رفتن به محتوای اصلی

من چرا حرف (ع) در مقابل نام مقدسین دین و مذهب اسلام قرار می دهم . خواننده عزیز ، دلیل آن این است ،که من بمانند تمام متفکرین دنیا ، به دین و باور های هیچ فردی ، هیچ قومی ، هیچ ملتی ، هرگز توهین نمی کنم ، بلکه سوء استفاده از دین ،و مذهب توسط دین فروشان را افشا میکنم. اگر شما به ادبیات فلسفی سیاسی دنیا آشنا باشید ، ،حتی در زبان های خارجی هم با نویسندگان مختلف با ادیان مختلف ،و حتی بی دین ، وقتی که نام پیامبران و کتاب های مقدس ادیان می آیند ، آنها را بخاطر احترام با حروف بزرگ می نویسند.
_ نویسندگانی هستند که از اینکه در پای مقالاتشان کامنت (بد و یا خوب ) گذاشته می شود نه تنها ناراحت نمی شوند بلکه این احساس را دارند که نوشته شان مورد توجه قرار گرفته است بنابراین موضوع فقط کامنت گذار بد و یا منتقد نیست بلکه نویسنده ای که هنوز خود را با دنیای دیجتالی عادت نداده است هنوز در دنیای مطبوعات کاغذی زندگی می کند که هنوز دوست دارد در زیر زمین خانه اش مقاله بنویسد و از پشت دیوار ؛ نوشه اش را به داخل حیاط فکری مردم پرتاپ کند که "توده ها "بخوانند و آگاه شوند؛ مواجه ایم
هروز کریمی زاده، پیمان پیران، صدرا پیر حیاتی، سعید آقام علی، مهدی الله یاری، بهزاد باقری، بیتا صمیمی زاد، بیژن صباغ، آناهیتا حسینی، سروش دشتستانی، مرتضی اصلاحچی، محمد پورعبدالله، امین قضایی، مرتضی
شما اگر قرار بود کامنت های غیر مجاز را پاک می کردید ؛ معیار تان چه بود؟ یعنی با چه اسلوبی بسراغ این کا منت ها می رفتید البته فرق نمی کند یک زمانه و یا دو زمانه بلاخره در هر دو حالت بایستی جلوی یک سری کامنت های غیر مجاز گرفته شود؛ به مثالهای زیر توجه نمائید : - کلمات رکیک در مورد دوست و دشمن _ توهین به اشخاص حقیقی _ توهین به صاحبان مذاهب بویژه مسلمانان (البته نقد ادیان و ایدوئولوزی ها با توهین به صاحبان آن تفکرات متفاوت است)_ _ کامنت هایی که با اسامی مستعار نوشته می شود...
نزدیک به سه دهه از انقلاب می گذرد، در این مدت انتخابات زیادی در کشورانجام شده و تعدادی از مردم یا با خواست خود و یا در شرایط ویژه در آن شرکت کرده اند، نمی توان گفت که همه این انتخابات از سلامت و آزادی کامل برخوردار بودند ولی به اندازه امروز زیر نفوذ و کنترل نظامی ها نبودند
دروغ و راست در واقع پیش‌شرط‌های وجود یکدیگر،هم‌زادان یکدیگر و گذرگاهی به سوی یکدیگرهستند. همان‌طور که در نگاه فروید و لکان واقعیت و رویا، رانش مرگ و زندگی، اصل لذت و واقعیت درهایی به سوی یکدیگر هستند و به شیوه دیالکتیکی به یکدیگر هدایت می‌کنن
آن روحانی که دکتر یزدی نمیخواهد از او نام ببرد هادی غفاری است و این واقعه امر پنهانی نیست بلکه من آنرا در جایی خواندم.. هویدا را که برای اعدام میبردند، در راهرو، هادی غفاری که یک آدم به تمام معنی روانی است، اسلحه خود را میکشد و از پشت تیری به گردن هویدا شلیک میکند. هویدا زخمی میشود و به زمین می افتد و میگوید؛ "اینجور قرار نبود". بقیه اش را خاطرم نیست که او را دوباره بلند می کنند و میبرند به پشت بام و تیرباران می کنند یا همانجا با تیر دیگری او را خلاص میکنند.
ولی امروز ۲۵ بهمن ۱۳۸۶ است . هنوز هم اطلاع دقيقی از دکتر مصطفی علوی ندارم. کاش اعتصاب غذايش پايان يافته باشد. نمی خواهم باور داشته باشم که او سی و هفتمين روز اعتصاب غذایش را می گذراند. هويت کامل طيب و يزدان دو جوان ارسنجانی که حکم اعدام از طريق پرتاب از بلندی گرفته اند، هنوز روشن نيست تا شايد بتوان اقدامی برای نجات جانشان کرد
درآمد صادرات نفت نقش مهمی در تامین بودجه برنامه نوسازی ایران ایفا کرد. اما هزینه روز افزون برنامه نوسازی، همراه با نارضایتی سیاسی مردم از قرارداد دارسی، نهایتا ایران را بر آن داشت تا بمنظور کسب سهم بیشتری از درآمد نفت خواهان تجدید نظر در قراداد دارسی شود. متاسفانه اشتباه تاریخی رضا شاه در لغو یکجانبه قرارداد، شرایط را به زیان ایران تغییر داد و مانع از آن شد که ایران بتواند بهترین نتیجه را بدست آورد. پس از انعقاد قرارداد
_ شما که نه مشروطه خواه، و نه طرفدار شاهزاده سیروس پهلوی، نه چپ و نه راست و نه میانه، نه مارکسیست، نه باورمند دینی سیاسی هستید، در انقلاب 57 که کودک ده ساله ای بوده اید، شناخته شدهء سیاسی دیروز و امروز هم نیستید پس چرا با نام مستعار زندگی میکنید ؟
_اگر واقعاُ این نویسندگان در کارشان جدی بوده و میخواهند ؛ در روند مبارزه علیه ارتجاع تاثیرگذار باشند ، باید بهای لازم را بپردازند و پیه زندان و فشار را به تن خود بمالند ، والا فقط حرف زدن کافی نیست .