رفتن به محتوای اصلی

شلیک نهایی مرکزگرایان بە تمامیت ارضی ایران
13.09.2012 - 13:32

 در کما رفتن جامعە ایران در بحرانی ترین فضای منطقەای و سکوت محافل سیاسی مرکزگرا  از جهات بسیاری قابل تامل است. عقب نشینی جنبش سبز از مطالبات حداقلی و مسالمت آمیزشان!!، اضمحلال جریانات چپ و مسخ شدن در گرایشات پان ایرانیستی و قرار گرفتن در زیر چتر جنبش سبز،  سردرگمی در قبال حوادث آتی ایران، اما جسور و متحد در مقابل  ملتهای تحت ستم  نشان از بازگشت ایران بە دوران قهقرا و در نتیجە مشروعیت بخشی به‌ جمهوری اسلامی می باشد.

سالهاست کە روشنفکران ایرانی گاها بە دامان شاە و گاها بە دامان شیخ غلطیدە اند و اینک بعد از سی سال از عمر حکومت اسلامی بار دگر روشنفکران و فعالان بظاهر چپ اندیش ایرانی در یک عقبگرد تاریخی دوران  جلال آل احمد را با غلظت بیشتری تداعی و تجربە می نمایند.  تناقضات فاحش تاریخی در این طیف بە اصطلاح روشنفکر در اینجا بیشتر خود را می نمایاند  کە در جایی قوام السطنە را بر مصدق ترجیح می دهند و آن جا نیز که‌ پای غرور و  پرستیژ به‌ اصطلاح ملی شان در میان باشد، مصدقی از آب در می آیند. در صحنە سیاسی خود را مدافع حقوق بشر و بهنگام برخورد با حقوق بشر دست بە دامان سلاطین صفوی می شوند و اعلام می دارند کە نظام متمرکز ایران را مدیون آنان می دانند و تبعیت از سلسلە صفویان را وظیفە خود می دانند.

 مرکزگرایان  کە تا دیروز داعیە فرهنگ و نژاد برتر داشتند و بە ''منشور کوروش کبیر'' می بالیدند در بزنگاه‌ تبلور حق طلبی ملت کورد چنان آشفتە حال شدەاند کە برای حفظ وضعیت موجود دست به‌ دامان اندیشه‌های نژاد پرستانه‌ شده‌اند و منکر حق رهایی انسان از زیر یوغ استبداد. گرایشات راستگرایانه پدید آمده‌ در آنان روحیات دینی و اسلامی را در وجودشان پرورش داده‌ و  فرهنگ مبارزاتیشان  را به‌ یکباره‌  محسور ادبیات برآمده‌ از محافظه‌کارترین لایه‌های گرایشات دینی جامعه‌ کرده‌ و  روزە سیاسی و بانگ اللە اکبر را جایگزین اعتصاب غذا و فریاد زندە باد آزادی نمودەاند. و صد البته‌ جمهوری اسلامی نیز بسیار روانشناسانه‌ از طریق محمود احمدی نژاد منشور کورش را در برابر دیدگانشان قرار داده‌، خون آریایی را در رگهایشان به‌ غلیان در آورده‌ و و آنان را به‌ ستایش از گذشته‌ء تاریخی مشترکشان وا می دارد. و اینچنین به‌ سادگی به‌ بازی گرفته‌ می شوند!

 

نقطە مقابل این بدعت سیاسی جریانات تمامیت خواە و استثمارگر،  ملتهای تحت ستم ایران ( آذری، بلوچ، عرب، تورکمن و کورد ) بە نسیم تغییر در خاورمیانە و سقوط برخی از دیکتاتوران منطقە چشم  امید دوختە و به‌ آرایش سیاسی خود همت می گمارند. ندای دمکراسی خواهی تابلوی این بخش از جامعه‌ی ایران است و  البتە باید گفت کە بلحاظ تاریخی  جریانات ملی در مناطق ملی همیشە مترقی تر از جریانات سراسری عمل نمودەاند و در واقع یکی از موانع گذر بە دموکراسی در ایران،  تحجراندیشی جریانات سراسری می باشد.  

