از کامنت های اخیر میان شاخ گرامی و کامنت بان گرامی به نظر می آید که کامنت یا کامنت هایی از جناب شاخ بدون ذکر دلیل حذف شده اند. همچنین با وجود حذف کامنت جناب شاخ یکی از مسؤولان به این کامنت پاسخ داده و درس اخلاق هم مرحمت نموده است! این شیوۀ برخورد با کامنت ها دموکراتیک نیست. کامنت بان گرامی مهر نموده به روشنی پاسخ دهند علت حذف چه بوده و چگونه است که کامنت حذف می شود، اما پاسخ آن درج می گردد؟!
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
آقای خضری حق با شماست و انتقاد شما را وارد می دانم. از پیشنهاد شما هم با کمال میل استقبال می کنم. درست این است که این بحث ها را به اینجا نکشانیم تا بحث دور مسائل اصلی و مطالب صورت گیرند.
مسؤل محترم کامنتها، من هم میخواهم به شما دو اعتراض کوچک بکنم. 1- شما بارها اعلام کردهاید که کامنتها باید خالی از توهین و اتهام و جوسازی و غیره باشد وگرنه حذف میشوند ولی هربار وقتی کلمات توهین آمیز و اتهامی بوده، شما آنها را نقطهچین کرده و منتشر کردهاید. چرا به حرف خودتان پایبند نیستید؟ چرا نقطهچین میکنید؟ به نظر من درست آن است که برای ایجاد جو سالم در کامنتنویسی، باید هر کامنتی را که دارای توهین و اتهام و کلمات زشت باشد، بدون هیچگونه گذشتی، حذف کنید. اگر غیر از این کنید، کسی کامنتنویسی مدنی را یاد نخواهد گرفت. 2- سایت شما همانطوریکه اعلام کردهاید دارای ضوابطی است که هر کامنتنویسی باید به آن احترام بگذارد و آنها را رعایت کند و اگر نخواهد رعایت کند، جایش در میان کامنتنویسان سایت شما نیست. برای حذف کامنتهای توهین آمیز هم هیچ نیازی به توضیح و پاسخگویی نیست.
برخی کامنتنویسان از هر ترفندی برای انتشار کامنتهای غیرمدنی و زشت خود و برای انحراف بحث استفاده میکنند. وقتی شما هر بار توضیح میدهید، کمک میکنید که بحث به انحراف کشیده شود. مثلا در زیر همین ویدئو، بجای بحث پیرامون موضوع حصر و موضع سازمان اکثریت، پیرامون کلماتی نظیر "شرم آور"، "خجالت بکشید"، "شما سالوسان" و "بیآبرویی و کمالِ پُررویی" که آقا یا خانم شاخ در کامنت خودشان بکار بردهاند، درگرفته است. ایشان ادعا میکنند که کامنتشان توهینامیز نبوده. حالا من نمیدانم اگر کامنت غیرتوهینامیز ایشان با استفاده از چنین کلماتی نوشته شوند، آنگاه کامنت توهینامیزشان چه خواهد بود؟ ++++ من یک پیشنهاد به شما دارم و آن اینکه اگر کسی نسبت به حذف کامنتش اعتراضی داشته باشد، توسط ایمیل با گردانندگان سایت تماس بگیر و بحث را همانجا پیش ببرید و هیچ توضیحی در خود سایت ننویسید چون واقعا به انحراف بحث یاری میکنید. شخصا از زحمات شما و دیگر دست اندرگاران سایت تشکر میکنم.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
جناب شاخ باور کنید اگر خود شما و امثال شما همان "حرفِ حسابی در کامنتها"یتان را درست و حسابی بنویسید و کلمات ناهنجار را خودتان فیلتر کنید، نیازی به امثال من وجود نخواهد داشت. ما بارها اعلام کرده ایم: "امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادنه نقد، نظرتان رادر مورد مطالب سایت بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد." باور کنیم که پرهیز از خشونت کلامی، مقدمه ای است برای پرهیز از خشونت فیزیکی در امروز و فرداهایمان.
«از نقش دولت روحانی و انتظار از آن» به چه نتیجۀ شیرینی رسیدید: « در نتیجه می شود گفت: هر دستآورد کوچکی از دولت روحانی برای مردم و تقویت شرایط سخت زندگی آنان مورد حمایت می تواند باشد.» / شما و دوستانتون تا ابدُ الدهر به همین حبابهای روی آب دلخوش باشید و ملّت رو هم دلخوش کنید. با این موجهای "چپ و راست" چقدر حباب بیرون بزنه وُ "بـِــتــّـرکه" برای بقای بحرِ متلاطمِ اسلامی! || || || استاد ما داریم میریم که بی هیچ مزاحمتی مردم رو قانع کنید به حبابهای آرزو. اگر واکنشی به این کامنت هست بفرمایید خواهم خواند. تحمّل و غرورِ بنده اجازه نمیده تا این اندازۀ بازیچۀ دیدگاههای مسئول کامنتها بشم، با حذف آخرین کامنتِ محترمانهام به آ.ائلیارِ گرامی، خنجرِ آخر هم پشتِ کالبدِ مجازیِ ما نشست. نمیدونم آ.ائلیار و آن مسئول چطور به خود اجازه داده تا پاسخ به کامنتهای از پیش حذف شده بدهند؟! «صفحۀ آنها»، بدرود.
کامنت سوم ۳ پیرامون """ این نوشته از بعد اقتصادی عوامانه است """ بیلیونها دلار کمک عربستان در لبنان نتیجه داد و دولتی که اکنون قدرت را در لبنان در دست دارد هشدار داد حزبالله در لبنان جایی ندارد، رژیم فارس ایران اینک در انزوای کامل شاهد سفر با اهمیت مقام سعودی به پاکستان برای "" اتحاد استراتژیک نظامی / تجاری "" است، هم زمان ۳ سه کشور "" ترکیه، پاکستان و افغانستان "" نشست همکاری امنیتی را بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان در خاک ترکیه ادامه میدهند، رژیم فارس ایران نیز سردسته تروریستهای القأعده را بعد از یک دهه زندگی در ایران، راهی دیار دیگر کرد. حالا میبینید تا چه حد این مقاله عوامانه است وقتیکه مینویسد ایران با آمریکا در بعد گازی در سطح دنیا رقابت خواهد کرد؟ "" رژیم فارسی که در سطح منطقه منزوی است چگونه با آمریکا رقابت میکند؟ """ و فراموش نکنیم در دنیایی گلوبال "" منطقه
برای عدم سوء تفاهم-در کامنت بالای خود- اشاره کنم که منظورم این نیست که "شاخ"گرامی «هوچیگری» کرده؛ نه، اشاره ام به اصول گفتگوی نوشتاری ست. بصورت کلی . یعنی «چون با هوچیگری « روشنگری» صورت نمیگیرد. لازم است از روشهای قدیمی دست برداریم. و کمی به خود جرأت بدهیم که « منطقی فکر و برخورد» کنیم.»
شاخ گرامی، جواب کلی پیام شما در کامنتهای بالای من هست. اما اینجا به چند مورد لازم نیز میپردازم: 1- اینکه مسئول سازمان اکثریت موسوی و کروبی را «رهبران جنبش سبز» نامیده « نقض حقوق شماست یانه»؟ چرا باید نقض حقوق شما باشد؟ ایشان نظر خود را بیان کرده. شما هم میتوانید عنوان کنید نه آقا! آنها رهبر نبودند بلکه «ما» بودیم. اینجا حقوقی از کسی ضایع نمیشود. 2- اولویت دفاع از « حقوق بشر برای همه» است. نه برای «خودی».3- بله موسوی و کروبی در داخل حکومت بودند. آنها هم حق دارند فعالیت سیاسی داشته باشند. و همینطور آنان که از آنها «شکایت» دارند حق دارند آنرا مطرح کنند. 3- هر سازمانی حق رقابت با دیگران را دارد و میخواهد « موقعیت مناسب» را انتخاب کند و شرایط اش را بهتر سازد. اینها از الفبای کار سیاسی ست.
4-نوشتید « مشکل سوءاستفاده از این فضا برای اِهدا کردنِ "رهبریتِ اسلامی" به جنبشهای مردمیست». فضا یک فضای دموکراتیک است. همه میتوانند نظر خود را بیان کنند. شما هم میتوانید عنوان کنید که « جنبش مورد بخث رهبری اسلامی نداشت. رهبری مردمی داشت». هر کس و هر سازمان در فعالیت سیاسی مواضع خود را عنوان میکند. چه درست و چه نادرست. سنجش آنها هم با دیگران است. حال از نظر شما نظر مسئول اکثریت صحیح نیست - بسیار خوب،شما هم میتوانید تحلیل خود را بگویید. چه اشکالی اینجا هست که خوانندگان همه ی نظرات را ببینند و خود « مستقل» در مورد آنها به نتیجه برسند؟ روشن است که اشکالی نیست.5- من هم مثل شما میدانم موسوی کروبی از مقامات حکومت بودند. ولی جمله من یک مفهم «کلی» را بیان میکند که هم برای آنها شامل است و هم به دیگران. از اینروست که نوشته ام «گیرم که افراد نقض حقوق شده از خود حکومت باشند. هدف این است که کسی در رابطه با حقوق بشر نباید نقض خقوق بشود». 6- در ایران گاهاً جناحهای حکومت در برابر هم قرار میگیرند یا گرفته اند. اینها منافع مادی، معنوی، و سیاسی «متفاوت و متضاد» در مقابل هم دارند- علی رغم اشتراکها. و این چیزی عینی ست که دیده ایم. 7- از نظر من سازمان اکثریت مثل هر سازمان سیاسی دیگر لازم است که « نظریات» خود را به اطلاع دیگران برساند. و این حق اوست. دیگران هم حق دارند متین آنها را نقد کنند. بدون اتهام و تهمت و توهین و غیره. چون با هوچیگری « روشنگری» صورت نمیگیرد. لازم است از روشهای قدیمی دست برداریم. و کمی به خود جرأت بدهیم که « منطقی فکر و برخورد» کنیم. برای عدم سوء تفاهم اشاره کنم که منظورم این نیست که شما «هوچیگری» کردید؛ نه، اشاره ام به اصول گفتگوی نوشتاری ست. بصورت کلی . سلامت و خرم باشید.
ما وقتمون رو میذاریم که نذاریم شما به کمکِ اون شبکۀ «رسانه» و چپِ اکثریت موفق شی از هر روزنی برای پیشکشِ انصارِ خمینی در طَبَقِ "حقوقِ بشر" بهره ببری و به این بهونه قوانینِ انضباطی رو به رُخ ما بکشی و کلاس درس بذاری برای آموزشِ ادب و تربیت به پیرُ جَوون. ولی امّا شما در مقابل وقتت رو میذاری برای اینکه نقشِ فیلتر رو بازی کنی در این دنیای فیلترنتی. طوری امثال من رو متهم به توهین و فحاشی میکنی که انگار با اراذل طرفی و هیچ حرفِ حسابی در کامنتهای امثال من نبوده و نیست. استفاده از کلمۀ «دروغ» هم شده اتهامِ «توهین به مقامات»، به کجاها رسوندین سطحِ توجیهات رو! اگه خودتون را دارید با سایتهایی مثل خودنویس مقایسه میکنید و ضوابط و شرایطِ خاصِ اونا رو به ما گوشزد میکنید که باید بگم یه سورِ جانانه به رفقاتون زدید مسئولِ محترم کامنتهای سایتِ وزین و حقوقِ بشری و سکولار و آزادیخواهِ ایرانگلوبال.
%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87#cite_note-3
سیصد و سی تا فعل ساده آمده است
اما شما تمامی داستان را نمیگویید!
فعل در پارسی پنجگانه است:
در زبان فارسی فعل از لحاظ ساختمان به ۵ گونهاست.
فعل ساده: فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد.
فعل پیشوندی: فعلی است که از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته شده باشد.
فعل مرکب: فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده شاخته شده و یک معنی کامل را برساند.
عبارت فعلی: فعلی است که به صورت دستهای از کلمه هاست و معمولا حرف اضافه نیز دارد.
فعل لازم یک شخصه: فعلی که مفعول پذیر نیست و بیشتر بصورت اول شخص بکار میرود و بجای شناسه یکی از ضمایر متصل ّم، ّت، ّش، ِمان، ِتان، ِشان، شخص فعل را نشان میدهد که به آخر اسم قبل از فعل اضافه میشود.
این درست است که امروز دستگار فعل ساده مجروح مانده است (بخاطر استعمال فراوان از فعلهای مرکب) اما این دستگاه هنوز زنده است. در عین حال کارواژگان متعددی از چهار طریق استفاده میشوند.
اما در مورد فعل ساده:
یدالله منصوری نیز افعال زبان فارسی و پهلوی (فارسی میانه) را بررسی نمودهاست و نشان دادهاست که زبان فارسی از اسم و صفت و ضمیر مشترک و پیشوند و غیره حتی فعل میسازد. در زبان روزمره تهران فعلهایی هستند که کتابهای ادبی دیده نمیشوند (برای نمونه): پکید/ پکیدن پلکید/ پلکیدن پلاسید/ پلاسیدن لمید/ لمیدن لولید/ لولیدن لاسید/ لاسیدن سُرید/ سُریدن قلنبید/ قلنبیدن ماسید/ ماسیدن.
http://www.archive.org/download/AStudyOfDenominativeVerbsInMiddlePersianAndModernPersian/farsifelhaa.pdf
یا در جای دیگر:
"برخی از افعال در گویشهای فارسی مناطقی متداول هستند که در مناطق دیگر متروک شدند. برای نمونه شاریدن در سمرقند به معنی "ریختن آب و مایعات دیگر از بالا به پایین"(بنگرید به لغت آبشار) هست که در فارسی تهران امروزی رواج ندارد. "
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
جناب شاخ، اگر کامنتتان را از ابتدا بدون استفاده از کلمات ناهنجار می نوشتید، همان اول منتشر می شد. من هم اگر به قول شما "اگه از وقت و زندگیم میزنم وسط اینهمه گرفتاری و خفقان و بدبختی هنوز اینجام" به این دلیل است که به اهداف و آرمانهای انسانی خودم پایبندم. لطفا کامنتهای خودتان را بدون استفاده از خشونت کلامی در شکل کلمات ناهنجار و اتهام و توهین بنویسید تا با کمال میل آنها را منتشر کنیم. فراموش نکنید که هر امکانی که در اختیار خوانندگان عزیز قرار می گیرد، چهارچوب و ضوابط خود را دارد و نمی توان انتظار داشت که با زیر پا گذاشتن آن ضوابط، همچنان بتوان از آن امکان استفاده کرد. این ضوابط مختص سایت ما نیست و هر سایتی و هر محیطی، چه واقعی و چه مجازی، ضوابط و شرایط خاص خود را دارند. با تشکر از شما.
با کامنت نویسان گرامی، در برخی کامنتها، نویسنده مستقیم آ.ائلیار را مورد خطاب قرار داده و کامنت خود را میفرستد. بعد، برخی از کامنتها منتشر نمیشوند. به علل مختلف از جمله « وجود کلمات غیر بهداشتی» یا اینکه کامنت اشکال ندارد ولی نویسنده بخاطر «خلافهای گذشته» در حال حاضر « ممنوع الکامنت» است. در این موارد باید بگویم: من به همه دوستان ارادت دارم و در حد امکان میکوشم به پیامها جواب بدهم . اما خواهش میکنم بهتر است قرار را بر این بگذاریم که« دوستان بعد از انتشار کامنتشان انتظار پاسخ از من داشته باشند.» و یا اینکه اگر خواستند میتوانند مستقیم به ایمیل من که در سایت هست- قسمت درباره ما- بفرستند. با کمال میل جواب میدهم. با ارادت به شما.
