رفتن به محتوای اصلی

در بخش اول به راز ترس حاکمان از ارتباط با بیگانه پی بردیم و اینکه بیگانه مد نظر ما حتی اگر چیزی برای عرضه هم نداشته باشد از آنجا که می تواند زمینه ساز قبول تفاوتها در افکار ما باشد. برای آنها که از جمود فکری ما نفع می برند مشکل ساز خواهد بود و سعید متین پور قانون عدم ارتباط با بیگانگان را مراعات نکرد
در مورد قضایای مربوط به ندا بارها حرف زده‌ام و مدت‌ها پیش به موضع خودم اشاره کرده‌ام. در آن روز شوم، من تنها شاهد قتل ندا نبودم و ده‌ها نفر دیگر آنجا حضور داشتند. من تنها شاهدی بودم که لب به سخن باز کردم و در زمان موعود، شهود دیگر بر حقیقت گفته‌های من گواه خواهند داد. بنابراین در اینجا هم پاسخی برای این فریب‌خوردگان ندارم و کاری از دستم برنمی‌آید
ضمناً، هرچه رژيم به سرکوب اعترضات عمومي و جنبش سبز بيشتر مبادرت کند، خود را نه تنها در داخل، بلکه درعرصهً سياست منطقه اي و بين المللي اش، ضعيف تر، منزوي تر و مترود تر مي کند. بعبارتي، به قدري که رژيم کودتا به سرکوب و اختناق بيشتر در داخل دست بزند، بستر حملهً خارجي را فراهم تر مي کند. يعني وقتي جنبش مدني درون ايران قادر به تغيير رفتار رژيم نباشد، بايد ناگزيرمنتظر حملهً خارجي بود. متقابلاً، هرچه بر ميزان نارضايتي مردم از رژيم افزوده شود، ميزان استقبال مردم در داخل از حملهً خارج نيز افزايش مي يابد.
مادران هر شنبه بعد از ظهر با لبانی خاموش و چشمانی اشکبار در حالی که عکس عزیزان خود را حمل می کنند در پارک لاله- یکی از پارکهای شهر تهران- گرد هم میآیند و یاد جوانان خود را گرامی میدارند.با وجودی که این مسالمت آمیزترین شیوه اعتراض به خشونتهای دولتی است اما متاسفانه مأمورین دولتی همین اندازه را هم بر نمی تابند و بارها به جمع آنان حمله کرده، آنان را مضروب و تعدادی را نیز دستگیر کرده اند.
با این همه انقلاب یک فرض است آن هم در نقطه ایی مجهول ! شعار تغییر، هر چند تدریجی ، چه به نقطه انقلاب راه ببرد و چه نروند ، را باید تقویت کرد شعار مردم را باید تقویت کرد و نه شعارهای خودمان را ! مردم با توجه به درندگی رژیم اسلام به تجربه یاد گرفته اند که چطور حرف بزنند چقدر بزنند و کجا ؟ اگر شعار دادند یا حسین میر حسین....عاشق موسوی نبودند . مردم تشخیص درستری دارند به نسبت کسانی که در خارج هستند . عوض شدن تاکتیکها و شعارها در هر فرصتی دلیل بر فراموش شدن هیچ چیز نیست .
این نوشته بر آن است تا نشان دهد که چگونه تاکید بر خصلت پلورالیستی جنبش سبز عامل اصلی گسترش و تعمیق آن است؛ و بر خلاف تبلیغاتی که چندصدایی بودن جنبش را عامل شکاف و تفرقه و در نتیجه تضعیف جنبش معرفی میکند، کثرت گرایی جنبش نه تنها آن را نمی شکافد بلکه هر چه بیشتر شکوفا می کند. همچنین، در این نوشته نشان خواهیم داد که بهترین پروژه ای که می تواند همهء نیروهای درون جنبش سبز را، با حفظ هویت سیاسی آ فرهنگی، به همکاری و رقابت تشویق کند، کمپین انتخابات آزاد است.
این پرده، به عنوان پرده ی تهجر، وحشت، شکست، درماندگی و دانش ستیزی کودتاچیان برای همیشه ی تاریخ خواهد ماند. این پرده نشان بزرگی از پیروزی بزرگ 16 آذر 1388 است. عزیزان سبز خسته نباشید. کودتاچیان روزهایتان به شماره افتاده است شک نکنید.
یکی از مهمترین تاکتیک های رژیم در این روز محبوس کردن دانشجویان در محوطه دانشگاه ها بود. رژیم عملا به این نتیجه رسیده بود که با وجود بگیر و ببندهای مکرر که از هفته ها پیش شروع شده بود قادر به پیشگیری از حرکت های اعتراضی دانشجویان نیست از همین رو ستاد فرماندهی رژیم کودتا تصمیم گرفت دانشجویان را در درون دانشگاه محبوس کند و بگذارد در آنجا هر چقدر که می خواهند اعتراض کنند اما پایشان به بیرون از دانشگاه نرسد. این خود یک عقب نشینی آشکار برای رژیمی است
دکتردباشی متولد اهواز است و درسال 1984میلادی از دانشگاه پنسیلوانیا با دومدرک دکترا- جامعه شناسی و فرهنگ و مطالعات اسلامی- فارغ التحصیل شد وپس از آن تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه هاروارد به پایان رساند.او درامریکا طی دو دهه ی گذشته زندگی آکادمیک بسیار فعالی داشته که بیست جلد کتاب، تنها بخشی از آن است.
سر وصال-انقلاب يه باتوم از بغل ميخوره توي قلبم. روي دو پام ميفتم. نيفهمم چي شد! نفسم درنياد، هه جا سياه ميشه، حس كردم تير خوردم. به خودم كه ميام ميبينم يكي داره آب مي پاشه تو صورتم و من روي جدول كنار جوب نشستم و چنتا خانوم بالا سرم دارن راهكار ارائه ميدن. ب هر بدبختي خودم رو جمع مين و روي دوتا پام واميستم و بعد از تشكر به سمت انقلاب حركت ميكنم. قلبم به شدت تير ميكشه و مجبور آروم و دست به ديوار راه برم.