این آفوریسمی از کتاب دوجلدی جدید من «اسرار مگو» است . جلد اول این کتاب دوجلدی در چندهفته آینده در اینترنت منتشر می شود. این کتاب دو جلدی برای «برگزیدگان و نخستزادگان» نوشته شده است تا آنها هر چه بیشتر بتوانند پا بدرون سعادت و جهان زمینی خویش بگذارند و قادر به تغییر جهان و واقعیت خویش باشند.
دو عاملی که می تواند بر این بن بست طولانی مدت و خصوصأ خشونت نهادینه شده کارگر افتد و بر آن خط بطلان کشد و هم اکنون نشانه های آنرا شاهدیم، یکی عنصر مدنی و دموکراسی نسبتأ قدرتمند و دیگری رسمیت یافتن بلوک سیاسی متفاوت در رأس هرم قدرت است. این هر دو عامل مهم و فاکتور اساسی، مستبدترین حکومت ها را در نهایت به تمکین وا می دارد. فرایند دموکراسی در جوامع با نظامات مدرنیته کنونی از ممکنات فراهم شده ی این دو عامل بوده است.
به هزار و یک دلیل سیاسی و تاریخی، برای فعالان و پژوهشگران جنبش زنان ـ بهویژه در جوامع توسعهنیافته ـ بهندرت پیش میآید که برای شنیدن سخنها و تجربههای ناب زنان بزرگ کشورشان، فرصتی نصیبشان گردد تا از پرتوی فرصتهایی از این دست، بتوانند از این زنان پیشکسوت (که خوشبختانه هنوز در قید حیاتاند)، بهره ببرند و معرفت خود را غنیتر سازند. با همه این موانع تاریخی اما یاران و اعضای مدرسه فمینیستی از نیمه سال 1386 که فعالیت خود را آغاز کردند همواره مترصد چنین فرصتهایی بوده
اعضای کمپين يک ميليون امضا که در حال حاضر در زندان هستند هر کدام به دلايل ديگری محکوميت دارند و اين نخستين باری است که جمع آوری امضا برای تغيير قوانين تبعيض آميز مصداق تبليغ عليه نظام دانسته می شود و نخستين باری است که در يک رای قضايی، کمپين يک ميليون امضا به عنوان يک «گروه برانداز» معرفی می شوند.
براساس آماری که معاون پژوهشی و آموزشی پزشکی قانونی در مردادماه سال ۱۳۸۶اعلام کرد، دوهزار و ۵۰۰زن آسیبدیده در این سال به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند.قوانین، بر اساس اصول دینی تدوین شدهاند و بر اساس موازین دین اسلام، زن بیاجازهی همسر، اجازهی خروج از منزل را ندارد؛ حتی اگر تحقیر شود و آزار را تجربه کند. از طرفی دیگر تجربهی خشونت خانگی، دلیل کافی برای طلاق در نظر مراجع قضایی نیست. حمایت مراجع قانونی، قضایی و انتظامی از نگرش بدبینانه نسبت به زن، زنان آسیبدیده و تحقیر شده را در کانون آسیب...
چطور است که بیانیه ها و اعلامیه های سازمان اکثریت هیچ توجه-ای بر نمی انگیزد اما نامه سرگشاده یک فعال سیاسی منتسب به او، به آقای خامنه –ای...، موجی از موافقت و مخالفت بر می انگیزد؟ مواضع او به عنوان یک فرد فعال سیاسی، با این که می دانیم متاسفانه در موقعیتی نیست که تاثیری در حیات سیاسی کشور داشته باشد، جدی وانمود می شود اما سازمان اکثریت با ده ها عضو فعال که در برپائی و سازماندهی نمایشات اعتراضی نقش و مشارکت موثر دارند، مواضع و اعلام نظرهایش بازتاب نمی یابد و جدی گرفته نمی شود؟
جوهره استراتژی محوری این دو جریان جنبش فدرال دموکرات اذربایجان و استقلال طلبان، ایران ستیزی و ستیز بااندیشه فارس محوری یا آریا محوری میباشد. برای آنها عملا عبور از نظام ولایت فقیه به عنوان استراتژی محوری اولیه تحول و استقرار دموکراسی، سکولاریسم و ارزشهای حقوق بشر در سرتاسر ایران یک پدیده غیر مطرح، غیر مربوط و درجه چندم میباشد. آنها عوض اینکه نوک پیکان حرکت تحول گرایانه خود را بر محور عبور از نظام کودتایی ولایی سپاهی بگذارند، دون کیشوت وار به دنبال آسیابهای بادی و فاکتورهای درجه دوم و سوم میگردند
ما ؛ جمعی از دوستان خلیل مومنی برای او آرزوی سلامتی داریم .شایان ذکر است که خلیل مدتی است به سرطان ریه مبتلا شده است و تحت مدوا قراردارد با امید برای بهبودی خلیل . اسامی دوستان بقرار زیر می باشد
۱- شما مستقیم و غیر مستقیم بنده را متهم به همکاری با سلطنت طلبان، براندازان و طرفداری از حمله نظامی به ایران کرده اید. بنده همواره منتقد نظریه ضرورت همکاری جمهوری خواهان با طرفداران سلطنت بوده ام و نیز تا آنجا که در توان داشتم علیه تشویق دول خارجی به حمله به ایران کوشیده ام . در مطلبی با عنوان سهراب و صلح و سلطنت که در تاریخ ۲۹ مارس ۲۰۰۷ منتشر کردم ، شما میتوانید مواضع مرا در این دو مورد ملاحظه بفرمایید. ۲- مستقیم و غیر مستقیم بنده را تحریمی ، مخالف جنبش سبز و .. نامیده و پرسیده اید که...