من این پاسخ زیر را به آ.ائلیار عزیزم داده بودم ولی باز رفتیم زیرِ قیچیِ سانسور جناب مسئول کامنتها! نمیدونم چرا هِی با اعصاب ما وَر میره ...؟ حضرتِ مسئول؛ لطف کرده این اندازه مته به خشخاش ننداخته تا ما رفع زحمت کنیم دیگر مزاحم اهدافِ و راهی که پیش گرفتهاید نشویم، شما به راه خود ما هم به راه خود! اگه از وقت و زندگیم میزنم وسط اینهمه گرفتاری و خفقان و بدبختی هنوز اینجام فقط بخاطرِ احساس مسئولیت جهت پاسخگوییِ به عزیزانیست مثل آ.ائلیار و تبریزی و کیانوش توکلی و حتی عبّاس، همین. قصد دارم پس از پایانِ واکنشها دیگر اصلاً پا در چنین فضاهای شناختهشده و سبزپرور(سبزالله) نگذارم که امثال شما راحت باشید ما هم به کشاورزی و دامپروریِ خود مشغول! خیلی بهتره تا خُرد و ذلیلِ چهارتا پیامِ مجازی بمونیم. ببینیم دوباره کدام خمینی و خمینیزاده را این کیانوریها وُ سیّدجوادیها قصد دارند بر سرِ مردمِ گ
گرفتار خراب کنند. کامنتی در پاسخ به کامنت اوّل آ.ائلیار داده بودم که حدس میزنم بخاطر قوانین سلیقهای حذف شده بود. خلاصه ما نیز مبتلا به خودسانسوری گشتیم اینگونه با تغییر کلماتی از کامنت: «آ.ائلیار جان، شما هیچ چیزِ دیگهای در کامنتِ من پیدا نکردی؟ نگفته بودم این آقا همان نخستوزیرِ محبوب خمینی بوده که دوران کشتار و تجاوزهای پیش از اعدام را "همچنان" دورانِ طلایی میخواند؟ اصلاً من نگم خودِ شما یعنی تا این حد ناآشنا به سوابق درخشان این آیاتِ عظام هستید که در دفاع از جنایتکارانِ دهۀ شصت، "شک دارید" که نخستوزیرِ محبوب خمینی و آن مؤسس و رئیس بنیاد شهید و کمیتۀ امام ووَوَ از خودِ حکومت بودند یا نه؟ با این جمله که فرمودید: «گیرم که افراد نقض حقوق شده(موسوی و کروبی) از خود حکومت باشند» خودتان چه حقوقها که پایمال نکردهاید! / بهتر بود بیشتر دقت به آن کامنتِ کذایی مخلص میکردید، من هیچجا مشکلی با این موضوع نداشتم که مثلاً شما انرژیتون رو صرف رفعِ حصر میرحسین و سیّدمهدی و "رهنوردِ اسلام" بکنید یا نکنید تا به رسالتِ حقوقِ بشرِیتون برسید یا نرسید! *** باز هم تاکید میکنم مشکل سوءاستفاده از این فضا برای اِهدا کردنِ(!) "رهبریتِ اسلامی" به جنبشهای مردمیست، مشکل اشتیاق و ذوقِ موجسواری در نهادِ این عاشقانِ(!) ایران و ایرانیست!(چپاکثریت، ملیمذهبی، سلطنتطلب، اصلاحاتطلب و..) مشکل در سبزِ سیّدی کردن و مصادرۀ هر اجتماع و تظاهراتیست. مشکل تصاویرِ تدوینشدۀ شبکۀ "رسانه" در کنار این جملاتِ آقای بهروز خلیق بوده: «دوّم اینکه جنبش کسانی رو داشت که در "مدیریت و هدایتِ" آن دست داشتند آقایانِ موسوی و کروبی در این زمینه نقش بالایی داشتند و ..همچنان آن مطالبات و خواستهها(آزادی و دموکراسی) را پی میگیرند و از آن دفاع میکنند»دقیقۀ (07:25)*[1] خُب دیگه بهتر از این یعنی میشد رهبری برای «مدیریت و هدایت» اهدا(!) کرد؟ بهتر از این میشه واقعیات رو تحریف کرد و راست(!) گفت؟ یعنی شما و ما ندیدیم که موسوی چگونه به «اجرای بدونِ تنازل قانون اساسی و بازگشت به دورانِ طلایی امام و جمهوری اسلامی نه یککلام بیشتر و نه یککلام کمتر» اصرار میورزید؟ بیانیههای اینچنینِ این حضراتِ حکومتی یعنی «دفاع از مطالباتِ آزادی و دموکراسی» که آقای خلیق اینگونه وارونه واقعیات را جلوه میدهند؟ در دقیقۀ (09:00) ویدئو باز آقای بهروز خلیق تاکید و اصرار دارد به رهبریت موسوی و کروبی بر جنبش : «اینکه (رژیم) همچنان فعالین این جنبش را در زندان نگه داشته و همچنان "رهبران این جنبش" را در حصر نگه داشته نشان میدهد..» این ترفندِ جبهۀ چپِ اکثریت نقضکنندۀ مفادِ حقوق بشر در حق انتخاب و تعیین سرنوشتِ ما نیست آقای آ.ائلیار؟ نوکِ پیکان را به سمتِ کِه نشانه گرفتید شما، من؟ انرژی شما باید برای احقاقِ کدام حقوق صرف شود؟ اولویت چیست؟» || || || || || || || || || || || || || || || || *[1] www.youtube.com/watch?v=o4xQIKz6cJE&t=7m25s
تبریزی گرامی ، وقتی نویسنده مقاله میدهد به معنای آنست که « اندیشه و راحل» اش را میخواهد راجعه به موضوع در معرض قضاوت خواننده قرار دهد. و خواننده هم توسط « کامنت» قضاوت و فکرش را در آن مورد. اینکه نویسنده «زرسالار است یا فقر سالار» موضوع مقاله نیست. اینکه نویسنده « در گذشته و حال» چه کارها کرده و یا نکرده باز موضوع مقاله نیست. مگر اینکه نویسنده بیوگرافی خود را مطرح کند و خواننده هم به آنها پردازد . اینکه بجای توجه به اندیشه به شخص نویسنده و حتی خورد و خوراک او به پردازیم « موضوع بحث» را منحرف میکند. بهتر است برخورد در مورد موضوع باشد. حداقل دوستان این را از دوره ی ابتدایی تحصیل میدانند که انشاء لازم است درمورد موضوع باشد وگرنه نمره ای کسب نمیکند. هر چند که باارزش باشد. نویسنده دو فکر را در مقاله مطرح کرده: 1- تبعیض فرهنگی؛ 2- راحل ملی گرایی و اسلام صفوی.
میتوان با آنها موافق یا مخالف بود و فکر خود را با دیگران درمیان گذاشت. طرح با قی موضوعات حاشیه روی و خارج شدن از موضوع ست. و بحای روشن کردن پوشیدگیها ما را در میان موضوعات جانبی سرگردان میکند. میخواهم بگویم متد نوین در برابر متد سنتی توجه کنکرت به موضوع ست. نه مثل روش سنتی «حاشیه رویها».
اقای دیزرائیلی نخست وزیرانگلیس روزی کتاب مقدس مسلمین را با خود به پارلمان اوردو گفت تا زمانیکه قران در شرق وجود دارد مسلمین خوشبخت نخواهند شد.
بیش از صد سال پس از ان سخنرانی خمینی ثابت کرد که حق با دیزرائیلی بوده است. 35 سال است ایران زیر چکمه قران است.نگاهی به افغانستان و عراق و پاکستان نشان میدهد قران عامل بدبختی است و نه سعادت انسان شرقی .
قران کتاب وحشت و ترور روح و روان ادمی است.تنها کتابی است که عقل بشر انرا نمیتواند بفهمد چرا که مملو از تضاد هاست.تنها کتابی است که بیش از هزار سال است میخوانند و نمیفهمند .اشکال از خواننده و یا مترجم نیست بلکه موهومی گفتار است.
استاد گرامی تماما به حق نوشته اند ولی به جا بود که بدانند اسلام گرایی جوانان هویت طلب در آذربایجان ایران بشدت رنگ باخته و تنها سو استفاده از نام اسلام مانده. نود درصد با مقاله دکتر نظمی موافقم و متشکر از ایشان
کامنت دوم پیرامون """ این نوشته از بعد اقتصادی عوامانه است """ بعد جهانی قضیه """ کشور کانادا قراداد "" ۱۰ بیلیون دلاری "" صادرات جنگ افزارهای زرهی را با عربستان به مدت ۱۴ چهارده سال منعقد کرده است، تلاش آمریکا به نوعی آزاد کردن رژیم فارس ایران از خیمهٔ روسیه است، ولی نه روسیه، نه عربستان و کانادا با ذخایر عظیم گازی مایل به سرازیر شدن گاز و نفت ایران به بازارهای دنیا هستند، بعد از ولخرجی کلان ۵۰ پنجاه بیلیونی پوتین در سوچی، روسیه بدون اتلاف وقت زمینههای بالا رفتن قیمت جهانی گاز و نفت را فراهم خواهد آورد، عربستان نیز قصد احداث یک مرکز بزرگ صنعتی / تجاری را در غرب کشور در کنار دریای سرخ را تصویب کرده است و نیاز به قیمت بالای نفت و گاز برای عملی شدن این طرح چندین بیلیون دلاری از الزامات است، رژیم فارس ایران نیز میتواند با داعش شاخه ایران چاه جمکرانی القاعده در افغانستان بعد
از خروج نیروهای ناتو به ماجراجویی بپردازد. هر آدم احمق و ساده لوحی میداند که ورود گاز و نفت ایران به بازار، قیمت جهانی نفت و گاز را پایین خواهد آورد، وضعیت ایران از دو ۲ حالت بیشتر خارج نیست. ۱- یا کشورهای نفت خیز مثل روسیه و سایرین اجازه نمیدهند که گاز و نفت ایران صادر شود. ۲- یا با کمک ترکیه این عملی میشود ولی قیمتها به شدت نزول میکند و شرایط با عدم امکان صادرات ایران یکی میشود، در هر دو ۲ حالت، رژیم فارس ایران بازنده است. """" از کی شاهنامه خوانان سیاستمدار بودند؟ """
دوست گرامی، آ.ائلیار، من با زندگی آویژه کسی کاری ندارم و سخن من این است که شما اگر درباره کسانی که ناسیونالیست هستند و از پان های رنگارنگ پیروی می کنند بررسی موشکافانه ای انجام دهید خواهید دید که چنین کسانی از وابستگان به زرسالاری هستند و کارکرد چنین کسانی نه تنها کوچکترین گزندی به رژیم آخوندی نمی رساند بلکه حتی به سود رژیم دوزخی ولایت فقیه نیز هست! چنین کسانی هنگامی که رژیم ستیزی را به فارس ستیزی و ترک ستیزی برمی گردانند روشن است که سودبر کردارشان جز رژیم آخوندی هیچکس نیست! با سخنان کسانی که حتی ناسیونالیست هم هستند اما بر ضد آقای دکتر علیرضا نظمی افشار تندترین سخنان را نوشته اند کاری ندارم، هواداران جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار نوشته اند که ایشان تلویزیون "آنایوردو" را که کارکرد آن برپایه ناسیونالیسم است برپا کرده اند و همچنین این آقا با چندین سازمان ناسیونالیستی همکاری دارد اما در
........ سرتاسر زندگی این آقای دکتر میلیاردر زاده والاتبار که پدرانش شاه و شاهزاده بودند هیچ گونه دشمنی با رژیم آخوندی و ددمنشی های بی مانند آن در زندان ها و شکنجه گاه هایش حتی درباره ترکان دیده نمی شود! آیا آقای دکتری که با ثروت باد آورده ای که از نیاکان درباریش به او رسیده است ایستگاه تلویزیونی برپا می کند با همان ثروت باد آورده بنیادی را برای پیگیری ددمنشی ها و بیدادگری های بی مانند رژیم آخوندی برپا کرده است یا نه؟ با فارس ها که ناسیونالیست های ترک آنها را قوم منحوس فارس می نامند و دارای نژاد و ژن معیوب می دانند کاری نداریم! کشتارها و ددمنشی های رژیم آخوندی درباره ترکان ایرانی چه؟ آیا کسانی مانند ثریا ابوالفتحی، پریوش محمودی، الناز بابازاده، افشین اسانلو و ..... ترک هستند یا از آلمان و آفریقا آمده اند؟ آیا شما در زیر یکی از فراخوان هائی که درباره مرگ افشین اسانلو آمده است نامی از ناسیونالیست های ترک می توانید ببینید یا نه؟ چگونه است که پس از مرگ افشین اسانلوی ترک تبار و ترک نژاد و ترک زبان کسانی که از قوم منحوس فارس هستند که ژن معیوبی هم دارند درباره مرگ افشین اسانلو نوشته می نویسند و همدردی می کنند و اشک می ریزند و خواستار پیگیری مرگ افشین اسانلو می شوند اما ترک پرستان فارس ستیز خاموش می مانند و کاری نمی کنند؟ در کجای این لینک شما نامی از کسانی مانند جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار و پان نامه نویسان میلیاردر زاده زرسالار والا تبار که پدرانشان شاه و شاهزاده و دوله و سلطنه بودند می توانید ببینید؟ http://www.iranglobal.info/node/20881 جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار می گوید: ( ..... من بیست سال پیش مقاله ای با عنوان "و زبان، مسأله ما این است، نه یک حرف کم، نه یک حرف بیش" نوشتم و هنوز هم با غرور و افتخار به گفته و خواسته خویش معتقدم و هرگز مسیر و نیت خود را تغییر نداده ام! ..... ) اما تا کنون کسی ندیده است که آقای دکتر بیست سال پیش یا بیست ماه پیش یا بیست هفته پیش یا بیست روز پیش نوشته ای درباره رژیم آخوندی و ددمنشی ها و بیدادگری های بی مانند آن بنویسد! کسی تا کنون ندیده است که جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار درباره کشتار زندانیان سیاسی و تورم تازنده و گرانی های جهشی و نابرابری زن و مرد و حجاب سیاهی و تباهی و ..... چیزی نوشته باشد! ******** دوست گرامی، آ.ائلیار، ای کاش نوشته های جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار تنها پان نامه بودند اما این آقا آخوندنامه هم می نویسد: ( ..... به نظر من آنهائی که زبان فارسی را عامل وحدت ایرانیان می خوانند سعی در بی اعتبار کردن دین مبین محمدی و نقش آن در ایجاد تفاهم و وحدت امت مسلمان ایران را دارند! ..... دین مبین اسلام موجب وحدت ایرانی است! ..... ملت ترک مسلمانِ ایران نگهبان اسلامی است که از حکومت اجدادی خویش، سلاجقه به ارث برده و میراث دار تشیعی است که از روزگار نیاکانِ افتخار آفرینش سلاطین صفوی بدان مباهی و پایبند است! ..... ) برپایه آخوندنامه های آقای دکتر هزاران تن از کسانی که در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه کشته شدند چون باورمند به دین مبین اسلام که ملت ترک مسلمان نگهبان آن است نبودند مرگشان برحق بوده است! با چنین آخوندنامه هائی که جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار می نویسد باید گفت که ترک های ایرانی با داشتن چنین دوستانی نیازی به دشمن ندارند! http://www.iranglobal.info/node/22670
دیالوگ در قسمت چهارم سریال سرزمین کهن: " این خانواده اسمشون فقط بختیاریه اگه غیرت بختیاری ها رو داشتن این کارها رو نمیکردن " / در قسمت سوم به این مورد اشاره شد که عنوان بختیاری رو با کمک پول کسب کردن و در مجموع سریال سرزمین کهن دشمنی با بختیاری ها نداره
آقاى موسوى لطف كنيد مقاله كه در باره تمدن " كهن هاخام نيشيان" كه ىر ويب سايت همشهرى شما آقاى رضائي "تابناك" در مورد حقيقت تاريخ جعلي "تخت جمشيد" تحت عنوان -«پاسارگاد» ساخته یهودیان یا ایرانیان؟ - را بدقت بخوانيد تا حقيقت دروغهاى رضا مير 5 را متوجه شويد.
