رفتن به محتوای اصلی

مداومت برای استمرار جنبش سبز، تأکید بر مسالمت‌جویی درونی آن، تلاش و برنامه‌ریزی برای گسترش جغرافیایی و طبقاتی‌اش، فعال شدن مجدد جنبش‌های «خاص» مطالبه‌محور (مانند جنبش زنان، معلمان، کارگران، اقوام و...) به عنوان حرکات مدنی موازی و مکمل جنبش «عام» سبز و... می‌تواند به تدریج تناسب قوا را به نفع این جنبش تغییر دهد و حتی بخش‌های معتدل‌تر حاکمیت را برای تعامل با آن متأثر و تحت فشار قرار دهد.
اگه محبوبه رو تو گلدون بذارند همه اطرافشو خار و خس بکارند اگه دیوار بکشند دور وجودش اگه تهمت بزنند به تار و پودش عطر محبوبه ی شب پشت هر دیوار سنگی راه داره گل محبوبه ی شب توی قلب غنچه ها پناه داره
دلالی گری و لابی گری در کنار دو عامل مهم دیگر، یعنی قاچاق گسترده و واردات بی رویه کالا، ملقمه ای ساخته اند که در دولت های نهم و دهم جز ویرانی تولید ملی نتیجۀ دیگری در پی نداشته اند.حاصل نهایی این ملقمه فرادستی نه فقط اقتصاد سایه یا اقتصاد قاچاق (که معادل ٤٥٪ درآمدهای نفتی را می بلعد)، بلکه سلطۀ روزافزون سرمایه داری تجاری در اقتصاد کشور بوده که طبیعتاً با تولید صنعتی و سرمایه گذاری در بخش صنعت بیگانه است.
برای بدنۀ مافیائی حکومت و پدرخواندۀ تبهکارش خامنه‌ای هیچ راهی برای عقب نشینی نمانده‌است. آنها همۀ پل‌های پشت سر را ویران کرده‌اند. آنقدر پروندۀ تبهکاری دارند و آنقدر نفرت علیه خود در دل مردم ایران کاشته‌اند که اگر کوتاه بیایند، اگر عقب بنشینند، اگر از حلقۀ امنیتی و حصارهای پادگانیشان بیرون بخزند کارشان تمام است. هیچ قدرتی در خود ایران نخواهد توانست به آنها تضمین بدهد. «پدر کشتی و بذر کین کاشتی. پدر کشته را کی بود آشتی؟»
سال ها پس از پیروزی انقلاب های مخملی در اروپای شرقی، گروهی از نظریه پردازان از انقلاب مخملی به عنوان جانشینی برای مدل پیشین انقلاب سخن می گویند.
گفته اید سایز موسوی و کروبی کوچکتر از آنست که بتوانند در مقابل نظام بایستند، اما به زعم من باید جمله خویش را اندکی اصلاح کنید، به نظرتان منطقی تر نیست بگوییم نظامی که موسوی و کروبی و خاتمی وحجاریان نبوی و امین زاده و الویری و میردامادی و صفایی فراهانی را دشمن خود می انگارد، اصلا سایز ندارد؟ وزن حقیقی خود را با گرز و گاز و گلوله و باتوم و تعذیب آشکارا مصور کرد این نظام معظم. چه می گویید؟ البته بر اهل نظر پوشیده نبود نظامی که طالقانی ها و بازرگان ها و بنی صدرها و هزاران خادم صادق دیگر را...
تاسف بارتر اینكه، اینجا ایران است، سرزمینی كهن، كه همواره دین و اخلاقیات در آن جاری بوده، از زردشت و مانی تا باب وبهاالله همگی پیامبرانی ایرانی بودند كه در این مملكت ظهور كرده اند و واقعا جای تاسف است كه ایرانیان امروز از اصل خود دور شده اند. البته نمی توان تمام تقصیرها را بر گردن مجرمین انداخت و بی دینی یا بی بندوباری را تنها عامل بروز چنین جرائمی دانست. چنانچه حال وهوای امنیتی-پلیسی از مملكت دور شود، نرخ تورم كه روز به روز بالاتر می رود كنترل شود، شرایط تحصیل، كار و ازدواج برای تمام اقشار...
به عکس بالا و به نونهالان آذربایجان خوب نگاه کنید. آنها را از آموزش باز داشته و به استقبال آورده اند. براستی این کودکان به چه چیزی می اندیشند. مرغ دلشان برای کی می تپد، پر روشن که برای آن کسانی که بر پیشانی اشان بسته اند نمی تپد!. خوب نگاه کنید.
حرکت جنبش سبز ایران یک حرکت ساختار شکن پیدا کرده استراه‌های قانونی برای رسیدن به اهداف معترضین وجود ندارد. زیرا قانون در اختیار هیات حاکمه و نهادهایی است که تحت اختیار آقای خامنه‌ای قرار دارد، که هم قانون‌گذاری می‌کنند و هم تفسیر می‌کنند. آنچنان که جناح حاکم می‌خواهد, به عقیده قاسم شعله سعدی، برای معترضین عملا هیچ راه قانونی وجود ندارد که به اهدافی که دارند برسند. موقعی که چنین باشد طبیعتا از ساختار موجود که امکان نمی‌دهد که آن‌ها به اهدافشان برسند عبور می‌کنند.
ما اما آيا می توانيم مرگ احسان و احسان ها را به سخره بگيريم ؟ آيا می توانيم چشم بر اين واقعيت هولناک ببنديم که حساس ترين و پرشور ترين جوانان ما آزادی را در رقص مرگ بر طناب دار بيابند ؟ که گام نهادن در راه سياست، که به قول آرنت عالی ترين مرحله کنش گری آدمی ست ، به راهروهای زندان و شکنجه بيانجامد ؟ که کرد و بلوچ و ترک وعرب بودن در سرزمين پهناور و رنگارنگ ما جرم زا گردد ؟