 . " درویش خود داند چە در چانتە دارد"

اینکە چرا جریانات سراسری با مفاهیم واقعی آزادی و دموکراسی بیگانە ان خود جای بحث بسیار دارد. در این جا  ضرب المثل کوردی که‌ در ابتدای این پاراگراف آورده‌ شده‌ است شاید بتواند گوشه‌ای از حقیقت را نمایان کند. جریانات مرکزگرا و تمامیت خواە  خود خوب می دانند کە در صد سال اخیر چە بلایی  بر سر ملتهای تحت ستم آوردەاند و در صورت هر گونە  تزلزل و تعلل در تقابل با این ستم ممتد،  برای همیشە  قافیە را خواهند باخت.  آنچە از فرهنگ ایرانیان بدست آمدە این است کە انسان زیستن و آزاد زیستن و احترام بە حقوق دیگران مطرح نیست. بلکە آنچه‌ مطرح است ابرام بر ادمه‌ء استثمار دیگر ملل ساکن این جغرافیای کذایی تحت عنوان حفظ تمامیت ارضی می باشد.

برای شناخت بیشتر از فرهنگ سیاسی حاکم بر این بە اصطلاح روشنفکران و سیاستمدارن ایرانی تمامیت خواه‌ می توان بە دو نمونە واضح کە نە در دوران صفوی و نە در دوران پهلوی و نە در سی سال قبل، بلکە در چند ماە گذشتە در ایران اتفاق افتادە است. عمق بی تفاوتی و رفتار متناقض بە اصطلاح روشنفکران ایرانی  در این دوو مثال ذیل به‌ خوبی نمایان است.  

دکتر سعید مدنی  از کارشناسان مطرح امور اجتماعی ایران  همزمان با بازداشت آقای احسان هوشمند کارشناس دولتی و فارس پسند  و تحریف کننده‌ تاریخ ملت کورد دستگیر شد. فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی برای آزادی آقای هوشمند  تاریخنگار ( بخوان تاریک نگار ) کوردها چند تومار جمعی تنظیم و  خاضعانە خواستار آزادی ایشان گردیند و اعلام نمودند ایشان کسی است کە مرزهای ایران را نگە داشتەاست.!! اما آقای سعید مدنی کە جایگاە علمی و شان  اجتماعی ایشان بسیار بالاتر از آقای هوشمند بود  برای این عدە از آریاییهای  پاک نژاد اهمیتی نداشت.

 آقای دکتر سعید مدنی تاکنون در زندان ماندەاست و سرنوشت ایشان برای آریاییهای پاکنژاد مهم نیست. این تناقض در رفتار ایرانیان از کجا سرچشمە می گیرد و ماجرا از چە قرار است؟ ماجرا از این قرار بود کە آقای هوشمند تنها کسی بود کە بە ساز آنان می رقصید و  با نوشتەهای  دروغینش درصدد تخریب تاریخ ملی ملت کورد برمی آمد و این روش ایشان بە مذاق این دستە از روشنفکران خوش می آمد. اما بعداز آزادی آقای هوشمند این روشنفکران نژاد آریایی در مورد ادامە زندان دکتر مدنی سکوت نمودەاند کە این نشاندهندە بی اعتقادی آنان بە حقوق انسانها است.