به عنوانه یک آ ذری زبان اول زبان ملی پارسی بعد زبان مادری . ایران را با سویس اشتباه نگیرید . به عنوانه یک آ ذری به هیچ کسی اجازه نمی دهیم ایران را هندوستان کنید . ازا ین سیاست های انگلیسیی روسی لطفآ پرهیز کنید یک عقب رفت مثل جمهوری اسلامی کافی است .از اتوبان زبان پارسی رفتن به جاده خاکی زبانه مادر ی کاریست همانند حکومت جمهوری اسلامی. پاپک خرمدین ایرانی آ ذر یجان غربی
نویسندۀ این نوشتار پر از خشونت، تهدید و دشنام با اینکه در جایی می گوید که طرف دعوایش فرهنگستان زبان فارسی است، اما در جاهای دیگر همین نوشته نام بردن از" شوونیزم پارسی"، "اشرفیت اقلیتی محدود" ، تاختن به شعار "جمهوری ایرانی" و توصیف این شعار به " جمهوری پارسی" روشن می سازد که لشکرکشی خشماگین او در اصل متوجه فارس های ایران است که جرأت ابراز آشکار آن را نداشته و به پیچیده گویی دچار شده است! آخر فرهنگستان زبان فارسی که نهادی دولتی است و ساختۀ شماری عنصر دستچین شدۀ همان حکومت ننگین جمهوری اسلامی که نویسنده از تضعیف آن اظهار نگرانی کرده است! نویسنده ابراز نگرانی کرده که شعار "جمهوری ایرانی" رژیم "جمهوری اسلامی" را تضعیف می کند و "زبان فارسی" هم "دین مبین اسلام" را! راستی این آقای نویسنده که "دین مبین اسلام" را "موجب وحدت ایرانی" می خواند، آیا
ایرانیان غیر مسلمان را، اعم از از اینکه پیرو دینی باشند یا نباشند، ایرانی نمی داند؟! با همین دیدگاه می خواهد پرچمدار " حقوق انسانی" هم میهنان غیر فارس شود؟! آمار های مقاله هم از نوع استدلال هایش است. غیر قارس هارا گاهی یک سوم، گاهی 30 درصد و جای دیگر یک چهارم دانسته و البته همگی آنها هم بی پایه و نادرست است. به نویسندۀ این نوشته باید گفت نه فارس ها ساسانی پرست هستند و نه ترک ها سلجوقی پرست. مشکل مشترک همۀ ایرانیان رژیم حاکم است و بر خلاف تبلیغات کینه افروزانۀ این نوشتار هیچ قومی در ایران مخالف آن نیست که اقوام دیگر به زبان خود بگویند و بنویسند.
شاخ گرامی، در مورد کامنت شما دو مسئله وجود داشت که خواستم نظرم را به اطلاع شما برسانم. که در بالا ملاحظه میکنید. یعنی در مورد «توهین» و «حقوق بشر». دیگر اینکه نظرات بیان شده در کامنت شما- و همینطور مصاحبه شونده در ویدئو، از آن شماهاست. و جای خود دارند. در گذشته و به هنگام ، من نظر و تحلیل خود را در خصوص جنبش خیابان منتشر کرده ام. از جمله در این مقاله ، خواستید میتوانید اینجا ببینید:
« چرا جنبش «خیابان» تنها ماند؟ » http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-64660
آقای محترم، متاسفم هنوز تو این عصر، مسئله زن و مرد برایت حل نشده است!
آخه اگر مرد میدانی ... یعنی چه!؟
بعدش می تونید لطف کنید و به گوئید بالاخره این سیاست گام به گام شما تا کی ادامه دارد!؟
من فکر میکنم تا نابودی کامل ایران بدست این حکومت جنایتکار، شما دست از این سیاست ارتجاعی بر نمیدارید.
زمانی که پیرمردی که خود را رهبر انقلاب مملکتی مینامید نوجوانی سیزده ساله بود. و راستی روشنفکرانش هم همینطور.
فقط لطفا آقای گلمرادی لطفا باز دوباره از دیوار سفارت امریکا بالا نروید که دیگر خیلی تکراری شده.
بخصوص در این قسمت اتفاقا هیچ تفاوتی هم با همان خمینی و دانشجویان خط امام ندارید. یعنی ببخشید شیطان بزرگ!
اگر خواستید از روی عادت تاریخی حتما یک لگد الکی نثار آریامهر بکنید که خوب هیچی. از مبارزان ضد امپریالیستی مانند شما که هنوز دنیا برایشان دو رنگ سیاه و سپید بیشتر ندارد جای تعجب نیست. در زمان نوجوانی نیز ما با این طرز فکر کودکانه همین گلی را به سر تاریخ و مملکت زدیم که میبینید. با چنین نتیجه درخشان.
من شما را نمیشناسم اما اگر میرزا آقا عسگری هم همین طرز فکر شما را دارد جدا متاسفم.
من نمیدانم شما کجای دنیا تشریف دارید اما محض اطلاع سرکار در شهر کوچکی در ایالت ایلی نویس که من درس میخواندم شاید بیش از سی شاخه مختلف دین مسیحی کلیسای خودشان را داشتند. مسلمانان به همین ترتیب و بقیه ادیان هم. نوابغی مانند شما اگر میتوانستید حتما قوانین آریامهر لعنتی که هیچ قوانین امریکا را هم میرفتید عوض میکردید که مبادا مردم بقول شما نادان کلیسا باز نکنند بلکه کلاس قران ببخشید "مکتب تحلیل و تکذیب قرآن به زبان ساده" سرکار نام نویسی کنند!
من نمیدانم تا کی روشنفکران ما میخواهند دست از سر تز های غیر دموکراتیک و من در آوردی خود بردارند.
آرزو میکنم روزی آخوندها گورشان را از ایران گم کنند و مردم بتوانند مثلا امریکا هزار جور مسجد و کلیسا و خانقاه و میخانه و بت خانه و خلاصه هرجور مرکزی که خوشحالشان میکند و به زندگی شان معنی میدهد بدون سین جیم تاسیس کنند.، آته ایست ها و همجنسگرا ها در کنار مذهبی ها با خوبی و خوشی زندگی کنند و هیچکس برای دیگری امر به معروف و نهی از منکر نکند....
باز هم سپاسگذارم. آها، این مسئولِ کامنتها باز کِی مریض میشه که من مزاحمتون بشَم؟! نمیشه یه چیزِ «غیرِ بهداشتی» بندازید توُ خاویارِ این عالیمرتبت تا از دعاهای ما عاقبتبهخیر بشید؟!
شاخ عزیز / کامنت مازندرانی تو را مسئول کامنت های نتوانست بخواند و منتظر من شد که آن را تائید کنم ./ تبریزی عزیز - من هر چند مازندرانی و همشهری شاخ و امرالله ابراهیمی هستم ولی هیجگاه فعالیت سیاسی من در منطقه مازندران نبود(پس از انقلاب تنها 3 بار مخفیانه به شهر زادگاهم شاهی سفر کردم ). شهر ما براستی یکی از شهر هایی بود که در مقابل رزیم ایستاد و جوانان زیادی اعدام ، زندانی و در بدر شدند. در باره زندانیان و اعدام های مازندران دوست عزیز آقای ابراهیمی اطلاعات زیادی دارند و به احتمال زیاد شاخ عزیز هم می تونه به شما کمک کنه
اهبر گرامی کار کامنت های شما مربوط به مسئول کامنتهاست. من کامنت اخیر شما را خواندم و اینجا مختصر میگویم که در کل درست آن است که بحث را «سر مسایل فکری» انجام دهیم. و از دخالت در زندگی خصوصی دیگران دوری کنیم. حکومت حاکم به زیست خصوصی دخالت میکند - و نتیجه اش را هم می بینیم. که نقض آشکار حقوق فردی ست. بهتر است ما دیگر به این چاه نیفتیم.
تبریزی گرامی، لطفاً در بحث سیاسی مسایل را به « کارهای خصوصی طرف دیگر، از قبیل خورد و خوراک و مسکن و غیره» ربط ندهید. بهتر است به دیدگاه او بپردازید. چگونگی زیست غذایی و سکونت نویسنده مسئله ی خصوصی اوست و به کسی ارتباط ندارد.
شاخ گرامی،1- استعمال عبارات « خجالت بکشید -شما سالوسان-با بیآبرویی و کمالِ پُررویی- بی شرمی» در رابطه با «دیگری» در بحث، « توهین» محسوب میشود. از این رو کامنت شما منتشر نشده است. قرار ایران گلوبال با کامنت نویشان همین است که بحث را بدون اینگونه عبارات و کلمات انجام دهند. 2- ایران گلوبال از « حقوق بشر » دفاع میکند. این بشر و حقوق هم « خودی و غیر خودی » نمی شناسد. پخش این ویدئو به خاطر عدم رعایت این حقوق از طرف حکومت است. گیرم که افراد نقض حقوق شده از خود حکومت باشند. هدف این است که کسی در رابطه با حقوق بشر نباید نقض خقوق بشود و یا زندانی و مجازات گردد. ایران گلوبال کاری به نظرات سیاسی طرفین ندارد. اما بخاطر سیاست- زندانی و شکنجه و تحت پیگرد قرار گرفتن را نقض آشکار حقوق بشر میداند. البته این نظر شخصی من از دیدگاه عمومی ایران گلوبال است.
آقای کرمی حساب شما مسدود نشده. احتمالا نام کاربری یا گذروئاژه خودتان را اشتباه وارد کرده اید. موضوع به اطلاع مسؤل فنی رسید. در اولین فرصت و در صورتی که تا آن موقع موفق به ورود به سایت نشده باشید، گذرواژه جدید برایتان ارسال خواهد شد.
جناب آقای... توکلی،... با وارد کردن نام کاربری و گذرواژه، موفق ورود به سایت نمی شوم (حاساب کاربری من موقتأ مسدود هست)، لطفأ در صورت امکان مشکل را بر طرف کنید. با سپاس.
شما مخالفِ "سیاسیِ" ما نیستی جنابِ عبّاس! رهبرانِ موردِ عنایت و ارادتِ شما در "دشمنی با ما" پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر و حتّی کودکانِ این سرزمین را اعدام و شکنجه کردند و همچنان نیز به آن مفتخر و مغرورند(دوران طلایی!). من جزوِ هیچ حزب و دستهای نبودم و نیستم، کما اینکه دیدگاه و نظراتِ خودم رو نسبت به مجاهدین در آدرسِ لینکِ زیر* و جاهای دیگر(در چند کامنت) مطرح کردهام. متاسفانه کار به جایی رسیده که در سوگِ عزیزانمون هم نمیتونیم فغانِ خشم سر بدیم و بجای نفرین و صفاتِ سزاوار و واکنشِ متقابل، حق نداریم حتی بگیم «خجالت بکش بیآبرو، بیشرم، دروغگو، سالوس». متاسفانه ما یا باید همیشه انقلابی عمل کنیم و ترُ خشک رو به کشتارگاههای انقلاب بفرستیم یا باید از اینوَرِ بوم بیوفتیم و لیلی به لالای قاتلانِ خود بگذاریم، آنچنان قـُـبح از جـُـنحۀ جنایتکار برکــَـنیم که بمانند
که بمانند برنامۀ "بهروز خلیق" بعنوان یکی از سخنگویانِ جبهۀ چپ و اپوزیسیون، و به بهانۀ رفعِ حصر، مسئولین عالیرتبۀ دورانِ جنایت علیه بشریت را «رهبر جنبشِ» این مردمِ دهاندوخته و بیتریبون، معرفی و القا کنیم(البته با کمکِ تدوینِ حرفهای از شبکۀ «رسانه»!) || * https://khodnevis.org/article/52521#.Uv4YIfmSzlc
با سلام، نمی دانم اگر شما این ودیو را دیده اید، لطفا برای آزادی ایران و اتحاد ایرانیان با هم این ویدیو را در صفحه اتان به اشتراک بگذارید، تا هر چه زودتر به ایرانی آزاد و سکولار دست یابیم، با سپاس فراوان http://www.youtube.com/watch?v=KwlPAihGb3Q
آقای تبریزی عزیز؛ براستی از حضور افرادی مثل شما در فضای مجازی و عرصۀ مبارزاتِ سیاسی دلگرم و سرفرزام. امیدوارم قدرِ نوشتارهای فراجناحی و فراحزبیِ شما رو بیش از اینها بدونیم. به روُی چشم، هرچه در توان دارم به کار خواهم بُرد. همینطور سربلند بمانید و پایدار.
""" این نوشته از بعد اقتصادی عوامانه است """ رقابت با کمبود منابع ارتباط تنگاتنگی دارد، دوران کمبود سوختهای فسیلی با "" تکنیک فرکینگ "" به سر رسیده، اگر روزی کسی پیش بینی کرده بود که فلان دهه یا سال دوران """ اوج قیمت نفت و گاز """ خواهد بود این نظریه دیگر به زباله دان تاریخ انداخته شده، رژیم فارس ایران در انزوا میتواند با اشباح رقابت کند، هیچ لولهٔ نفتی از ایران به سوی عراق و پاکستان کشیده نخواهد شد، حتئ وقتیکه کمپانیهای اروپائی برای ارزیابی صادرات نفت و گاز ایران به اروپا سیل وار سرازیر ایران شدند "" کشور ترکیه "" کاملا به این موضوع بی توجهی کرد، کشوری که تنها راه امن نفس کشیدن ایران با دنیای خارج بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان خواهد بود. دوران "" رقابت برای حذف صادر کنندگان سوختهای فسیلی توسط کشورهای غنی نفتی و گازی شروع شده "" و در این بازی، روسیه و عربستان موفق به
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
جناب شاخ - شما کامنتی نوشتید و آن را با کلمات "نرمی" مانند "شرم آور"، "خجالت بکشید" شروع کردید و با اتلاق "شما سالوسان" و "بیآبرویی و کمالِ پُررویی" و... ادامه داده اید و در نهایت ما را تهدید کرده اید که اگر کامنت شما را نقطه چین کنیم، از سایت خواهید رفت و ما را به دلیل یک آگهی تبلیغاتی و انتشار ویدئوهای یک رسانه اینترنتی مورد سرزنش قرار داده و مسؤل دانسته و ما را حامی آن رسانه که شما اتهام "خیانت" هم به آن می زنید، قلمداد کرده اید . *** طبیعتا ما چنین ادبیاتی را در سایت منتشر نمی کنیم. تمام تلاش ما این است که چنین ادبیات توهین آمیز و خشنی را حداقل از سایت خودمان پاک کنیم. *** حتما تا به حال متوجه شده اید که در سایت ایران گلوبال مطالب زیادی از هر طیفی، چه مخالف رژیم و چه مخالف آن و از هر سازمان سیاسی با هر موضعی منتشر می شود و ما در این مورد حد و مرزی نداریم و حد و مرز ما فقط توهین و
اتهام است. *** در کامنت دومتان هم که همین کلمات را در قالب سؤال از من مطرح کردید. من در جواب شما نوشتم که وارد بحث سیاسی با شما نمی شوم. اولا فکر می کنم که این حق را دارم که در چه موردی و با چه کسی وارد بحث بشوم یا نشوم. دوما من وقتی وارد بحث سیاسی شوم، با نام اصلی خودم این کار را می کنم. *** در مورد این که ما تمام کامنتهای توهین آمیز را منتشر کنیم و آن را در معرض قضاوت خوانندگان قرار دهیم، باید به اطلاعتان برسانم که ما این کار را نمی کنیم. ما کامنت توهین آمیز و اتهامدار و... را منتشر نمی کنیم و سایت خودمان را به فحشنامه تبدیل نمی کنیم. شما اگر نظری در مورد مطلبی دارید، می توانید محترمانه آن را در کامنتی بنویسید و یا به صورت مقاله برای ما بفرستید و ما آن را با کمال میل منتشر خواهیم کرد. توجه داشته باشید که از نظر ما، نقد و بررسی، هر چند تند و تیز باشد، با توهین و هتاکی متفاوت است. با تشکر از توجه شما.
