وحيد اصغری که از سوی دادگاه انقلاب به اتهام راه اندازی سايت هايی با محتوای پورنوگرافيک به اعدام محکوم شده است در سال ۸۷ همزمان با بازداشت جمعی از فعالين سايبری در يک پروژه امنيتی از سوی اطلاعات سپاه بازداشت شده بود. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضی صلواتی برای ديگر متهم اين پرونده به نام سعيد ملکپور نيز که تحت عنوان پروندهٔ مضلين محاکمه شدند، حکم اعدام صادر کرده بود و همچنين ديگر متهم اين پرونده، حسن سيسختی را به حبس ابد محکوم نموده است.
نامبردگان هماکنون در زندان اوين بهسر ميبرند. در زير متن کامل دو نامه از وحيد اصغری به دادسرای نظامی و قاضی پروندهاش که در اختيار خبرگزاری هرانا قرارگرفته است و برای اولين بار منتشر ميشود را ميخوانيد: اعلام شکايت از سپاه پاسداران بدليل ارتکاب جرايم عليه بشريت و نقض تمام حقوق متهمان به دادسرای نظامی تهران: نظر به اينکه وقوع اعمال شکنجههای فرا قانونی و غير شرعی به اسم دفاع از رهبری و قانون اساسی رو بنده مسلم است و خواندهٔ دعوی اخيرا با قصد سوء استفاده شروع به اخلال در حقوق واگذاری به اينجانب نموده است و نظر به اينکه توجه مقام عالی را تعدد جرايم ارتکابی متشکی عنه جلب مينمايم. بخاطر همين در کتاب "شرح شکنجهها" در دويست صفحه موارد نقض حقوق قانوني، انسانی و شرعی متهم بند دو الف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (بنده) نوشته و ارائه شده است و خسارات عظيم روحی و روانی و خانوادگی و جسمی و بدنی به من از اين طريق که دانشجو و مؤلف و مدير عامل چندين شرکت و خبرگزاری بوده و ناشر قران مجيد هم هستم، وارد گشته است و همگی قابل اثبات در صورت اعزام بنده به پزشکی قانونی ميباشد (و همينطور مطالعهٔ گزارشات و نظريههای دکترهای متخصص بهداری اوين و پزشکی قانونی که از قبل موجود ميباشد).
مستنداً به مواد ۳۹-تبصرهٔ ماده ۵۹-۱۲۹-۱۳۱-۱۹۰-۱۹۶-۲۰۵-۲۱ قانون آيين دادرسی کيفری و مواد۲۰-۲۲-۲۳-۳۳-۳۴-۳۷-۳۸-۳۹-۱۶۹-۱۷۳ قانون اساسی که حقوق شهروندان را تضمين ميکند و مواد ۱۲۴-۱۴۱-۱۴۳ تا ۱۴۶-۱۵۱-۱۵۳-۲۷۱-۲۷۷-۴۴۶-۵۱۳-۵۱۴-۵۷۰-۵۷۴-۵۷۶-۵۷۸-۵۷۹-۵۸۰-۵۸۲-۵۸۴-۵۸۷-۵۹۷-تا ۵۹۹-و ۶۰۸-۶۱۷-۶۲۸-۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی و تمامی مواد نقض شدهٔ قانون احترام به آزاديهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی و قانون منع شکنجه (تمامی مصوب مجلس) صدور حکم مبتنی بر تعقيب، مجازات و در نهايت محکوميت اعمالگران، جنايت عليه بشريت و شکنجه و سوء رفتار شديد و رفتار خشن و جبران ضرر و زيان مادی و معنوی با احتساب جميع خسارات قانونی از محضر عالی استدعا ميشود، مدارک و مستندات و دلائل و ضمائم به شرح ذيل تقديم ميشود: ۱-کتاب شرح شکنجهها ۲-عند اللزوم تحقيق و معاينه محلی ۳-عند اللزوم جلب نظر کارشناسی ۴-عنداللزوم اعزام شاکی به پزشکی قانونی جهت اخذ گواهيها و نظريههای شکنجه و آزار جسمی و روانی ۵-پروندهٔ پزشکی اينجانب در بهداری زندان اوين ۶-استشهاديهای با امضای کسانی که از ماوقع مطلع هستند ۷-شهادت شهود (شهود به دادگاه معرفی ميشوند تا در صورت لزوم به دادگاه فراخوانده شوند) ۸- رای دادگاه و دادنامهای که از سوی قاضی پرونده برای پروندهٔ سياسيای که بخاطرش ماهها شکنجه شدهام صادر شده است ۸۹/۰۵/۰۲ موضوع درخواست: بذل توجه