من به همۀ کسانی که تاریخ مشروطیت را نوشتهاند، حتی فریدون آدمیت، این است که از این نکتۀ اساسی غفلت کردهاند. آدمیت را از این حیث مثال زدم که او در انگلستان تحصیل کرده بود و میتوانست تاریخ مشروطیت در اروپا را بداند. و گرنه برای اکثریت تاریخنویسان فهمیدن این مباحث کاری آسان نبود. مشروطیت نظام سیاسی مبتنی بر حکومت قانون است و در تحلیل آن نیز...
دولت مصدق اميدوار بود كه دعواي نفت را به زودي به پايان رساند به مشكل «اقتصاد بدون نفت» گرفتار نيايد. شكست پيشنهاد بانك جهاني دولت را ناچار كرد كه به اقتصاد بدون نفت تن در دهد، يعني بدون اينكه درآمدي از صنعت نفت داشته باشد هم هزينههاي كارمندان و كارگران آن را بپردازد، بودجه و تراز پرداختهاي كشور را اداره كند. دولت مصدق با در پيش گرفتن سياستهاي عاقلانهاي توانست كه – دستكم در كوتاهمدت- اقتصاد بدون نفت را اداره كند
يكي از مهمترين انگيزههايم براي پيگيري حقوق كودكان، تو بودي. همواره فكر ميكردم و هنوز هم فكر ميكنم كه نتيجهي همهي تلاشهايم براي احقاق حقوق كودكان به هيچ كس، به اندازه كودكانم نميرسد. هر بار كه از دادگاه كودكان آزار ديده به خانه ميرسيدم تو و برادرت را بيشتر و بيشتر در آغوش ميفشردم. هنوز هم دليل آن را نميدانم. اما گويا از اين طريق ميخواستم آزار كودكان قرباني را جبران كنم !!!
تحولات شتابان منطقه وداخل کشور، ضرورت صورت بندی دقیق تر اوضاع سیاسی و اجتماعی را خاطرنشان می سازد. بدون تحلیل مشخص ازوضعیت مشخص واستنتاج راهبردهای مشخص وراه گشانخواهیم توانست کنش های لازم وحتی حداقلی را ازخود بروزبدهیم. دراین عرصه هیچ چیز آسان تروالبته بهمان اندازه مضرترازجایگزین کردن امرکلی بجای امرمشخص ودرعین حال هیچ چیز دشوارتر ازبرقراری پیوندی روشن وواقعی بین اهداف عمومی و وضعیت نیست.
اختلافات همچنین می تواند جنبه های قومی/ملی، جنسی و یا نژادی نیز داشته باشد. یکی از دلایل عمومی اختلافات می تواند پیشداوری های ما نسبت به همدیگر باشد. *برخورد خصمانه به اختلاف و قطع ارتباطهای معمولی و عدم همکاری باهمدیگر که نتیجه اش معمولن به ضرر هر دو طرف تمام می شود و من از آن بعنوان بازی دو سر باخت تحلیل می کنم. (4) 2. پذیرش منطقی امکان وجود اختلاف و برخورد عاقلانه، بردبارانه با تضادها و سعی در درک اینکه چرا آن دیگری این و یا آن گونه عمل کرده و یا رفتار کرده/می کند و...
من با اینکه دیگر خودم را احمدینژادی نمیدانم، اما دشمن او هم نیستم. سیاست یعنی همین آزمون و خطاها. امروز احمدینژاد را فقط رییس جمهورم میدانم با محاسن و اشتباهات زیاد، همان طور که علی لاریجانی را هم رییس مجلسم میدانم؛ و به این نتیجه رسیدهام که دیگر به کسی اطمینان مطلق نداشته باشم مخصوصا در عرصه سیاست!