مورد دیگر نامە آقای شریف صابر بمناسبت اولین سالگرد قتل پدرش بود کە نوشت: " نحوه کشته شدن پدر براى من از ابتدا واضح بود چرا که اولاً،او مخالف حکومت فعلى بود چه از نقطه نظر سیاسى و اقتصادى و چه از رویکرد مذهبى در عدم پذیرش اصل اساسىِ آن.ثانیاً،هر که هم قدرت را در دست دارد، براى بقاى خویش مخالفش را مى کشد.فرقى هم نمى کند حاکم، روحانىِ عادلِ متشّیع باشد،آریامهر باشد،روشنفکرِ دینى باشد و یا اصلاح طلب"

.بنظر من  اگرآقای شریف صابر شناختی از چپ ها و یا بقایای طرفداران مصدق داشت نام آنان را نیز در لیست انسان ستیزان قدرت طلب  قید می کرد. بباور بندە از میان آنهمە لایحە نویسان جبهە ملی و چپهای فسیل شده‌ آریایی نژاد و نگهبانان چارچوب مرزهای جغرافیایی ایران  برای یک لحظە هم کە بودە وجدانشان در برابر بلایی کە برسر این هموطنشان آمدە نلرزیدە است. چون کابوس حفظ  تمامیت ارضی ایران بە تمام تاروپودهای انسانی آنان آسیب رساندە است.   

برای من تردیدی باقی نماندە است  کە نویسندگان فارس زبان آریایی نژاد !  ذرەای  عرق ملی و وطن پرستی ندارند و داعیە وطن پرستی آنان شعاری بیش نیست. تنها دغدغە آنان  استثمار  ملل غیر فارس و چپاول و غارت ثروت ملی آنان است.  آنان بخوبی می دانند کە با ازدست دادن ثروت ملتهای غیر فارس قادر بە سیرکردن شکم خود نخواهند بود  و تنها راە برای استثمار ملل ادامە روش فعلیست و این نقطە اشتراک تمام جریانات مختلف سراسریست.

شاید بسیاری اینگونە بپندارند کە محتوای توافقنامە میان حزب دموکرات کوردستان ایران  و کومەلە باعث هجوم گستردە ی مرکزگرایان بودەاست،  اما این عدە با ترکیب مضحک و  قابل تاملی کە دارند  هر ازچند گاهی حضور خود را در پای همچون بیانیەهایی اعلام می دارند و اگر بیانیە نویسی نکنند  چیزی برای گفتن ندارند.  لازم بە یادآوریست همین تیپ افراد هر از چندگاهی علیە  حزب حیات آزاد کوردستان ( پژاک ) بە بهانە اعدام دادستان شهرستان خوی،  علیە حزب دموکرات کوردستان بە بهانە درخواست آنان از حضور ناظران بین المللی در کوردستان، و یا همین افراد علیە ملت عرب و بلوچ   بیانیە صادر می کنند.  و اینک در فضای  کساد سیاسی طیف اپوزسیون سراسری همین تیپ افراد توافقنامە کوملە و دموکرات را بهانە قرار دادەاند و ناجوانمردانه‌ فرزندان رشید ملت کورد تفنگچی و واقعیت ملت ما را تقلبی می انگارند،  این در حالیست کە دو حزب مذکور بیشترین انتقادها را بخاطر نزدیکی  با جریانات سراسری ایرانی از طرف جامعە کوردستان متحمل می شوند.

بیانییە اخیر از آن جهت  منفی تلقی می شود کە  اندک اعتمادی را کە میان ملیتهای ایران بود بر باد داد.  اما از جهت دیگر مثبت بود چون  نقاب از چهرە برخی افراد گمنام  کە در زیر لوای ادعاهای حقوق ملل طبق موازین بین المللی خود را پنهان نمودە بودند  برداشت.  

 حال سوال اینجاست کە کجاست شهامت قلم این عدە برای آزادی افراد با شرفی نظیر دکتر سعید مدنی؟ این دروغگویان تاریخ  برای آزادی احسان هوشمند چە نکردند؟ کجاست شهامت اینها نسبت بە رنج نامە شریف صابر؟ کجاست وجدان و شهامت این میهن پرستان کذایی در مقابل کشتار جوانان عرب و وکورد و بلوچ؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

هادی صوفی زادە

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.