رفتن به محتوای اصلی

جنبش سبز، تا به اینجای کار در لخت کردن و ریزش حامیان کودتا به خوبی عمل کرده است. به همین دلیل، نظریه مظلومیت رهبری، در دستور کار قرار گرفته است و کودتاگران بعد از سه ماه مبارزه فرسایشی ملت، به سختی فرسوده و خسته شده اند و به همین دلیل برای یارکشی و یافتن شرکای جدید در جامعه و عرصه سیاست کشور تلاش میکنند. رهبر تا زمانی که احساس میکرد میتواند با فصل الخطاب و تهدید، از بروز هر گونه اعتراض و ناآرامی پیشگیری کند، با شجاعت مردم بیدفاع را تهدید به کشتار کرد و تهدید خود را نیز عملی نمود، اما...
سرپرست کمیته پژوهشی انجمن جراحان قلب ایران اعلام کرده است که سن ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی در ایران، ۷ تا ۱۰ سال کمتر از کشورهای دیگر دنیا است.
حتی اگر رقابت بر سر قدرت در فردای پیروزی جنبش مطرح نباشد، به ساحل نجات رساندن کشتی پر تلاطم کشور در شرایط موجود با حداقل خسارات مالی و انسانی نیازمند یک رهبری مسئول و عقلانی برای جنبش سبز است. این نوشته صرفاً در مورد رهبری جنبش سبز در دوران گذار از نظام اقتدارگرایی به یک نظام دموکراتیک است.
نظامیان با دراختیارگرفتن بخش‌های حساسی چون گاز، نفت، مخابرات و بانک، امکانات مالی خود را گسترش می‌دهند و تحکیم می‌کنند. در این شکل به اصطلاح خصوصی سازی، واحدهای نظامی و بسیجی هستند که برنده می‌شوند
فرزند آیت الله منتظری با شاره به اینکه نامه میرحسین موسوی به تمام مراجع نوشته شده بود تصریح کرد: اینکه آقایی ادعا می کند در بیت آیت الله منتظری به وحدت تاکتیکی رسیده اند ناشی از توهمات شدیدی است که چشم ها را بر روی واقعیات جامعه بسته اند و بر اساس توهمات خود برای جامعه نسخه می پیچند.
می‌توان ديکتاتور بود، اما الزاما فاشيست نبود؛ می‌توان مستبد بود، اما توتاليتر نبود؛ می‌توان ديکتاتور بود، اما عقب‌مانده‌ و ارتجاعی نبود؛ می‌توان ديکتاتور بود، اما زن‌ستيز نبود...
تقلب آشکار رژیم از یک سو و میزان حمایت دور از انتظار مردم از موسوی و کروبی از سوی دیگراین جسارت و انگیزه را نیز در ارودی اصلاح طلبان برانگیخت تا در برابر کودتای انتخاباتی ایستاده و به جای پناه بردن به خدا، اینبار به مردم پناه برند و مردم هم نشان دادند و همچنان میدهند که برای آرای خود ارزش قائل بوده و رهبران خود را هم تنها نخواهند گذارد.
نويسندگانی با اهداف مختلف کنفدراسيونيسم را بعنوان مدل حکومتي براي آينده ايران پيشنهاد ميکنند. برخي تصور ميکنند اين مدل راهي براي متحد نگهداشتن کشور ايران با احترام به تنوع قومی در ايران است. برخي ديگر نيز نظير تکه پاره هاي بازمانده احزاب چپي کومله ، دموکرات کردستان و مجموعه کنگره مليتهای ايران فدرال، کنفدراسيونيسم را با عنوان فدراليسم تبليغ ميکنند و مـتأسفانه در جنبش سياسي ايران برداشت غلطي از فدراليسم را باعث شده اند که گوئي حکومت قومي يا کنفدراسيونيسم است.
این قیاسی درباره پدیده‌ای به نام «احمدی‌نژاد» یا مکتب «احمدی‌نژادیسم» است که می‌توان سیر تطور آن را مرور کرد تا سیمای نظری و عملی آن در ذهن ترسیم شود. «خودرو» نوع رفتار و عقاید اعضای این جریان است و سرنشین‌های آن، حلقه اصلی فعالانش و راننده هم فعلا «محمود احمدی‌نژاد» که البته در حال حاضر با پررنگ شدن نقش «اسفندیار رحیم‌مشایی» در این مکتب جدیدالتاسیس، بوی تغییر «راننده» هم به مشام می‌رسد. البته این مکتب یا حلقه فقط سیاسی نیست؛ چرا که با مروری بر رفتار و گفتار اعضای آن می‌توان...
بنظر میرسد احمدی نژاد هم از تکذیب های دروغ خسته شده و واقعا نمیداند چه باید بگوید یا نگوید و متوجه شده است که هر چه بیشتر تکذیب کند مارک دروغگویی که بر پیشانی او است، پررنگ تر می شود.