رفتن به محتوای اصلی

● صفحه شما

دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

افزودن دیدگاه جدید

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: جنس سید ابراهیم نبوی با…
دیدگاه:

جنس سید ابراهیم نبوی با محروم سید ابراهیم رئییسی یکی است حدود 5 سال پیش ویدئویی از سید ابراهیم نبوی دیده بودم که خطاب به کسانی که از فتل زندانیان سیاسی در سال 67 یاد اوری می کردند با بی شرمی می گفت تمامش کنید ؛ یک واقعه بود و تمام شد و رفت ؛ این بی شرف فتل 4251 زندانی سیاسی بدست ابراهیم رئییسی را یک حادثه نامید که می شود فراموش کرد .بنابراین هر دو ابراهیم سید ند و باباهاشون هم یکی است

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: زاویه دید
دیدگاه:

یکی از الزامات تحلیل سیاسی خوب نگاه از زوایای مختلف و مخصوصا زوایایی است که مورد توجه دیگران قرار نگرفته است.
یکی از نقاط مثبت تحلیل های اصفهانی علاوه بر نثر دلنشین و ساده نویسی مفاهیم پیچیده، همین نگاه از زوایای مختلف است.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: سید ابراهیم نبوی ؛ هر گز بر…
دیدگاه:

سید ابراهیم نبوی ؛ هر گز بر انداز نبود، هميشه همين بود كه امروز است

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: به پیر خرفت فسیل ناشناس
دیدگاه:

من: قاسم!! برو اون تفنگ منو بیار تا حق اینو بزارم کف دستش! اگه مردی وایسا! ...
مفتش امنیه: اجازه بدید .. من خودم با دست خودم طناب دار رو میندازم گردنش!
ناشناس: 🏇🏇🏇🏇
من: خخخخخخخخخخخخخخخخخ
هاهاهاهاهاهاها...
😆😆😆😆😆😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣
🔥🔥🔥🌪️🌪️🌪️🪐🪐🍻🍻🍹🍹🍾🍾
😆😆😆😆😆😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣

من: هه هه هه. ... هاها.... قاسم!
قاسم: هی هی هاها....بعله آقا!
من: برو اون آفتابه ره بزار دم مبال!
قاسم: چشم آقا..

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: این گفتگو با هوشنگ امیر…
دیدگاه:

این گفتگو با هوشنگ امیر احمدی یک شکست بزرگ برای _جمهوری بی خدایان - بود . در واقع هوشنگ امیر احمدی ؛ آرمین را لوله کرد . اقا هوشنگ با پوشش لباس جوانانه با 74 سال سن و با ان سگگ کمربندش و اجازه ندادن به مجری برنامه حسابی باخت. هوشنگ امیر احمدی کمونیستی با چراغ خاموش جرکت می کند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

سپاه پاسداران را به بمب اتمی مجهز کنید

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .اتحاد یا کمونیسم ستیزی؟.
دیدگاه:

سرباز فداکار ! از اینکه هنوز دشمنت؛ مانند :شاه و ساواک و سازمان سیا و پرویز ثابتی، امروزه :چپ و چریک است، واقعن فرزند خلف همان سلطنت........... سرنگون شده ای هستی که چارتا آخوند نعلینی..........کنند و هنوز در خیال باطل آن هستید؛ در حالیکه رضا پهلوی با اعلان مواضع جمهوری خواهی اش نشان داد که فقط او فرزنذ زمان خود است و نه امثال شماها! بازگشت سلطنت پهلوی به ایران، توهین به خدا و خلق قهرمان ملتی اهورایی است!خوشبختانه نسل جوان نشان داد که حتی تصوری از نظام کاروپت و فاسد رژیم گذشته ندارد. جنایت آخوندها باعث شد که فیل شاهدوستان بار دیگر یاد هندوستان کند. جهان بسو جمهوریت میشتابد نه بسوی نظام شاهان ..................

چرا کمونیسم ستیزی،- تداوم انتقام بورژوازی امپریالیستی است؟ ،خطر و آسیب کمونیسم ستیزی برای بشریت در میان سلطنت طلبان؛بازندگان تاریخ. - کمونیسم ستیزی یعنی سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم در مبارزه با سوسیالیسم، جنبش کارگری انقلابی، احزاب مارکسیستی، نیروهای مترقی، و جریانات دمکراتیک جهان. آنتی کمونیسم نشانه بحران عمومی سرمایه داری، ناامیدی تاریخی، زوال فرهنگی فکری، و وحشت کاپیتالیسم، بورژوازی، و امپریالیسم از سوسیالیسم احتمالی آینده است. کمونیسم ستیزی مشخصه و تمایل اصلی کل سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم است. ریشه آن، بحران عمومی نظری و عملی در ایدئولوژی نظام سرمایه داری است. کمونیسم ستیزی مهمترین ابزار و سلاح سیاسی ایدئولوژیک بورژوازی در مبارزه علیه زحمتکشان و ایدئولوژی علمی شان یعنی مارکسیسم-لنینیسم است.
به نقل از توماس مان،نویسنده آلمانی و مبارز ضد فاشیسم، کمونیسم ستیزی فقط جنون اصلی عصر ما نیست، بلکه جنایتی علیه صلح و بشریت است. واژه آنتی کمونیسم ریشه یونانی فرانسوی دارد و بشکل عکس العمل بورژوازی علیه جنبش های خلقی و کارگری و جهان بینی علمی شان یعنی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی است. در بعضی از کشورهای غربی و جهان سومی، کمونیسم ستیزی، ایدئولوژی دولتی است. عواقب و خطر کمونیسم ستیزی برای بشریت را نباید دست کم گرفت. افشای آنتی کمونیسم و مبارزه علیه آن وظیفه مهم اخلاقی سیاسی ایدئولوژیک انسانهای صلحجو،ملی، هومانیست، سوسیالیست، و کمونیست است. به کمونیسم ستیز ارتجاعی و ضد بشر باید در هر زمان و مکان و شرایط اعلان جنگ نمود و با آن شجاعانه مخالفت کرد. از نظر تاریخی مرحله اول آنتی کمونیسم بورژوایی در پایان قرن 19 در زمان مارکس و انگلس شروع شد. مرحله دوم آن بعد از انقلاب اکتبر در روسیه و تشکیل سیستم جهانی سوسیالیسم بعد از پایان جنگ دوم جهانی آغاز گردید و تا مرز جنگ اتمی میان دو بلوک شرق و غرب پیش رفت. امپریالیسم همراه با بورژوازی و کاپیتالیسم همیشه ادعا نموده اند که ایدئولوژی کمونیسم غیردمکراتیک، غیرهومانیستی، مخالف حقوق بشر، و خلاف آزادی انسان است، در حالیکه آنها خود از طریق جامعه طبقاتی تقریبا 3000 ساله شان در طول تاریخ بشر، کم جنایت نکرده اند.
کمونیسم ستیزی در تمام اشکال ایدئولوژی امپریالیستی از جمله در اخلاق، هنر، فلسفه، ادبیات، اصول اخلاقی، حقوق، و جامعه شناسی نفوذ دارد. یکی از حامیان کمونیسم ستیزی، رهبران روحانیت ادیان ابراهیمی است که با ایدئولوژی مارکسیسم سرجنگ دارند و علیه جنبش خلقی و کارگری و علیه سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه میکنند. علت و ریشه مادی آنتی کمونیسم امپریالیسم و بورژوازی، سرمایه داری انحصاری و قدرت طلبی سیاسی نظام سرمایه داری است. هدف آن از آغاز نابودی جنبش سوسیالیستی در تئوری و در عمل بوده.
بخشی از اهداف آنتی کمونیسم غربی، تعقیب و سرکوب نیروهای دمکرات، صلح طلب، و سوسیالیستی است و میکوشد از رشد نیروهای انقلابی و مردمی جلوگیری کند، احزاب و سازمانهای کمونیستی را تجزیه و متلاشی سازند و جهانبینی کارگری را با شکست روبرو نمایند و ناسیونالیسم شونیستی را تقویت کنند. آنتی کمونیسم مرسوم فعلی، سلاح ایدئولوژیک اصلی جنگ روانی امپریالیسم و توجیه سیاست تهاجمی علیه جریانات ترقی خواه و سوسیالیستی، توجیه فشار و تعقیب کمونیست ها و فعالان صلح و حقوق بشر در کشورهای امپریالیستی و کشورهای جهان سوم است.
آنتی کمونیسم از آغاز در جریان جنبش کارگری بشکل سلاح ایدئولوژیک طبقه سرمایه دار علیه مارکسیسم و بعدها علیه لنینیسم بوجود آمد و در مقابل زوال بیرونی ایدئولوژی بورژوایی، بشکل دشمنی با ماتریالیسم تاریخی دیالکتیکی وارد عرضه اجتماعی شد. آنتی کمونیسم حتی امروزه در کشورهای سرمایه داری مخصوصا در کشورهای عضو پیمان ناتو تبلیغ و حمایت میشود. تبلیغات آنتی کمونیسم میکوشد در لباس فریب، به بهانه اصلاح سوسیالیسم، پیشنهاد انواع مدل های سوسیالیسم ملی، و اقسام سوسیالیسم دمکراتیک، وارد جنبش ها و فضای سیاسی فرهنگی جوامع بحرانی و مستعد انقلاب و سوسیالیسم گردد.
آنتی کمونیسم امروزه هم خصوصیت اصلی و استراتژی سیاسی امپریالبسم است که ماهیتا انسان ستیز و ضد انقلابی است. از نظر تئوریک آنتی کمونیسم میکوشد از تمام انواع عناصر ارتجاعی و التقاطی ایدئولوژی بورژوایی و انواع نظریه های رویزیونیستی و اپورتونیستی، چه راست و چه چپ، استفاده کند تا جنبش های مردمی چپگرا را بی اعتبار سازد. بورژوازی میکوشد از طریق کمونیسم ستیزی تضاد بین امپریالیسم و خلق را مخدوش کند و یک جبهه واحد ضد سوسیالیستی تشکیل دهد و در سیاست داخلی با سرکوب نیروهای مبارز و صلح طلب، و در سیاست خارجی، دفاع از قوی ترها و مسابقات تسلیحاتی مانع رشد نیروهای استقلال طلب گردد.
آنتی کمونیسم حدود یک قرن است که بشکل سلاح اصلی و سیاسی ایدئولوژیک بورژوازی و امپریالیسم علیه جنبشهای اجتماعی چپگرا و مردمی فعال است و میکوشد با توتالیتر نامیدن احزاب و سازمانها چپ و دکترین آنان، مارکسیسم و سیاست احزاب چپ گرا بدنام، منحرف و بی اعتبار کند، و با صطلاحاتی مانند پلورالیسم و همزیستی مسالمت آمیز، و نامیدن کشورهای کاپیتالیستی بشکل " جوامع صنعتی و جوامع رفاه" و تبلیغ افکار بورژوایی، صلح طبقاتی کذایی ایجاد کند، تا بتواند در سیاست خارجی به استثمار، جنگ و ترور دولتی ادامه دهد. منظور آنان از تکثر و پلورالیسم سیاسی، معمولا التقاط جهانبینی مارکسیسم-لنینیسم با نظریه های بورژوایی و انحراف جنبش انقلابی کارگری بشکل سندیکاهای زرد و جایگزینی افکار ناسیونالیستی شونیستی بجای افکار رهایی بخش و سوسیالیستی است تا جنبش های مردمی و جهانبینی چپ را منحرف یا تخریب سازد.
انکار عملی شدن رهایی، استقلال و سوسیالیسم، تحریک و تنفر علیه نیروهای دمکرات، صلحجو و سازمانهای ترقی خواه، از جمله اهداف آنتی کمونیستی کاپیتالیسم و امپریالیسم است. بورژوازی میکوشد از طریق رویزیونیسم جنبش کارگری و ملی را زیر سلطه خود در آورد یا آنرا تجزیه و منفعل سازد و ایده سوسیالیسم را بی اعتبار نماید و برای این کار گاهی از شاخه راست احزاب سوسیال دمکرات و اتحادیه ای راست کارگری و با کمک ایدئولوگ های رویزیونیست استفاده میکند.
مبارزه فرهنگی آنتی کمونیستی امپریالیسم از طریق طرح شعار "اصلاح و انسانی نمودن فرهنگ" و انکار سیاست فرهنگی مارکسیستی احزاب و سازمانهای چپ است، با این هدف که جنبش چپ را تخریب نماید، رابطه میان سازمانهای مردمی چپگرا و هنرمندان را تیره کند و ادیبان و هنرمندان را از خلاقیت در سبک و مکتب "رئالیسم سوسیالیستی" و در هنر و ادبیات مقاومت و مسئول، و از جانبداری سوسیالیستی جدا سازد. غرب نیروهای خالق فرهنگ دمکراتیک و سوسیالیستی را مورد آزار قرار میدهند و معلمان چپ را از مدارس اخراج میکنند، و به هنرمندان مخالف نظام سرمایه داری امکانات نمیدهند. آنتی کمونیسم بورژوایی میکوشد از طریق رسانه های مدرن و سنتی، خرافات، فردگرایی، منفعت طلبی، ابتذال، بی خیالی، و اشاعه فرهنگ سکس و لذت مجازی مردم را از ارزش های انسانی و مسئولانه جدا سازد. جهت خنثی نمودن توطئه های غیرانسانی آنتی کمونیستی بورژوازی و کاپیتالیسم، باید روشنفکران، هنرمندان، و مبارزان اجتماعی در زمینه های فرهنگی، فکری، سیاسی، صنفی و رفاهی متحد شوند و کوششهای سودجویانه مالی اقتصادی و فرهنگ عقلگریزانه ارتجاعی خرافاتی آنان را خنثی و افشا سازند.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: جهانبخش نوروزي چگيني:
دیدگاه:

جهانبخش نوروزي چگيني:

جناب آقای اشکبوس طالبی .سلام.

