رفتن به محتوای اصلی

بهترین مثال تاریخی زمان معاصر ما ایرانیان ، رفراندم 12 فروردین 1358 ، برای انتخاب نوع نظام حکومتی ، بعد از انقلاب توده مردم در 22 بهمن 1357 بود ، که ملیون ها ایرانی ، با سواد وبی سواد ، حتی آنهائیکه سالهای طولانی در د موکراسی های پرسابقه غربی، زندگی کرده بودند ،به« جمهوری ابتر اسلام ناب محمدی آقای خمینی ، نه یک کلمه بیشتر ، نه یک کلمه کمتر » صف کشیدند و رأی انداختند ، بدون آنکه یک لحظه از خود بپرسند این ، جمهوری اسلامی دیگر چه صیغه ایست،و تا کنون در کجای دنیا تجربه شده است؟
زمانی که قرار شد نیروهای نظامی آمریکا و متحدین اش به افغانستان حمله کنند، خیلی ها – از جمله خودم - موافق حمله نظامی به طالبان بودند. جدا از اینکه کشورهای غربی، به خصوص آمریکا، چه نقشی در به وجود آوردن طالبان داشتند، واقعیت این است که در سال 2001 هیچ راه دیگری جز حمله نظامی برای پایان دادن به حاکمیت طالبان در افغانستان وجود نداشت. سلطه وحشیانه طالبان بر مردم افغانستان راه را بر هرگونه تغییر و تحول توسط نیروهای داخلی بسته بود.
جناب زعیم، حتما پاسخهای خودبه‌ مصاحبه‌ گر آقای نجات بهرامی در سال گذشته‌ را به‌یاددارید که‌ در سخنان خود، هویت وغرورملی میلیونها انسان از ملتهای غیرفارس داخل سرزمین ایران رابه‌مسخره‌ گرفته‌ و ارزشهای ملی آنان راموردتوهین قرارداده‌ بودید وبدون مراجعه‌ به‌آرای مردم واساسا مبانی حقوق بشری افکاری را‌ بیان نموده‌بودید که‌بمراتب خطرناکتر از سخنان سیدعلی خامنه‌ای بوده‌ که‌ درنماز جمعه‌ها ویا جلساتش به‌زبان می آورد.
ادعای نوین رژیم برای سَمبل‌کاری تجاوزها \ رفسنجانی مکار مثل همیشه یک راز است \ روز قدس روزی که معادلات را تغییر داد \ اگر در حاکمیت باشید، زبان کاربری به نام کیومرث نویدی را نخواهید برید؟ \ شعارهای مردم غلط نیستند \ اعدام‌ها در ایران زجرکش کردن هستند.
در چشم انداز سیاست روز، ولایت فقیه خامنه ای و رئیس جمهور برگزیده این نهاد، برجسته ترین نماد تجاوز به آزادی، حقوق بشر و شرافت انسانی و آماج خشم و پرخاش مردم ایران است. این هم سخنی درست است که پایان دادن به ولایات فقیه و حتی ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، دستاورد بزرگی برای جنبش شهروندی، دموکراسی خواهی و سکولار ایران خواهد بود. اما گام بنیادین در راستای رستگاری جامعه ایران، پایان دادن به حکومت دینی سی ساله گذشته است.
در ساعات آغازین سه‌شنبه شب به وقت محلی، جمعی از ایرانیان به دعوت گروه «صداها برای ایران» در پارکی نزدیک سازمان ملل گردهم آمده بودند تا «کلیپی» از صداهای مردم ایران را برای عموم به نمایش بگذارند. اما ابتکار جالب این «اکران» صفحه انسانی پروژکتور پخش فیلم بود. جمعی از ایرانیان داوطلب با لباس‌های سفید در کنار هم دیوار انسانی را ساخته بودند تا نقش صفحه سفید پروژکتورهای پخش فیلم را بازی کنند.
از سرکوب و باز داشت رهبران میانی جنبش و هزاران نفر از نیروی اجتماعی آن گرفته تا رواداری اقسام بی سابقه کشتار و تهدید و هتک و شکنجه که این آخری چنان بود که بی شک اوراق کتاب قطور تاریخ در وصفش خالی نخواهد ماند، تا برگزاری دادگاه های نمایشی و پخش سریالهای اعتراف های آنچنانی که جز ساده انگاران و حکومت باوران مسخ شده ، ذهن هیچ فرد و جریانی را تغذیه نمی کرد و نمی کند و نخواهد کرد تا تهدید به سلب امنیت عرفی و حقوقی از رهبران جنبش و...
براستی این مبارزان خارج نشین به کجا میروند ؟ سی سال است که مانند اسب عصاری با چشمان بسته بدور خود می چرخند. ملت ایران چشم امید به چه کسانی دوخته است ؟ شاهزاده یی که در پی بدست آوردن اورنگ پادشاهی، بی هیچ نبردی، وقت می گذراند ؟ یا معاون نود و یکساله سابق فرهنگی وزارت دربارشاهنشاهی، که خواب نما می شود و مولانا و بالتازار را در خواب می بیند، و پیام رسان آنان به سید علی خامنه ای می شود! یا سانسور چی سابق و هفتاد و چند ساله یی که به تقلید از آقای معاون فرهیخته و خرد گرای دربار! رویای صادقه می بیند!
اين حرکت نشان ميدهد که گرايش ملت ترکمن درمنطقه با گرايش مسلط درجامعه که همان پروسه آزاديها وحقوق دمکراتيک است ،همراه بوده وازآن جدا نيست. اما به دليل حساس بودن منطقه ( بخاطر دو جنگ داخلی درگنبددراوايل انقلاب که آنهم دلايل خود را دارد )، ملت ترکمن به حرکات اعتراض آميزخيابانی کشيده نشد، اما به وظايف خود عمل کرد. اين عمل ملت ترکمن نسبت به نيروها وسايت های ترکمنی خارج نشين بسيار مترقی درآمد وهمچنين نشان داد که اين سايت ها از ملت خود نيزعقب افتاده اند.
درختان كهنسال خود گوياي تاريخ اين واحد بزرگ صنعتي هستند. شايد اگر باران نمي‌باريد اين درختان هم‌اكنون خشك شده بودند. وارد سالن بزرگي مي‌شويم. اينجا انبار پارچه بوده است. پر از خالي است! «هيچي» در كف اين انبار وجود ندارد به غير از چند تكه چوب و صندلي‌هاي شكسته. سالن كاملاً تاريك است. نور ضعيفي از پنجره‌هاي آن فضا را قدري روشن مي‌كند. جوادنژاد به خاطر مي‌آورد در اينجا 50 ميليون متر پارچه توليدي را انبار مي‌‌كردند. جا نبود كه كسي حركت كند. انبارگرداني سه ماه طول مي‌كشيد.