به لايحهٔ دفاعيه و سوابق اينجانب و تاثير دادن آنها برای صدور حکم نهايی و رد اتهامات واهی به: رئيس محترم شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب، جناب آقای صلواتی با توجه به هشتصدوهشتاد و هشتمين روز بازداشت بنده و با رسيدن مدت بازداشت موقتم به ۹۰۰ روز در تاريخ ۳۰ آبانماه ۸۹ متذکر ميگردم: ۱-من ناشر قرآن به زبان انگليسی در آمريکای شمالی و محيط اينترنت بودهام. ۲-من ناشر آثار شاملو در قالب دی وی دی بصورت چند رسانهای هستم. ۳-بنده مؤلف يک کتاب روانشناسی و يک کتاب جامعهشناسی به زبان انگليسی هستم. ۴-بنده مؤلف کتاب کودک (آموزش زبان انگليسی با استفاده از تصاوير) هستم. ۵-بنده مهندس کامپيوتر و دانشجوی رشتهٔ مد و طراحی لباس هستم (يک دانشگاه آمريکايی بين المللی). ۶-بنده کارمند شرکت گوگل (کارشناس رسانه) و کارمند خانهٔ مد در خارج از کشور بودهام. ۷-بنده عضو اتاق بازرگانی تبريز و دارنده کتاب کارت بازرگانی شرکت صادرات و واردات در تهران هستم. ۸-بنده سابقهٔ ۶ سال تعامل با دانشگاههای خارجی دارم و سابقهٔ اخذ و جذب بورسيهٔ رشته روزنامه نگاری برای دانشجويان ايرانی را دارم. ۹-حامی رسانهای و تبليغی يونيسف و اينترپل در محيط سايبری و رسانهای بودهام و از اين نهادهای بين المللی تقدير نامه دارم. ۱۰-يک شرکت بسط فناوری اطلاعات، يک شرکت خدمات مشاوره بيمه در آمريکا و يک شرکت تجارت الکترونيک در آمريکا به مدير عاملی خودم دارم. ۱۱-سابقهٔ توليد نرم افزارهايی چون نرم افزار تجاري، اداري، قضايی و هزاران نمونه، نامه دسته بندی شده را دارم (نمونه فرمها-نامهها و قرار دادها). ۱۲- سابقهٔ توليد محتوای ملی همچون سايت "مشاهير ايرانی همراه با معرفی آنها با عکس و تفصيلات" به زبانهای انگليسی و فارسی را دارم. ۱۳- "لينکستان جامع رسانه" را توليد و عرضه کردهام (در محيط اينترنت که آدرس سايت و ايميل و شماره تلفن و آدرس تمام راديو تلويزيون و نشريات دنيا را ارائه ميدهد. ۱۴-سابقهٔ حمايت از مؤسسات مربوط به کودکان و سابقه انتشار بين المللی سی ديهای ترانههای شادمانه کودکان را دارم. ۱۵-سابقهٔ عضويت در سازمان هلال احمر جهانی و گذراندن دورهٔ آموزش آنها، سابقه انتشار کتاب زرد مشاغل آمريکا و ايران و... را دارم. لذا با توجه دادن دادگاه محترم به اينگونه سوابق و با خواندن لايحهٔ دفاعيه تقديمي، حقيقت نداشتن اتهامات واهی روشن ميگردد. http://www.hra-news.org/685/1389-01-27-05-27-21/1… هرانا؛ شرح شکنجه های سپاه پاسداران در شکواييه قربانيان سه شنبه 24 فروردين 1389 ساعت 20:08 | خبرگزاری هرانا - آنچه که درپی ميآيد شکواييه رسمی تعدادی از قربانيان سپاه پاسداران در سناريويی به نام گرداب يا مضلين است.
اين شکواييه که به مراجع رسمی و قانونی کشور نوشته شده است و خبرگزاری هرانا (ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران) به نسخههای اصلی آن دست پيدا کرده است، به عنوان سندی مهم در خصوص شکنجه و سناريو سازی برای بازداشت شد گان توسط نيروهای امنيتی محسوب ميشود. لازم به ذکر است مشابه اين سناريو در حال حاضر در مورد دهها تن از فعالان حقوق بشر در بند۲ الف سپاه پاسداران مستقر در زندان اوين نيز جاری است که بررسی مستندات ذيل ميتواند به روشن شدن افکار عمومی در خصوص وضعيت بحرانی زندانيان ديگر نيز موثر باشد.