کامنت های جناب شاخ را تا کنون دنبال کرده ام ؛ متاسفانه ایشان از همان ادبیات مجاهدین خلق را پی گرفته است. چنین برخورد های توهین امیز با مخالفین سیاسی، موجب ایزوله شدن سازمان مجاهدین خلق شد که به قول خودشان دهها هزار کشته و زندانی داده اند.
اقای شاخ لطفا از این شیوه پلمیک سیاسی دست بردارید _ ایران گلوبال ازاد ترین سایت فارسی است . از شما می پرسم اگر یکی بیاید در پای ویدئو خانم رجوی و یا زیر همین مطلب طنر مجاهیدن خلق که در همین سایت درج شده است؛ کامنت های توهین آمیز بگذارد و بعد در خواست نماید که شما باید کامنت های مرا چاپ کیند وگرنه سانسور چی و نا جوانمرد هستی ؛ شما چه خواهید نویشت؟
دوستان گرامی، کیانوش توکلی، امرالله ابراهیمی، SHAAKH ، هنگام تابستان من نوشته های فراوانی را درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به تارنمای ایران گلوبال فرستادم اما هر چه گشتم چیزی درباره کشتار زندانیان سیاسی در مازندران و شهرهای گوناگون آن نیافتم! اگر شما درباره کشتارها و شکنجه ها و ددمنشی های رژیم آخوندی در مازندران آگاهی دارید اکنون هنگام آن است که دانستنی هایتان را در آن باره ها ریز به ریز بنویسید تا با گذر زمان گرد فراموشی بر آنها ننشیند، یادمانده ها و دانستنی هایتان را با شکیبائی در برنامه (ورد) بنویسید و پس از ویرایش و بازنویسی آنها را به تارنماها و تارنگارها بفرستید تا همگان از آن رویدادها آگاه شوند، در لینک زیر جُنگی از نوشتارهای در پیوند با این جستارها را می توانید ببینید و با الگوبرداری از آنها نوشته هایتان را بنویسید، با سپاس - تبریزی
درباره آقای دکتر علیرضا نظمی افشار بدترین بدگوئی ها را حتی ناسیونالیست های ترک گفته و نوشته اند! گذشته از این بدگوئی ها درباره زیستنامه آقای دکتر علیرضا نظمی افشار هواداران ایشان این چنین نوشته اند: "بیوگرافی دکترعلیرضا نظمی افشار" تاریخ ومحل تولد: شهریور ۱۳۲۰ شهر اورمیه آذربایجان غربی، محل اقامت فعلی حومه سانفرانسیسکو، ایالت کالیفرنیا، آمریکا، اولاد : سه فرزند دختر و چهار نواده، اصالت پدری: از سلاله نادرشاه افشار، فرزند باقرخان نظمی افشار، نوه محمدحسن خان امیرنظمی افشار ملقب به نظام السلطنه افشار، اصالت مادری: از سلاله شاهان قاجار، فرزند شوکت الملوک ملک قاسمی، نوه شاهزاده امامقلی میرزا حاکم وقت آذربایجان، نتیجه شاهزاده ملک میرزا والی وقت آذربایجان، تحصیلات علمی: دیپلم از دبیرستان صائب اورمیه، لیسانس ادبیات از دانشگاه تبریز، فوق لیسانس و دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه نوشاتل سوئیس .....
.... لیسانس اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، فوق لیسانس اقتصاد بازرگانی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، دکترای اقتصاد بین الملل از دانشگاه نیوپورت آمریکا، فوق تخصص در مبحث پول جهانی، پروژه های بین المللی مالی در ممالک در حال توسعه، "مدیریت های اجرائی قبل از انقلاب" رئیس اداره آموزش و پرورش اورمیه، مدرس مدعو در دانشگاه اورمیه **** "بعد از انقلاب" مدیر ناحیه ای کمپانی های زنجیره ای دانشجو – آمریکا، دو سال مدیر نمونه از ایالت کالیفرنیا شناخته شده است سال های ۲۰۰۰-۲۰۰۱ ، بیوگرافیشان در نشریه ثبت احوال شخصیت های آمریکا درج می باشد، سال ۲۰۰٤ و ۲۰۰۵ ، به عنوان مشاور مالی کنگره آمریکا از سال ۲۰۰۰ تا حال، در سال ۱۹۹۷ نظر به موفقیت بی نظیر ایشان در تهیه، تحلیل، و تمویل پروژه معروف شهر صنعتی ایالت شین یانگ چین با هزینه یک میلیارد و سیصد ملیون دلار به عنوان شهروند افتخاری کشور چین مفتخر گردیده است! فعالیت های سیاسی: عضو مؤسس داک "کنگره جهانی آذربایجان" سال ۱۹۹۷ - ۱۹۹۸ مسئول روابط بین المللی داک در سال ۱۹۹۷ ، دبیرکل داک در سال ۱۹۹۸ ، مؤسس جبهه ملی آذربایجان ایران ۲۰۰۳ ، مسئول جبهه ملی آذربایجان ایران سال ۲۰۰۳- ۲۰۰۵ ، رئیس دیپلماتیک کمیسیون آذربایجان ایران سال ۲۰۰۶ ، تأسیس و مدیریت برنامه تلویزیونی "آنا یوردو" با هزینه شخصی خود سال ۲۰۰٤ – ۲۰۰۵ ، مؤسس و رئیس کنگره جهانی ترکان ایران سال ۲۰۰۹ ، مؤسس و رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ترکان ایران سال ۲۰۰۹ ********** این که این زیستنامه را که هواداران دکتر علیرضا نظمی افشار نوشته اند درست است یا نادرست است و در آن بزرگنمائی هائی انجام گرفته اند یا نه به کنار، اما در هیچ کجای این زیستنامه کوچکترین اثری از پیکار و دشمنی آقای دکتر با رژیم آخوندی دیده نمی شود! در هیچ کجای این زیستنامه دیده نمی شود که آقای دکتر علیرضا نظمی افشار که از وابستگان به زرسالاری (بورژوازی) است درباره کشتارها، شکنجه ها، ددمنشی ها و ..... رژیم آخوندی در زندان ها و شکنجه گاه هایش حتی یک سطر نوشته و یا گفته باشد! آقای دکتری که اقتصاددان نیز هست هرگز درباره ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت در دوزخ رژیم ولایت فقیه (که اکنون به پانزده برابر نیز رسیده است) چیزی تا کنون ننوشته و نگفته است! چرا؟ چون مغز آقای دکتری که تا کنون حتی یک بار نیز بیل و کلنگ و داس و چکش به دست نگرفته و کار نکرده است ناتوان از فهم ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت برای مردم بی نان مانده در ایران است! اکنون جناب آقای دکتر پس از گردش و خوشگذرانی آن هم در آمریکا در خانه گرم و نرمش نشسته و پس از خوردن قورمه سبزی، جوجه کباب، چلوکباب، چلوبرگ، بورانی پلو، بزباش، کله پاچه و انواع غذاهای لذیذ و شرب شراب های خوشمزه فرانسوی، ایتالیائی و هر از گاهی تناول گیلاسی ویسکی اسکاتلندی که برای رقیق کردن خونش مؤثر است درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای پان نامه نویسی می کند! روشن است که چنین سخنانی در میان مردم ایران شنونده ای ندارند و امیدوار بودن مردم دردمند و درمانده ایران به گویندگان چنین سخنانی برای درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه بی جا و بیهوده است http://www.iranglobal.info/node/27006
چقدر این حرکتِ شما زشت و ناجوانمردانهست! من رو جلوی چشم کاربران و خوانندگان متهم به "اهانت کردن" میکنید بدونِ اینکه کامنتِ بنده رو به نمایشِ عموم بگذارید تا قضاوت شود. شما در "محکمهای علنی" بنده رو متهم به توهین و فحاشی نموده در حالیکه غیرعلنی و پنهانی و مبهم تفهیماتهام مینمایید؟ ایکاش کمی انصاف به خرج میدادید لااقل پرسشهای بنده رو سانسور نمیکردید. من پیش از اینکه کامنتی حذف بشه یا نقطهچین، از این میزان حمایت و تبلیغ شما برای رسانهای که نخستوزیرِ محبوب خمینی رو رهبر جنبش مردمی معرفی میکنه ناامید شده بودم و در هر حال میرفتم :) به چه چیزِ شما دلخوش باشیم؟ به این شیوۀ قضاوت و سطح سانسورها یا به همکاریتون با طرفدارانِ جنایتکارانی که دورانِ کشتارها و تجاوزهای پیش از اعدامها را دورانِ طلایی برمیشمُردن و هنوز هم ابرازِ ندامت از جنایاتشان نکردهاند؟ واقعاً متاسفم. فرمودید:
فرمودید: «جناب شاخ من با شما وارد بحث چگونگی افراد و موافقین و یا مخالفین رژیم نمی شوم.» ولی شما برای هر چیز کمارزشی وارد بحث با کاربران میشید اونوقت در این مورد مهم از بحث گریزانید؟ اصلاً مگه موضوعی مهمتر از این هم داریم؟ طوری میگید "افراد" که انگار میخوایم راجع به افرادِ خانهدار پرسشهایی مطرح کنیم! حضرتعالی وقتی به پرسش محترمانه اینجانب "از شما" در موردِ فعالین سیاسی و اجتماعی و جنایتکارانِ علیه بشریت، اینگونه پاسخ میدهید و بلافاصله بنده رو متهم به "توهین به مقامات" مینمایید، اصلاً برای چه چیزی فعالیت میکنید و از ما انتظار دارید تا چه اندازه خفهخون بگیریم و چشمپوشی کنیم؟ خُب اگه فکر میکنید حق با شماست لطف کرده کامنت دوّم بنده رو که فقط طرح چند پرسش بود به نمایش عموم بگذارید تا به همه ثابت شود شاخ یک فردِ هتاک و تهمتزن بوده و شُبهات علیه شما نیز برطرف شود.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
جناب شاخ من با شما وارد بحث چگونگی افراد و موافقین و یا مخالفین رژیم نمی شوم. شما کامنتی نوشتید پر از کلمات توهین آمیز و ما را هم تهدید کردید که اگر کامنتتان را نقطه چین کنیم از ما خداحافظی می کنید. من هم کامنت شما را بدون نقطه چین حذف کردم. سپس همان کلمات توهین آمیز را در قالب سؤال از من مطرح کردید که ظبیعتا منتشر نمی شوند. حالا اگر شما افراد مورد نظرتان را شایسته چنین صفات و توهینهایی می دانید، مساله دیگری است ولی ما نمی توانیم چنین توهین هایی را، در مورد هر کس که باشد - مخالفین یا موافقین نظرات من و سایر دوستان ایران گلوبال - منتشر کنیم. شما نظرات خود را بدون استفاده از کلمات توهین آمیز بنویسید تا منتشر شوند. با تشکر از شما
سوال این است که آیا جمهوری اسلامی بدون اصل ولایت فقیه قادر به دوام است ؟ این شعار به این خاطر داده میشود چون شعار مردم در جنبش ۸۸ است.
خود مختاری کردستان شعار پوپولیستی نیست. مصوبه شورا ملی مقاومت است از بیش از ۳۰ سال پیش است. بری بهانه آوردن همیشه موضوع وجود دارد. در یک نشست نمیتوان همه خواستهها را مطرح کرد. مجاهدین خودشان را نیروی سرنگونی طلب میدانند و بیش از همه رژیم متعفن اسیر کش این را میداند. دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
دکتر علیرضا نظمی افشار گرامی، با این اندیشه در نوشته خود : «ملت ترک مسلمانِ ایران، نگاهبان اسلامی است که از حکومت اجدادی خویش، سلاجقه، بارث برده و میراث دار تشیّعی است که از روزگارنیاکانِ افتخار آفرینش،سلاطین صفوی، بدان مباهی و پایبند است.» نشان میدهد که خواهان حل مسئله ملی توسط « اسلام صفوی » در « حکومت اسلامی آذربایجان» است. این هم نظر و دیدگاهی ست که میکوشد « مبارزه ی ضد تبعیض و برابر حقوقی آذربایجان» را به سوی راه حل « ملی-اسلامی» سوق دهد. حالا بعد از 35 سال تجربه ی حکومت اسلامی ایران ، این گرامی چه دلایل منطقی برای درستی«دیدگاه خود» دارد در مقاله قید نشده است. امید است نظمی افشار گرامی نظر مستدل خود را با خوانندگان درمیان بگذارد.
اینکه شووینیسم 80 سال است « سیاست یک زبانی و یک قدرتی» را در ایران پیش میبرد - و زیانهای آنرا نیز شاهدیم - برای « مبارزه ی حق طلبانه ی نسل جوان آذربایجان» روشن است؛ اما اینکه این حق و حقوق تحت شرایط « اسلام صفوی» و شیعی صفوی- که یک دیدگاه ایده لوژیک مذهبی ست - و به غایت ارتجاعی، و بغایت تبعیضگر و خون آلود، چگونه میتواند پاسخگوی مسایل « تبعیض و عدالت اجتماعی و قدرت دموکراتیک» باشد، روشن نیست. نیاز به توضیح و دلیل دارد. آیا این « روش» کپی برداری از « کار خمینی» نیست ؟ عاقبت کار خمینی بکجا رسید برای دکتر گرامی ما آموزنده نیست؟ چرا؟ گذر از شووینیسم از طریق « حکومت ملی-اسلامی» راهی ست که قلمزن نشان میدهد. باید بگویم این گذرگاه نیست بل یک « بن بست» است. و مالامال از خون! نظیر بن بستی که خمینی به آن رسید. من اطمینان دارم نسل جوان آذربایجان این بن بست ها را بخوبی تشخیص میدهد. جوان آذربایجانی به جای فاشیسم خمینی نمیتواند فاشیسم صفوی در آذربایجان بنشاند. دلیل ساده اش آن است که شیعه گری ایده لوژیک حکومت خمینی را تجربه کرده است و میداند چه جهنمی ست. «حقوق ضایع شده و تبعیض دیدگی» نمیتواند جواز استقرار «فاشیسزم صفوی» در آذربایجان باشد. با دریغ و درد باید سخن خود را یکبار دیگر یادآوری کنم که «در هیچ دوره از تاریخ آذربایجان سطح اندیشه این چنین افت نداشته است».
از کامنت های اخیر میان شاخ گرامی و کامنت بان گرامی به نظر می آید که کامنت یا کامنت هایی از جناب شاخ بدون ذکر دلیل حذف شده اند. همچنین با وجود حذف کامنت جناب شاخ یکی از مسؤولان به این کامنت پاسخ داده و درس اخلاق هم مرحمت نموده است! این شیوۀ برخورد با کامنت ها دموکراتیک نیست. کامنت بان گرامی مهر نموده به روشنی پاسخ دهند علت حذف چه بوده و چگونه است که کامنت حذف می شود، اما پاسخ آن درج می گردد؟!
آقای خضری حق با شماست و انتقاد شما را وارد می دانم. از پیشنهاد شما هم با کمال میل استقبال می کنم. درست این است که این بحث ها را به اینجا نکشانیم تا بحث دور مسائل اصلی و مطالب صورت گیرند.