اگر یادتان باشد دراین گروه اولین کسی که به نقد جنابعالی قلم زد من بودم، / البته محترمانه و با رعایت مبادی اخلاق /.
اما بعد با مرور رنج ها و آسیب هایی که در مسیر ادامه زندگی تان متحمل شده بودید نه تنها از انتقادم پشیمان شدم که شما را به عنوان الگویی در مبارزه با سختی های زندگی هم معرفی کردم، به طوری که درتماس تصویری سال ۹۹ که از قله کوه کره داشی باهم داشتیم شما صراحتا پرسیدید : که چه شد ازدشمنی بامن دست برداشتید؟!

جناب طالبی، معلم خوب و پرتلاش، بنده مواضعم نسبت به شما همان است که بارها به هم گفته ایم و ازهم شنیده ایم . نظرم نسبت به سخت کوشی و توانمندی شما تغییرنخواهدکرد.
اما بپذیرید که شما در فضای باز و بدون بگیروببند آمریکا دستتان باز و زبانتان برای بیان هرمطلبی دراز و قلمتان بی مانع و قدمتان بدون رادع است و اصلا اصلا نمی توان آزادی های وافرشمارا با مصیبت های ما جاماندگان مقایسه کرد.
مصیبت هایی که گشت ارشاد به عنوان نماد نکبت و ایلغار شرف و آزادی در این زمانه به جهانیان معرفی شده و داغی ست برپیشانی دیکتاتور که پاک شدنی نیست.

آقای معلم اندیشمند ما هرروز شاهد دریدن یوسف هامان به وسیله گرگ های عمله های جور و نمازخوان های باوضو هستیم .
ما دراینجا دروغ و پلشتی و زشتی و سرکوب را به عنوان ارزش های حاکم تحمل و تبلیغ آن را از بلندگوهای عوامل پدرخوانده می شنویم و می بینیم، اما چاره ای جز ادامه مسیری که صبر هم چاشنی تلخ آن می باشد نداریم.
جایتان خالی ما نامردمی های فراوانی از رجاله های کوتوله حکومتی تجربه کرده ایم و شانه هایمان هم چنان زخمی از جور شاهانه ای ست که ظاهرا باشیره جانمان عجین شده و تقریبا امری وراثتی و یادگارمسلم تاریخی و تغییرناپذیراست.
من هم مثل شما می دانم که مردفریادگرتبریزی و فرزند پاکدست ستارخان قره داغی ید بیضا و عصای معجزه گر و منشورده فرمان همراه ندارد اما دلم به نقطه ای خوش است و به قضاوت تاریخ امیدوار، آن دل خوشی هم چیزی نیست جز سربلندی ام در برابر وجدانم: این که من و هم فکرانم مردی را برمی گزینیم که برای ساختن و تغییر آمده. درس خوانده و دانشگاه رفته است. برای رسیدن به ستیغ تخصص دودچراغ خورده. پاک است و حرام خور و هرزه گو و پرده در وهتاک نیست.

یقینا فردا و فرداها تاریخ بین ما قضاوت خواهد کرد همان تاریخی که به فرمایش یکی از پیامبران مشی دیالکتیک یعنی هگل بسیار بی رحم است و چرخ های ارابه هایش سنگین.

خواهش می کنم با ما گرفتاران به از این باشید.

دلتان شاد و جانتان آرام .
جهانبخش نوروزی چگینی.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: جای بسی مسرت است که این سایت…
دیدگاه:

جای بسی مسرت است که این سایت اکنون در این شرایط تاریخی، محلی شده برای مبارزه با: ارتجاع و گذشته گرایی و اندیشه ستیزی و غرب ستیزی و خودشیفتگی قلمی و انشاء نویسی و تکرار مکررات ناجویده فرهنگ طاغوت و ارزشی ،و کینه و انتقام دوره نئوکلنیالیسم و خاطرات تبلیغات ضد فراماسیونی. وادار نمودن بلندگوی نارسیسم و خودشیفتگی با آشنایی با مکاتب :انسانگرا و تجددخواه و جهان وطتنی مانند : دمکراسی، لیبرالیسم، فدرالیسم، فمنیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، ماتریالیسم دیالکتیکی-تاریخی، سکولاریسم، گلوبالیسم انترناسیونالیستی، و کمونیسم،هدف روشنفکر بومی است.
جای قدردانی است که این سایت مکان و محلی شده در مقابل بلندگوهای تبلیغاتی دماگوگی صد ساله شاه و شیخ و تریبونهای امپریالیستی از زمان شروع جنگ سرد بین دو بلوک امپریالیستی و سوسیالیستی گذشته.
اسلام ارتجاغی خشن تروریست و خونخوار سیاسی و ایدئولوژیک اخوان مسلمی ، با دکترین صیغه و لواط و خدغه و سلطه جهانی فرهنگب مذهبی، محصول این شرایط داخلی و بین المللی جامعه و فرهنگ ایران بوده و هست؛ که باید با ؛مکاتب ترقی خواه در بالا نام برده شده ،افشا و رسوا شود. جیغ بنفش ارتجاع و تکراریات مکرر و توهین و اتهام های امنیتی شبه آخوندی در قرن رایانه و انترناسیونالیسم گلوبالیستی نمی تواند مانندروشنگری و سرکوب: شونیسم آرشائیک،جعل و تحریف و دروغهای ناسیونالیسم شونیستی و باستانگرایی رمانتیک خفته در زیر خاک کویر سرزمین بی آب و علف اسلام سیاسی بشود.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: ذوب شده در تقلید و تشنه مراجع تقلید
دیدگاه:

حفظیات نشخواری!
تحشیه ای نکوهشی و هشداری.

انسان مقلد و تابع در هر گوشه ای از جهان که باشد، تمام عمرش مقلأ و تابع و دنباله رو خواهد ماند؛ زیرا همه چیز برایش بدیهی و کاملا روشن و شفّاف است و هیچگونه تفاوت و ناهمخوانی در هیچ چیزی نمی بیند. برایش «عبدالحسین و رقیه و شهناز» همان «ولفگانگ و مایکل و جیمز و سیلویا و باربارا» هستند. برایشان و در نظرشان«فردوسی، هومر، شکسپیر، گوته» یک نفرند و هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. برایشان «افلاطون، توماس فون آکویناس، آوئستین، دکارت، کانت، نیچه، دیوید هیوم، جان لاک، ویلیام جیمز»، یک نفرند و هیچ تفاوتی از لحاظ اندیشیدن و فکر کردن و زبان با همدیگر ندارند. برایشان «امیر کبیر، مصدّق، خاتمی، ظریف» یکی هستند و در سیاست و روش عین همدیگرند. برایشان، یهود، مسلمان، مسیحی، بهایی، ساینتولوژ، هندو، بودیست، مارکسیست، یکی هستند و هیچ اختلافی با هم ندارند.در نظرشان، قرمه سبزی، پیتزا، هات داگ، کالباس، یکی هستند و مزه شان و پخت و پزشان، بی برو برگرد عین هم است. برایشان، شیر، پلنگ، آهو، تمساح، یکی هستند و هیچ خصوصیات نامتعارفی با همدیگر ندارند. الی آخر.

حماقت وقتی به تار و پود آدمی آغشته شده باشد؛ طوری که همچون سرطان، هیچ نقطه ای از وجود آدمی را سالم و بی آسیب نگذارد، آنگاه شخص به غرغره و نشخوار کردن چیزهایی مبتلا میشود که لام تا کام، سر سوزنی از چگونگی رخداد و شکلگیری و پدیدار شدنشان اصلا و ابدا، آگاهی همسطح بچه های کودکستانی را نیزندارد؛ زیرا هیچوقت نیاموخته است که «پرسیدن و شکّ کردن» یعنی چه؟. نیاموخته است که نخستین درسهای «افلاطون» از زبان «سقراط»، با «این چیست؟ آن چیست؟» شروع میشود. نیاموخته است که «شک کردن» بایه تمام «ذهنیّـت فردی» شروع میشود. نیاموخته است که نخستین درسهای «فلسفیدن» در هر دانشگاه باختری که قدم بگذاری با «چیست؟ چیست؟ و منطق شروع میشود. نیاموخته است که «پرسش باید» در وجود خود انسان بیفتد تا رانه ای شود از بهر جستجو و کشف و آفرینش افکار و ایده های فردی. نیاموخته است که خدای ایرانیان نخستین کلامش این بود که «من، جوینده ام. جوینده، نام من است».
آدمهای احمق به بلاهتی معصومانه و مضحک مبتلایند و آنقدر در بلاهتهای خود، غرق تکبّر و خودفریبی هستند و تشخیص نمیدهند که «دانش/علم/ساینس/ویسنشافت» از پیامدهای اندیشیدن با مغز خود بدون متابعت کردن از هیچ احدّالناسی در باره تجربیات ببواسطه شخصی و نیاکان است که در «زبان مردم خود» عبارتبندی میشود و نم نم همچون قطره های باران به آفرینش رودخانه و دریا و اقیانوس می انجامد. مدّعیانی که تمام عمرشان فقط «مقلّد و تابع و دنباله رو» بوده اند و هنوزم با بلاهتی توصیف نشدنی غرق در باتلاقهای متابعتی و دنباله روی و کپیه برداری و نشخوارگری هستند، چگونه میتوانند یک جمله ای از خودشان را اندیشیده و عبارتبندی کنند؛ طوری که محصولش «مفاهیم متنوّع» باشد؟. چگونه؟. هنوز شعور ندارد تا تشخیص دهد که «زبان»، ابزار اندیشیدن است برای عبارتبندی کردن محصولات تفکّری و جویشی و پرسشی و یافته ها به همّت مغز اندیشینده خود، نه اینکه زبان، معدن استخراج مفاهیم باشد برای معادلسازی محصولات فکری دیگران!. وقتی که کنشگران و تحصیل کردگانی با تمام ادّعاها و پُزها و قیافه گرفتنهایشان هنوز که هنوز است تفاوت «دوغ را از دوشاب» نمیدانند و نمیفهمند، چطور میتوان اینقدر قیرگونه احمق بود که خود را و دیگران را اینهمانی پنداشت؟. وقتی انسانی هنوز «الفبا» را نیاموخته است، چگونه میتوان انتظار داشت که کتابی را بخواند یا اندیشه های خود را تحریر کند؟. اینگونه اشخاص پر مدّعا و نشخوارگر، مرا یاد «حسنی، امام جمعه ارومیه» می اندازند که در یکی از خطبه هایش به برادران تبلیغاتچی توصیه کرده بود که: «برادران تبلیغات لطفا شعارهای خودشان را بر روی دیوارها به ترکی نیز بنویسند تا مردم بیسواد بتوانند بخوانند و ارشاد شوند!».
متابعان و مقلّدانی=، کسانی هستند که هنوز نمی توانند و نمیدانند «روشنگری»؛ یعنی سوختن در هیزم تجربیات شخصی و نیاکان خود تا بتوان شعله ای پرتو افکن را فرا راه خویشتن و مردم خود آفرید، نه اینکه شبانه روز به نشخوارگری و غرغره کردن محتویات دانشنامه و دایرة المعارفهای عمومی اینترنتی سیاهکاری کردن و هم حماقت خود را فریاد زدن، هم از سر بلاهت به این مرض هرگز درمان ناپذیر مبتلا بود که خواننده و شنونده نیز همچون خودشان احمق و جاهل هستند. تا زمانی که تحصیل کرده و کنشگر ایرانی- مهم نیست کجا مقیم باشد- نیاموزد که «پرسش» باید در وجود خودش افکنده شود تا چنانچه مستعد بارداری باشد، آنگاه به «افکار و ایده های خویشتن» حامله شود، مطمئنا درب فلاکتها و ذلالتها و خوار و زاریهای ایران و مردمش در تحت سیطره حکومت الهی دوام خواهد آورد.
شاد و خوشکام باشید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: باران اميد: شيراز:
دیدگاه:

باران اميد: شيراز:

درود جناب دکتر طالبی عزیز
اولا رقابت در آمریکا هم در این دوره مردانه است شاید در دوره ای که انتخابات آمریکا بین یک خانم و آقا باشد در ایران هم کاندیدای خانم داشته باشیم
خدا را چه دیدید؟
البته لزوما حضور زن در لیست کاندیداها به معنای احترام به بانوان نیست
گرچه ایراد ها را نمی‌شود در این زمینه نادیده انگاشت
البته صحبت اصلی من این است که با پوزش رای بخش عمده ای از این ملت بر مبنای توهم را برنمی تابم اگر از زبان غیر از ادم با شخصیتی همچون شما بیان می شد با پوزش توهین تلقی می کردم
امیدوارم اصلاح بفرمایید
آقای دکتر کفش ما را بپوشید بعد قضاوتمان کنید
حقیقتا تا دوسه روز قبل هم تصمیم به رای نداشتم ولی وقتی دیدم که زاکانی ها را می‌خواهند بر سرنوشت ما حاکم کنند تصمیم گرفتم به کاندیدایی رای دهم که با بقیه متفاوت است

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: علي رحيمي:
دیدگاه:

علي رحيمي:

سلام و عرض ادب خدمت استاد طالبی عزیز ، با کسب اجازه متن پر محتوای شما به بیان دیگر به شرح زیر تقدیم می گردد:

انتخابات ریاست جمهوری در ایران به دلیل ساختار سیاسی و محدودیت‌های گسترده برای نامزدها و رأی‌دهندگان، اغلب با انتقادات زیادی روبرو است. دلایلی که برخی افراد را به عدم شرکت در انتخابات ترغیب می‌کند، عبارتند از:

۱-عدم نمایندگی واقعی: بسیاری از مردم معتقدند که انتخابات آزاد و عادلانه نیست و نامزدهای واقعی و مستقل قادر به شرکت نیستند. این باعث می‌شود احساس کنند که انتخاباتی که برگزار می‌شود، تنها یک نمایش است و نتیجه از پیش تعیین شده است.

۲-نقش زنان: همان‌طور که اشاره کردید، زنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، در این فرآیند به حاشیه رانده می‌شوند. عدم حضور زنان در مناظرات و نبود توجه به مسائل و حقوق آنان، نارضایتی زیادی ایجاد می‌کند.