اين سند توسط سه تن از متهمين پرونده به نامهای سعيد ملکپور، شهروز وزيري، وحيد اصغری به امضا رسيده است. متن نامه بدين شرح است: ارائهٔ گزارش شکنجه وحشيانه من و بياعتبار دانستن اعترافات و بازجوييها و تحقيقات پرونده «شکواييه» به قاضی محترم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی جناب آقای صلواتی رونوشت به دادسرای نظامی تهران اينجانب که مدت بيش از ۲۲ ماه است که به عنوان متهم در بازداشت موقت بسر ميبرم و اين مدت بازداشت را که با شکنجههای جسمی و روحی و روانی ددمنشانه وحشتناک متعدد طويل المدت همراه بود و اثار عواقب بدی روی بنده داشت را با نوع موارد اتهامی تخصيص داده شد به بنده متناسب و همگون نميدانم و خواستار توجه به موارد زير هستم: طی پرونده سازی و جرم سازی برای بنده پروژه بزرگ نمائی اتهامات در جهت اغفال دادگاه و قاضی توسط بازجويان پرونده دنبال شد که موجب اظهار شخص بنده که خاطی نيستم گرديد و حالات سالم روحی و روانی بنده را عميقا تغيير داد (طبق گواهی پزشکی قانونی و روانپزشک بهداری اوين) بازجويان مسبب تغيير حالات و جا به جايی و شکستگی جمجمه سر، دماغ و مهره پشت کمر و گردن من و خونريزی بينی داخلی سطحی و خونريزی لثه و دست و پای بنده شد و ضربههای مغزی ايجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم و شيلنگ و ضربههای سنگين دست به سر و مغز و گوشها و صورت بيدفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونريزی لثه و دست و پای بنده زدند و ضربههای مغزی و ايجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعتها در طول شب و روز ادامه داشت و برای همه به کار ميرفت و خودم در صحنه حاضر بودم که ديگران را آزار و اذيت ميکردند بازجويان و کارشناسان خودسر قوه قضائيه و سپاهيان پدافند سايبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر آن تنبيههای بدون حکم قانونی و غير شرعي، فحشهای رکيک و توهينهای ناموسی و جنسی به من و خانوادهام و حتی خانواده خودشان و خدا و پيغمبر (العياذبالله) و رهبر و غيره پشت سر هم ميدادند در حالی که شخصيت و شعور و موقعيت اجتماعی من بالا و محترم است و اتهامات وارده را قبول ندارم زيرا بازجويان با جعل و تزوير در عنصر معنوی جرم و دست کاری درسيات علمی و اهداف من در راه اندازی و اداره سايتها توسط عناصر تلقين نيات و اهداف بدو وعده آزادی تبرئه و يا با زور و اجبار و اکراه و شکنجه باعث تحريف و دستبرد در نيات بنده شدند. اگر مرا به پزشکی قانونی اعزام کنيد، گواهی پزشکی قانونی را برای اثبات صدق گفتارم ارائه مينمايم و بازجويان و مسئولان شکنجه گر در دادگاه حاضر شوند {...} ابراز کنند خودشان که شکنجهها را مرتکب نشدند اگر انکار کردند و خدا دروغگوان را دوست ندارد آنها ماهها شبانه مرا به طور غير قانونی از اوين تحويل گرفته و به شکنجهگاه مخفی سپاه به اسم رمز «شرکت» که در مکان مجهول قرار دارد و فرا قانونی عمل ميکند با چشم بند و دست بند ميبردند و به خاطر هدفشان که ايجاد انحراف و سوء استفاده}...} از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاريک با حيوانات موزی و سياه چال و وان حمام (همراه با دست بند و پا بند) و کيسههای هوا خفه کننده و زد هوا و اکسيژن روی سر و روی من انداختند (دقيقا عين کيسههای مخصوص گوانتانامو و ابوغريب) و مرا شديدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پائين آويزان کردند با طناب و دستبند و شلاق و سيلی ميزدند. متناوباً تا غير حقيقت و غير واقع بود و خواست آنها بود را بنويسم و امضا کنم و در مقابل دوربين همکاران سانسور چيشان (صدا و سيما) اعترافات بزرگ و دروغين بکنم (که به طور غير قانونی در برنامه شوک برنامه ويژه سپاه شبکه يک و اخبار ۲۰: ۳۰ و سايت غير قانونی گرداب متعلق به سپاه پخش و توزيع شد بدون اجازه از ما و دادگاه در حالی که من محکوم نيستم و متهم و اتهامات را که ساخته و پرداخته