رفتن به محتوای اصلی

- نمیدانم چرا تا به حال هیچ تحقیق جامع وکاملی در مورد شخصیت وعقایدوزندگی احمد کسروی صورت نگرفته حال آنکه به جرات میتوانم بگویم ایشان یکی از پر رمز وراز ترین روشنفکران معاصر ایران میباشند!
- در دهه چهل وپنجاه اگر تنها یک فرهیخته ائی مثل احمد کسروی داشتیم شانس پیروزی آخوندها به درجه زیر صفر می رسید.اما شاه همه انسانهای شریف وایران دوستی را که می تواننستد با افکار برجسته وعلمی در دفاع از حکومت سکولاریسم در مقابل تهاجم فرهنگی وایدلوژیک آخوندها وعلی شریعتی ها که چپی ها نیز...
اتاق فرهنگ گفتگو در نظر دارد بار دیگر در باره مسایل قومی _ ملی در ایران را به بحث صاحب نظران بگذارد از این رو ما از همه نخبگان در این خصوص می خواهیم از طریق سایت ایران گلوبال با ما تماس گرفته تا بتوانیم این سلسله گفتگو ها را سازمان دهیم . سعی ما براین خواهد بود که در هر جلسه ای دو سخنران با دو دیدگاه متفاوت را دعوت کنیم.صدای سخنرانان ضبط شده و در سایت ایران گلوبال ارشیو خواهد شد
نوبت سخن می
گیرم و می
گویم با سه شرط باید از بختیار حمایت کنیم:
۱ ـ انحلال ساواک.
۲ ـ آزادی همة زندانیان سیاسی.
۳ ـ تشکیل مجلس مؤسسان.
زمین یخ می
زند. زمان یخ میز
ند و از دیوار صدا بر می
آید و از آنان که در جلسه
اند نه و من یخ می
زنم. در دلم به خودم گفتم: چه گهی خوردم؟ و سکوت کردم و نشستم.
باید گفت که این تلاشها ی او [دکتر سروش] برای شکستن متروپل ارتجاعی ملاها و شخصی کردن تفصیرها از دین و فرستادن اسلام از حوزه عمومی به حوزه خصوصی را باید به فال نیک گرفت. ایده آل خواهد بود اگر اسلام در ایران به حد موقعیت مسیحیت در غرب برسد و برای اینکار تۀوریسینهای خود را نیاز دارد. پروژه ریشه کن کردن دین ناممکن و در کشورهای کمونیستی سابق نتیجه منفی خود را پس داده است.
اما قربانی هم باورهائی داشت و حضور او در این مکان دقیقاً به همین دلیل بود تنها با این تفاوت که یکی در نقش شکارچی و دیگری در نقش طعمه. یکی در آزادی عمل، با چشمانی باز و قدرتمند و دیگری بی‌اختیار در هر چیزی حتی در تخلیه ادرار خود و با چشمانی بسته . یکی حاکم و دیگری محکوم. تفاوت مهم این دو در یک چیز دیگر هم بود، قربانی اعتقاد هر کس را برای خودش محترم و پذیرفتن یا رد کردن هر اعتقادی را بر خلاف سربازان گمنام نه بواسطه ضربات کابل، بلکه اختیاری میدانست و آنرا حق طبیعی هر انسانی ارزیابی میکرد.
اندیشهء کنزرواتیو مانند فلسفهء لیبرالیسم که بر پایهء استقلال فردی بنا شده است، هم بر اساس آزادی و استقلال فردی پایه ریزی شده است، یعنی دیگر لازم نیست، ایرانیان بصورتِ کلکتیو گروهی در حزب و سازمانی جمع شوند، تا از جهان بینی ایرانی دفاع کنند، در شرایط کنونی شکل اکتیو بودن بشکل فردی شاید مفیدتر باشد، که از هر گوشه و دیار خود را پرورش و آزموده کند تا به موقع لازم در اشکال مختلف وجود و توانایی های خویش را در خدمتِ همنوعان و زادگاهش ایران بگذارند.
قابل تصور است که احمدی نژاد پس از مصاحبه با خبر نگار اسپانیایی خوابش نبرده باشد و تا صبح پای CNN نشست وقتی نتایج انتخابات امریکا ا علام شد ، دو دستی بر سر ش کوفت او در این مصاحبه باز هم دسته گل به اب دارد وقتی گفت " بعید می دانم اجازه دهند اوباما بیاید و ریس جمهور شود. مناسبات قدرت در آمریكا مشخص است. آنها در قدرت بسیار خشن عمل می كنند و رای مردم تضمین شده نیست».
- خوانش افراطی از هر اندیشه و دینی سرانجامش سرکوب دیگری است. حتا افراط در خیرخواهی و تحمیل آن به دیگران زیر عنوان به خیر و صلاح شما است نتیجه اش ستمگری است... در سرشت افراط گرایش به تکرار همان چیزهائی است که اکنون به طور مفرط با آن سر جنگ دارد و دیگر هر مسلمان را برابر با ظلم و ستم و بیداد می داند. من بر این باورم که این قرائت های افراطی، اگر به قدرت برسند، هیچ فرقی با امثال مصباح نخواهند داشت.
_آزادی بیان مترادف با ناسزا گفتن و فحش دادن نیست، مترادف نقد است. حتا اگر بحث بر سر تجاوز عمومی به یک دختر باشد. از یاد هم نبریم که بحث این کاریکاتورها هم همه بر بستر اسلام هراسی اروپا دارد صورت می گیرد.آیا کسی می تواند، به قول ژیژک، در کشورهای مهد آزادی بگوید برای مثال آنا فرانک با هیتلر همبستر شده است؟؟
_جوکها ما ترکها و رشتی ها رو پوست کلفت کرده! پس بیایید جوک و طنز بگویید در مورد ادیان. این خیلی با توهین فرق داره.
_من هم با هر تقدسی مخالفم و هرکسی را حتی خدا و کتابش را باید نقد کرد تا مردم یاد بگیرند که نباید به هیچ چیزی چشم و گوش بسته اعتماد و اعتقاد داشته باشند. ولی برای شکستن این دیوار تقدس در ذهن کسانی که هنوز به مقدسات ایمان دارند، باید ابتدا اعتمادشان را جلب کرد که پدرکشتگی با مقدسات آنها نداریم بلکه با مقدس دانستن هر چیزی که به تعطیل شدن عقل و سرسپردگی چشم و گوش بسته منجر می شود، مخالفیم. همان سرسپردگی که باعث می شود، انسانی بمبی به خود ببندد و به میان انسانهای بی گناه برود و...