۳- نبود برنامه‌های عملی: انتقادات به وضعیت موجود اغلب سطحی است و راه‌حل‌های پیشنهادی نامزدها عملی و مشخص نیست. بسیاری از مردم بر این باورند که تغییرات واقعی صورت نخواهد گرفت و وعده‌های داده شده تنها برای جذب رأی است.

۴-کنترل قدرت توسط بیت رهبری:
بسیاری از مردم بر این باورند که نهایتاً قدرت اصلی در دست رهبر و نهادهای تحت کنترل او است و رئیس‌جمهور نقش محدودی در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور دارد. این امر سبب می‌شود که انتخابات بی‌معنی و بدون تأثیر به نظر برسد.

۵- مشروعیت‌بخشی به نظام: مشارکت در انتخابات می‌تواند به نظام جمهوری اسلامی مشروعیت ببخشد. تحریم انتخابات توسط مردم می‌تواند پیام عدم رضایت عمومی را به جهان منتقل کند و مشروعیت داخلی و بین‌المللی نظام را زیر سوال ببرد.

در نتیجه، تحریم انتخابات توسط بخشی از مردم و جنبش‌های اجتماعی مانند زن، زندگی، آزادی، به عنوان راهی برای نشان دادن اعتراض و نارضایتی از وضعیت موجود و عدم پذیرش شرایط تحمیلی تلقی می‌شود.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: نادر طيبي- قشقاييجناب…
دیدگاه:

نادر طيبي- قشقايي

جناب طالبی بزرگوار

ما در شرایط موجود به اصلاح حداقلی راضی شده ایم.
میدانیم جایگاه رئیس جمهور از کارپردازی هم تنزل پیدا کرده، ولی دل به بدتر نشدن وضعیت بسته ایم.
میدانیم با حضور تفکر جلیلی و دوستانش حق نفس کشیدن را هم از دست می دهیم و خفه می شویم.
از شما انتظار داریم شرایط را درک کنید و ناخواسته به موفق شدن این تفکر مردم ستیز کمک نکنید.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تحلیل جالب سیامک نادری از…
دیدگاه:

تحلیل جالب سیامک نادری از شرایط موجود رژیم و بعضی از افراد اپوزیسیون.
https://www.youtube.com/watch?v=DRiVRVU7tTY

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: . نواندیشی .
دیدگاه:

ایران کنونی همچون فرانسه 2 قرن پیش نیاز به جنبش روشنگران دائرت المعارفی دارد و نه به مقدسین و مشاهیری جعلی مانند: محمد و علی و زردشت و احمد فردید و منوچهر جمالی و خمینی و غیره؛ یعنی نیاز به متفکرانی مانند ولتیر و دیدرو و منتسکیو و روسو و دالامبر و گاندی و چان لاک و غیره. اندیشه شرقی خلاف اندیشه غربی هنوز گرفتار دین و عرفان و شکاکی و سفسطه و بدبینی و دشمن ستیزی و تجدد ستیزی و زن ستیزی و دگراندیش ستیزی است.
زبان فارسی هنوز نتوانسته حتی معادل هایی صحیح برای کلمات و مفاهیم اجتماعی و انسانی مانند: دمکراسی و پارلامنتاریسم و فدرالیسم و لیبرالیسم و سکولاریسم و گلوبالیسم و انترناسیونالیسم و فمنیسم و غیره را پیشنهاد کند. غرب ستیزی و علم ستیزی و مدرنیته ستیزی از نشانه های عقب افتادگی و تعصب و شونیسم و رمانتیسم نوستالژی گذشته گرایی و باستانگرایی پوشالی است.
در طول 1000 سال گذشته فرهنگ ایرانی بدلیل وجود دین و سلطنت و خرافات عوام و دیکتاتوری نتوانسته چهرههایی مانند اندیشمندان دائرت المعارفی ممالک غربی بسازد، بیافریند یا بزاید. چرا ؟

دائرت المعارفی ها،- پیشگامان روشنگری و انقلاب.مقاله نویسان دائرت المعارفی، خالق مانیفست انقلاب بودند.
دانشنامه نویسان یا دائرت المعارفی های سکولار و منتقد فرانسوی، بین سالهای 1780-1751 میلادی، 35 جلد" انسیکلوپدی" را در راه روشنگری و انقلابات فرانسه و امریکا منتشر کردند. ناشر آنها 2 روشنگر بنام: دیدرو و دلامبر ، و مهمترین مقاله نویسان آن: ولتیر، روسو، منتسکیو، هولباخ، هلویتس، و کوسنای، بودند. دائرت المعارف فرانسوی در قرن 18 میلادی دست آورد جنبش روشنگری را نشان میدهد. آنها دانش و آگاهی سکولار زمان خود را وارد فرهنگ بورژوازی ترقیخواه نوپا، و الیت روشنفکران هومانیست نمودند. تئوریسین های انقلابات فرانسه و امریکا یعنی: لاک، منتسکیو، و روسو، ازمیان آنان برخاستند. دانشنامه یا دائرت المعارف شامل مجموعه دانش بشر در زمینه های: دین، اخلاق، سیاست، و رشته های دیگر بود. مقاله نویسان دائرت المعارفی، جنبش روشنگری را در فرانسه براه انداختن. روشنگری یعنی: تفکر پیرامون: هستی خود، طبیعت، جهان، و مبارزه علیه تاریکی و خرافات، و علیه اسطورههای کهن آرکائیک.
در میان دائرت المعارفی ها، ماتریالیست هایی مانند: هولباخ و هلویتس از طریق مبارزه با خرافات و دین، روشنگری را بسوی آته ایسم هدایت نمودند. آنها ضد قیمومیت انسان و خواهان قانون و تربیت بشر شدند. دائرت المعارف مانیفست جنبش روشنگری فرانسه بود. فلسفه روشنگری فلسفه جدید عمل بود که تاثیری مهم روی انقلاب فراسه در سال 1789 میلادی گذاشت. مقالات دائرت المعارف گرچه از نظر فلسفی انسجام محتوایی نداشتند و سیستم فلسفی خاصی را نمایندگی نمیکردند ولی سکولار، ماتریالیستی و علمی-عامیانه بودند. فلسفه هر جا ظاهر میشد تحت تعقیب و پیگرد دولت و کلیسا قرار میگرفت. ولتیر، دیدرو، و روسو یا به زندان افتادند یا تبعید شدند و یا تحت تعقیب قرار گرفتند، گرچه غالبا در مقابل خواسته های سیاسی و دمکراتیک محتاط و محلفظه کار بودند. ولتیر بعد از روسو دومین روشنفکر مهم دانشنامه فرانسوی، در سیاست محتاط ولی منتقد رادیکال: دین و کلیسا، مخالف اتوریته، و مدافع آزادی فرد بود. او خلاف روسو سیاسی نبود ولی خواهان رفتار و کردار انسانی و عملی بشربود.
مقاله نویسان انتقادی دانشنامه فرانسوی، بلندگو و شیپور روشنگری شدند. دالامبر در مقدمه نخستین کتاب دانشنامه نوشت: قرن دین و فلسفه ایده آلیستی و صوری اکنون جای خود را به قرن علم و انسانیت میدهد. هدف آنان این بود که دانش زمان خود را برای رفاه و آزادی در دسترس همه قرار دهند. دائرت المعارف یا "انسیکلوپدیا" در زبان یونانی به معنی "محفل آموزشی" بود. بعدها نقش سیاسی و عمومی یک دانشنامه، نقش یک ابزار فکری محبوب در مقابل نظام مطلقه رو به زوال، شد. انسیکلوپدی یا دانشنامه فرانسوی بین سالهای 1772-1751 میلادی 17 جلد دانش سکولار و بورژ وازی مترقی آنزمان را منتشر نمود. دانشنامه ها در طول تاریخ خود یا بشکل ردیف الفبایی و یا بصورت موضوعی و سیستماتیک منتشر میشدند. عنوان کتاب را نخستین بار دیدرو و دالامبر تعیین کردند. وظیفه آن کتاب ثبت موضوعاتی بود که انسانهای کنجکاو جویا بودند. طرح وظایف، نیازها، و علایق انسانها نیز مورد توجه قرار میگرفت.
دالامبر تا سال 1759 میلادی همکار دائرت المعارف بود. دیدرو تا سال 1772 یعنی 26 سال همکار نشر آن کتاب بود. طی این مدت 170 نویسنده، فیلسوف، و دانشمند حدود 71000 مقاله منتشر کردند بین سالهای 1780-1751 میلادی حدود 200 فیلسوف و دانشمند 35 جلد دانشنامه را نشر دادند که منبع مهم برنامه ای و استاندارد انقلاب فرانسه و جنبش روشنگری آن دوره شد. منتسکیو و روسو چهرههای اصلی در بخش آموزشی و روشنگری آن دانشنامه بودند. بعدها هگل نیز در سال 1817 میلادی کتابی سیستماتیک با عنوان "دائرت المعارف علوم فلسفی" منتشر نمود. جنبش روشنگری در فرانسه موجب انقلاب شد ولی در آلمان باعث تولد فلسفه کانت و افشای خرافات دینی گردید. گروهی از روشنفکران میگفتند: مالکیت موجب بی عدالتی میشود. ولتیر خواهان آزادی بیان و عقیده، آزادی تجارت و آزادی مالکیت، خواهان پروژههای انسانی اجتماعی شد. بحث اقتصاد را تورگوت و آدام اسمیت، و بحث اخلاق را هیوم بعهده داشتند. منتسکیو و روسو فاقد تئوری سیاسی بودند. دیدرو ولی از جنبش روشنگری انگلیس تقسیم قوا در مشروطه سلطنتی را گرفته بود. در اروپا نخست انگلیسی ها آغازگر جنبش روشنگری بودند. ولتیر و منتسکیو از نظرات: لاک و نیوتون در این راه کمک گرفتند. ولتیر برای یک زندگی عقلانی مقوله تولرانس را توصیه می نمود. روسو موضوعات: تربیت، نقد فرهنگ، و علوم سیاسی را مهم میدانست. در جنبش روشنگری گاهی از ژانر های: رمان، مقاله، نامه نویسی، و غیره نیز برای طرح اندیشه های فلسفی و ایدههای انتقادی استفاده میشد.
تاریخ دانشنامه نویسی بیش از 2500 سال است. چینی ها و سوفیست های قرن 5 پیش از میلاد کوشیدند دانش روز زمان خودرا گردآوری کنند. عنوان "انسیکلوپدی" یونانی را به اشکال: دانشنامه، دائرت المعارف، کتاب دستی، کتاب مرجع، کتاب معلومات عمومی، و غیره تاکنون ترجمه کرده اند. دانشنامه های نخستین حاوی علوم و هنر بودند. دائرت المعارف اسکندریه در زمان روم باستان شامل موضوعات: گرامر، هنرسخنوری، دیالکتیک، موسیقی، حساب و هندسه و ریاضیات، نجوم، و هنر جنگ بود. در عصر جدید عنوان انسیکلوپدی یکبار در قرن 16 میلادی و یکبار در سال 1320 میلادی مرسوم شد. رومیها دارای دانشنامه ردیف الفبایی دستی یا مکالمه ای بودند که مجموعه دانش عملی و نظری زمان را در بر میگرفت. متفکری یونانی-رومی بنام فارو در قرن نخست بعد از میلاد دانشنامه ای با موضوعات: علوم سیاسی، گرامر، دیالکتیک، حساب و ریاضیات و هندسه، نجوم، موسیقی، پزشکی، معماری، کشاورزی، علوم نظامی، و هنر منتشر کرد.
در قرون وسطای دنیای عرب، متفکری بنام "ابن قطیبه" در قرن 9 میلادی دانشنامه "منابع التاریخ" را گردآوری کرد. چینی ها در قرن 3 میلادی و در سال 1405 میلادی دائرت المعارفی در 11000 دفتر تهیه نمودند. دانشنامه های با ردیف و ترتیب الفبایی زمان حال، در دوره پیش از میلاد و در قرون وسطا علاقمندانی نداشت.آنها بیشتر موضوعی و سیستماتیک بودند. آلمانی ها بین سالهای 1754 و 1732 میلادی و در قرن 19 دانشنامه ای عامیانه-علمی در 64 جلد تهیه نمودند که شامل موضوعاتی مانند: روانشناسی، فلسفه، الهیات، حقوق، پزشکی، هنرهای دستی، معماری، تاریخ، جادو و کیمیاگری، بود.
در انقلاب فرانسه، زمانیکه شورشیان با شعار برنامه ای: آزادی، برابری، برادری، به زندان باستیل حمله ور شدند، فلسفه عمل شد. روسو مهمترین اصل "قرارداد اجتماعی" میان خلق و دولت را شعار: برابری، ازادی میدانست. ولتیر میگفت: تمام هدف و نیاز هستی، تولرانس است چون آن هماهنگ با سرشت و طبیعت انسان است. کانت خلاف روسو عمل فلسفه را فقط محدود به" اندیشه محض" میدانست و نه انقلاب. دالامبر یکی از ناشرین نخستین دائرت المعارف، هوادار دکارت و نیوتن بود. او از طریق دیدرو با فلسفه آشنا شد و قبلا یک ریاضی دان مشهور بود. دیدرو از ترس سانسور، پانته ایستی بودن خود را که زیر تاثیر اسپسنوزا بود مخفی میکرد. وی قبلا 2 کتاب مهم پیرامون "استتیک" و " کیش نبوغ در دوران رمانتیک" را منتشر کرده بود.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: بی شرمیهای الهی و خباثتهای ذاتی
دیدگاه:

درووود!
تحشیه ای با پسگردنیهای آبدار برای بیشرمان روزگار!

در تحت سیطره حکومت وکلای الله که بیش از چهل و پنج سال آزگار، هیچ گونه «حقّانیّتی/لژیتیماتسیونی» به مصدر کشورداری ایران و سرنوشت ایرانیان، اصلا و ابدا نداشته اند و هنوزم ندارند و همچنین مُحقّ و مجاز نیستند که در سرنوشت ایران و ایرانیان، به هیچ وجه من الوجوه، کوچکترین دخالتی کنند و همه دست اندرکاران سیستم مخوف الهی بدون هیچ استثنائی به حیث «متّهم و و سهیم بودن و همدست و رکابدار و مُتعه و متابع و مطیع خونریزترین قدرتپرستان الهی» به شمار می آیند، باید تک تکشان قبل از هر گونه اظهار لحیه و فضولی زیادی، مسئولیّت قهقرائی و واپسماندگی ایران و متلاشی شدن مناسبات انسانی و فرهنگی جامعه و همچنین کشتار و خونریزی سرسام آور و شکنجه و حبس و معیوب کردن مردم ایران را در کارنامه نکبت بار حکومت ناحقّ و ضدّ جان و زندگی و آزادی و شادخواری خود به عهده بگیرند و آشکارا در صدد عذرخواهی و تمنّای بخشش بر آیند و به مجازات شدن متناسب با جرمهای ارتکابی اعتراف کنند.

کارنامه فقاهتی به طور کلّی، دلیلی است برای خلع و معزول کردن متصدّیان و لغو و منسوخ کردن تمام چیزی که به نام «جمهوری اسلامی» اتیکت خورده است. تا زمانی که مدّعیان «همعقیده» مُقر نیایند که ایرانزمین، «سرزمین کثرتها در انواع و اقسام گرایشهای دینی/مذهبی/ایدئولوژیکی/عقیدتی/نژادی/قومی و مرام و مسلکی و غیره و ذالک است و ایران به تمام ایرانیان تعلّق دارد و حقّ ذاتی آنهاست که در هر گوشه ای از جهان هستند به سرزمین مادری بازگردند و تضمین بی چون و چرای نگاهبانی از جان و هستی و مال و منال و ناموس آنها قداستی فراتر از تمام ادیان و مذاهب و انبیاء و رسولان و ائمه و مراجع و غیره و ذالک است و همه بدون استثنا به هر نحله و دین و مذهب و و قوم و غیره و ذالک که تعلّق داشته باشند، محق و مجاز هستند که برای سرنوشت کشور و مردمش، نمایندگان خود را معرفی کنند و سهیم شوند، هر گونه ادّعایی و قیافه های لبخنده ای [= فریبولوژی نوع خاتمی] از طرف متصدّیان دستگاه مخوف آخوندی، عین جنایت آشکار است و مستحق مجازات. فقط احمقهای بالذّات هستند - مهم نیست کجا مقیم باشند- که رذالتهای نمایشی و تحمیقی «اجماع» مجرمان و تبهکاران و جنایتکاران و همدستان ولایت مطلقه فقیه را، کمافی السّابق، کورسوی امیدهای خیالی خود میپیندارند و همچنان به خودفریبیهای خود دوام میدهند. کلّ سیستم جمهوری اسلامی، فاقد حقّانیّت و لژیتیماتسیون است. آنانی که محقّ و مجاز هستند «انتخاب شوند و در انتخابات» شرکت کنند، همان مردم ایران در جامعیّت وجودی و تنوّع خود هستند که آشکارا با بی اعتنایی تمام و پوزخندی تحقیر آمیز به حاکمان بی شرم و پست فطرت پشت کرده اند. آنچه در کندوی الله معمّم [= سیدّ علی خامنه ای = گدای سرخرمن] جمع شده است، باند تبهکارانند که باید به همراه «مقام معظّم رهبری» در پشت میز محاکمه دادگزاری، کت بسته، پاسخگوی جنایتها و خیانتها و رذالتها و خونریزیهای خود باشند. در ایران از چهل و پنج سال پیش تا امروز، هرگز هیچ «انتخاباتی» صورت نگرفته است؛ بلکه فقط «انتصاب پشت انتصاب» بوده است که سرگذشت منفور و مملو از خونریزی و نکبت و فلاکت و ذلالت حکومت آخوندی را تا امروز رقم زده است. همین.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: این مردک حتما سایکوپت بوده،…
دیدگاه:

این مردک حتما سایکوپت بوده، اصلا این آدمها چرا ازدواج می کنند؟ کسانی که نمی توانند این دیدگاه خود را نسبت زن تغییر دهند بهتر است به سراغ بازار آزاد بروند.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: صمیمت با خویشتن و دلیر بودن در گفتار
دیدگاه:

درووود!
مغلق نویسی نشانگر بیمایگی است؛ نه ژرفاندیشی.

انسانی که خودش می اندیشد، کوشش میکند آنچه را که گواریده و فهمیده و تجربه کرده است در زبانی بیاراید که برای همنوعانش/هموطنانش فهمپذیر باشد؛ حتّا اگر سواد خواندن و نوشتن نیز نداشته باشند. معمولا کسانی که به هیچ وجه نمیتوانند بیندیشند به این تصوّر مبتلایند که با مغلق گویی و مغلق نویسی میتوانند سترونی و بیمایگی خود را استتار کنند. تفکّر مایه دار در زلالی رودخانه واژگان به شیوایی پدیدار میشود. «محتوا» از پیامدهای خویشاندیشی است که فرم شفآف خود را مطابق آنچه که انسان به ذات خودش و در استقلال فکر و زایش از مایه های تجربی و تامّلات شخص اش است آشکار میکند. محتوایی که از حرف آ تا یای آن به غرغره کردن افکار و ایده ها و نظریات اساتید دانشگاهی و متفکران باختر زمینیان آغشته باشد، در هر فرمی نیز که عبارتبندی شود، آخرش تف سر بالاست و بیمایگی و «مقلّد بودن مدّعی» را رسوا میکند و نشان میدهد که هیچ چیزی در چنته اش ندارد؛ سوای استعداد تابعیّت کردن برای نشخوارگری. هر چه سبک نویسنده، زُلال و گویا و درخشان باشد، به همان میزان نیز افکار و دیدگاهایش عمیق هستند و شایان تامّل. نگاهی به آثار «افلاطون»، عمق افکار او را در سبک نوشتاری اش پدیدار میکند. نگاهی به آثار «برتراند راسل» و کثیری دیگر از متفکّران انگلیسی و همینطور متفکّران فرانسوی که حرفی برای گفتن داشته اند، شیوایی سبک آنها را در بیان عمیق ترین اندیشه هایشان اثبات میکند. نمونه درخشان آثار اروپایی که آن را به حیث «چرخشگاه عصر نو در تفکّر» محسوب میکنند، کتاب «گفتار در روش به کار بستن....» اثر «رنه دکارت» است.

پیچیده نویسی و مغلق گویی که با تکبّری عالمنمایی توام باشد با اندیشیدن و فلسفیدن و هنر پژوهشگری، هیچ سنخیّتی ندارد و بیش از هر چیز دیگر، بیمایگی مدّعی را رسوا میکند و حقارتش را نمایش میدهد. به استثنای «شوپنهائوور و نیچه» و تعدادی دیگر که در دایره سبک نوشتاری آنها هستند، اکثر فیلسوفان آلمانی در مغلق گویی از یک طرف تحت اجبارات عصر خود بوده اند و از طرف دیگر سنّت تفکّر فلسفی آلمان به دلیل «نحو و چم و خم زبان آلمانی» از دوران «کانت» به دست اندازهای دیفرانسیل شکن نیروی فهم و تلاش آدمی برای درک و پیوند یافتن با متفکّر و فیلسوف در غلتید؛ هر چند آثار خود «کانت» برغم پیچیدگی، شفّافیّت و صمیمیّت خاص خود را دارند. از اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم، متفکّران و فیلسوفان آلمانی تا امروز کوشش کرده اند که از سنّت مغلق گویی و مغلق نویسی فاصله بگیرند؛ برغم اینکه دشواریهای زبان آلمانی، موانعی را همچنان بر سر راه آنها تا امروز گذاشته است از جمله در آثار «نیکلائوس لوهمان و یورگن هابرماس و امثال اینها».
در تاریخ و فرهنگ سرزمین خودمان اگر دیوان مثلا «منوچهری دامغانی و انوری و خاقانی» را در کنار «شاهنامه» بگذاریم یا «تاریخ بیهقی» را در کنار «دُرّه نادری» بگذاریم، آنگاه تفاوت عُمق افکار و ایده های زُلال را با مغلق گویی به آسانی میتوان از یکدیگر تمییز و تشخیص داد. زُلال بودن ابیات شاهنامه فردوسی باعث شد که بیش از هزار سال تمام، عمق بسیار تکاندهنده و مایه دار و منبع الماسهای بی همتای ایده و افکار و تجربیات نیاکان ایرانیان تا امروز در استتار بمانند. تنها با تلاشها و سختسریها و مته به خشخاش گذاشتنهای شبانه روزی زنده یاد «منوچهر جمالی» بود که در رویکرد سنجشگرانه اش به «محتویات شاهنامه» توانست امکانهای «کشف و شناخت» تجربیات عمیق نیاکان ایرانیان و رمز و رازهای فلاکتها و بدبختیها و ذلالتهای قرن به قرن ایرانیان را از عصر ساسانیان تا همین امروز بر پرده ای پانورامایی پدیدار کند؛ طوری که دامنه های کاوشگریهای او، همچنان به پژوهشهای سنجشگرانه و عمیق و توام با دلیری و راستمنشی و مسئولیّت منوط و ملزوم هستند.
آنانی که سرشان را شبانه روز در آخورهای متفکّران و فیلسوفان و اساتید باختر زمینی میکنند و به نشخوار کردن چیزی مشغولند که هیچ شناختی از محتویات توبره ای آنها ندارند، همه بدون استثناء «مقلّد و تابع و دنباله رو» هستند؛ ولو استادترین استادان ممتازترین دانشگاههای ایران و جهان باشند.آویزان شدن و متابعت کردن و غرغره کردن افکار و ایده های فیلسوفان و متفکران باختر زمینی، هنر نیست؛ بلکه هنر آنست که چگونه میتوان از افکار و ایده ها و متدهای فیلسوفان باختری – به شرط آنکه یک کلمه از ایده ها و افکار آنها را فهمیده و گواریده باشیم- به خویشاندیشی و آفرینش افکار و ایده های مایه دار و نوزا در رویکرد به معضلات و مشکلات میهن و مردمش انگیخته و توانمند شد. آنانی که همچون روباه در یکی از داستانهای مثنوی مولوی، دمب خودشان را به دمب شتر متفکّران و اساتید دانشگاههای باختری گره زده اند یا گره میزنند، هرگز هیچ بویی از «تفکّر و فلسفیدن و اندیشیدن» نبرده اند و تمام عمرشان فقط توسری خور و دنباله رو و مقلّد بی مایه میمانند و میمیرند با این توهّم ابلهانه و رسواگرانه که با آویخته شدن به نامها و افکار و ایده های نافهمیده و ناگواریده متفکّران و اساتید دانشگاههای باختری، «شتری بسیار بزرگ بزرگ و با ابهّت در انظار دیگران» جلوه کنند. آویختن و سر در آخور «کارل مارکس» فرو بردن، به معنای متفکّر و دانشمند شدن نیست؛ بلکه به معنای مقلّد و ذلیل و تابع مارکس شدن است تا توی گور بدون آنکه یک کلمه از دیدگاهها و نظرات او را فهمیدن و گواریدن؛ چه رسد سنجشگری دیدگاههای او.
بر حالت و وضعیّت چنین حقیران هموطن که شمارشان نیز بس بسیارانند، فقط باید گریست و گریست و متاسّف بود؛ زیرا هنوز بالغ نشده اند تا یاد بگیرند که بر پاهای استوار مغز اندیشنده و ایده و افکار آفرین خودشان بایستند و کاری کارستان را برای چیره شدن بر فلاکتهای میهنی و مردم همیشه مستاصل خود به پیش ببرند. تا زمانی که طیف تحصیل کرده و کنشگر عرصه سیاست ار دنباله روان و تابعین انواع و اقسام استادان و متفکّران اروپایی و آمریکایی هستند، هیچگاه و هرگز نخواهند توانست کوچکترین تاثیری در دگرگشتهای میهنی داشته باشند و دوام بدبختیها و ذلالتهای میهنی و خوار و زاری مردم خود را در تخت سیطره خبیث ترین جنایتکاران الهی استمرار خواهند داد.
آنانی که هنوز نمیتوانند از بنمایه های تجربیات تاریخی و فرهنگی مردم خود به آفرینش ایده های کشورداری و جامعه آرایی و قانون و حقوق و پروریدن منش مردم به فرزانگی و سرفرازی و ارجمندی همّت کنند و استعداد و استقلال اندیشیدن خود را با دلاوری در کلمات زُلال و گویا عبارتبندی کنند، همه بی برو برگرد، مطیع و ذلیل شرایط اجباری تابعیّت کردن از انواع و اقسام ادیان نوری و ایدئولوژیهای منحط و نصوص نحله ها و مرام و مسلکها و نظریّه های آکبندی و برده آئوتوریته های جاه طلب آکادمیکر خواهند ماند و هیچکاه به استقلال اندیشییدن فردی و شرف و حیثیّت و ارجمندی و آزادیهای فردی و اجتماعی نخواهند رسید.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: ناشناس ؛ تو فقط نشسته ای در …
دیدگاه:

ناشناس ؛ تو فقط نشسته ای در برلین و فقط ذ.... می زنی ؛ فرامرز حیدریان هم شیوا می نویسد و هم با محتوا....خاک بر سرت که در برلین نشسته ای منتظری کسی بنویسد وتو....

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: واقعن قاطی کردم
دیدگاه:

سالام
عذرمیخواهم،
من شما دو نفررا یکی فرض
کردم،
فکرکردم این مقاله هم توسط آقای شاملی نوشته شده است.
به اسم دقت نکردم
چون مصاحبه آقای شاملی
را با آقای انصافعلی هدایت
گوش کرده بودم،
بهمین دلیل و دقت نکردم
باعث این اختلاط گشت،
بازهم عذرمیخواهم،
ولی نظرم ، جای خود دارد.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: شاملی؟
مثل اینکه شما قصد…
دیدگاه:

شاملی؟
مثل اینکه شما قصد داشته اید کامنت فوق را در زیر نوشته دیگری بنویسد!

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سلسله مخوف چپ از آغاز عروسک…
دیدگاه:

سلسله مخوف چپ از آغاز عروسک کوکی سیاست خارجی روسیه بود. با جود اینکه بسیاری از ایرانیان
مورد خشم و غضب و اعدام در روسیه قرار گرفتند، این قافله بی وطن همچنان به تبهکاری های خود ادامه می‌دهد. برای این جریان .............. ایران ابزاری در خدمت دشمنی با غرب وآزادی و امنیت است. جریان چپ افرادی نادان و بی خبر نیستند و بخوبی خوب را از بد تشخیص می‌دهند.
ایران دو دوره تاریخی را بخاطر این سرطان فساد از دست داد.
.......................
شرم آور است که در غرب امپریالیستی زندگی کرد و در آرزوی توحش سوسیالیستی بسر برد بی آنکه در
کره شمالی و کوبا بوده باشند. ...................

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .محتوا بحای فرم.
دیدگاه:

قلم شیوا ؟ مردم ایران نیاز به اندیشه و تحول دارند و نه به قلم شیوا .
قلم شیوه بدون محتو، در طول تاریخ در تمام کشورها، فقط خواست اقشار اشراف و شکم شیر و بی غم بوده، و نه نیاز رنجبران و جویندگان سعادت و آینده نگری.
فرم و ظاهر متن شیوا ،بجای محتوا و امید و تشویق به مبارزه، در خدمت حاکمان و در بار و حوزه های صرف و نحو عربی آخوندها بوده.
....................................

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: به پزشکیان چه ربطی دارد؟
دیدگاه:

سالام.
تعدادی از کاندیدا شدن یک تورک ،که حقوق مدنی را
فریادمیزند،
............ گرفته اند،
خودپزشکیان ،به تعدادی ازفعالین تورک اعلام کرد،
که من قوه قضائیه نیستم
که آزادی زندانیان سیاسی
برعهده من باشد.
ما همه این معضلات را میدانیم،
جناب مستشار،
پزشکیان دراصل وارد صحنه ایی شده که هرنیرویی ازکنار
تشت نمیتواند،به او دستور
لنگش کن ،بدهد.
پزشکیان ،،
همچون منصورحلاج،نسیمی،
نعیمی و بابک ،برای سر بداری آمده تا نوچه های استعمارگران را بمیدان بکشاند،.لاقل شما که درخارج
نشسته ولنگش کن میدهی،،
واردمیدان نشو.
هرچند که همچون دهباشی
وبدترازآن هم فکرمیکنی.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: بسیار مطلب زیبایی بود، چه…
دیدگاه:

بسیار مطلب زیبایی بود، چه قلم شیوایی .. مرسی که به اشتراک گذاشتید کیانوش عزیز.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: نگاه های متفاوت
دیدگاه:

سالام
نظر شما جناب شاملی یک نظر براندازی خارج نشین است،که وابستگی خارق‌العاده با تفکرات سلطنت طلبها دارد،
سخنان شمارا باآقای هدایت
دریوتیوب نیزدیدم،
شما انگار باسیاست های استعمارگران غرب با مردم
وسیستم ایران آشنایی ندارید،
غرب بیش از۱۵۰ ساله درایران تخم ماسیونی پان فارسی وپان ایرانیستی می ریزد و از برآمده های آن تخم ها فرهنگسازی و ملت سازی
کرده است،
جناب شاملی دقیقا صدساله
با روی کارآمدن پهلوی و حاکم شدن پان فارسبسم ،که
حتی به حوزه های علمی دینی علاوه بر حوزه مدارس ودانشگاه وجامعه این فرهنگسازی رسوخ ونفوذ کرده انگارخبرنداری،
جناب شاملی ،دراین سی سال و با کمک انقلاب انفورماتیک بیداری ملل تازه جان میگیرد،
به هویت و حتی به دین خود تازه شناخت پیدامیکنند،
مردم تازه از خواب وفرهنگ ماسونی در داخل ملل غیر فارس بیدارمیشوند،
شما دقیقا در جبهه ایی حرکت میکنی که فاشیست های شناخته شده حرکت میکنند،
مانیاز به شورش وانقلاب نداریم،
مانیاز به بیداری وخودشناسی مردم و نیاز به
پوسته اندازی ازتفکرپان ایرانیستی پان فارسی توهمی ملل داریم،
ما با حرکت آرام و بابه چالش کشیدن این فرهنگ واین ادبیات داریم،
۸۵ درصدمردم ایران در کانالی حرکت میکنند،که ریل گذاری آن توسط ماسونهای
نوچه استعمارگران غربی
بخاطرسلطه برمنطقه گذاشته شده اند،
درسته که سیستم میخواهد،
باتکیه بر انتخابات و وو،،برای خود مشروعیت کسب کند،
ولی این یک بازی خطرناکی برای سیستم ماسونی است.
درکدام کشور اروپا انقلاب شده؟
که تمام روشنفکرنماهای غرب نشین ،هرسال برای ما انقلاب میخواهند،
شما چرا به این جبهه تشریف
برده اید؟
خواهشا ،این تئوری غرب سازان رابرای خودنگه دارید،
ما الان در داخل ایران ،با اصلاح طلبان دروغین بدتراز
اپوزاسیون خارج نشین

طرفیم،
آنها خطرراحس میکنند،می فهمند،خط میگیرند،
همچون دهباشی،امیرطاهری
وو،،،ما همه اینهارا می بینیم،
حتی وجود عباس آخوندی،
خاتمی، حسن روحانی ووو،،،
برای ما خطرهستند،
علاوه براینها راست مذهبی
همچون ۴۵ سال پیش باما
طالبان گونه وبدتراز پهلویچی های ماسون برخوردمیکنند،ما همه اینهارا
می بینیم،
واقعن برای شما متاسفم ،
که نگاه چپی شما رابه این روزانداخته است.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: شازده اسدالله میرزا؛ تو یکی…
دیدگاه:

شازده اسدالله میرزا؛ تو یکی دم از" شرافت اخلاقی" نزن که بعنوان یک راست افراطی پ ... همه را می گیری؛ بدون اینکه مشخص باشد؛ جز کدام ارتش سایبری تشریف دارید!!

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

اگر در جهان پزشکی تخصص تنها صلاحيت برای تشخيص درست يک بيماری باشد، در جهان سياست اما افزون بر تخصص، فرد تحليلگر، می بايد از شرافت اخلاقی نيز برخوردار باشد، ور نه تحليل های وی در بهترين حالت هم نه اينکه دريچه ای بسوی روشنايی نگشوده، بل که به تيره گی اوضاع و سيه روزی بيشتر مردمان هم منجر خواهد شد.
اين شرافت اخلاقی هم که از آن سخن بميان آوردم، در مسئوليت پذيری متبلور ميشود. تجلی اين مسئوليت پذيری هم در اقرار به اشتباه و نقد از خود ست که اين، همان شرط لازم ـ گر چه ناکافی ـ برای گام نهادن به قلمرو دموکراسی و سوسیال دموکرات گشتن است

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: پزشکیان قبلا گفته که مسئول…
دیدگاه:

پزشکیان قبلا گفته که مسئول آدم ربایی و ترور و زندانی و دستگیری و تجاوز و مبادله در نظام آخوندی نیست، چون تمام ارگانهای ذیحق زیر نظر رهبری هستند و نه زیر نظر رئیس جمهور.
ما می بینیم که بعضی از ..... حتی از اخبار ابتدایی در حنگل مولای آخوندی بی اطلاع هستند ، ولی مدام برای اپوزیسیون نسخه می پیچند.!
امروز پیش بینی شد که قالی باف رئیس جمهور میشود تا همه را فتیله پیچ کند.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: چه کسی؟ کدام ادمین؟ اینگونه…
دیدگاه:

چه کسی؟ کدام ادمین؟ اینگونه ویدئوها را در سایت قرار میدهد؟
بهتر است برای شفافیت اسم خود را زیر ویدئو قرار بدهد تا کاربران بهتر اهداف اینگونه کوششها را بدانند.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: ناشناس نوشته است که « اگر…
دیدگاه:

ناشناس نوشته است که « اگر همین امروز اسرائیل بخواهد ، به سرعت چند روز میتواند بساط ج ا از ایران جمع کند، اما اینقدر معطل میکند که فرصتش برود در ماههای آینده! » اخه اسکول ، اسراییل اگر توان سرنگونی داشت منتظر تو ک ….. خل نمی ماند

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: اگر همین امروز اسرائیل…
دیدگاه:

اگر همین امروز اسرائیل بخواهد ، به سرعت چند روز میتواند بساط ج ا از ایران جمع کند، اما اینقدر معطل میکند که فرصتش برود در ماههای آینده! و جنگ فرسایشی فرقه لُژ نفوذی در ج ا علیه اسرائیل انجام و در نهایت اسرائیل را نابود خواهد کرد با فروپاشی اقتصادی و اجتماعی و مهاجرت معکوس و البته به بهای نابودی نسلهای بومیان ایران!
پیشنهاد به حزب ا… لبنان، خود در خلع سلاح کند به ارتش لبنان و از جنوب لیتانی عقب نشینی فوری کنید و تبدیل به یک حزب صرفا سیاسی شوید.
حماقت ار تمام کنید، شما حزب ا… لبنان دارید به جان و زندگی خود و کشور لبنان بازی میکند، از سرنوشت تروریستهای غزه درس عبرت بگیرید، دست از این بیمرای اسلامگرایی بردارید . به به سکولار دموکراسی و حق,r بشر و تمدن جهانی به پیوندید، دنیای امروز جای اسلامگرایی و تروریسم نیست. دست ا این کارهای احمقانه و ضد بشری و ضد منافع میهنی مردمان لبنان بردارید. با اسرائیل صلح کنید. همان گونه پیش بیی میشود وگرنه اسرائیل بزودی و در رعض چند هفته بساط شما از لبنان پاک میکند . چه بسا همزمان بساط ج ا با حرکات غیر قابل پیش بینی، اینکه تا کنون اسرائیل معطل کردن زد سر اژدهای افعی مار ج ا در ایران عجیب است، با اولین ضربات به زیرساخت سیاسی میلیتاری ج ا در ایران، مردمان ایران کار را تکمیل خواهند کرد، با اولین ضربان بر سر اژدهای ج ا در ایران، مرمان ایران قیام بزرگشان انجام و در عرض چند روز بساط ج ا برای همیشه از ایران جمع خواهد شد، این کار میتوانست شش ماه پیش انجام شود.
جمع شدن بساط ج ا در ایران به مراتب سده و سریعتر از حماس در غزه است، با حذف سران و پایگاههای عملیاتی سیاسی و مدیریی و نظامی در ایران، چرا که اکثر مردمان ایران آماده حرکت تکمیلی زدن سر ج ا هستند، عجیب است

اگر همین امروز اسرائیل بخواهد ، به سرعت چند روز میتواند بساط ج ا از ایران جمع کند، اما اینقدر معطل میکند که فرصتش برود در ماههای آینده! و جنگ فرسایشی فرقه لُژ نفوذی در ج ا علیه اسرائیل انجام و در نهایت اسرائیل را نابود خواهد کرد با فروپاشی اقتصادی و اجتماعی و مهاجرت معکوس و البته به بهای نابودی نسلهای بومیان ایران!

پیشنهاد به حزب ا… لبنان، خود در خلع سلاح کند به ارتش لبنان و از جنوب لیتانی عقب نشینی فوری کنید و تبدیل به یک حزب صرفا سیاسی شوید.

حماقت ار تمام کنید، شما حزب ا… لبنان دارید به جان و زندگی خود و کشور لبنان بازی میکند، از سرنوشت تروریستهای غزه درس عبرت بگیرید، دست از این بیمرای اسلامگرایی بردارید . به به سکولار دموکراسی و حق,r بشر و تمدن جهانی به پیوندید، دنیای امروز جای اسلامگرایی و تروریسم نیست. دست ا این کارهای احمقانه و ضد بشری و ضد منافع میهنی مردمان لبنان بردارید. با اسرائیل صلح کنید. همان گونه پیش بیی میشود وگرنه اسرائیل بزودی و در رعض چند هفته بساط شما از لبنان پاک میکند . چه بسا همزمان بساط ج ا با حرکات غیر قابل پیش بینی، اینکه تا کنون اسرائیل معطل کردن زد سر اژدهای افعی مار ج ا در ایران عجیب است، با اولین ضربات به زیرساخت سیاسی میلیتاری ج ا در ایران، مردمان ایران کار را تکمیل خواهند کرد، با اولین ضربان بر سر اژدهای ج ا در ایران، مرمان ایران قیام بزرگشان انجام و در عرض چند روز بساط ج ا برای همیشه از ایران جمع خواهد شد، این کار میتوانست شش ماه پیش انجام شود.

جمع شدن بساط ج ا در ایران به مراتب سده و سریعتر از حماس در غزه است، با حذف سران و پایگاههای عملیاتی سیاسی و مدیریی و نظامی در ایران، چرا که اکثر مردمان ایران آماده حرکت تکمیلی زدن سر ج ا هستند، عجیب است چرا این همه معطل کرده اسرائیل در زدن سر اژدهای ج ا؟!

پایان.

——————–

کلمات کلیدی را دنبال کنید

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/eco2demo2cracy

تاریخ:
عنوان دیدگاه: نشخوارگر جویده ها و فضولات دیگران
دیدگاه:

درووود!
تحشیه ای گذرا.

معمولا اشخاصی که بی مایه هستند و در باتلاقهای ادیان نوری و ایدئولوژیهای برآمده از ادیان نوری مثل مارکسیسم فرو تپیده اند از عذاب بی مایگی و سترونی در برابر استدلال و منطق ژرفارو به «لیچارگویی و افترا و توهین و شعار دادن» در میغلتند. علّتش نیز این است که هیچوقت در عمرشان نتوانسته اند، یک جمله ای را بنویسند یا بگویند که خودشان آن را اندیشیده باشند. اینگونه اشخاص یاد گرفته اند که جویده شده ناسنجیده و نفهمیده و نگواریده دیگران را؛ بویژه باخترزمینیان را شبانه روز غرغره کنند با این توهم خانمانسوز که مثلا خیلی چیزها میفهمند و دیگران جاهل مطلقند. اینگونه اشخاص اگر چیزی به بارشان بود هیچوقت خودشان را در پشت پرده پنهان نمیکردند. استعداد اینگونه مجهولین فقط پادوی و متعگی و رکابداری برای آنانیست که در قدرتپرستی، شارلاتان تمام عیار هستند و میدانند از ابلهانی همچون اینان، چگونه بهره برداری کنند.

من قبلا نوشته ام و باز تکرار میکنم که «زنده یاد منوچهر جمالی»، یکی از ژرف اندیش ترین فیلسوفان و نوابغ تاریخ ایران و جهان است. هیچ فیلسوفی نیز به تایید و تصدیق شدن از طرف مومنان به ادیان نوری و ایدئولوژیهای سمنتی و نظریه پردازان آکبندی و امثالهم محتاج نیست؛ زیرا فیلسوف به انسانی میگویند که «قائم به ذات مغز اندیشینده خودش» است. هنوز در هیچ نقطه ای از کره زمین در میان ایرانیان، یک نفر به آن مرحله از فهم و درک و آگاهی نرسیده است که بتواند فقط یک مطلب پنج صفحه ای از «زنده یاد منوچهر جمالی» را بخواند و بفهمد. همانطور که کثیری از متفکران و فیلسوفان درگذشته ایران را هیچکس تا صد سال پیش نیز نمیشناخت و اروپاییان بودند که بزرگان و نامداران ایرانی را کشف و معرفی کردند، زنده یاد «منوچهر جمالی» نیز به همان سرنوشت «بزرگان و نوابغ ایرانی» فعلا محصور است. شعور و فهم بسیار فرهیحته فردی میخواهد تا بتوان عمق و وسعت افکار و ایده ها و زحمات زنده یاد «منوچهر جمالی» را تمییز و تشخیص دهد. معاصرین «زنده یاد منوچهر جمالی» کمافی السّابق – مهم نیست در کجای کره زمین ساکن باشند و در چه رده ای- به دلیل ذوب شدن در شرایع اسلامیّت هنوز که هنوز است «مقلّدین مراجع تقلید در باختر زمین» هستند. برای بالغ شدن و استقلال فکر باید دلیر بود و فهیم و جوینده.
شاد و خوش باشید.
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: .................. مغهای…
دیدگاه:

.................. مغهای هندی ایرانی چنان دمار از ایرانیان در آورده بودند که زنان و دختران پارسی حاضر شدند کنیز و کلفت اعراب شوند ولی از زیر یوغ آتش پرستان لاشه خوار مردهایشان توسط عقابهای کویر ایران نجات بیابند. دین زردشت یک دین استعمار گر هند کهن بود که بر ایران مستولی شده بود. ایرانیان آفتاب را خدا و خالق جهان میدانستند.دروع سیمرغ و زردشت را منوچهر جمالی مزدکی؛ دارای مدرک دیپلم ناقص، با چاپ کتابهای مبتذل به هزینه خودش در میان گروهی از شونیست های ایرانی رایج نماید. هیچ محفل و مرجع و گروهی او را بعنوان فیلسوف نمی شناسد. عقده بی فرهنگی باستانی سلطنتی موجب شده که افراد جعلی و توهمی خودرا متفکر بنامند.
زنده باد اندیشه هومانیستی غرب ؛ روشنگر، حقوق بشری، رنسانسی، سوسیال، سکولار، دمکرات!

تاریخ:
عنوان دیدگاه: خود بودن و استقلال فکر
دیدگاه:

درووود!
به شخص ناشناس.

من قبلا گفته ام و بارها تاکید کرده ام که به اشخاص مجهول، پاسخ نمیدهم و اگر به نکاتی در حرفهای اشخاص مجهول اشاره میکنم فقط برای احترام به خوانندگان است.
کلّ مطلبی را که نوشته ای، پشیزی ارزش ندارد، زیرا ناسنجیده و ناسرند شده و بازخوری ملغمه ای از بررسیهای رایج است که در انواع و اقسام دایرة المعارفهای اینترنتی و تحریری در اقصاء نقاط جهان در دسترس عموم است و در اکثر رشته های تحصیلی «شرقشناسی/اسلامشناسی/ و امثالهم در دانشگاههای باختری از طرف اساتید مختلف، تکرار و عبراتبندی و فوقش به صورت کتاب و جزوه و امثالهم» منتشر میشوند و بازخوری آنها نیز، راه به هیچ دهکوره ای نمیبرد. هنر انسان جوینده و کاونده و تشنه شناخت باید این باشد که با سرندکاری و بیختن خروارها خروار تحریرات و گفتارهای دم دست به «یک گرم» حرف ارزشمند و شایان تفکّر دست یابد. تازه، اینهمه تولیدات قلمی، ارزش مطالعه کردن نیز ندارند؛ زیرا رونویسی از روی دست همدیگر هستند و هیچ حرف تازه ای و سخن بکر و ایده ای را مطرح نمیکنند. بهترین روش فقط مراجعه کردن به اصل متون در زبان اوریژینال است.

توضیح و وصف درخت، هرگز به معنای «اندیشیدن» در باره درخت نیست. برشماری تک تک اعضا بدن انسان به معنای «اندیشیدن در باره چیستی انسان» نیست. اکثر اینهمه تولیدات قلمی فقط «وصف و توضیح واضحات» هستند؛ نه اندیشیدن در باره محتویات و پسزمینه ها و رگ و ریشه ها و چراییها و به چه دلیلها. کسانی که نتوانند تفاوت بین انسان منفرد و مفهوم انسان را از یکدیگر، تمییز و تشخیص بدهند، با زبان بی زبانی فریاد میزنند که هنوز تفاوت بین «دوغ و دوشاب» را نمیدانند؛ ولو استادترین استادان دانشگاههای ممتاز دنیا باشند. بنابر این به جای توضیح و قنطور نویسی دانشنامه ای باید یاد گرفت در باره «تجربیات نهفته» در کلمات اندیشید و پرسشگری کرد.
1- «اپوزیسیون» به کسانی/گرایشهایی/طغیانگرانی/معترضینی و امثالهم میگویند که در چارچوب «جغرافیای ایران کنونی» مستقر و ساکن هستند و دقیقا در معرض تیغ خونریز فقاهتی به مصاف و کشمکش با حُکّام با پرداخت انواع و اقسام زجرها و عذابها از تجاوز گرفته تا شکنجه و حبس و محرومیّت و جرایم سنگین و غیره و ذالک درگیرند. کسانی که یک میلیمتر از مرزهای جغرافیای ایران فعلی، آنسوتر باشند، به هیچ وجه من الوجوه، «اپوزیسیون» نیستند؛ ولو شبانه روز با ساز و دهل فریاد بزنند که ما اپوزیسیونیم. دیگر اینکه «آنچه خودش را اتیکت اپوزیسیون» زده است و بیرون از مرزهای میهن اتراق کرده، «اسم خاصّ» نیست که منحصر به فرد باشد؛ بلکه «اپوزیسیون» برونمرزی، معجونی از «کثرت گروهها و احزاب و گرایشها و سازمانها و تشکیلات و شخصیتها و امثالهم» هستند که تحت اسم جمع «اپوزیسیون» خودشان را معرفی میکنند. نیازی به این نیست که کسانی بخواهند مدّعیان اپوزیسیون برونمرزی را تخریب کنند؛ زیرا تک تک گرایشهای مدّعی اپوزیسیون از چهل و پنج سال پیش تا همین ثانیه های گذرا، شبانه روز فقط در صدد تخریب و بدنامی و جنگ و جدالهای نوع صدر اسلامی با همدیگر هستند. بنابر این، خود اپوزیسیون پنداشته ها، هیچ دشمنی ندارند، سوای خودشان در رفتار و گفتار نسبت به همدیگر. اینهمه شبکه های اجتماعی که آیینه و تریبون مدّعیان اپوزیسییون برونمرزی هستند، سوای پریدن به همدیگر تا امروز هیچ قدمی برای آزاد شدن خودشان از توهمات نیم قرنی برنداشته اند؛ چه برسد به اینکه بخواهند کاری برای مردم ایران بکنند. بنابر این، اپوزیسیون به «کسانی» میگویند که در داخل مرزهای جغرافیای ایران کنونی، ساکن و رزمنده هستند. برونمرزیها خیلی که شاهکار بتوانند از خودشان نشان دهند، همین است که اگر واقعا «داعیه میهندوستی و مردوستی» دارند، خیلی سریع از بلاهتهایی که بیش از نیم قرن است به آن، مبتلایند، خودشان را نجات دهند تا از این طریق بتوانند بیشترین خدمت را به مردم ایران عرضه کنند. اگر شما و دیگرانی همچون شما هنوز به این توهم مبتلایید که «اپوزیسیون حکومت فقاهتی» هستید، تاکید میکنم که توهمات خودتان را حفظ کنید؛ زیرا با از دست دادن توهمات خودتان ممکن است سکته کنید و جان ببازید. من امّا انسانی واقع بین هستم و میدانم که «اپوزیسیون» فقط در داخل میهن و در مصاف با مقتدران ناحقّ، وجود عینی و ملموس و به حقّ دارد. من خیلی که هنر داشته باشم، همین است که خودم را حفظ کنم و در حد وسع و امکانهای شخصی خودم برای میهنم و مردمش، گام بردارم. ولی اپوزیسیون حکومت فقاهتی نیستم و ادّعای اپوزیسیون نیز ندارم. این را خودم دقیق میدانم و آگاهم.
2- «خدا»، نام منحصر به فرد «سیمرغ گسترده پر» است و به معنای «تخمه خودزاست» و هرگز به معنای «چیزی/نیرویی/شخصی» ماوراءالطبیعه ای که خالق کائنات و موجودات باشد، اصلا و ابدا نیست. سیر تحوّلاتی «مفهوم» خدا، سوای «تصاویر خدایان و اصنام» است. خلط این دو مسئله؛ یعنی نفهمیدن تفاوت «مار خزنده و جاندار» با تصویر و نام مار.
3- مطالعه و اندیشیدن به معنای حفظیات و روخوانی نیست؛ بلکه تمرکز کردن بر مغزه گفتارها و دیدگاههای دیگران است از بهر کشف و شناخت «تفاوتها و تمایزها و منحصر به فردها و دیفرنسها». «عقل/ راسیون/نوئوس/رشن/ خرد» به هیچ وجه اینهمانی معنایی ندارند با همدیگر. هر کدام از این مفاهیم، تجربیات و محتویات خاصّ خود را دارند که در زبان متفکران کشورهای مختلف اروپایی؛ بویژه «آلمان و انگلیس و فرانسه» عبارتبندی شده اند و با «عقل عربی» و «خرد ایرانی»، هیچ سنخیّتی ندارند. حتّا با همان «نوئوس یونانی» نیز هیچ سنخیّتی ندارند. مثلا «خرد» در تجربیات ایرانیان به معنای «شناخت پدیده ها در پروسه سیّالیّت» آنهاست که دم به دم گریز پا هستند و هر لحظه به شکلی دیگر در می آیند و هرگز در هیچ «مفهومی و ظرفی و چارچوبی» نمیتوان آنها را تثبیت کرد. در نتیجه برای کسب شناخت در پروسه سیّالیت باید با آن چیز عجین شد تا بتوان تصوّری تقریبا بفهمی نفهمی از آن در مخیله خود آفرید. در تجربیات ایرانیان، چیزی به نام «راسیون» که همچون مقیاس بریدن بتواند هر چیزی را قیراطی تکه تکه کند و سپس به تار و پودش تا ابد، «علم/دانستن» داشته باشد، اصلا وجود ندارد. حتّا پروسه «ساینس» در باختر زمین نیز، تق و لقیست و هرگز مطلقیّت و قطعیّت ابدی ندارد.
4- در پایان پیشنهاد میکنم که اگر فرصت زیاد دارید و مثل من مجبور نیستید که چهارده ساعت از وقتتان را صرف کار و درس و تحقیق و دوندگی و مسئولیّتهای دیگر صرف کنید، بکوشید که ذهنیّت خودتان را از تلنبار کردن اینهمه جویده شده ها و تف کرده های دیگران تخلیه کنید و سپس در انتهای لیروبی ذهنیّت خودتان یاد بگیرید که خاک تجربیات و گوهر منحصر به فرد خودتان را شخم بزنید و «بذر افکار و ایده های فردی» را در آن بکارید و با مغز خودتان در باره پاسخ برای پرسشهای خودتان – چنانچه پرسشهایی در وجود خودتان فرو افتاده باشند- تلاش کنید و محصول کاوشهای خودتان را در زبانی تته پته ای تحریر کنید. همین.
شاد و خوشکام باشید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دستهای پنهان دولت یهود
دیدگاه:

سپاه پاسداران که با خواست جریان های چپی بوجود آمد از همان آغاز یک جریان ضد ملی و تروریستی بود.
سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید شعار واز اهداف حزب توده در ایران بود.
ضد خلقی خواندن ارتش ایران از سوی چپ و جایگزین کردن سپاه بجای آن هدف چپ ولاجرم وضع ناهنجار کنونی را بوجود آورده است.
بدون شک تروریستی خواندن سپاه پایان ماجرا نخواهد بود و هدف بعدی ارتش است که می‌تواند هجوم همه جانبه به ایران را از سوی غرب فراهم سازد.
برنده تروریستی خواندن سپاه دولت یهود و برنامه ریز آن صهیونیسم جهانی است.
شادمانی جریان های تروریستی یهودی و تروریست‌های داخلی روشن می‌کند، دولت کانادا به اشاره دولت انگلستان
و غرب این تصمیم را گرفته اند.
باید توجه داشت که نیروهای امنیتی درهر کشوری همین طور ایران نیروی بازدارنده تجاوز خارجی به ایران هستند و این اقدام دولت کانادا به معنای تسلیم برای تجاوز است.
اقدام دولت کانادا در خدمت دولت یهود است که بتواند برنامه استعماری خود را ادامه دهد.
وظیفه فوری سپاه پاسداران بازنگری به گذشته و زدودن مزاحمت های ولایی وپیروی از برنامه روشن سیاسی وهمراهی با مردم ایران است.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: بجای خودزنی اپوزیسیون در…
دیدگاه:

بجای خودزنی اپوزیسیون در دیاسپورا باید اسلام سیاسی را نقد نمود که دین را تبدیل کرده به ایدئولوژی ابزاری سرکوب تا در مقابل مکاتب غربی مانند: ناسیونالیسم و لیبرالیسم و سوسیتایسم عرض اندام کند. بعضی از اپوزیسیون نما ها، مدام مبارزان سیاسی ایرانی علیه دین و ارتجاع را، روشنفکر و اپوزیسیون مینامند و بعد شروع میکنند به خودزنی و تخریب اینگونه مبارزان اجتماعی که با همه ضعف ها، 40 سال است که در سنگر مبارزه علیه آخوندها بقول علی شریعتی، از مال و جان و وطن و رفاه و خانواده خود گذشته اند و سعی میکنند در خارج از مرزهای ایران با دیو تحجر و خرافات و اسلام سیاسی شبه فاشیستی، بجنگند. برای این کار لازم است به اسلام سیاسی در اینجا اشاره شود: و نه به بدنام کردن اپوزیسیون و روشنفکر مبارز ایرانی. خودزنی همراهی با اطاق فکر آخوندی است. باید جامعه را از اسلام سیاسی انسان ستیز آگاه نمود و نه با انشاء نویسی های تکراری، آب به آسیاب دشمن ریختن.
مبارزه آگاهانه نیاز به محتوا دارد و نه به فرم و به ظاهر سازی های ادبی ملال آور و تکراری.تکرار مانند دعای بودیستی، موجب بیماری دمنز و آلزهایمر و فراموشکاری در میانه سالی میشود. اسلام سیاسی مورد استفاده آخوندها چه مرامی است؟ آنرا باید به مردم معرفی کرد تا دیگر نتواند ایرانیان را فریب دهد:
تئوری، راهنما و مشعل راه ،برای آزادی و نجات است !

نقد و ارزش گذاری عصر روشنگر ی غربی ها، دین خاورمیانه ای را الاهیات اسلامی می نامند و نه مذهب و یا فلسفه، چون اساس آن عقیده است و نه زبان. بعد از مرگ محمد که فقط از طریق مقاومت فرانک ها در جنوب فرانسه، و از طریق دولت بیزانس در آسیای صغیر، با مانع روبرو شد. اعراب در شهرهایی مانند اسکندریه در مصر با باقیمانده فرهنگ عظیم یونانی روبرو شدند که ضعیف تر از فرهنگ ایرانیان و رومیان نبود و از طریق ترجمه، آثار فلسفی آنان را مورد استفاده قرار میدادند. فلسفه و فرهنگ بیزانسی یا روم شرقی، تا قرن 12 میلادی از طریق آثار: ارسطو، افلاتون، فلوطین، و نوافلاتونی ها، فلسفه عربی را تحت تاثیر قرار دادند و مورد حمایت فرهنگ و دانش اعراب نیز قرار گرفتند. اعراب و نه شهر بیزانسی قسطنطنیه، فرهنگ اسلامی را وارد اروپای مسیحی نمودند که تاثیر مهمی روی جنبش مسیحی اسکولاستیکی مدرسین گذاشت. فلسفه اسلامی مانند فلسفه الهیات اسکولاستیکی ابتدا از طریق آثار افلاتون، نوافلاتونی، و سپس از طریق ارسطو تحت تاثیر قرار گرفت.
مسلمانان بر این باورند که خدا از طریق محمد و قرآن، اجرای اراده اش را اعلان نموده و سرنوشت انسان از پیش تعین شده است، ولی انسان خود مسئولیت شخصی دارد و بعد از مرگ، روح ابدی او منتظر اقامت در بهشت یا جهنم خواهد بود. استفاده اعراب از واژه یونانی "فلسفه" بجای الاهیات، نشان داد که قرار بود آنها به اصول فلسفه یونانی پایدار باشند ولی بعد از مدت کوتاهی، آثار و اندیشه فیلسوفان یونانی مانند: ارسطو، افلاتون، فلوطین، و نوافلاتونی ها را چنان جعل و تحریف کردند که چند قرن از قرون وسطای مسیحی را سوار" اسب اشتباهی" و مجروح الاهیات و خرافات دینی و عرفانی نمودند؛ گرچه ظاهرا با روش و متد و سبک راسیونالیستی و عقلگرایانه کتب غربی را از زبان مرسوم یونانی و یا از زبان سوری ترجمه و تفسیر میکردند. نخستین کوشش روشنفکری مسلمانان تقدیم تفسیر قرآن به روش عقلگرایانه برای مسیحیان قرون وسطا بود که موجب تولد رشته های: الاهیات، حقوق، گراماتیک، و تاریخ نیز شد.
علاقه اعراب به هنر ترجمه در قرون 10-8 میلادی از طریق خلیفه عباسی المنور و ال مامون، بنیاد گذار دارالحکمت در بغداد، به اوج خود رسید. مترجمان مسلمان عرب همچون وضعیت ایران، نه تنها آثار یونانی را ترجمه میکردند بلکه نظرات و تفاسیر خود را نیز وارد متون ترجمه شده میکردند. فرهنگ اسلامی در قرون نخستین متکی به فلسفه نوافلاتونی فلوطین بود. سپس فلسفه های: رواقی، فیثاغورثی، و ارسطویی نیز به آن اضافه شد، چون در همه آنان باور به احدیت خدا برای فرهنگ سازان مسلمان عرب و ایرانی مهم بود. از جمله تئوریسین های" احدیت خدا" در پایان فرهنگ یونانی و آغاز مسیحیت، فلوطین و پروکلوس بودند. امروزه فلسفه واقعی و رسمی اسلام را فلسفه شبه ارسطویی میدانند که نوعی الاهیات و جعل و تحریف اندیشه های ارسطویی است. نتیجه اینکه، غرب زده گی از آغاز در فرهنگ اسلامی ریشه داشته، چون مکتب نوافلاتونی که منبع فلسفه و الاهیات اسلامی نیز است متکی به جعل تفکرات ارسطویی بود. کل الاهیات اسلامی و مسیحی متکی به نظرات فلوطین ( 270-205 م )، متفکر مذهبی یونانی، ساکن شهر اسکندریه مصر است.
در فرهنگ لغات دینی:اسلام یعنی تسلیم به اراده خدا، قرآن به معنی قرائت کلام خداست، شریعت یعنی راه خدا، شیعه یعنی حزب و فرقه، گاد یا الله در اسلام یک خدای شخصی و خالق زمین و آسمان است. محمد مدام تاکید میکرد که او یک انسان معمولی و فناپذیر است و نه مخلوقی خاص و روحانی. نخستین پیروان محمد گویا بردهها و فقرا بودند و نه ثروتمندان و قدرتمندان شهر مکه. منابع دین اسلام غیر از قرآن، حدیث و سنه؛ یعنی گفتار و اعمال و عادات محمد پیامبر، هستند. قرآن را مسلمانان قانون الاهی میدانند که قابل تجدید نظر و تغییر نیست. منتقدین غربی مدعی هستند که 114 سوره قرآن مملو از تکرار و تضاد و تناقض و کلی گویی است که موجب اغتشاش و سرگردانی و شک خواننده باهوش میشوند. اخلاق قرآنی خواهان اطاعت بی چون و چرا از دستورات و قوانین الاهی است و همچون کتاب انجیل مسیحیان، متکی بر تهدید و ایجاد ترس و وحشت و تنبیه و سزا برای شورشیان و شکاکان، و پاداش و امید و صواب آن جهانی برای تسلیم شده گان و باورمندان است، چون فرهنگ بدوی آنزمان اعراب بر اساس انتقام و قصاص و جبران گناه و اشتباه و جنایت بود.
اسلام مدعی است: در پایان تاریخ و در روز قیامت، خدا قاضی القضات است و محاکمه و دادگاه در روز قیامت به زندگی انسان معنی و جهت میدهد، مرده ها تا روز قیامت در وضعیت خواب گونه به سر می برند، سپس رستاخیز جسم و روح صورت میگیرد، بدیها و خوبی های انسان با هم مقایسه و سنجیده میشوند و هرکس حکم خود را دریافت میکند، گناهکاران و لعنت شدگان روانه جهنم، و نیکو کاران و صالحان وارد بهشت ابدی میشوند. بهشت یک باغ زیباست که در آن شیر و شراب و عسل جاریست؛ گرچه شراب در این جهان ممنوع است! حوریان سیه چشم باکره، با مردها در حال دراز کش قرار دارند؛ ولی به وضعیت زنان زمینی اشاره ای نمیشود؛ شاید آنها در آنجا تبدیل به انسانهای ترانس و دوجنسیتی شده باشند!
مهمترین هدف اسلام؛ طبق ادعای آیات عظام در عهد بوق، "اصطلاح" نجات و سعادت روحانی انسان است و نه خوشبختی زمینی و این جهانی. اسلام دین قوانین الهی است که فقط متکی به کتاب قرآن است که اغلب؛ از آفرینش تا روز قیامت، موضوعات آن از دین یهود گرفته شده است. شباهت و تطابق آیه های قرآنی با کتاب تلموذ، بهانه ای شد تا محمد پیامبر ادعای آسمانی و الاهی بودن آنان را بنماید. در این دین سختگیر قانون گذار، عرفان صوفیستی رشد نمود که هدفش وحدت احساسی باور مندان با خدای خود بود. عرفان اسلامی با شعار: قناعت، فروتنی، و کنجکاوی شناختمند، جای مناسبی در ادبیات شعری بعضی از کشورها مانند ایران یافت. در اسلام وحدت دین و دولت تاثیر مهمی روی مبلغان اسلام دارد که در قرن 20 موجب رشد اسلام سیاسی و ایدئولوژیک گردید.
دینی که محمد نبی در قرن 7 میلادی اعلان نمود چون با پوشش ساده و روشن و قاطع و نیرومند ظاهر شد، به سرعت توانست با کمک جنگ و شمشیر رشد کند و وسعت اش از ترکستان در شرق آسیا، تا اسپانیا در غرب اروپا برسد. مکه و کعبه مرکز دینی آن شد. فرهنگ اسلامی در زمان حکومت خلفای عرب؛مخصوصا در دوره هارون الرشید(809-786 م) و در زمان اسپانیای قوم عری ماعوری در شهر قرطبه اندلس، به اوج شکوفایی خود رسید. امروزه رقم مسلمان بعد از تعداد مسیحیان در جهان، به 1،2 میلیارد نفر میرسد.
از جمله فیلسوفان کلاسیک عربی-ایرانی: 7 فیلسوف زیر هستند: ال قندی، ال فارابی، ال غزالی، ابن سینا، ابن رشد، ابن بقا، و ابن تفیل. 3 فیلسوف مهم عرب اندلسی در اسپانیا: ابن بقا که در سال میلادی1138 فوت نمود، ابن تفیل، و ابن رشد بودند. ابن بقا فلسفه ال قندی را ادامه داد، و از طریق طرح های سیاسی ال فارابی آنان را اخلاقی و فردی نمود. ابن تفیل اهل گرانادای اندلس، مرگ در سال 1185 میلادی، بدلیل آثارش ،در سدههای میانه بسیار مشهور بود.
ال قندی(870-795م) در آغاز فلسفه عربی، یا الهیات اسلامی، قرار دارد. در بغداد خواهان ترجمه کتاب "متافیزیک" ارسطو شد تا الاهیات اسلامی را اصلاح و حمایت کند. او باور به شناخت حقیقت و تکمیل تدریجی آن داشت و به توضیح شناخت حقیقت در آثارش نمود که فقط از طریق کوشش فیلسوفان قابل دسترسی است. او میگفت هر تلاش فکری میتواند به کشف حقیقت کمک کند؛ فقط باید نظرات فیلسوفان پیشین را مورد آزمایش قرار داد و تکمیل نمود.
ال فارابی(950-870م) متولد ترکستان در آسیای میانه بود، ولی غالب عمرش را در دربار سیف الدوله در شهر دمشق گذراند. او نخستین فیلسوف اسلامی است که فلسفه یونانی را با الاهیات اسلامی مخلوط کرد و منطق ارسطویی را پذیرفت و میگفت: دانش ابزار اندیشه ورزی است. تصورات متافیزیکی وی متکی به نظرات افلاتون بود که میگفت: اشیاء و تفکر انسانی دارای منبع مشترک هستند و فرم هایشان با هم تطابق دارد و شناخت مقوله ای ممکن است. ال فارابی نوافلاتونی است و میگفت آفرینش بر اساس جبر اراده بنا شده. "جهان مفاهیمی" وی از ارسطو گرفته شده بودند.
ابوعلی سینا (1037-980م) متولد بخارای ازبکستان، خود را شاگرد ال فارابی میدانست. وی به گردآوری و جمعبندی نظرات فیلسوفان پیش از خود پرداخت تا آنان را تبدیل به یک سیستم فکری بنماید. آن سیستم اساس مقدمه ای ارسطویی برای علوم آنزمان شد. کتاب شفای او یک دائرت المعارف علوم زمانش؛ شامل 4 فصل: منطق، فیزیک، متافیزیک، و ریاضیات است. وی مانند ارسطو مدعی بود که خدا به حرکت آورنده جهان است و فرا طبیعت و خارج از تصور انسان می باشد. توماس آکوین، خداشناس و فیلسوف مشهور مسیحیت قرون وسطایی، سیستم الاهیاتی اش را گویا بر اساس افکار ابن سینا طرح کرد. ابن سینا را "ارسطوی عربی" لقب داده اند. کتاب طب وی منبع دانش پزشکی اروپا در سدههای میانه بود.
ال غزالی(1111-1070م) اهل خراسان بود. وی پایان و تکامل فلسفه اسلامی یا الاهیات، در شرق است ؛که از طریق متد و روش فلسفی، منکر رشته فلسفه شد و زوال و دکادنس اسلام آنزمان را نتیجه غرب زده گی و علاقه مسلمانان به جذابیت تفکر فیلسوفان پیشین یونانی میدانست.
ابن رشد(1198-980 م) متولد شهرقرطبه اندلس در اسپانیاست. اوج فلسفه و الهیات اسلامی پیش از زوال،در افکار ابن رشد به قلم درآمده. شهر قرطبه آنزمان بعد از قسطنطنیه ترکیه امروزی، دومین شهر بزرگ اروپا بود. ابن رشد پزشک دربار خلیفه المنصور بود. او همچون ارسطو که در قرون وسطا به عنوان فیلسوف شناخته میشد، ابن رشد را مفسری توانا به حساب می آوردند. وی غالب آثار فیلسوفان یونانی را تفسیر و تکمیل نمود و مانند اسکولاستیک ها متوجه شد که تمام نظرات و ادعاهایش مطابق متون قرآنی نیستند. گرچه فلسفه عالی ترین حقیقت است، دین ولی حق بجانب تر است، و مردم از طریق فلسفه با بخشی از حقیت آشنا میشوند. ابن رشد به روش عقلگرایانه مدعی ابدی بودن جهان و منکر ابدی بودن زندگی فردی بود. او ولی میگفت: روح ابدی است. توماس آکوین این نظریه او را در کتاب "وضعیت اندیشه، علیه تفکر ابن رشدی ها" مورد نقد قرار داد. سرانجام ابن رشد در مراکش؛ که بدلیل قرآن ستیزی تبعید شده بود، در سال 1198 میلادی درگذشت. ابن رشد موجب راسیونالیست شدن الهیات و فلسفه اسلامی زمان خود شد و از طریق تفسیرهای ارسطویی بیشمارش، روی فرهنگ قرون وسطای مسیحی تاثیری مهم گذاشت.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: پزشکیان
دیدگاه:

سالام
آنهاییکه درایران حضور دارند،با مشکلات،با دردمردم
باتفکرمردم،باخواستهای اصولی مردم،
باساختارهای
کلی نظام ازصدسال پیش
آشنایی دارند،
آنهاییکه با سیستم های حکومت ها در دنیا،
با تفکرات سیاسی ،با معضلات ایران ومنطقه ،
بافرهنگ و جغرافیا و ملل ایران وباحقوق مدنی سیاسی انسانها در دنیا آشنایی دارند،
نگاهشان با افرادی که درخارج هستند،
باتفکراتی که از میهن خود دور
شده اند،
مقدار زیادی فرق دارد،
سیاسیون سالم وصادق درون ایران ،آشنایی
درست بادرک درست،با تفکرات درست حرکت میکنند،
اینها میشه گفت ،از خودمردم هستند،بایک تفاوت
که بخاطر آگاهی شان یک قدم جلوترند،
آقای کیانیان ،،شاید اولین فردی ازمرکزگرایانی یود،
که درمورد خشک شدن دریاچه اورمیه ،درخواست کمپین داد،این فراخوان ایشان هیچ وقت ازیاد فعالین سیاسی تورک، حتی عرب وبلوچ پاک نخواهدشد.
بااینکه آقای عبدی یک روشنفکر سالم مسلمان و مرکزگرااست،
ولی حرکت آقای کیانیان ،
چندین قدم ازآقای عبدی جلوتراست،
درهمین گروه وسایت ایرانگلوبال ، حتی بندرت درمورد دریاچه خبری پخش شد،یامقاله ایی،فراخوانی توسط این همیشه حاضران
نوشته نشد،
بجزمنفی بافی ویا حاشیه سازی،
خیلی ازاین افراد،درفرانسه
ودر آلمان وانگلیس و غیر زندگی میکنند،
شاید بندرت درمورد حقوق مدنی وانسانی تحت ستم ،
روشنفکران فارس چیزی نوشته اند،
ولی درهمان فرانسه ،بااینکه
احزاب مختلفی ازفاشیست
ترین،
رادیکال ترین افراد دیده میشود،
که هدفشان سلطه بر ایران ومنطقه هستند،
یک کلمه ازاین احزاب سلطه گر نمی نویسند،
بلکه در راستای اعمال آنها برعلیه ایران ومنطقه حرکت
میکنند.
روحشان ،وجودشان با کودتا،
انقلاب ،آنارشیسم پیوندخورده است.
همه سیاسیون ایران ،وبخصوص مرکزگراها ،،چه داخلی وچه خارجی ،الان با
حضور

فعالین آزربايجان، وملل دیگر دراین انتخابات یکه خورده اند،
ما توانستیم، طوری حرکت کنیم ،که فردی مثل پزشکیان
وارد میدان آمد،
وحال از جناح های مختلف ،
وبخصوص مرکزگراها هم به
دست وپا افتاده اند،که بتوانند،ازاین خوان لقمه ایی برگیرند،
البته ما سختی های زیادی کشیدیم،
گروهی محاکمه شدیم،
هنوزهم دوستان همفکرما
درزندانها هستند،
ولی ازهمان زندان هم تفکر
وحرکت مارا پشتیبانی وحمایت میکنند.
وقتی حداقل از سی سال پیش می نوشتم ومی نویسم
که ما ایرانی سربلند،باسیستم فدرال باقوانین غیرمتمرکز لازم داریم ،دراین گروه هزاران توهین و انگ که شایسته
خودشان بود ،نثارم میکردند.
ولی الان همان کیانیان ،پزشکپور،عبدی،خاتمی
،ظریف،وو،،،حتی روحانی ،
برای اجرای تفکرمن وما که
بدترین توهین هاراشنیدم،
واردمیدان شده اند.
ما اینهارا میشناسیم،
شایدهم کفگیرشان ته دیگ خورده ویا بخاطر نیات شوم
واردشده اند.
نمیشه بیرونشان کرد.
وباید نتیجه رادید.
ما نیرویی لازم داریم،که تفکرشان دوستی خاله خرسی برای ایران ومردم ومنطقه نباشد،
الکی برای گردن کج شده مرضیه اسکویی، برای وطن
برای ایران اشک تمساح نریزند،
برای اینها اشک دروغین میریزند،ولی نتیجه کار وتفکر عقب مانده باستاگرایی خودبا عوامفریبی
پیش میبرند،عملا خیانت میکنند.
درکشور هایی زندگی میکنند،
که اگرقانون رانندگی آن کشور بجای قانون اساسی ایران بکارگرفته شود،
ایران بهشت روی زمین میشود،این افراد نمی دانم،
باچه رویی وارد گود سیاسی
شده ومیخواهند ،برای ما مهندسی حکومتی طرح کنند،
امیدوارم،نوشته من را بصورت زنجیری نکنید،
که خواننده خسته ازخواندن شود.
۳۱.۳.۱۴۰۳
ع‌.ب.تورک اوغلی

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: افشای دورنگی رضا پهلوی توسط…
دیدگاه:

افشای دورنگی رضا پهلوی توسط حسن اعتمادی در برنامه شهرام همایون و در بحث با خسرو فرهور. او میگوید عامل تفرقه در اپوزیسیون، خود رضا پهلوی و سلطنت طلبان هستند !
درود بر تحلیلگران توانای سیاسی در میان جمهوریخواهان ! علیه سلطنت طلبان .......... !

https://www.youtube.com/watch?v=k_o4gAXOTS8

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: آمریکا وغرب درخواب فرونرفته…
دیدگاه:

آمریکا وغرب درخواب فرونرفته اند. آنها در مرز رمانی با آواکسها مدام در حال مشاهده رفت و آمدهای ارتش روسیه هستند و اگر روزی پوتین دوانهگیش را عمل بگذارد غرب نیز بلافاصله جواب خواهد داد. ودر پایان نه تنها خودش و روسیه بلکه اروپا نیز خواهد سوخت.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: درود آقای مستشارشما بدرستی…
دیدگاه:

درود آقای مستشار
شما بدرستی تحلیل کرده اید!
در جریان دادگاهی شدن حمید نوری ، در واقع جمهوری اسلامی محاکمه شد که حمید نوری مجری قوانین متحجر اسلامی بود و اگر او سالهای دراز در زندان می بود که هیچ اثری نداشت چون رژیم بی حیثیت شده بود.
کامنت کامران از ایران بدستم رسیده است.

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: این جمله را ایرج مصداقی هزار…
دیدگاه:

این جمله را ایرج مصداقی هزار بار تکرار کرده. ایکاش به معاملات پشت پرده اشارع بشود .
……

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مناظزه
دیدگاه:

سالام
آیا توهین دردی را درمان میکند؟
تعدادی درتوهم زندگی میکنند.
آقای پزشکیان درایران زندگی میکند.ایشان درکشوری زندگی میکند .که شاه رابیرون کردند؛که دربست در
خدمت غرب بود.
آقای پزشکیان در کشوری کاندید شده که احزاب قدرتمندی همچون فداییان خلق ومجاهدین خلق وحزب
توده وجبهه ملی و جاما و مجاهدین انقلاب اسلامی و بهشتی و رجایی و وو...را باتمام قدرت ازکشور راندند.
باید مسایل را همه جانبه نگاه کرد.
این سایت الحمدالله سایتی است که اکسرا باسوادهستند.
نتوانستم س سه نقطه راپیدا کنم

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: آقای رامین؛ برنامه ساز رسانه…
دیدگاه:

آقای رامین؛ برنامه ساز رسانه ای اهل آبادان، ساکن سوئد، از زمان شاه میگوید که چلوکباب 15 ریال بود، ولی چریک و چروک، در منزای غذاخوری دانشگاهها، بشقاب ها را بسوی پلیس پرتاب میکردند و قاشق و چنگال ها را می ربودند !
یادش بخیر. ما درخانه نیازی به قاشق و چنگال نداشتیم بقول معلم کبیر: صمد بهرنگی.
https://www.youtube.com/watch?v=HedwPPjfZSk

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

چرا اپوزیسیون شاه توانست اشک شاه را در آورد ولی اپوزیسیون خمینی گريان است

تاریخ:
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

نبردی که مترادف با ایستادگی در شرایطی است که همه چیز علیه شماست

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: نيكروز اعظمي:
دیدگاه:

نيكروز اعظمي:

دو دادگاه در دو کشور اروپایی جنایت کاران را به خاطر ترور و شرکت در کُشتار محکوم کردند، نقض این محکومیت دست حکومت را برای چنین عملی شنیع باز می گذارد.

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: نیکروز جان ؛ ۱- داستان…
دیدگاه:

نیکروز جان ؛ ۱- داستان میکونس ، داستان ترور آشکار بود در حالی که مسافرت حمید نوری برای ترور نبود بلکه بخاطر شرکت او در اعدام های ۶۷ بود ۲-شرایط آن روز جهان و ایران با امروز کاملا متفاوت است

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: نیکروز اعظمی:
دیدگاه:

نیکروز اعظمی:

کار بد را باید گفت می خواهد از زبان گبر باشد یا نصارا . اروپائیان به جای سیاست مماشات باحکومتی که در خاک اروپا ترور و آدم ربایی می کند یا همین آزاد کردن یک جنایتکار، بهتر است همان سیاست را در پیش گیرند که پس از محکومیت مجرمانه سران حکومت در دادگاه میکونوس در پیش گرفته بودند و نتیجه داد. حکومت زبان زور می فهمد، مماشات، این حکومت را بیشتر غره می کند.

تاریخ:
نویسنده: کیانوش توکلی
عنوان دیدگاه: چند نکته مهم : یک روحیه…
دیدگاه:

چند نکته مهم :

یک روحیه تهاجمی در درون اپوزیسیون وجود دارد که با کشورهای غربی همچون بدهکار برخورد می کند ۲- این دست از اپوزیسیون نا کامی هایش را به گردن کشور های غربی می اندازد( غرب دارد با جمهوری اسلامی مماشات می کند) ۳- روابط بین اللمل بر اساس بده , بستان و قدرت تنظیم می شود۴- دستگیری حمید نوری فقط یک استثنا بوده است و یا بعبارت دیگر اپوزیسیون هوشمند ایرانی ؛ دولت سوئد را در مقابل کار انجام شده قرار داده بود ( حمید نوری قبلا به المان هم سفر کرده بود ولی اتفاقی نیافتاده بود ‌اگر ایرج مصداقی چنین شکایتی را در المان تنظیم می کرد ؛ امکان نداشت که حمید نوری در المان محاکمه شود)
۵- سیاست یعنی سازماندهی امکانات بر اساس قدرت ، تناسب قوا در جهان تغییر کرده است ، جبهه لیبرال - دموکراسی که شامل کلیه کشورهای غربی و دمکراتیک جهان است در مقابل جبهه دیکتاتوری ( چین ، روسیه ، جمهوری اسلامی و…..)مجبور به عقب نشینی شده است ؛ نمونه پیروزی طالبان ، تهاجم روسیه به اوکراین و همچنین حمله ۷ اکتبر حماس و حمله موشکی - پهپادی جمهوری اسلامی ۶- شکست منشور مهسا ضربه مرگباری به جنبش زن زندگی آزادی زد ۷- دولت دمکراتیک سوئد هم منافع ملی خودش دنبال می کند ۸- علی خامنه ای و پوتین از جنگ غزه بسود اهداف استراتژیک خود بهر برداری کرده اند ۹- موقعیت و قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی پس از جنگ غزه افزایش یافته است ۱۰- سخن آخر اینکه برنده واقعی محاکمه حمید نوری ، اپوزیسیون ایران بوده است چرا که در عرض سه سال بزرگ‌ترین کار زار تبلیغاتی علیه رژیم جنایتکار اسلامی فراهم شده بود و مردم ایران و جهان متوجه جنایتی که در سال 1367 بدست سران رژیم انجام گرفته بود؛ اگاه شده اند. تا اینجا من از دولت سوئد سپاسگزار م که چنین امکانی را در اختیار مخالفین نظام گذاشته بود .