پرورده خودشان است را قبول ندارم و دادگاه هم حکمی نداده است مبنی بر اينکه من مجرمم!). آنها با نشان دادن چسب قطرهای بزرگ و تيزی و ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زير گلويم و روی رگ دستم و تهديد به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه ميخواستند را تلقين ميکردند وبا وعده و اجبار از من اعتراف غير واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبهٔ ويدئويی جعلی بارها گرفتند. اثبات مستند وقايع ذکر شده توسط گواهی و اعلام شکايت خودم و امضا و اثر انگشت شاهدان و متهمين ديگر هم بندی که خود نيز توسط آزار و اذيت اين تيم بازجويی و شکنجه قرار گرفتند، صورت ميپذيرد. بنده توان ارائه مشروح گزارش وقايع شکنجهٔ چند ساعته و چندين ماهه را دارم و بدين وسيله با اعلام گواهی عدم رعايت و اجرای قوانين اساسي، آ. د. ک. ب. ق حفظ حقوق شهروندی و آيين نامهٔ سازمان زندانها (مواد آن مستندات موجود است)
از قاضی تحقيق «قاسمزاده» بازپرس ويژهٔ امنيت و بازپرس همکار و دستور دهندهٔ شکنجه گران «محمد محمدی موسوی» و بازجويان شکنجه گر و ساير افراد و دخيل ديگر شکايت و تظلم خواهی ميکنم و تمامی اعترافات و اثر انگشت ذيل آنان را فاقد اعتبار و وجاهت قانونی ميدانم و بر عليه افراد ذکر شده اعلام جرم مينمايم. نزد خدا و قانون خدا آنها «دروغ واهی» دشنام و اتهام {...} و زنا و دزدی و جاسوسی و غيره به بنده نسبت دادند. به اختيار خودشان که بايد توسط مراجع صالحه پيگيری شده و مجازات گردند و چون در پروندهٔ اينجانب دست برده شده است درخواست کارشناس رسمی دادگستری ميکنم. گواهی ميشود که تمام جرايم موضوع قانون «منع شکنجه» مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۱ توسط بازجويان و مسئولان قضايی روی من و شاهدان نيز اتفاق افتاده است: ۱. اينجانب سعيد ملکپور فرزند حسين راجع به رفتار بازجوها، شکنجه، حبسهای طويل المدت انفرادی بدون ملاقات و تلفن، گرفتن اعتراف و اقرار تحت فشار روحی و روانی و طبق ديکتهٔ بازجويان و هم چنين تهديد خود و خانواده، ضرب و شتم، فحاشی و توهين که از مورخ ۱۳ مهرماه ۱۳۸۷ شروع و تا ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ ادامه داشته حاضر به ادای شهادت در دادگاه محترم ميباشم. با احترام سعيد ملکپور ۲۴/۱۲/۱۳۸۸ ۲. بنده شهروز وزيری فرزند مظاهر در خصوص شکنجهٔ روحی و روانی و جسمی و حبس طويل المدت انفرادی و توهين و فحش و ضرب و جرح توسط بازجويان سپاه و گرفتن اقرار زوری و ديکته شده و عدم تماس قانونی با خانواده و نداشتن وکيل از تاريخ ۲۴/۱۲/۱۳۸۷ تا ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ حاضر به شهادت در دادگاه محترم ميباشم. شهروز وزيری ۱۶/۱۲/۱۳۸۸ دربارهٔ موارد اتهامی از قبيل راه اندازی سايتهای غير دينی و غيره نکتهٔ مهم اين است که در راستای قوانين و مجاری جريان آزاد اطلاعات در محيط اينترنت بنده اقدام به اختصاص فضا و دامنه به فعالان حقوق بشري، زندانيان سياسی و دانشجويان دستگير شده که زير شکنجه بودند از قبيل احمد باطبي، فعالان حقوق زنان و وبلاگهای نظير زهرا. اچ. بی. دات. کام و پناهندههای اجتماعی و سياسی مقيم خارج از ايران نمودم و سايت آنان را مديريت و پشتيبانی فنی و مالی مينمودم که خلاف قوانين الهی که متضمن رعايت حقوق بشر و افراد است نبوده است و هرآنچه را از نوشته و محتويات درون سايتهای ايشان بود با مسئوليت خود ايشان است نه بنده و ايراد جرم براندازی نرم و جنگ سايبری به بنده که يک اتهام سياسی است موجب ميشود تا من الزاما با حضور هيات منصفه محاکمه شوم. اگر قوانين بخواهد برای اولين بار در مورد من اجرا شود من خودم هيچ توليد و تهيهای نداشتم از آن اوايل ورود به اينترنت تا به حال هيچ نوشته و مطلبی از خود ارائه نکردم و فقط حمايت کنندهٔ سايتهايی بودم که ضد نظام و ضد انقلاب و ضد دين شناخته شدهاند. جزئيات اتهامات من چنين است:
مديريت سايت احمد باطبی � ارتباط با گروهکهای ضد انقلاب هم چون کومله و عامل فراری دادن احمد باطبی از مسببان ۱۸ تير ۷۸ در نتيجهٔ اين ارتباطات و شناخت، اخذ ماهيانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار از کنسولگريهای آمريکا در راستای جنگ نرم عليه نظام مقدس ج. ا. ا، جاسوسی برای سی آيای و منافقين و ارتباط مستقيم با منافقين تبليغ استخدام کارمند برای سازمان در سايتهای خود، ارتباط و همکاری و ساپورت مالی و خط دهی به سايتهای عليرضا نوريزاده و سلطنت طلبان ديگر، سايت گويا نيوز و شرکت آمريکايی و ضد دين ايران گويا، ارائه پيشنهاد همکاری و ساپورتهای فنی و مالی و تبليغی گروهها و سازمانها و نشريات حقوق بشری از قبيل سازمان ديدهبان حقوق بشر و نشريه لوموند فارسی و سايت تبليغاتی عليه نظام mitras. org و غيره ادارهٔ شرکتهای مختلف در آمريکا و بهره برداری از آنها در راستای جنگ نرم عليه نظام ج. ا. ا و... اينها در حاليست که دارند بنده را با قانون سمعی و بصری (قانون صدا و سيما و سينما!) در دادگاه انقلاب! و قاضی که تخصصش رسيدگی به جرايم رايانهای نيست! محاکمه ميکنند و پيشاپيش با پرونده سازيها و بزرگ نماييهای خود طبق آيهٔ ۳۳۰ سورهٔ مائده درخواست اعدام نيز کردهاند در کيفر خواست!! بنده بايد در دادگاه جرايم رايانهای با قانون جرايم رايانهای توسط قاضی جرايم رايانهای و کارشناس فنی قوهٔ قضائيه محاکمه شوم و اين حق من است. بنده اعترافات زير شکنجه و آزار خود را فاقد وجاهت قانونی و شرعی ميدانم تماما و قصد خود را در ايجاد و ادارهٔ سايتها در جهت مقاصد علمی اعلام ميکنم بنده به علت رشتهٔ تحصيليام «مهندسی کامپيوتر» و احاطهام به اينترنت اقدام به وا کاوي، پژوهش و روانشناسی و تجارت در محيط سايبر نمودهام چنانکه بازجويان و بازپرس پرونده به علت بيسوادی و کار نشناسی دست گذاشتهاند روی اقدامات سخيفی چون معرفی من به قاضی بياطلاع پرونده به عنوان گيرنده و دريافت کنندهٔ ايميلهای خبری از سايت راديو آمريکا و بيبی سی فارسی و نيويورک تايمز و عضويت در سايت بالاترين و ايران پروکسی و تهيهٔ خبر برای بيبی سی و گويا نيوز و بالاترين و ايرانيان دات کام و معرفی خوانندگان رپ هم چون خانم «آتش» برای اولين بار در رسانههايی هم چون بيبی سی و برنامهٔ بهزاد بلور و ترويج فرهنگ موسيقی رپ از اين طريق، و ادارهٔ چندين سايت خبری ضد نظام و خبرگزاری آنلاين و جاسوسی از سپاه و نيروگاههای انرژی هستهای از طريق دريافت اختصاصی خبر و عکس و فيلم به طور محرمانه از افراد متخصص، مرتبط و منافق و ارائهٔ آن در سايت خبری خود و ترويج فرهنگ هاليوود و پشتيابی از پروژههای سيا و موساد در هاليوود از طريق سايت خبری انگليسی- سينمايی خود و راه اندازی و اداره مخفيانهٔ دهها پروکسی و فيلتر شکن در جهت تسهيل افراد مقيم ايران برای دسترسی به سايتهای ضد انقلاب و راديوهای آنلاين بيگانه و ضربه زدن به سپاه از طرق انتشار و عکسهای کشتار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال کشور ايران و تبليغ عليه نظام اسلامی و انتشار متنهای «آموزش برپايی تظاهرات بدون خشونت و راه پيماييهای آرام و نافرمانی مدنی» در اينترنت و تبليغ سايتهای افراد ضد انقلاب و ايران در سايتهای خود و در اخبار سايتهای خبری- تحليلی خود و راه اندازی سايتهای لينکستان سياسی- خبری ضد نظام و ضد دين، حتی خريداری دو پيراهن و تی شرت با آرم سيمرغ و ايران و از سايت پسر مسعود بهنود ضد انقلاب فراري، آقای «بينا بهنود» که مقيم نيويورک است نيز همراه با موارد بالا برای من جرم تلقی شده است در حاليکه جرم انگاری چنين مواردی خلاف قوانين نص صحيح قرآن کريم است. تمام کارهايی که کردهام و سبب ايراد اتهام از جانب قوهٔ قضائيه شده است به من در جهت دفاع از حقوق اوليه و اساسی بشر و علم بوده است و با خرافات و ارتجاع مبارزه کردهام (۱۴۹ ال عمران) و مدافعان حقوق بشر از من و اعمالم و نيتم حمايت ميکنند.