مسؤل محترم کامنتها، من هم میخواهم به شما دو اعتراض کوچک بکنم. 1- شما بارها اعلام کردهاید که کامنتها باید خالی از توهین و اتهام و جوسازی و غیره باشد وگرنه حذف میشوند ولی هربار وقتی کلمات توهین آمیز و اتهامی بوده، شما آنها را نقطهچین کرده و منتشر کردهاید. چرا به حرف خودتان پایبند نیستید؟ چرا نقطهچین میکنید؟ به نظر من درست آن است که برای ایجاد جو سالم در کامنتنویسی، باید هر کامنتی را که دارای توهین و اتهام و کلمات زشت باشد، بدون هیچگونه گذشتی، حذف کنید. اگر غیر از این کنید، کسی کامنتنویسی مدنی را یاد نخواهد گرفت. 2- سایت شما همانطوریکه اعلام کردهاید دارای ضوابطی است که هر کامنتنویسی باید به آن احترام بگذارد و آنها را رعایت کند و اگر نخواهد رعایت کند، جایش در میان کامنتنویسان سایت شما نیست. برای حذف کامنتهای توهین آمیز هم هیچ نیازی به توضیح و پاسخگویی نیست.
برخی کامنتنویسان از هر ترفندی برای انتشار کامنتهای غیرمدنی و زشت خود و برای انحراف بحث استفاده میکنند. وقتی شما هر بار توضیح میدهید، کمک میکنید که بحث به انحراف کشیده شود. مثلا در زیر همین ویدئو، بجای بحث پیرامون موضوع حصر و موضع سازمان اکثریت، پیرامون کلماتی نظیر "شرم آور"، "خجالت بکشید"، "شما سالوسان" و "بیآبرویی و کمالِ پُررویی" که آقا یا خانم شاخ در کامنت خودشان بکار بردهاند، درگرفته است. ایشان ادعا میکنند که کامنتشان توهینامیز نبوده. حالا من نمیدانم اگر کامنت غیرتوهینامیز ایشان با استفاده از چنین کلماتی نوشته شوند، آنگاه کامنت توهینامیزشان چه خواهد بود؟ ++++ من یک پیشنهاد به شما دارم و آن اینکه اگر کسی نسبت به حذف کامنتش اعتراضی داشته باشد، توسط ایمیل با گردانندگان سایت تماس بگیر و بحث را همانجا پیش ببرید و هیچ توضیحی در خود سایت ننویسید چون واقعا به انحراف بحث یاری میکنید. شخصا از زحمات شما و دیگر دست اندرگاران سایت تشکر میکنم.جناب شاخ باور کنید اگر خود شما و امثال شما همان "حرفِ حسابی در کامنتها"یتان را درست و حسابی بنویسید و کلمات ناهنجار را خودتان فیلتر کنید، نیازی به امثال من وجود نخواهد داشت. ما بارها اعلام کرده ایم: "امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادنه نقد، نظرتان رادر مورد مطالب سایت بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد." باور کنیم که پرهیز از خشونت کلامی، مقدمه ای است برای پرهیز از خشونت فیزیکی در امروز و فرداهایمان.
«از نقش دولت روحانی و انتظار از آن» به چه نتیجۀ شیرینی رسیدید: « در نتیجه می شود گفت: هر دستآورد کوچکی از دولت روحانی برای مردم و تقویت شرایط سخت زندگی آنان مورد حمایت می تواند باشد.» / شما و دوستانتون تا ابدُ الدهر به همین حبابهای روی آب دلخوش باشید و ملّت رو هم دلخوش کنید. با این موجهای "چپ و راست" چقدر حباب بیرون بزنه وُ "بـِــتــّـرکه" برای بقای بحرِ متلاطمِ اسلامی! || || || استاد ما داریم میریم که بی هیچ مزاحمتی مردم رو قانع کنید به حبابهای آرزو. اگر واکنشی به این کامنت هست بفرمایید خواهم خواند. تحمّل و غرورِ بنده اجازه نمیده تا این اندازۀ بازیچۀ دیدگاههای مسئول کامنتها بشم، با حذف آخرین کامنتِ محترمانهام به آ.ائلیارِ گرامی، خنجرِ آخر هم پشتِ کالبدِ مجازیِ ما نشست. نمیدونم آ.ائلیار و آن مسئول چطور به خود اجازه داده تا پاسخ به کامنتهای از پیش حذف شده بدهند؟! «صفحۀ آنها»، بدرود.
کامنت سوم ۳ پیرامون """ این نوشته از بعد اقتصادی عوامانه است """ بیلیونها دلار کمک عربستان در لبنان نتیجه داد و دولتی که اکنون قدرت را در لبنان در دست دارد هشدار داد حزبالله در لبنان جایی ندارد، رژیم فارس ایران اینک در انزوای کامل شاهد سفر با اهمیت مقام سعودی به پاکستان برای "" اتحاد استراتژیک نظامی / تجاری "" است، هم زمان ۳ سه کشور "" ترکیه، پاکستان و افغانستان "" نشست همکاری امنیتی را بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان در خاک ترکیه ادامه میدهند، رژیم فارس ایران نیز سردسته تروریستهای القأعده را بعد از یک دهه زندگی در ایران، راهی دیار دیگر کرد. حالا میبینید تا چه حد این مقاله عوامانه است وقتیکه مینویسد ایران با آمریکا در بعد گازی در سطح دنیا رقابت خواهد کرد؟ "" رژیم فارسی که در سطح منطقه منزوی است چگونه با آمریکا رقابت میکند؟ """ و فراموش نکنیم در دنیایی گلوبال "" منطقه
بودن حائز اهمیت است نه دولت بودن "".برای عدم سوء تفاهم-در کامنت بالای خود- اشاره کنم که منظورم این نیست که "شاخ"گرامی «هوچیگری» کرده؛ نه، اشاره ام به اصول گفتگوی نوشتاری ست. بصورت کلی . یعنی «چون با هوچیگری « روشنگری» صورت نمیگیرد. لازم است از روشهای قدیمی دست برداریم. و کمی به خود جرأت بدهیم که « منطقی فکر و برخورد» کنیم.»
شاخ گرامی، جواب کلی پیام شما در کامنتهای بالای من هست. اما اینجا به چند مورد لازم نیز میپردازم: 1- اینکه مسئول سازمان اکثریت موسوی و کروبی را «رهبران جنبش سبز» نامیده « نقض حقوق شماست یانه»؟ چرا باید نقض حقوق شما باشد؟ ایشان نظر خود را بیان کرده. شما هم میتوانید عنوان کنید نه آقا! آنها رهبر نبودند بلکه «ما» بودیم. اینجا حقوقی از کسی ضایع نمیشود. 2- اولویت دفاع از « حقوق بشر برای همه» است. نه برای «خودی».3- بله موسوی و کروبی در داخل حکومت بودند. آنها هم حق دارند فعالیت سیاسی داشته باشند. و همینطور آنان که از آنها «شکایت» دارند حق دارند آنرا مطرح کنند. 3- هر سازمانی حق رقابت با دیگران را دارد و میخواهد « موقعیت مناسب» را انتخاب کند و شرایط اش را بهتر سازد. اینها از الفبای کار سیاسی ست.
4-نوشتید « مشکل سوءاستفاده از این فضا برای اِهدا کردنِ "رهبریتِ اسلامی" به جنبشهای مردمیست». فضا یک فضای دموکراتیک است. همه میتوانند نظر خود را بیان کنند. شما هم میتوانید عنوان کنید که « جنبش مورد بخث رهبری اسلامی نداشت. رهبری مردمی داشت». هر کس و هر سازمان در فعالیت سیاسی مواضع خود را عنوان میکند. چه درست و چه نادرست. سنجش آنها هم با دیگران است. حال از نظر شما نظر مسئول اکثریت صحیح نیست - بسیار خوب،شما هم میتوانید تحلیل خود را بگویید. چه اشکالی اینجا هست که خوانندگان همه ی نظرات را ببینند و خود « مستقل» در مورد آنها به نتیجه برسند؟ روشن است که اشکالی نیست.5- من هم مثل شما میدانم موسوی کروبی از مقامات حکومت بودند. ولی جمله من یک مفهم «کلی» را بیان میکند که هم برای آنها شامل است و هم به دیگران. از اینروست که نوشته ام «گیرم که افراد نقض حقوق شده از خود حکومت باشند. هدف این است که کسی در رابطه با حقوق بشر نباید نقض خقوق بشود». 6- در ایران گاهاً جناحهای حکومت در برابر هم قرار میگیرند یا گرفته اند. اینها منافع مادی، معنوی، و سیاسی «متفاوت و متضاد» در مقابل هم دارند- علی رغم اشتراکها. و این چیزی عینی ست که دیده ایم. 7- از نظر من سازمان اکثریت مثل هر سازمان سیاسی دیگر لازم است که « نظریات» خود را به اطلاع دیگران برساند. و این حق اوست. دیگران هم حق دارند متین آنها را نقد کنند. بدون اتهام و تهمت و توهین و غیره. چون با هوچیگری « روشنگری» صورت نمیگیرد. لازم است از روشهای قدیمی دست برداریم. و کمی به خود جرأت بدهیم که « منطقی فکر و برخورد» کنیم. برای عدم سوء تفاهم اشاره کنم که منظورم این نیست که شما «هوچیگری» کردید؛ نه، اشاره ام به اصول گفتگوی نوشتاری ست. بصورت کلی . سلامت و خرم باشید.ما وقتمون رو میذاریم که نذاریم شما به کمکِ اون شبکۀ «رسانه» و چپِ اکثریت موفق شی از هر روزنی برای پیشکشِ انصارِ خمینی در طَبَقِ "حقوقِ بشر" بهره ببری و به این بهونه قوانینِ انضباطی رو به رُخ ما بکشی و کلاس درس بذاری برای آموزشِ ادب و تربیت به پیرُ جَوون. ولی امّا شما در مقابل وقتت رو میذاری برای اینکه نقشِ فیلتر رو بازی کنی در این دنیای فیلترنتی. طوری امثال من رو متهم به توهین و فحاشی میکنی که انگار با اراذل طرفی و هیچ حرفِ حسابی در کامنتهای امثال من نبوده و نیست. استفاده از کلمۀ «دروغ» هم شده اتهامِ «توهین به مقامات»، به کجاها رسوندین سطحِ توجیهات رو! اگه خودتون را دارید با سایتهایی مثل خودنویس مقایسه میکنید و ضوابط و شرایطِ خاصِ اونا رو به ما گوشزد میکنید که باید بگم یه سورِ جانانه به رفقاتون زدید مسئولِ محترم کامنتهای سایتِ وزین و حقوقِ بشری و سکولار و آزادیخواهِ ایرانگلوبال.
من نمیدانم شما به کدام متن استناد میکنید که 270 هست تما در ویکیپیدا فارسی به یک کتاب اشاره شده (که لینکش هم موجود است) که حدود 2000 فعل ساده فارسی را ذکر کرده است:
http://www.archive.org/download/AListOfPersianVerbs/bashiri1.pdf
و در همان مقاله
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B9%D9%84_
%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87#cite_note-3
سیصد و سی تا فعل ساده آمده است
اما شما تمامی داستان را نمیگویید!
فعل در پارسی پنجگانه است:در زبان فارسی فعل از لحاظ ساختمان به ۵ گونهاست.
فعل ساده: فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد.
فعل پیشوندی: فعلی است که از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته شده باشد.
فعل مرکب: فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده شاخته شده و یک معنی کامل را برساند.
عبارت فعلی: فعلی است که به صورت دستهای از کلمه هاست و معمولا حرف اضافه نیز دارد.
فعل لازم یک شخصه: فعلی که مفعول پذیر نیست و بیشتر بصورت اول شخص بکار میرود و بجای شناسه یکی از ضمایر متصل ّم، ّت، ّش، ِمان، ِتان، ِشان، شخص فعل را نشان میدهد که به آخر اسم قبل از فعل اضافه میشود.
این درست است که امروز دستگار فعل ساده مجروح مانده است (بخاطر استعمال فراوان از فعلهای مرکب) اما این دستگاه هنوز زنده است. در عین حال کارواژگان متعددی از چهار طریق استفاده میشوند.
اما در مورد فعل ساده:
یدالله منصوری نیز افعال زبان فارسی و پهلوی (فارسی میانه) را بررسی نمودهاست و نشان دادهاست که زبان فارسی از اسم و صفت و ضمیر مشترک و پیشوند و غیره حتی فعل میسازد. در زبان روزمره تهران فعلهایی هستند که کتابهای ادبی دیده نمیشوند (برای نمونه): پکید/ پکیدن پلکید/ پلکیدن پلاسید/ پلاسیدن لمید/ لمیدن لولید/ لولیدن لاسید/ لاسیدن سُرید/ سُریدن قلنبید/ قلنبیدن ماسید/ ماسیدن.
http://www.archive.org/download/AStudyOfDenominativeVerbsInMiddlePersianAndModernPersian/farsifelhaa.pdf
یا در جای دیگر:
"برخی از افعال در گویشهای فارسی مناطقی متداول هستند که در مناطق دیگر متروک شدند. برای نمونه شاریدن در سمرقند به معنی "ریختن آب و مایعات دیگر از بالا به پایین"(بنگرید به لغت آبشار) هست که در فارسی تهران امروزی رواج ندارد. "
جناب شاخ، اگر کامنتتان را از ابتدا بدون استفاده از کلمات ناهنجار می نوشتید، همان اول منتشر می شد. من هم اگر به قول شما "اگه از وقت و زندگیم میزنم وسط اینهمه گرفتاری و خفقان و بدبختی هنوز اینجام" به این دلیل است که به اهداف و آرمانهای انسانی خودم پایبندم. لطفا کامنتهای خودتان را بدون استفاده از خشونت کلامی در شکل کلمات ناهنجار و اتهام و توهین بنویسید تا با کمال میل آنها را منتشر کنیم. فراموش نکنید که هر امکانی که در اختیار خوانندگان عزیز قرار می گیرد، چهارچوب و ضوابط خود را دارد و نمی توان انتظار داشت که با زیر پا گذاشتن آن ضوابط، همچنان بتوان از آن امکان استفاده کرد. این ضوابط مختص سایت ما نیست و هر سایتی و هر محیطی، چه واقعی و چه مجازی، ضوابط و شرایط خاص خود را دارند. با تشکر از شما.
با کامنت نویسان گرامی، در برخی کامنتها، نویسنده مستقیم آ.ائلیار را مورد خطاب قرار داده و کامنت خود را میفرستد. بعد، برخی از کامنتها منتشر نمیشوند. به علل مختلف از جمله « وجود کلمات غیر بهداشتی» یا اینکه کامنت اشکال ندارد ولی نویسنده بخاطر «خلافهای گذشته» در حال حاضر « ممنوع الکامنت» است. در این موارد باید بگویم: من به همه دوستان ارادت دارم و در حد امکان میکوشم به پیامها جواب بدهم . اما خواهش میکنم بهتر است قرار را بر این بگذاریم که« دوستان بعد از انتشار کامنتشان انتظار پاسخ از من داشته باشند.» و یا اینکه اگر خواستند میتوانند مستقیم به ایمیل من که در سایت هست- قسمت درباره ما- بفرستند. با کمال میل جواب میدهم. با ارادت به شما.
من این پاسخ زیر را به آ.ائلیار عزیزم داده بودم ولی باز رفتیم زیرِ قیچیِ سانسور جناب مسئول کامنتها! نمیدونم چرا هِی با اعصاب ما وَر میره ...؟ حضرتِ مسئول؛ لطف کرده این اندازه مته به خشخاش ننداخته تا ما رفع زحمت کنیم دیگر مزاحم اهدافِ و راهی که پیش گرفتهاید نشویم، شما به راه خود ما هم به راه خود! اگه از وقت و زندگیم میزنم وسط اینهمه گرفتاری و خفقان و بدبختی هنوز اینجام فقط بخاطرِ احساس مسئولیت جهت پاسخگوییِ به عزیزانیست مثل آ.ائلیار و تبریزی و کیانوش توکلی و حتی عبّاس، همین. قصد دارم پس از پایانِ واکنشها دیگر اصلاً پا در چنین فضاهای شناختهشده و سبزپرور(سبزالله) نگذارم که امثال شما راحت باشید ما هم به کشاورزی و دامپروریِ خود مشغول! خیلی بهتره تا خُرد و ذلیلِ چهارتا پیامِ مجازی بمونیم. ببینیم دوباره کدام خمینی و خمینیزاده را این کیانوریها وُ سیّدجوادیها قصد دارند بر سرِ مردمِ گ
گرفتار خراب کنند. کامنتی در پاسخ به کامنت اوّل آ.ائلیار داده بودم که حدس میزنم بخاطر قوانین سلیقهای حذف شده بود. خلاصه ما نیز مبتلا به خودسانسوری گشتیم اینگونه با تغییر کلماتی از کامنت: «آ.ائلیار جان، شما هیچ چیزِ دیگهای در کامنتِ من پیدا نکردی؟ نگفته بودم این آقا همان نخستوزیرِ محبوب خمینی بوده که دوران کشتار و تجاوزهای پیش از اعدام را "همچنان" دورانِ طلایی میخواند؟ اصلاً من نگم خودِ شما یعنی تا این حد ناآشنا به سوابق درخشان این آیاتِ عظام هستید که در دفاع از جنایتکارانِ دهۀ شصت، "شک دارید" که نخستوزیرِ محبوب خمینی و آن مؤسس و رئیس بنیاد شهید و کمیتۀ امام ووَوَ از خودِ حکومت بودند یا نه؟ با این جمله که فرمودید: «گیرم که افراد نقض حقوق شده(موسوی و کروبی) از خود حکومت باشند» خودتان چه حقوقها که پایمال نکردهاید! / بهتر بود بیشتر دقت به آن کامنتِ کذایی مخلص میکردید، من هیچجا مشکلی با این موضوع نداشتم که مثلاً شما انرژیتون رو صرف رفعِ حصر میرحسین و سیّدمهدی و "رهنوردِ اسلام" بکنید یا نکنید تا به رسالتِ حقوقِ بشرِیتون برسید یا نرسید! *** باز هم تاکید میکنم مشکل سوءاستفاده از این فضا برای اِهدا کردنِ(!) "رهبریتِ اسلامی" به جنبشهای مردمیست، مشکل اشتیاق و ذوقِ موجسواری در نهادِ این عاشقانِ(!) ایران و ایرانیست!(چپاکثریت، ملیمذهبی، سلطنتطلب، اصلاحاتطلب و..) مشکل در سبزِ سیّدی کردن و مصادرۀ هر اجتماع و تظاهراتیست. مشکل تصاویرِ تدوینشدۀ شبکۀ "رسانه" در کنار این جملاتِ آقای بهروز خلیق بوده: «دوّم اینکه جنبش کسانی رو داشت که در "مدیریت و هدایتِ" آن دست داشتند آقایانِ موسوی و کروبی در این زمینه نقش بالایی داشتند و ..همچنان آن مطالبات و خواستهها(آزادی و دموکراسی) را پی میگیرند و از آن دفاع میکنند»دقیقۀ (07:25)*[1] خُب دیگه بهتر از این یعنی میشد رهبری برای «مدیریت و هدایت» اهدا(!) کرد؟ بهتر از این میشه واقعیات رو تحریف کرد و راست(!) گفت؟ یعنی شما و ما ندیدیم که موسوی چگونه به «اجرای بدونِ تنازل قانون اساسی و بازگشت به دورانِ طلایی امام و جمهوری اسلامی نه یککلام بیشتر و نه یککلام کمتر» اصرار میورزید؟ بیانیههای اینچنینِ این حضراتِ حکومتی یعنی «دفاع از مطالباتِ آزادی و دموکراسی» که آقای خلیق اینگونه وارونه واقعیات را جلوه میدهند؟ در دقیقۀ (09:00) ویدئو باز آقای بهروز خلیق تاکید و اصرار دارد به رهبریت موسوی و کروبی بر جنبش : «اینکه (رژیم) همچنان فعالین این جنبش را در زندان نگه داشته و همچنان "رهبران این جنبش" را در حصر نگه داشته نشان میدهد..» این ترفندِ جبهۀ چپِ اکثریت نقضکنندۀ مفادِ حقوق بشر در حق انتخاب و تعیین سرنوشتِ ما نیست آقای آ.ائلیار؟ نوکِ پیکان را به سمتِ کِه نشانه گرفتید شما، من؟ انرژی شما باید برای احقاقِ کدام حقوق صرف شود؟ اولویت چیست؟» || || || || || || || || || || || || || || || || *[1] www.youtube.com/watch?v=o4xQIKz6cJE&t=7m25sتبریزی گرامی ، وقتی نویسنده مقاله میدهد به معنای آنست که « اندیشه و راحل» اش را میخواهد راجعه به موضوع در معرض قضاوت خواننده قرار دهد. و خواننده هم توسط « کامنت» قضاوت و فکرش را در آن مورد. اینکه نویسنده «زرسالار است یا فقر سالار» موضوع مقاله نیست. اینکه نویسنده « در گذشته و حال» چه کارها کرده و یا نکرده باز موضوع مقاله نیست. مگر اینکه نویسنده بیوگرافی خود را مطرح کند و خواننده هم به آنها پردازد . اینکه بجای توجه به اندیشه به شخص نویسنده و حتی خورد و خوراک او به پردازیم « موضوع بحث» را منحرف میکند. بهتر است برخورد در مورد موضوع باشد. حداقل دوستان این را از دوره ی ابتدایی تحصیل میدانند که انشاء لازم است درمورد موضوع باشد وگرنه نمره ای کسب نمیکند. هر چند که باارزش باشد. نویسنده دو فکر را در مقاله مطرح کرده: 1- تبعیض فرهنگی؛ 2- راحل ملی گرایی و اسلام صفوی.
میتوان با آنها موافق یا مخالف بود و فکر خود را با دیگران درمیان گذاشت. طرح با قی موضوعات حاشیه روی و خارج شدن از موضوع ست. و بحای روشن کردن پوشیدگیها ما را در میان موضوعات جانبی سرگردان میکند. میخواهم بگویم متد نوین در برابر متد سنتی توجه کنکرت به موضوع ست. نه مثل روش سنتی «حاشیه رویها».اقای دیزرائیلی نخست وزیرانگلیس روزی کتاب مقدس مسلمین را با خود به پارلمان اوردو گفت تا زمانیکه قران در شرق وجود دارد مسلمین خوشبخت نخواهند شد.
بیش از صد سال پس از ان سخنرانی خمینی ثابت کرد که حق با دیزرائیلی بوده است. 35 سال است ایران زیر چکمه قران است.نگاهی به افغانستان و عراق و پاکستان نشان میدهد قران عامل بدبختی است و نه سعادت انسان شرقی .
قران کتاب وحشت و ترور روح و روان ادمی است.تنها کتابی است که عقل بشر انرا نمیتواند بفهمد چرا که مملو از تضاد هاست.تنها کتابی است که بیش از هزار سال است میخوانند و نمیفهمند .اشکال از خواننده و یا مترجم نیست بلکه موهومی گفتار است.
استاد گرامی تماما به حق نوشته اند ولی به جا بود که بدانند اسلام گرایی جوانان هویت طلب در آذربایجان ایران بشدت رنگ باخته و تنها سو استفاده از نام اسلام مانده. نود درصد با مقاله دکتر نظمی موافقم و متشکر از ایشان
کامنت دوم پیرامون """ این نوشته از بعد اقتصادی عوامانه است """ بعد جهانی قضیه """ کشور کانادا قراداد "" ۱۰ بیلیون دلاری "" صادرات جنگ افزارهای زرهی را با عربستان به مدت ۱۴ چهارده سال منعقد کرده است، تلاش آمریکا به نوعی آزاد کردن رژیم فارس ایران از خیمهٔ روسیه است، ولی نه روسیه، نه عربستان و کانادا با ذخایر عظیم گازی مایل به سرازیر شدن گاز و نفت ایران به بازارهای دنیا هستند، بعد از ولخرجی کلان ۵۰ پنجاه بیلیونی پوتین در سوچی، روسیه بدون اتلاف وقت زمینههای بالا رفتن قیمت جهانی گاز و نفت را فراهم خواهد آورد، عربستان نیز قصد احداث یک مرکز بزرگ صنعتی / تجاری را در غرب کشور در کنار دریای سرخ را تصویب کرده است و نیاز به قیمت بالای نفت و گاز برای عملی شدن این طرح چندین بیلیون دلاری از الزامات است، رژیم فارس ایران نیز میتواند با داعش شاخه ایران چاه جمکرانی القاعده در افغانستان بعد
از خروج نیروهای ناتو به ماجراجویی بپردازد. هر آدم احمق و ساده لوحی میداند که ورود گاز و نفت ایران به بازار، قیمت جهانی نفت و گاز را پایین خواهد آورد، وضعیت ایران از دو ۲ حالت بیشتر خارج نیست. ۱- یا کشورهای نفت خیز مثل روسیه و سایرین اجازه نمیدهند که گاز و نفت ایران صادر شود. ۲- یا با کمک ترکیه این عملی میشود ولی قیمتها به شدت نزول میکند و شرایط با عدم امکان صادرات ایران یکی میشود، در هر دو ۲ حالت، رژیم فارس ایران بازنده است. """" از کی شاهنامه خوانان سیاستمدار بودند؟ """دوست گرامی، آ.ائلیار، من با زندگی آویژه کسی کاری ندارم و سخن من این است که شما اگر درباره کسانی که ناسیونالیست هستند و از پان های رنگارنگ پیروی می کنند بررسی موشکافانه ای انجام دهید خواهید دید که چنین کسانی از وابستگان به زرسالاری هستند و کارکرد چنین کسانی نه تنها کوچکترین گزندی به رژیم آخوندی نمی رساند بلکه حتی به سود رژیم دوزخی ولایت فقیه نیز هست! چنین کسانی هنگامی که رژیم ستیزی را به فارس ستیزی و ترک ستیزی برمی گردانند روشن است که سودبر کردارشان جز رژیم آخوندی هیچکس نیست! با سخنان کسانی که حتی ناسیونالیست هم هستند اما بر ضد آقای دکتر علیرضا نظمی افشار تندترین سخنان را نوشته اند کاری ندارم، هواداران جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار نوشته اند که ایشان تلویزیون "آنایوردو" را که کارکرد آن برپایه ناسیونالیسم است برپا کرده اند و همچنین این آقا با چندین سازمان ناسیونالیستی همکاری دارد اما در
........ سرتاسر زندگی این آقای دکتر میلیاردر زاده والاتبار که پدرانش شاه و شاهزاده بودند هیچ گونه دشمنی با رژیم آخوندی و ددمنشی های بی مانند آن در زندان ها و شکنجه گاه هایش حتی درباره ترکان دیده نمی شود! آیا آقای دکتری که با ثروت باد آورده ای که از نیاکان درباریش به او رسیده است ایستگاه تلویزیونی برپا می کند با همان ثروت باد آورده بنیادی را برای پیگیری ددمنشی ها و بیدادگری های بی مانند رژیم آخوندی برپا کرده است یا نه؟ با فارس ها که ناسیونالیست های ترک آنها را قوم منحوس فارس می نامند و دارای نژاد و ژن معیوب می دانند کاری نداریم! کشتارها و ددمنشی های رژیم آخوندی درباره ترکان ایرانی چه؟ آیا کسانی مانند ثریا ابوالفتحی، پریوش محمودی، الناز بابازاده، افشین اسانلو و ..... ترک هستند یا از آلمان و آفریقا آمده اند؟ آیا شما در زیر یکی از فراخوان هائی که درباره مرگ افشین اسانلو آمده است نامی از ناسیونالیست های ترک می توانید ببینید یا نه؟ چگونه است که پس از مرگ افشین اسانلوی ترک تبار و ترک نژاد و ترک زبان کسانی که از قوم منحوس فارس هستند که ژن معیوبی هم دارند درباره مرگ افشین اسانلو نوشته می نویسند و همدردی می کنند و اشک می ریزند و خواستار پیگیری مرگ افشین اسانلو می شوند اما ترک پرستان فارس ستیز خاموش می مانند و کاری نمی کنند؟ در کجای این لینک شما نامی از کسانی مانند جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار و پان نامه نویسان میلیاردر زاده زرسالار والا تبار که پدرانشان شاه و شاهزاده و دوله و سلطنه بودند می توانید ببینید؟ http://www.iranglobal.info/node/20881 جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار می گوید: ( ..... من بیست سال پیش مقاله ای با عنوان "و زبان، مسأله ما این است، نه یک حرف کم، نه یک حرف بیش" نوشتم و هنوز هم با غرور و افتخار به گفته و خواسته خویش معتقدم و هرگز مسیر و نیت خود را تغییر نداده ام! ..... ) اما تا کنون کسی ندیده است که آقای دکتر بیست سال پیش یا بیست ماه پیش یا بیست هفته پیش یا بیست روز پیش نوشته ای درباره رژیم آخوندی و ددمنشی ها و بیدادگری های بی مانند آن بنویسد! کسی تا کنون ندیده است که جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار درباره کشتار زندانیان سیاسی و تورم تازنده و گرانی های جهشی و نابرابری زن و مرد و حجاب سیاهی و تباهی و ..... چیزی نوشته باشد! ******** دوست گرامی، آ.ائلیار، ای کاش نوشته های جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار تنها پان نامه بودند اما این آقا آخوندنامه هم می نویسد: ( ..... به نظر من آنهائی که زبان فارسی را عامل وحدت ایرانیان می خوانند سعی در بی اعتبار کردن دین مبین محمدی و نقش آن در ایجاد تفاهم و وحدت امت مسلمان ایران را دارند! ..... دین مبین اسلام موجب وحدت ایرانی است! ..... ملت ترک مسلمانِ ایران نگهبان اسلامی است که از حکومت اجدادی خویش، سلاجقه به ارث برده و میراث دار تشیعی است که از روزگار نیاکانِ افتخار آفرینش سلاطین صفوی بدان مباهی و پایبند است! ..... ) برپایه آخوندنامه های آقای دکتر هزاران تن از کسانی که در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه کشته شدند چون باورمند به دین مبین اسلام که ملت ترک مسلمان نگهبان آن است نبودند مرگشان برحق بوده است! با چنین آخوندنامه هائی که جناب آقای دکتر علیرضا نظمی افشار می نویسد باید گفت که ترک های ایرانی با داشتن چنین دوستانی نیازی به دشمن ندارند! http://www.iranglobal.info/node/22670دیالوگ در قسمت چهارم سریال سرزمین کهن: " این خانواده اسمشون فقط بختیاریه اگه غیرت بختیاری ها رو داشتن این کارها رو نمیکردن " / در قسمت سوم به این مورد اشاره شد که عنوان بختیاری رو با کمک پول کسب کردن و در مجموع سریال سرزمین کهن دشمنی با بختیاری ها نداره
آقاى موسوى لطف كنيد مقاله كه در باره تمدن " كهن هاخام نيشيان" كه ىر ويب سايت همشهرى شما آقاى رضائي "تابناك" در مورد حقيقت تاريخ جعلي "تخت جمشيد" تحت عنوان -«پاسارگاد» ساخته یهودیان یا ایرانیان؟ - را بدقت بخوانيد تا حقيقت دروغهاى رضا مير 5 را متوجه شويد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/167798/%C2%AB%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B
1%DA%AF%D8%A7%D8%AF%C2%BB-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%9F
به عنوانه یک آ ذری زبان اول زبان ملی پارسی بعد زبان مادری . ایران را با سویس اشتباه نگیرید . به عنوانه یک آ ذری به هیچ کسی اجازه نمی دهیم ایران را هندوستان کنید . ازا ین سیاست های انگلیسیی روسی لطفآ پرهیز کنید یک عقب رفت مثل جمهوری اسلامی کافی است .از اتوبان زبان پارسی رفتن به جاده خاکی زبانه مادر ی کاریست همانند حکومت جمهوری اسلامی. پاپک خرمدین ایرانی آ ذر یجان غربی
نویسندۀ این نوشتار پر از خشونت، تهدید و دشنام با اینکه در جایی می گوید که طرف دعوایش فرهنگستان زبان فارسی است، اما در جاهای دیگر همین نوشته نام بردن از" شوونیزم پارسی"، "اشرفیت اقلیتی محدود" ، تاختن به شعار "جمهوری ایرانی" و توصیف این شعار به " جمهوری پارسی" روشن می سازد که لشکرکشی خشماگین او در اصل متوجه فارس های ایران است که جرأت ابراز آشکار آن را نداشته و به پیچیده گویی دچار شده است! آخر فرهنگستان زبان فارسی که نهادی دولتی است و ساختۀ شماری عنصر دستچین شدۀ همان حکومت ننگین جمهوری اسلامی که نویسنده از تضعیف آن اظهار نگرانی کرده است! نویسنده ابراز نگرانی کرده که شعار "جمهوری ایرانی" رژیم "جمهوری اسلامی" را تضعیف می کند و "زبان فارسی" هم "دین مبین اسلام" را! راستی این آقای نویسنده که "دین مبین اسلام" را "موجب وحدت ایرانی" می خواند، آیا
ایرانیان غیر مسلمان را، اعم از از اینکه پیرو دینی باشند یا نباشند، ایرانی نمی داند؟! با همین دیدگاه می خواهد پرچمدار " حقوق انسانی" هم میهنان غیر فارس شود؟! آمار های مقاله هم از نوع استدلال هایش است. غیر قارس هارا گاهی یک سوم، گاهی 30 درصد و جای دیگر یک چهارم دانسته و البته همگی آنها هم بی پایه و نادرست است. به نویسندۀ این نوشته باید گفت نه فارس ها ساسانی پرست هستند و نه ترک ها سلجوقی پرست. مشکل مشترک همۀ ایرانیان رژیم حاکم است و بر خلاف تبلیغات کینه افروزانۀ این نوشتار هیچ قومی در ایران مخالف آن نیست که اقوام دیگر به زبان خود بگویند و بنویسند.شاخ گرامی، در مورد کامنت شما دو مسئله وجود داشت که خواستم نظرم را به اطلاع شما برسانم. که در بالا ملاحظه میکنید. یعنی در مورد «توهین» و «حقوق بشر». دیگر اینکه نظرات بیان شده در کامنت شما- و همینطور مصاحبه شونده در ویدئو، از آن شماهاست. و جای خود دارند. در گذشته و به هنگام ، من نظر و تحلیل خود را در خصوص جنبش خیابان منتشر کرده ام. از جمله در این مقاله ، خواستید میتوانید اینجا ببینید:
« چرا جنبش «خیابان» تنها ماند؟ »
http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-64660
آقای محترم، متاسفم هنوز تو این عصر، مسئله زن و مرد برایت حل نشده است!
آخه اگر مرد میدانی ... یعنی چه!؟
بعدش می تونید لطف کنید و به گوئید بالاخره این سیاست گام به گام شما تا کی ادامه دارد!؟
من فکر میکنم تا نابودی کامل ایران بدست این حکومت جنایتکار، شما دست از این سیاست ارتجاعی بر نمیدارید.
زمانی که پیرمردی که خود را رهبر انقلاب مملکتی مینامید نوجوانی سیزده ساله بود. و راستی روشنفکرانش هم همینطور.
فقط لطفا آقای گلمرادی لطفا باز دوباره از دیوار سفارت امریکا بالا نروید که دیگر خیلی تکراری شده.بخصوص در این قسمت اتفاقا هیچ تفاوتی هم با همان خمینی و دانشجویان خط امام ندارید. یعنی ببخشید شیطان بزرگ!
اگر خواستید از روی عادت تاریخی حتما یک لگد الکی نثار آریامهر بکنید که خوب هیچی. از مبارزان ضد امپریالیستی مانند شما که هنوز دنیا برایشان دو رنگ سیاه و سپید بیشتر ندارد جای تعجب نیست. در زمان نوجوانی نیز ما با این طرز فکر کودکانه همین گلی را به سر تاریخ و مملکت زدیم که میبینید. با چنین نتیجه درخشان.
من شما را نمیشناسم اما اگر میرزا آقا عسگری هم همین طرز فکر شما را دارد جدا متاسفم.
من نمیدانم شما کجای دنیا تشریف دارید اما محض اطلاع سرکار در شهر کوچکی در ایالت ایلی نویس که من درس میخواندم شاید بیش از سی شاخه مختلف دین مسیحی کلیسای خودشان را داشتند. مسلمانان به همین ترتیب و بقیه ادیان هم. نوابغی مانند شما اگر میتوانستید حتما قوانین آریامهر لعنتی که هیچ قوانین امریکا را هم میرفتید عوض میکردید که مبادا مردم بقول شما نادان کلیسا باز نکنند بلکه کلاس قران ببخشید "مکتب تحلیل و تکذیب قرآن به زبان ساده" سرکار نام نویسی کنند!
من نمیدانم تا کی روشنفکران ما میخواهند دست از سر تز های غیر دموکراتیک و من در آوردی خود بردارند.
آرزو میکنم روزی آخوندها گورشان را از ایران گم کنند و مردم بتوانند مثلا امریکا هزار جور مسجد و کلیسا و خانقاه و میخانه و بت خانه و خلاصه هرجور مرکزی که خوشحالشان میکند و به زندگی شان معنی میدهد بدون سین جیم تاسیس کنند.، آته ایست ها و همجنسگرا ها در کنار مذهبی ها با خوبی و خوشی زندگی کنند و هیچکس برای دیگری امر به معروف و نهی از منکر نکند....
باز هم سپاسگذارم. آها، این مسئولِ کامنتها باز کِی مریض میشه که من مزاحمتون بشَم؟! نمیشه یه چیزِ «غیرِ بهداشتی» بندازید توُ خاویارِ این عالیمرتبت تا از دعاهای ما عاقبتبهخیر بشید؟!
شاخ عزیز / کامنت مازندرانی تو را مسئول کامنت های نتوانست بخواند و منتظر من شد که آن را تائید کنم ./ تبریزی عزیز - من هر چند مازندرانی و همشهری شاخ و امرالله ابراهیمی هستم ولی هیجگاه فعالیت سیاسی من در منطقه مازندران نبود(پس از انقلاب تنها 3 بار مخفیانه به شهر زادگاهم شاهی سفر کردم ). شهر ما براستی یکی از شهر هایی بود که در مقابل رزیم ایستاد و جوانان زیادی اعدام ، زندانی و در بدر شدند. در باره زندانیان و اعدام های مازندران دوست عزیز آقای ابراهیمی اطلاعات زیادی دارند و به احتمال زیاد شاخ عزیز هم می تونه به شما کمک کنه
اهبر گرامی کار کامنت های شما مربوط به مسئول کامنتهاست. من کامنت اخیر شما را خواندم و اینجا مختصر میگویم که در کل درست آن است که بحث را «سر مسایل فکری» انجام دهیم. و از دخالت در زندگی خصوصی دیگران دوری کنیم. حکومت حاکم به زیست خصوصی دخالت میکند - و نتیجه اش را هم می بینیم. که نقض آشکار حقوق فردی ست. بهتر است ما دیگر به این چاه نیفتیم.
تبریزی گرامی، لطفاً در بحث سیاسی مسایل را به « کارهای خصوصی طرف دیگر، از قبیل خورد و خوراک و مسکن و غیره» ربط ندهید. بهتر است به دیدگاه او بپردازید. چگونگی زیست غذایی و سکونت نویسنده مسئله ی خصوصی اوست و به کسی ارتباط ندارد.
شاخ گرامی،1- استعمال عبارات « خجالت بکشید -شما سالوسان-با بیآبرویی و کمالِ پُررویی- بی شرمی» در رابطه با «دیگری» در بحث، « توهین» محسوب میشود. از این رو کامنت شما منتشر نشده است. قرار ایران گلوبال با کامنت نویشان همین است که بحث را بدون اینگونه عبارات و کلمات انجام دهند. 2- ایران گلوبال از « حقوق بشر » دفاع میکند. این بشر و حقوق هم « خودی و غیر خودی » نمی شناسد. پخش این ویدئو به خاطر عدم رعایت این حقوق از طرف حکومت است. گیرم که افراد نقض حقوق شده از خود حکومت باشند. هدف این است که کسی در رابطه با حقوق بشر نباید نقض خقوق بشود و یا زندانی و مجازات گردد. ایران گلوبال کاری به نظرات سیاسی طرفین ندارد. اما بخاطر سیاست- زندانی و شکنجه و تحت پیگرد قرار گرفتن را نقض آشکار حقوق بشر میداند. البته این نظر شخصی من از دیدگاه عمومی ایران گلوبال است.
آقای کرمی حساب شما مسدود نشده. احتمالا نام کاربری یا گذروئاژه خودتان را اشتباه وارد کرده اید. موضوع به اطلاع مسؤل فنی رسید. در اولین فرصت و در صورتی که تا آن موقع موفق به ورود به سایت نشده باشید، گذرواژه جدید برایتان ارسال خواهد شد.
جناب آقای... توکلی،... با وارد کردن نام کاربری و گذرواژه، موفق ورود به سایت نمی شوم (حاساب کاربری من موقتأ مسدود هست)، لطفأ در صورت امکان مشکل را بر طرف کنید. با سپاس.
تـِـه فـِدا بَـوّم / پِـنا بیاردِمی شِه هممَلهای سِرِه، چهچی بَـئوِم! فعلاً که تــِـفـتـِه بَـیّمی شِمه مـِـقـرازِ دِلـِه. کیانوشجان تـِه مـِه میرزداشی، اِما هـمِش اسب رِ هدائـِمی خر رِ بئیـتـِمی خِـشالیه سر پَر هـِم هَـییــتِـمی! به امید آزادی، تندرِس بـِـموندی برارجان. تـِه دوُر وَگِردِم همهچیسـِه ممنونــِـمه، دوُمّه که مـِه هِوا رِ داشتی ولی.. ;)
شما مخالفِ "سیاسیِ" ما نیستی جنابِ عبّاس! رهبرانِ موردِ عنایت و ارادتِ شما در "دشمنی با ما" پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر و حتّی کودکانِ این سرزمین را اعدام و شکنجه کردند و همچنان نیز به آن مفتخر و مغرورند(دوران طلایی!). من جزوِ هیچ حزب و دستهای نبودم و نیستم، کما اینکه دیدگاه و نظراتِ خودم رو نسبت به مجاهدین در آدرسِ لینکِ زیر* و جاهای دیگر(در چند کامنت) مطرح کردهام. متاسفانه کار به جایی رسیده که در سوگِ عزیزانمون هم نمیتونیم فغانِ خشم سر بدیم و بجای نفرین و صفاتِ سزاوار و واکنشِ متقابل، حق نداریم حتی بگیم «خجالت بکش بیآبرو، بیشرم، دروغگو، سالوس». متاسفانه ما یا باید همیشه انقلابی عمل کنیم و ترُ خشک رو به کشتارگاههای انقلاب بفرستیم یا باید از اینوَرِ بوم بیوفتیم و لیلی به لالای قاتلانِ خود بگذاریم، آنچنان قـُـبح از جـُـنحۀ جنایتکار برکــَـنیم که بمانند
که بمانند برنامۀ "بهروز خلیق" بعنوان یکی از سخنگویانِ جبهۀ چپ و اپوزیسیون، و به بهانۀ رفعِ حصر، مسئولین عالیرتبۀ دورانِ جنایت علیه بشریت را «رهبر جنبشِ» این مردمِ دهاندوخته و بیتریبون، معرفی و القا کنیم(البته با کمکِ تدوینِ حرفهای از شبکۀ «رسانه»!) || * https://khodnevis.org/article/52521#.Uv4YIfmSzlcبا سلام، نمی دانم اگر شما این ودیو را دیده اید، لطفا برای آزادی ایران و اتحاد ایرانیان با هم این ویدیو را در صفحه اتان به اشتراک بگذارید، تا هر چه زودتر به ایرانی آزاد و سکولار دست یابیم، با سپاس فراوان http://www.youtube.com/watch?v=KwlPAihGb3Q
ممنونم حالا کمی بهتر شد ولی شنیدن کِی بوَد مانندِ دیدن! تا اصلِ کامنت رو روُی صفحه نذارید تنها ادعا و برداشت خود را مطرح کردهاید.
آقای تبریزی عزیز؛ براستی از حضور افرادی مثل شما در فضای مجازی و عرصۀ مبارزاتِ سیاسی دلگرم و سرفرزام. امیدوارم قدرِ نوشتارهای فراجناحی و فراحزبیِ شما رو بیش از اینها بدونیم. به روُی چشم، هرچه در توان دارم به کار خواهم بُرد. همینطور سربلند بمانید و پایدار.
""" این نوشته از بعد اقتصادی عوامانه است """ رقابت با کمبود منابع ارتباط تنگاتنگی دارد، دوران کمبود سوختهای فسیلی با "" تکنیک فرکینگ "" به سر رسیده، اگر روزی کسی پیش بینی کرده بود که فلان دهه یا سال دوران """ اوج قیمت نفت و گاز """ خواهد بود این نظریه دیگر به زباله دان تاریخ انداخته شده، رژیم فارس ایران در انزوا میتواند با اشباح رقابت کند، هیچ لولهٔ نفتی از ایران به سوی عراق و پاکستان کشیده نخواهد شد، حتئ وقتیکه کمپانیهای اروپائی برای ارزیابی صادرات نفت و گاز ایران به اروپا سیل وار سرازیر ایران شدند "" کشور ترکیه "" کاملا به این موضوع بی توجهی کرد، کشوری که تنها راه امن نفس کشیدن ایران با دنیای خارج بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان خواهد بود. دوران "" رقابت برای حذف صادر کنندگان سوختهای فسیلی توسط کشورهای غنی نفتی و گازی شروع شده "" و در این بازی، روسیه و عربستان موفق به
حذف ایران از بازار شده اند و خواهند شد.فدرالیسم آری، ناسیونالیسم هرگز!
http://iranglobal.info/node/16877جناب شاخ - شما کامنتی نوشتید و آن را با کلمات "نرمی" مانند "شرم آور"، "خجالت بکشید" شروع کردید و با اتلاق "شما سالوسان" و "بیآبرویی و کمالِ پُررویی" و... ادامه داده اید و در نهایت ما را تهدید کرده اید که اگر کامنت شما را نقطه چین کنیم، از سایت خواهید رفت و ما را به دلیل یک آگهی تبلیغاتی و انتشار ویدئوهای یک رسانه اینترنتی مورد سرزنش قرار داده و مسؤل دانسته و ما را حامی آن رسانه که شما اتهام "خیانت" هم به آن می زنید، قلمداد کرده اید . *** طبیعتا ما چنین ادبیاتی را در سایت منتشر نمی کنیم. تمام تلاش ما این است که چنین ادبیات توهین آمیز و خشنی را حداقل از سایت خودمان پاک کنیم. *** حتما تا به حال متوجه شده اید که در سایت ایران گلوبال مطالب زیادی از هر طیفی، چه مخالف رژیم و چه مخالف آن و از هر سازمان سیاسی با هر موضعی منتشر می شود و ما در این مورد حد و مرزی نداریم و حد و مرز ما فقط توهین و
اتهام است. *** در کامنت دومتان هم که همین کلمات را در قالب سؤال از من مطرح کردید. من در جواب شما نوشتم که وارد بحث سیاسی با شما نمی شوم. اولا فکر می کنم که این حق را دارم که در چه موردی و با چه کسی وارد بحث بشوم یا نشوم. دوما من وقتی وارد بحث سیاسی شوم، با نام اصلی خودم این کار را می کنم. *** در مورد این که ما تمام کامنتهای توهین آمیز را منتشر کنیم و آن را در معرض قضاوت خوانندگان قرار دهیم، باید به اطلاعتان برسانم که ما این کار را نمی کنیم. ما کامنت توهین آمیز و اتهامدار و... را منتشر نمی کنیم و سایت خودمان را به فحشنامه تبدیل نمی کنیم. شما اگر نظری در مورد مطلبی دارید، می توانید محترمانه آن را در کامنتی بنویسید و یا به صورت مقاله برای ما بفرستید و ما آن را با کمال میل منتشر خواهیم کرد. توجه داشته باشید که از نظر ما، نقد و بررسی، هر چند تند و تیز باشد، با توهین و هتاکی متفاوت است. با تشکر از توجه شما.کامنت های جناب شاخ را تا کنون دنبال کرده ام ؛ متاسفانه ایشان از همان ادبیات مجاهدین خلق را پی گرفته است. چنین برخورد های توهین امیز با مخالفین سیاسی، موجب ایزوله شدن سازمان مجاهدین خلق شد که به قول خودشان دهها هزار کشته و زندانی داده اند.
اقای شاخ لطفا از این شیوه پلمیک سیاسی دست بردارید _ ایران گلوبال ازاد ترین سایت فارسی است . از شما می پرسم اگر یکی بیاید در پای ویدئو خانم رجوی و یا زیر همین مطلب طنر مجاهیدن خلق که در همین سایت درج شده است؛ کامنت های توهین آمیز بگذارد و بعد در خواست نماید که شما باید کامنت های مرا چاپ کیند وگرنه سانسور چی و نا جوانمرد هستی ؛ شما چه خواهید نویشت؟دوستان گرامی، کیانوش توکلی، امرالله ابراهیمی، SHAAKH ، هنگام تابستان من نوشته های فراوانی را درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به تارنمای ایران گلوبال فرستادم اما هر چه گشتم چیزی درباره کشتار زندانیان سیاسی در مازندران و شهرهای گوناگون آن نیافتم! اگر شما درباره کشتارها و شکنجه ها و ددمنشی های رژیم آخوندی در مازندران آگاهی دارید اکنون هنگام آن است که دانستنی هایتان را در آن باره ها ریز به ریز بنویسید تا با گذر زمان گرد فراموشی بر آنها ننشیند، یادمانده ها و دانستنی هایتان را با شکیبائی در برنامه (ورد) بنویسید و پس از ویرایش و بازنویسی آنها را به تارنماها و تارنگارها بفرستید تا همگان از آن رویدادها آگاه شوند، در لینک زیر جُنگی از نوشتارهای در پیوند با این جستارها را می توانید ببینید و با الگوبرداری از آنها نوشته هایتان را بنویسید، با سپاس - تبریزی
http://www.iranglobal.info/taxonomy/term/339باتشکراز برنامه خوبتا ن و تشکر از هردوسخنران که با گویش بیسیار ساده وروشن توانستند مطالب با ارزشی رابرای ما بیان کنند.
ابراهیمی جان / ته قربون ؛ تلاش شمه بسیار ارزشمنده ..همچنین« شاخ» جان که ندونستم که ته هم مازنی ...هر دو زنده باشید
درباره آقای دکتر علیرضا نظمی افشار بدترین بدگوئی ها را حتی ناسیونالیست های ترک گفته و نوشته اند! گذشته از این بدگوئی ها درباره زیستنامه آقای دکتر علیرضا نظمی افشار هواداران ایشان این چنین نوشته اند: "بیوگرافی دکترعلیرضا نظمی افشار" تاریخ ومحل تولد: شهریور ۱۳۲۰ شهر اورمیه آذربایجان غربی، محل اقامت فعلی حومه سانفرانسیسکو، ایالت کالیفرنیا، آمریکا، اولاد : سه فرزند دختر و چهار نواده، اصالت پدری: از سلاله نادرشاه افشار، فرزند باقرخان نظمی افشار، نوه محمدحسن خان امیرنظمی افشار ملقب به نظام السلطنه افشار، اصالت مادری: از سلاله شاهان قاجار، فرزند شوکت الملوک ملک قاسمی، نوه شاهزاده امامقلی میرزا حاکم وقت آذربایجان، نتیجه شاهزاده ملک میرزا والی وقت آذربایجان، تحصیلات علمی: دیپلم از دبیرستان صائب اورمیه، لیسانس ادبیات از دانشگاه تبریز، فوق لیسانس و دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه نوشاتل سوئیس .....
.... لیسانس اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، فوق لیسانس اقتصاد بازرگانی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، دکترای اقتصاد بین الملل از دانشگاه نیوپورت آمریکا، فوق تخصص در مبحث پول جهانی، پروژه های بین المللی مالی در ممالک در حال توسعه، "مدیریت های اجرائی قبل از انقلاب" رئیس اداره آموزش و پرورش اورمیه، مدرس مدعو در دانشگاه اورمیه **** "بعد از انقلاب" مدیر ناحیه ای کمپانی های زنجیره ای دانشجو – آمریکا، دو سال مدیر نمونه از ایالت کالیفرنیا شناخته شده است سال های ۲۰۰۰-۲۰۰۱ ، بیوگرافیشان در نشریه ثبت احوال شخصیت های آمریکا درج می باشد، سال ۲۰۰٤ و ۲۰۰۵ ، به عنوان مشاور مالی کنگره آمریکا از سال ۲۰۰۰ تا حال، در سال ۱۹۹۷ نظر به موفقیت بی نظیر ایشان در تهیه، تحلیل، و تمویل پروژه معروف شهر صنعتی ایالت شین یانگ چین با هزینه یک میلیارد و سیصد ملیون دلار به عنوان شهروند افتخاری کشور چین مفتخر گردیده است! فعالیت های سیاسی: عضو مؤسس داک "کنگره جهانی آذربایجان" سال ۱۹۹۷ - ۱۹۹۸ مسئول روابط بین المللی داک در سال ۱۹۹۷ ، دبیرکل داک در سال ۱۹۹۸ ، مؤسس جبهه ملی آذربایجان ایران ۲۰۰۳ ، مسئول جبهه ملی آذربایجان ایران سال ۲۰۰۳- ۲۰۰۵ ، رئیس دیپلماتیک کمیسیون آذربایجان ایران سال ۲۰۰۶ ، تأسیس و مدیریت برنامه تلویزیونی "آنا یوردو" با هزینه شخصی خود سال ۲۰۰٤ – ۲۰۰۵ ، مؤسس و رئیس کنگره جهانی ترکان ایران سال ۲۰۰۹ ، مؤسس و رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ترکان ایران سال ۲۰۰۹ ********** این که این زیستنامه را که هواداران دکتر علیرضا نظمی افشار نوشته اند درست است یا نادرست است و در آن بزرگنمائی هائی انجام گرفته اند یا نه به کنار، اما در هیچ کجای این زیستنامه کوچکترین اثری از پیکار و دشمنی آقای دکتر با رژیم آخوندی دیده نمی شود! در هیچ کجای این زیستنامه دیده نمی شود که آقای دکتر علیرضا نظمی افشار که از وابستگان به زرسالاری (بورژوازی) است درباره کشتارها، شکنجه ها، ددمنشی ها و ..... رژیم آخوندی در زندان ها و شکنجه گاه هایش حتی یک سطر نوشته و یا گفته باشد! آقای دکتری که اقتصاددان نیز هست هرگز درباره ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت در دوزخ رژیم ولایت فقیه (که اکنون به پانزده برابر نیز رسیده است) چیزی تا کنون ننوشته و نگفته است! چرا؟ چون مغز آقای دکتری که تا کنون حتی یک بار نیز بیل و کلنگ و داس و چکش به دست نگرفته و کار نکرده است ناتوان از فهم ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت برای مردم بی نان مانده در ایران است! اکنون جناب آقای دکتر پس از گردش و خوشگذرانی آن هم در آمریکا در خانه گرم و نرمش نشسته و پس از خوردن قورمه سبزی، جوجه کباب، چلوکباب، چلوبرگ، بورانی پلو، بزباش، کله پاچه و انواع غذاهای لذیذ و شرب شراب های خوشمزه فرانسوی، ایتالیائی و هر از گاهی تناول گیلاسی ویسکی اسکاتلندی که برای رقیق کردن خونش مؤثر است درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای پان نامه نویسی می کند! روشن است که چنین سخنانی در میان مردم ایران شنونده ای ندارند و امیدوار بودن مردم دردمند و درمانده ایران به گویندگان چنین سخنانی برای درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه بی جا و بیهوده است http://www.iranglobal.info/node/27006چقدر این حرکتِ شما زشت و ناجوانمردانهست! من رو جلوی چشم کاربران و خوانندگان متهم به "اهانت کردن" میکنید بدونِ اینکه کامنتِ بنده رو به نمایشِ عموم بگذارید تا قضاوت شود. شما در "محکمهای علنی" بنده رو متهم به توهین و فحاشی نموده در حالیکه غیرعلنی و پنهانی و مبهم تفهیماتهام مینمایید؟ ایکاش کمی انصاف به خرج میدادید لااقل پرسشهای بنده رو سانسور نمیکردید. من پیش از اینکه کامنتی حذف بشه یا نقطهچین، از این میزان حمایت و تبلیغ شما برای رسانهای که نخستوزیرِ محبوب خمینی رو رهبر جنبش مردمی معرفی میکنه ناامید شده بودم و در هر حال میرفتم :) به چه چیزِ شما دلخوش باشیم؟ به این شیوۀ قضاوت و سطح سانسورها یا به همکاریتون با طرفدارانِ جنایتکارانی که دورانِ کشتارها و تجاوزهای پیش از اعدامها را دورانِ طلایی برمیشمُردن و هنوز هم ابرازِ ندامت از جنایاتشان نکردهاند؟ واقعاً متاسفم. فرمودید:
فرمودید: «جناب شاخ من با شما وارد بحث چگونگی افراد و موافقین و یا مخالفین رژیم نمی شوم.» ولی شما برای هر چیز کمارزشی وارد بحث با کاربران میشید اونوقت در این مورد مهم از بحث گریزانید؟ اصلاً مگه موضوعی مهمتر از این هم داریم؟ طوری میگید "افراد" که انگار میخوایم راجع به افرادِ خانهدار پرسشهایی مطرح کنیم! حضرتعالی وقتی به پرسش محترمانه اینجانب "از شما" در موردِ فعالین سیاسی و اجتماعی و جنایتکارانِ علیه بشریت، اینگونه پاسخ میدهید و بلافاصله بنده رو متهم به "توهین به مقامات" مینمایید، اصلاً برای چه چیزی فعالیت میکنید و از ما انتظار دارید تا چه اندازه خفهخون بگیریم و چشمپوشی کنیم؟ خُب اگه فکر میکنید حق با شماست لطف کرده کامنت دوّم بنده رو که فقط طرح چند پرسش بود به نمایش عموم بگذارید تا به همه ثابت شود شاخ یک فردِ هتاک و تهمتزن بوده و شُبهات علیه شما نیز برطرف شود.جناب شاخ من با شما وارد بحث چگونگی افراد و موافقین و یا مخالفین رژیم نمی شوم. شما کامنتی نوشتید پر از کلمات توهین آمیز و ما را هم تهدید کردید که اگر کامنتتان را نقطه چین کنیم از ما خداحافظی می کنید. من هم کامنت شما را بدون نقطه چین حذف کردم. سپس همان کلمات توهین آمیز را در قالب سؤال از من مطرح کردید که ظبیعتا منتشر نمی شوند. حالا اگر شما افراد مورد نظرتان را شایسته چنین صفات و توهینهایی می دانید، مساله دیگری است ولی ما نمی توانیم چنین توهین هایی را، در مورد هر کس که باشد - مخالفین یا موافقین نظرات من و سایر دوستان ایران گلوبال - منتشر کنیم. شما نظرات خود را بدون استفاده از کلمات توهین آمیز بنویسید تا منتشر شوند. با تشکر از شما
سوال این است که آیا جمهوری اسلامی بدون اصل ولایت فقیه قادر به دوام است ؟ این شعار به این خاطر داده میشود چون شعار مردم در جنبش ۸۸ است.
خود مختاری کردستان شعار پوپولیستی نیست. مصوبه شورا ملی مقاومت است از بیش از ۳۰ سال پیش است. بری بهانه آوردن همیشه موضوع وجود دارد. در یک نشست نمیتوان همه خواستهها را مطرح کرد. مجاهدین خودشان را نیروی سرنگونی طلب میدانند و بیش از همه رژیم متعفن اسیر کش این را میداند. دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
دکتر علیرضا نظمی افشار گرامی، با این اندیشه در نوشته خود : «ملت ترک مسلمانِ ایران، نگاهبان اسلامی است که از حکومت اجدادی خویش، سلاجقه، بارث برده و میراث دار تشیّعی است که از روزگارنیاکانِ افتخار آفرینش،سلاطین صفوی، بدان مباهی و پایبند است.» نشان میدهد که خواهان حل مسئله ملی توسط « اسلام صفوی » در « حکومت اسلامی آذربایجان» است. این هم نظر و دیدگاهی ست که میکوشد « مبارزه ی ضد تبعیض و برابر حقوقی آذربایجان» را به سوی راه حل « ملی-اسلامی» سوق دهد. حالا بعد از 35 سال تجربه ی حکومت اسلامی ایران ، این گرامی چه دلایل منطقی برای درستی«دیدگاه خود» دارد در مقاله قید نشده است. امید است نظمی افشار گرامی نظر مستدل خود را با خوانندگان درمیان بگذارد.
اینکه شووینیسم 80 سال است « سیاست یک زبانی و یک قدرتی» را در ایران پیش میبرد - و زیانهای آنرا نیز شاهدیم - برای « مبارزه ی حق طلبانه ی نسل جوان آذربایجان» روشن است؛ اما اینکه این حق و حقوق تحت شرایط « اسلام صفوی» و شیعی صفوی- که یک دیدگاه ایده لوژیک مذهبی ست - و به غایت ارتجاعی، و بغایت تبعیضگر و خون آلود، چگونه میتواند پاسخگوی مسایل « تبعیض و عدالت اجتماعی و قدرت دموکراتیک» باشد، روشن نیست. نیاز به توضیح و دلیل دارد. آیا این « روش» کپی برداری از « کار خمینی» نیست ؟ عاقبت کار خمینی بکجا رسید برای دکتر گرامی ما آموزنده نیست؟ چرا؟ گذر از شووینیسم از طریق « حکومت ملی-اسلامی» راهی ست که قلمزن نشان میدهد. باید بگویم این گذرگاه نیست بل یک « بن بست» است. و مالامال از خون! نظیر بن بستی که خمینی به آن رسید. من اطمینان دارم نسل جوان آذربایجان این بن بست ها را بخوبی تشخیص میدهد. جوان آذربایجانی به جای فاشیسم خمینی نمیتواند فاشیسم صفوی در آذربایجان بنشاند. دلیل ساده اش آن است که شیعه گری ایده لوژیک حکومت خمینی را تجربه کرده است و میداند چه جهنمی ست. «حقوق ضایع شده و تبعیض دیدگی» نمیتواند جواز استقرار «فاشیسزم صفوی» در آذربایجان باشد. با دریغ و درد باید سخن خود را یکبار دیگر یادآوری کنم که «در هیچ دوره از تاریخ آذربایجان سطح اندیشه این چنین افت نداشته است».ننگ باد بر توهین کنندگان