رفتن به محتوای اصلی

شعار مرگ بر روسیه شاید- و فقط شاید- به لحاظ تاکتیکی و جهت ایجاد جنگ روانی علیه رژیم کودتا و جهت ریزش بدنۀ آن در این مقطع– وفقط در این مقطع- قابل دفاع باشد ولی فراموش نکنیم که مرگ بر روسیه یا هر کشور دیگر شعار استراتژیک ما نیست.
به دنبال فراخوان سازمان مجاهدین خطاب به نیروهای اپوزسیون برای روز 13 آبان ، کوروش طاهری در مطلبی که در سایت دیدگاهها در 12 آبان منتشر شد ، صحبت از یک ائتلاف مجازی از طریق اینترنت کرد ....مجاهدین را مهمترین نیروی اپوزسیون معرفی کرده و بعد هم مجاهدین را تنها نیروئی معرفی کرده که توان ائتلاف با همه نیروهای اپوزسیون را دارند ! نهایتا هم نتیجه گیری کرده که : ائتلاف مجازی اپوزسیون با مجاهدین پیام روشنی از طریق اینترنت به امریکا خواهد داد تا امریکا مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کند!
در حالیکه اوباما و دیگر رهبران غربی در انتظار پاسخ رژیم ایران به مذاکرات ژنو بی تابی میکنند، و در حالیکه سران جمهوری اسلامی با بی اعتنائی به 9 ماه دوستی و حسن نیت اوباما، حتی زحمت پاسخ کتبی به پیشنهاد آنان را نیز به خود نمی دهند، مردم ایران بار دیگر به خیابان ها آمدند و به روشن ترین شکل از اوباما خواستند تا بین آنان و سران رژیم یکی را انتخاب کند. مردم فریاد میزدند: اوباما، اوباما - یا با اونا - یا با ما. 1
هم مالیات رسمی، هم خمس و ذکات و سهم امام، هم صدقه و خیرات می گیرند و هم مردمان را به گریه وزاری و به سر و سینه کوفتن وا میدارند و هم زنان و دخترانمان را صیغه می کنند و هم نفت و گاز را تصاحب کرده اند. آیا جیگر ما ایرانیان نباید به حال زار طفلان مسلم عزیز (آقا زاده ها؟) آیت الله های جانی، زمین خوار، شکر دزد، لاستیگ دزد و.....بسوزد؟ قول هو و الله ...والضّالین و مکّارین و.... اگر این استکبار و استعمار نیست پس چیست؟ ( گر گدا پیشرو لشکر اسلام شود، کافر از بیم توقع برود تا در چین)..
در تظاهرات دیشب هم که علیرغم سرمای شدید و باد و باران با شرکت بیش از 200 نفر و با موفقیت انجام شد همین اتفاق تکرار شد. 7ـ8 نفر از سلطنت طلبان به صورت هماهنگ شعار نسل ما آریاست دین از سیاست جداست را سر دادند که تعدادی از جوانان نا آگاه شرکت کننده هم این شعارها را تکرار میکردند. تذکر این مسئله که این شعار نژاد پرستانه و بی معنیست(بقیه اقوام غیر آریایی که در ایران هستند در این شعار فراموش شده و در ضمن در اروپا هیچکس آریایی بودن هیتلر را هنوز فراموش نکرده است) هم تغییری در نظرات حضرات نداشت و...
اگر اینبار و در فرصت باقی مانده ، ایران به صورت واقعی ثابت نکند که در رسیدن به توافق با جامعه بین الملل جدی و صادق است ، انگاه این پرزیدنت اوباما خواهد که موقعیتش را در برابر منتقدان خارج و داخل دولتش از دست خواهد داد .
در خیابان ولی عصر ماشین هایی پر گاردی سوار و پیاده می شدند. آنچه که غیر قابل توضیح است، نگاه های گریزان انها هنگام تصادف با چشمهای مردم است. پیامی که رد و بدل می شود بسیار غریب است. نگاهشان مخلوطی بود از شرم و دستپاچگی و تلاش برای ایجاد خشونت و بی اعتنایی... کلا خیلی درهم ریخته بودند.
رهبر نظام، برخلاف انتظارات، توافق با آمریکا را نفی کرد و مذاکره دولت کودتا با آمریکا را مذاکره گرگ و میش نامید. شاید این سخنان در آستانه روزی که سبزها برای شرکت در راهپیمایی بزرگ خود آماده میشوند، چندان جلب توجه نکند، اما تحلیل دقیق سخنان فوق و مقایسه آن با گفته های رئیس دولت کودتا، خبر از فرصتی عظیم برای جنبش سبز میدهد که باید با تمرکز و هشیاری تمام به آن توجه کرد.
اصل بیست و سوم قانون اساسی، تصریح می کند که بیان عقیده، آزاد است. نمی توان آن را به صرف، آزادی «داشتن عقیده»، فرو کاست که نه تنها کافی نیست، نه تنها فایده ای ندارد، نه تنها نادرست است، نه تنها با عبارات خود این اصل ناسازگاراست، بلکه اصولاً سخنی بی معناست. پیامد پذیرش آزادی بیان، پذیرش آزادی عدم بیان است. اما این شاه بیتِ قصیده قانون اساسی ایران، در عمل متروک مانده است. در ایران، نه داشتن عقیده آزاد است، نه نداشتن آن. نه بیان کردن عقیده آزاد است و نه بیان نکردن آن.
این مردم نبوده اه ند که رهبر را عریان کرده اند بلکه شیاد وارگی مسلط بر این بارگاه و دستگاه دولتی است که رهبر را از هرآنچه انقلاب، اسلام و امام به او داده بود عریان کرده است. او به طمع چیزی بیش از آنچه از انقلاب و.. گرفته بود خود و با افسون احمدی نژاد و باندجنتی و مصباح عریان شد و دستگاه شیاد جمکرانیسم شنل فرهیختگی رهبری از تن او برکند تا او را در طلسم توطئه البسه واهی خداوندگاری خود زمین گیر کرده باشد.