وقتی حقيقت را ميفهمند پس دستگاه عدالت ج. ا. ا پروندهٔ مرا به سبب عقيده و طرز فکر و نوع فکر و نوع نگاهم سياسی کردهاند و کارهايی روی من انجام دادهاند که تماما جزء موارد نادر نقض حقوق بشر است. يعنی حتی آنها از پاشيدن ادرار روی صورت بنده دريغ نکردهاند و اتهامات خود را به من نسبت دادند. چنين اتهاماتی که در اصل کوچک بودن هنگام بازجويی و دخالت کارشناسانهٔ سپاه به يکباره هزاران بار و به اندازهٔ ۹۹% کل جرمی که مرتکب شدهام بزرگ نمايی و پرونده سازی شدهاند برای دادگاه اسلامی!! و اغراض سياسی و شخصی و دستهای پنهان و آشکار و قوانين جاهلانه و ناقص و وجود کارشناسان در امر بررسی و بازجويی و کارشناسی پرونده و اعتراف گيريهای دروغين از من به ضرب و زور شکنجه و... باعث شده تا کار من بزرگ جلوه داده شود و دروغهای ساخته شده را واقعی جلوه داده و با تغيير در عنصر معنوی جرم به ريا، وارد پروندهام کنند وکذبها را بيدانشی مسئولان قضايی و ضابطان قضايی که فرق کامپيوتر و اينترنت را نميدانند (واقعاً نميدانند) و تعريف لغوی آنها را نيز لااقل نميدانند و نميفهمند باعث خبط موضوع و درست درک نکردن آن شده است. مثلا در برگههای ابقاء و قرار و بازجويی از من ويا در قوانين «سمعی و بصری» مصوب مجلس شورای اسلامی و... حتي، چنين نوشته ميشود که ايشان اقدام به راه اندازی و اداره سايتهای کامپيوتری!!! ميکند و بر عليه نظام که اين يعنی راه اندازی و ادارهٔ کافی نت نه سايتهای اينترنتی!! زيرا سايت اينترنتی در همه جا معنی کافی نت را ميدهد و با سايت اينترنتی در وبگاه فرق ميکند!! قابل ذکر است که اتهامات من در اروپا و امريکا و کانادا و اقيانوسيه نه تنها جرم و اتهام شمرده نميشود بلکه جايزه و پاداش هم برای اداره کنند گان چنين سايتهای اختصاص مييابد مانند جايزههای طراحی وب، وبلاگ نويسي، آزادی بيان، حقوق بشر و سلامت و پزشکی و روان پزشکی و غيره و اقدام من قانونی و شرعی بوده است
طبق قوانين آن کشورها و قوانين بين المللی و سازمان ملل متحد و قوانين الهی قرآن کريم. اميدوارم رياست قوهٔ قضائيه که نگرانی خود را نسبت به پرونده سازيهای کاذب همچون ديگر روسای قوهٔ قضائيه نشان دادهاند و اظهار کردهاند: دادسراها نبايد اجازهٔ پرونده سازيهای خارج از دادسراها را به ضابطين قضايی بدهند. کار قضائی نيز رسيدگی به حق است. بنابراين نبايد وظايف خود را به دستگاههای ديگر محول کند، اينکه قاضی اختيار کارهای قضائی را در دست اين نيروها قرار دهد و آنها نيز برگهٔ سفيدی در اختيار داشته باشند و شروع به پرونده سازی کنند، خلاف قانون است. امروز استنطاق و بازجوييها به گونهای است که برخی از مراجع اطلاعاتی و امنيتی افراد را دستگير و آن را در بازداشتگاههای خصوصی خود مورد بازجويی قرار ميدهند و آنگاه آن را به سازمان زندانها ربط ميدهند بازجويی کار قاضی است. اقراری که در حضور قاضی نباشد اقرار نيست و وجههٔ قانونی ندارد. کدام حقوقدان و متفکر اسلامی چنين بازجوييهايی که در برخی بازداشتگاههای خصوصی ميشود را اقرار ميداند؟! اقرار؛ مبانی خاص خود را دارد. اقرار فرد بايد عليه خود باشد نه عليه ديگران بنده اين مطالب را تحت تاثير حقوق بشری که برخی کشورها مدعی آن هستند نميگويم. خود آنها بزرگترين ظلم و نقضهای حقوق بشری را مرتکب ميشوند، ما داعيه دار علی هستيم و عدلی که او ميگويد قاضی حق ندارد به يکی از دو طرف پرونده لبخند بزند و با طرف ديگر با اخم نگاه کند، علی اينها را ظلم شناخته است.
