رفتن به محتوای اصلی

چه فرقی بین انتقاد و دشمنی وجود دارد؟
27.12.2011 - 14:07

گردوست واقف است که برما چه می رود     باک ازجفای دشمن و جور رقیب نیست 

یعنی کمترین فرقی بین دشمن و رقیب گذاشته شده. درشعر فوق می بینیم که از جفای دشمن و جور رقیب حرف زده می شود. یعنی همان اندازه دشمن برای انسان جفا ساز است، بهمان اندازه نیز رقیب جور و ستم روا می دارد. مسطوره کردستانی حتا رقیب را دیو سیرت یعنی بد تر از دشمن می داند و می گوید:

رقیب دیو سیرت را به بزم خویش جا دادی      به یارپاک طینت ظلمها کردی چه بد کردی

من در مقاله پیش این مسئله را روشن کردم که رقابت تقریبا هم زاد انسان باید باشد و بوجود آورنده مسابقه ای درامور بیشتر داشتن مال و بهتر و آسان تر کسب کردن آن است که این نکته در میان عوام به دشمنی نزدیک می شود. آن گونه که ذکرش رفت، رقابت در رژیمهای سرمایه داری، بشدت رواج داده می شود. در آن مقاله ذکر کردم "اکثر خصومتها و دشمنی ها دراثر رقابت مال و ثروت غیر قانونی و بیشتر داشتن، بوجود می آیند. در واقع انسان به حق خویش قانع نیست و می خواهد همه نعمات مادی و معنوی را به آسانی تصاحب شود. این است که درچنین رژیمها وسیستمهای هار، رقابت به دشمنی بدل می شود". در اشعار فوق نیز به نظر سعدی ومستوره کردستانی رقیب برابر دشمن است. در صورتی که رقیب را نبایدخصم به آن مفهوم قرون وسطائی دانست که به آن اشاره کردیم. همچنین باید یک فرق قایل شدبین دشمنی وانتقاد که مـتأسفانه درزمینه های سیاسی حتا درمیان برخی ازمبارزان و فعالان سیاسی نیز جا افتاده که هر کسی انتقاد کند، بنا به آن کلیشه عادتی دشمن بحساب خواهد آمد و این نقطه ضعف برخی از ما خاورزمینی ها است. در هر صورت، چه خوب گفته است شاعر گرانمایه ما مولوی شیرین سخن در مورد فرق گذاشتن و قیاس و سنجش تعریفها:

کاین چو داوداست و آن دیگر صداست        از مقلد تا محقق فرقهاست

پس بین انتقاد و دشمنی که بنا به عادت و بزعم گذشتگان نیز یکی بوده، بایستی فرقها باشد وآن را به درستی می توان با مقلد و محقق مقایسه کرد که ازآسمان تا زمین فاصله دارند. بقول سعدی:  از مقامت تأثر یا آنچنان       کز ثریا تا ثری فرقست و بین

اما متأسفانه آنگونه که اشاره شد، درفرهنگ ما خاورزمینیها به قول ناصر خسرو قبادیانی:

فرقی نکند میان نیک و بد       مستی نشناسد او زهوشیاری

یعنی ماهمه چیزرا بدون تفکیک ازهم، یکی می دانیم و این مشکل ما وکل جامعه بشری و بویژ جوامع خاورزمینی است. بجاست که انسان مست کمترین فرقی بین خود و انسان هوشیار بگذارد. پس همان اندازه یک مست این فرق را تشخیص نمی دهد، ماهم توانائی نداریم قبل ازفهم تعریفها، این مشکل را ازسرراه برداریم. اکنون باید پرسیده شود که قصد از نگارش این نوع مطالب چیست؟ پاسخ بنده آن است: متأسفانه ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به دلیل حاکمیت دین وبویژه دین اسلام شیعه، عوام فریبی ازهمه کشورها درجهان بیشتر رواج دارد و انسان برای جلوگیری ازاین عوام فریبی نیاز مبرم به روشنگری ممتد دارد. انسان این تحول را در میان خوانندگان ارجمند، با تیز بینی تشخیص می دهد. اما هنوز کافی نیست و ما باید بکوشیم بر تعداد علاقمندان به مسایل اجتماعی بیافزائیم. لایق ذکر است که این نکته به طرقی متفاوت از آرزوهای نگارنده نیز بوده است. لذا از چند سال پیش داستانهای "چه حقیقت تلخی" را آغاز نموده و نامه هائی از علاقمندان نیز، در تأیید بر محتوای داستانها و مفید بودن آنها نیز دریافت کرده است که تأکید می شده، این داستانها ادامه داشته باشند و نگارنده با وصف کار و مشغله فراوان هنوزهم گاه گداری در آن باره قلم می زند و تاکنون بیش از 20 داستان نگاشته شده که اکثر آنها در روزنامه های اینترنتی درج گردیده اند. نا گفته نماند، ده داستان اول آن در ونکوور کانادا بصورت کتاب نیز در آمده و تا کنون به چاپ دوم رسیده است. اکنون پس از انتشار دو مقاله اخیر که در زیر به آنها اشاره خواهد شد، مانند داستانهای "چه حقیقت تلخی"، برای نگارنده نامه های فراوانی آمده است، مبنی بر این که در ادامه آن دو مقاله، "کینه ورزی و انتقامجوئی" و "دشمن کیست ودشمنی چیست"؟ مطالبی نگاشته شود. در واقع این مایه خوشحالی است و نوعی تشویق برای کوشش در پیشبرد دانش عمومی. لذا بنا به این استقبال و بویژه از طرف جوانان داخل مملکت، تصمیم بر آن شد که به صورت سلسله مقالاتی، به نگارش این نوع مطالب ادامه داده شود. به نظر من و با تجربیات کسب شده، باید نگارش این موضوعات را از داستان های چه حقیقت تلخی ضروری تر دانست. علاوه بر این، بعداز سالها کار تحقیقی در امور اجتماعی آن گونه نتیجه شده است که یکی ازدگر دلایل مهم برای نبودن اتحاد بین نیروهای خواهان دمکراسی و آزادی، کم توجهی به حرفهای هم و یا اصلا درک نکردن درست یک دیگر است و این خود از فهم عادتی واژه ها، یعنی دشمنی دانستن انتقاد و رقیب، ناشی می شود. بعلاوه نبود و ممنوعیت امکانات، برای فراگیری پاسخ گوئی به پرسشهای زندگی سیاسی و اجتماعی به شیوه های گونا گون، فاکتور دیگریست که باید مورد توجه قرار گیرد. بهمین دلایل و خواست مبرم علاقمندان، دراینجا سعی شده و می شود، سومین پرسش که یکی از مقولات بس مهم اجتماعی وموضوع این مقاله است، بیشتر بررسی گردد. آرزو دارم قادر باشیم دراین راه بس مهم گام هائی مثبت برداریم و سعی شود، بجای ایرادهای بی مورد، به هم کمک رسانیم. طبیعی است که برخی ها آگاهانه نمی خواهند، چنین کاری در راه بهبود فرهنگ دیالوگ درجامعه انجام گیرد و به عناوین گونا گون چوب لای چرخ می گذارند. حالا اگر از بد جنسی نباشد، بدون شک از نا آگاهی مطلق است. لذا حساب اینها جدا است و کاری جز روشنگری هم نمی شود کرد. اما خوانندگانی هستند که احتمالا بنا به تربیت نا مناسبی که داشته اند و یا نا خودآگاه، فقط می خواهند چیزی گفته باشند و بی جهت نظری بدهند و ایراد های بیمورد بگیرند، آن هم بی نام و نشان و اغلب بدون ربطی به موضوع. البته درسایتهای اینتر نتی، از جمله روشنگری، بیانی، ایران گلوبال، عصر نو و غیره، ازطرف سر دبیران محترم، صفحه ویژه ای برای عزیزان کامنت نویس نیز بازکرده و دست خوانندگان عزیز را آزاد گذاشته اند که همه می توانند نظرات خودرا در آن بنویسند. با تأسف باید گفت که گاهی برخی از این صفحه ها مورد سوء استفاده و نکته پرانی قرار می گیرد. خوب این هم بهای آزادی است و باید پرداخت شود. درهرصورت این نکات خود لایق ستایش است، اما متأسفانه همانطور که در پیش اشاره شد، بسیاری از کامنتها به موضوع کمتر ربطی دارند. در این میان تعداد اندکی از خوانندگان عزیز و آن هم بنا به عادت، فقط برای ایراد گیری و نکته پرانی که "ما، بی نام و نشان ها نیز موجودیم"، چیزهائی بی محتوا، کم مایه و اغلب غیرمنطقی و مضر می نویسند. بنده نوشتن این چنین نظراتی را یک نوع مرض وانبار شدن عقده هائی دردل این صاحبان قلم که به بهانه هائی می خواهند آن را بیرون بریزند، ارزیابی می کنم واین را یک نوع خود آزاری و مردم آزاری می نامم. بنا بر این، کم مورد توجه قرار می گیرند. یا اصلا بی پاسخ گذاشته می شوند. درهرصورت، اگر واقعا انسان به مسائل علاقمند باشد، باید حد اقل در ترویج نکات درست در فرهنگ جامعه خویش بکوشد، و در بهبود بخشیدن به آن فرهنگ ایرادات و انتقادات منطقی خود را با نام و نشان خویش بنویسد. مانند خیلی از ای میلهائی که من بعد از هر مقاله ای، به آدرس خود دریافت می کنم و بسیاری چیزهارا از آن ها یاد می گیرم. پس اکثر خوانندگان محترم، مانند این اندک عزیزان هم میهن، مردم آزار نیستند و نیز نمی خواهند به دلایلی (رفت وآمد به میهن) نامشان درروزنامه ها درج شود و علاقه ای هم ندارند بدون نام و نشان اظهار نظر بکنند که احتمالا برخی ازادعاها درست هم نباشد. بنا بر این صادقانه برای نگارنده نوشته اند و می نویسند وانتقاد خودرا نیز مطرح می کنند. اگر انتقاد بجا باشد، که نگارنده با احترام و عذر خواهی برای منتقد می نویسد و درمطالب بعدی نیز خودرا تصحیح می کند و اگر بجا نباشد باز هم با عفت قلم و استدلال درست از جانب نگارنده برای انتقاد کننده نوشته می شود و ارسال می گردد. ما نمونه های زیادی داریم که اگر پرسش نشود لزومی نیست همه را در اینجا تکرار کنیم. اما اگر پرسش شود آنهم با نام و نشان با کمال میل نظرات حتما ارسال خواهند شد. در واقع این را می توان یک تبادل نظر سالم و آموزنده دانست و از آن بدون شک، بهره معنوی گرفته می شود.

اکنون نکاتی دیگر دررابطه با چه فرقی بین انتقاد و دشمنی وجود دارد؟ بیان می کنیم. شعرا و پند دهندگان درگذشته بدرستی برای زمان خود، این فرق را درلابلای اشعارشان توضیح داده اند که من چند نمونه از آنهارا در اوایل مطلب بیان داشته ام و آنهائی که انتقاد و دشمنی را یکی دانسته اند با کامنتی کوتاه نقد کرده ام. در واقع امروزه اکثر ماها آنگونه عادت کرده و تربیت شده ایم، که اگر کسی بامنطق دربرابر ما ایستادگی کند و ازما انتقاد نماید همان گونه که در پیش گفته شد، اورا دشمن می نامیم واین مطلقا درست نیست. زیرا قصد از انتقاد تصحیح ادعائی است که در مورد هر مسایلی طرح می شود و انتقاد کننده فهمیده هیچ قصد دشمنی بدان مفهوم را با کسی ندارد و قلبا هم نمی خواهد انتقادرا به دشمنی تعبیر کنند وخصومتی بوجود آید. هرانسانی حق دارد در ملاء عام ایراد را مطرح کند و یا از بیانات اجتماعی فرد ادعا کننده انتقاد را شفاها یا کتبا بخودش ارائه دهد. این کار اغلب به دلایلی انجام نمی گیرد. یکی از این دلایل ترس از آن است که ادعا کننده در صدد انتقام بر آید! این را باید به انتقاد کننده حق داد، زیرا ما به طور کلی عادت کرده و یاد گرفته ایم که انتقاد را برابر "دشمنی" بدانیم و بنا به این تئوری از دشمنان باید انتقام گرفت! و هیچ فکر نمی کنیم که ما انتقاد را برای بهبود بخشیدن به وضع جامعه از فردی، حزبی یاسازمانی می کنیم و نه به قصد یک دشمنی کور! چون می دانیم هر فرد یا ارگانی که نظر و برنامه ای درباره کل جامعه دارد و آن راعلنا بیان می کند و یا به اذهان عمومی می رساند، طبیعی است که این نکات درسر نوشت و آینده جامعه دخیل است و اعضای صاحب نظرجامعه برای بهبود آن باید اظهارعقیده بکنند. معمولا این یاد آوری را به صورت انتقاد بیان می دارند. نکته حساس اینجاست که تاکنون افکار برخی ازما به دور این محور می چرخیده که اگر کسی از ما ایراد بگیرد، مخالف ما است و چون مخالف است، پس دشمن است و اگر اظهار نظرش درست هم باشد، باید در مقابل چنان اظهار نظری ایستاد! یک مثال؛ اگر بنده نوعی از یک رهبر سازمان سیاسی در زمینه خاصی صادقانه انتقاد دوستانه کرده ام، بعد از مدتی متوجه می شدم که آن رهبر حزب سیاسی، ارتباط او با من مانند سابق نمانده و بسردی گرائیده است. اغلب اتفاق افتاده که اگر فقط دراین زمینه آنهم دوستانه پرسشی مطرح شود، دیگر بدرجه دشمنی خود باآن رهبر سیاسی، بمراتب افزوده ای! مسئله، دیگر غیر قابل بخشش است و تو نوعی دیگر به دشمن تبدیل شده ای!! داستان افراطی، سیاه یا سفید، اگر با من نیستی، پس ضد منی! کاملا درباره انسان اجراء می شود. اگر روراست این مسئله را باز دوستانه مطرح کنید و پرسیده شود چرا؟ پاسخ  صددرصد به ظاهر حفظ دوستی است و کمترین شهامت را نشان می دهیم بدون کینه واقعیت را بیان کنیم. این یک مشکل بزرگ در جامعه است که اغلب از آن سوء استفاده می شود. آرزو دارم در این زمینه بیشتر مایه گذاشته شود و درجه باصطلاح این دشمنی پائین آید و دیگر کسی انتقاد را به دشمنی نگیرد.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 27. 12. 2011                          دکتر گلمراد  مرادی

g-moradi@t-online.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.