بايد اجازه داد که متهم از خود دفاع کند، قاضی نبايد زود قضاوت کند و برآن مبنا مبادرت به صدور کيفر خواست کند، اين خلاف قانون اساسی و اسلام است «(۱۴/۲/۱۳۸۶ به نقل از خبرگزاريها)، (نقل از هاشمی شاهرودي، از هفته نامه» شهروند امروز «ويژه نوروز ۱۳۸۷)، رفع ظلم از من و بقيه کنند و صدای تظلم خواهی بشر را در بيدادگاههای ج. ا. ا بشنوند. حق پايدار است و آخرت پايندهتر است، آيا به تفکر در نميآييد؟ الان هنوز که هنوز است هيچ وقت اجازهٔ ملاقات با وکيل و بررسی پرونده را به من نميدهند در حضور وکلايم آقای ذوالقدر و امين شرعی حتی در داخل صحن دادگاه اجازهٔ حرف زدن و احوالپرسی نيز به من با وکيلم نميدهند! اين پرونده احتياج به کارشناسی من از يک طرف و کارشناسان فنی قوهٔ قضائيه (متخصصين در جرايم رايانهای و فناوری اطلاعات) از يک طرف ديگر دارد و بدون کارشناسی و نبودن اجازهٔ ملاقات با وکلايم اين دادگاه و محاکمه فاقد وجاهت قانونی است و ظلم در حق متهم است. بارها آنان سايتهايی که متعلق به ديگران است به من به کذب نسبت دادهاند در حاليکه که بنده در توليد و تهيهٔ آنها هيچ اختيار و دخالتی نداشتهام و در ويدئوهای زير شکنجه وا دارم کردهاند تا باطبی را جاسوس اسرائيل بنامم و حسين درخشان را جاسوس وزارت اطلاعات ايران و سيا! به خاطر دريافت عکسهای تمسخر رهبر و سران نظام وامامان شيعه در ايميلم به اجبار و اتفاقی اتهامات توهين به امامان و توهين به رهبری و تشويش اذهان عمومی در بارجوييها به من بستند در حاليکه دريافت آن ايميلها به اختيار خودم نبوده است به خاطر آگهيهای گوگل و استراتژيست گوگل بودن و دريافت پول از آن موسسهٔ عظيم فناوری جستجو، اتهام تحصيل مال نامشروع به بنده زدهاند!! در حالی که چنين مواردی خنده دار است و آنها فعاليت غير قانونی ندارند و موسسهای تجارياند. شديدا اسرار دارند که من عضو منافقين هستم و در شاخهٔ فرهنگی آنان فعاليت ميکنم و اتهام بزرگم به کذب همين است! در حالی که هيچ ارتباطی با آنها نداشتهام و هيچ يک از آنها را ملاقات نکردهام وشناختی ندارم از آنان! آيا اين اغراض نيست؟! به يک برادرم که شبانه او را مثل من از خانهاش ربوده و دزديده بودند بدون نشان دادن حکم قضايی و غيره و به اوين منتقل کرده بودند، اتهام کذب تبليغ عليه نظام زدهاند در حالی که ايشان فعاليتی نداشته است و روحش هم خبردار نيست و از اينترنت و کامپيوتر هم چيزی نميداند! برادر ديگرم نيز که در ترکيه به سازمان ملل پناهنده است و هيچ يار و ياوری ندارد و آوارهاش کردهاند به اتهام اداره سايتهای ضد دينی و ضد نظام و تبليغ عليه نظام فشار آوردهاند تا وبلاگش را تعطيل کند و تهديدش کردهاند که او را به قتل ميرسانند و اگر پايش به ايران برسد و يا ديپورتش کنند زير شکنجه او را ميکشند.
آنها را ترساندهاند شديدا و گفتهاند به آنها که تحت تعقيب سپاه هستند و تلفنهايشان در حال شنود است و حق فعاليت وبی ندارند. طبعا برای فشار بر من به آنها نيز فشار آوردهاند و ميآورند غافل از اينکه من فقط در حال انجام رسالت خويش بودم و هستم در حق ابنا بشر و مرا از شما ترس و گريزی نيست تا زمانی که هر دو تسليم حق شويم و يا داوری را به روز» بازپرس «(قيامت) واگذار کنيم. جز اين نيست که خداوند بهترين داور است. دادستان و قاضی صلواتی از شکنجههای سپاه و بازجويان با خبرند در اوين ولی نه تنها آنها را انکار ميکنند بلکه مرا که ميگويم ۶۰ سال است که در اوين شکنجه ميکنند و آدم ميکشند و به زندانيان سياسی آزار ميرسانند را ديوانه ميخوانند زيرا گوشهايشان به حقيقت باز نيست و اينگونه خدا به دلها و گوشهای آنان مهر ميزند.
بعد از دکتر احمد باطبي، عکاس، وکيل و اينک مدير سايت او هم به زندان افتادهاند و مردمانی سعی در خراب کردن آنان در اذهان دارند که خود خرابی برای مملکت و بشريت به بار آوردهاند و اهل اصلاح نيستند. همه اينها در حالی است که من نفر و رتبه سوم مسابقات احکام در کشورم و قرآن کريم را به زبان انگليسی در اينترنت و آمريکای شمالی چاپ و انتشار دادم و بازجوها برای اين مورد هم پاپوش مضحکی دوختند به خيال خودشان و آن قرآن را قران سنيها دانستهاند!! در حالی که قرآن کريم يکی است و هيچ تغييری در آن قابل لحاظ نيست نه از طرف شيعيان (که تفسيرهای خود را در ترجمه قرآن وارد نمودهاند) و چه از طرف سنيها و افراد ديگر. (که قرآن بايد بدون تفسير به رای باشد) مطابق قوانين ذيل از کارشناسان و بازجويان و بازپرس و قاضی پرونده و سپاه (پدافند سايبری) اعلام شکايت و تظلم خواهی به عنوان شاکی ستم ديده مينمايم و از دادسرای محترم نظامی تهران و از دادسرای انتظامی قضات توقع رسيدگی به شکايت قانونی بنده و رفع ظلم و آثار ظلم مينمايم و در مقام احقاق حق خواستار توجه به مواد شمرده شده مستند و مستدل ذکر شده زير هستم: مادههای ۱۲۴، ۱۴۱، ۱۴۳، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۱، ۱۵۳، ۲۷۱، ۲۷۷، ۴۴۶، ۵۱۳، ۵۱۴، ۵۷۰، ۵۷۴، ۵۷۶، ۵۷۸، ۵۷۹، ۵۸۰، ۵۸۲، ۵۸۳، ۵۸۴، ۵۸۷، ۵۹۷، ۶۰۸، ۶۰۹، ۶۱۷، ۶۲۸، ۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی. مادههای ۲۰، ۲۳، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۱۶۹، ۱۷۳و ۲۰۲ قانون اساسی ج. ا. ا مادههای ((تبصره ماده ۵۹))، ۳۹، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۹۰، ۱۹۶، ۲۰۵ و ۲۱۰ قانون آئين دادرسی کيفری و قانون حفظ حقوق متهمين، قانون احترام به آزاديهای مشروع و حفظ حقوق شهروندي، آئين نامه سازمان زندانها، ميثاقهای بين المللی و ملی و قانون منع شکنجه و قانون آئين دادرسی کيفری بين المللی به همراه مادههای ذکر شده فوق هيچ يک روی من انجام نگرفت و انجام نگرفت و رعايت نشد و هم چنان افراد خود سر سپاه و قوه قضائيه و دخالتهای بيجا و ظالمانه وزارت اطلاعات که بنده خود شاهد عينياش بودهام و به تجربه در نقض حقوق بشر و متهمين پيوسته دخيلند و اين غدههای سرطانی همچنان دارند به کار خويش تحت حمايتهای دولت و مجلس و قوه قضائيه ادامه ميدهند و از هيچ چيز حتی خدا ابايی ندارند و من آنها را ارشاد کرده و به ترس از خدا فرا ميخوانم و روزی را به ياد ميآورم که طومار ظلم و تعدی بر چيده شود در آينده. پس آيا گوش شنوايی هست؟ من از روزی ترساند متان که قوانين خدا که روی زمين گذاشته شده است به درستی و با عدالت کامل به طور تام و فرا گير روی همه اجرا شود در زمين. پس منتظر چنين روزی باشيد که من هم با شما از منتظران (اوامر الهی).
نياز به يادآوری ست که با اين وضع روحی و روانی و جسمی بنده بعد از حبسهای انفرادی طويل المدت و شکنجههای گوناگون، هنوز حتی يک روز هم مرخصی نداشتهام و تبديل قرار صورت نگرفته است و هنوز از پائين تا بالا روی ادعاهای دروغين خود اصرار ميورزند. وحيد اصغری / نوزدهم اسفند ۸۸ http://www.hra-news.org/00/532-gerdab.html
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید