رفتن به محتوای اصلی

از پراگ، عروس شهرهای اروپا، تا عروسی "اپوزسیون ایرانی"!
22.11.2012 - 18:13

 

تکیە بر دمکراسی و دیالوگ کە برگزارکنندەگان کنفرانس پراگ و کنفرانس های مشابە  بە تبلیغ و ترویج آن می پردازند، کاری نیکو و مهم است،  بویژە در سرزمینی  کە مردمان آن  از صدر تا ذیل در طول تاریخ، برای حل مسائل خویش، بیشتر بە جنگ، سرکوب و بکارگیری زور متوسل شدەاند. اما آنچە در بیانیە پایانی این کنفرانس آمدە، کە تاکنون با اعتراض برخی از شرکت کنندەگان نیز روبرو بودە، اعتقاد بە دموکراسی و دیالوگ گردانندگان آنرا زیر سئوال می برد. نقل است از آیت اللە طالقانی:"برخی شورا را برای تائید نظرات خود می خواهند". آیا متولیان دمکراسی و دیالوگ در کنفرانس پراگ نیز چنین اندیشە کردەاند؟

دیالوگ هرچند می تواند راهی برای حل تمام مشکلات انسانی باشد، اما می تواند بە عنوان ترفندی برای حذف دیگران نیز مورد استفادە قرار گیرد، تاریخ ایران زمین بویژە در صدر نمونەهای زیادی از این دست بجا گذاشتە است. دیالوگ اگر بر بستر اعتقاد بە دموکراسی و برابری حقوق طرفین نباشد، می تواند محملی برای تمکین بە این و آن بدل گردد. اپوزسیون ایرانی داخل و خارج در طول ٦٠ سال اخیر موفقیت قابل توجهی در امر دیالوگ و رسیدن بە پلاتفورم و برنامە سیاسی مشترک، نداشتە است. تمامی دیالوگ ها در سیکل شیطانی خود تکرار شدەاند. سال ١٩٨٥ در شهر گیسن آلمان در جلسە سخنرانی یکی از پیشکسوتان جبهە ملی شرکت داشتم، آن فرهیختە  در آغاز سخن گفت:" من در این اروپا همکلاسی کسانی بودم کە در میان آنها رئیس کشورها هم وجود دارد، آنها بە سر منزل مقصود رسیدند، اما من بیش از ٣٠ سال است  همراە این کیف(کیف دستی سیاە رنگ خود را نشان می دهد) از این جلسە بە آن جلسە می روم و هنوز فرجی حاصل نشدە است".

 از آن تاریخ ٢٧ سال می گذرد و ما شاهد بسیاری از جلسات، کنفرانسها، کنگرەها در اقصا نقاط جهان بودەایم کە آخرین آن در شهر زیبای پراگ، عروس شهرهای اروپا برگزار شد، کە چنین ارزیابی بدست می دهد:" ایران در زمره تمدنهای انگشت شماری است که به رغم حوادث روزگار همچنان استوار برجای مانده است. در درازای تاریخ بارها مرزهای جغرافیایی، وسعت سرزمینی، ساکنین، مذاهب و زبان های سرزمینمان تغییر یافته است. ایران بارها به تصرف دیگران در آمده و استقلال خود را از دست نداده است."

نویسندگان این سطور قبل از هرچیز تاریخ این سرزمین را وارونە جلو دادەاند و تعریف مشخصی نیز از "ایران"، "تمدن" ،"استقلال" و "ملت" ارائە ندادەاند. آنچە خود باور دارند بعنوان نتیجە کنفرانس و ارزیابی از تاریخ این سرزمین در بیانیە آوردەاند و اینجاست کە کنفرانس، وسیلەای برای ارائە نظرات در دست گردانندگان آن جلوە می کند. آنان ادبیاتی را بکار گرفتەاند کە فقط موجب رضایت خاطر  نویسندگان آن خواهد بود. قطعا" تبلیغ چنین ارزیابی، اتحادی نیز بە بار نخواهد آورد.

 اگر سرزمینی"  در درازای تاریخ بارها مرزهای جغرافیایی، وسعت سرزمینی، ساکنین، مذاهب و زبان ها"یش تغییر پیدا کردە باشد، در چە زمینەهایی استقلال خودرا حفظ کردە است؟؟ پذیرش معاهدههای چالدران، گلستان و ترکمنچای، نشانی از استقلال این سرزمین بودە؟  لشکرکشی بە یونان، هند، افغانستان و دیگر کشورها، سرکوب و قتل عام های اتنیکی، مذهبی، کندن پوست انسانها، چشم درآوردن و زبان بریدن دگراندیشان در طول تاریخ در چهارچوب مرزهای این سرزمین، نشان از تمدن دارد؟ وجود حکومت اسلامی ایران در طول ٣٣ سال گذشتە، بازتابی از کدام  تمدن و استقلال  در این سرزمین است؟

نویسندگان این بیانیە بە درستی از حق فردی خود، بدون شور با دیگران در تائید نظرات طالقانی، کمال سوء استفادە را نمودەاند و اندیشە خود را با تکیە بر ادبیات و معنویات شاهنامەای  چنین فرمولە کردەاند: " در این میان آنچه که راز ماندگاری ایران است چیزی جز تمدن و فرهنگ متکثر این دیار کهن نیست. جاذبه این تمدن و فرهنگ هایش رمز تدوام تاریخ ما و غنانی آن سبب ماندگاری ماست. "

اگر اذعان داریم "تمدن و فرهنگ متکثر" سبب ماندگاری ماست، چرا تلاش در جهت حذف "تکثر"  و اصرار بر "تک زبانی"، "تک ملیتی"، "تک فرهنگی"، "تک تاریخی" بە سیاست، ایدئولوژی و مذهب عمومی گردانندگان این کنفرانس و احزاب و نخبگان تمرکزگرا، تبدیل شدە است؟

نویسندگان بیانیە پایانی کنفرانس پراگ نتوانستەاند تناقضات درون بیانیە را بزدایند، آنها از طرفی ایران را جزو تمدنهای انگشت شمار پایدار در این جهان می دانند و از طرف دیگر می نویسند:" تقابل آشکار نظام حاکم با ملت ایران و دشمنی با جهان پیشرو و تمدن بشری و ماجراجویی های خطرناک بین الملی همراه با ظلم، فساد مالی و سوء مدریت، آینده تاریکی را پیش حکومتگران قرار داده است."

صرفنظر از اینکە این جملات نوعی تاسف نویسندگان نسبت بە آیندە تاریک نظام را در ذهن متبادر می کند، اما مطلبی را بیان می دارد کە نیاز بە تدقیق دارد. طبیعی و منطقی آنست کشوری کە جزو انگشت شمار تمدنهای بشری بودە، در راستای تمدن جهانی سیر و صعود کند، چە شدە است اکنون این سرزمین و تمدنش در تقابل با "تمدن بشری" قرار گرفتە است؟  اگر نویسندگان این سطور فرهنگ، باور و مذهب حاکم بر سرزمین کنونی ایران را، ازآن خود و جزو این تمدن نمی دانند و تیکە گاە فرهنگ و تمدن خود را در گذشتەها می جویند، چرا روشن با مردم سخن نمی گویند؟ چرا بە جهانیان نمی گویند کە تمدن و فرهنگ مورد نظر آنها در کجا بە حیات خود ادامە می دهد و شاخص های آنرا چرا نشان نمی دهند؟

هرچند کل بیانیە پایانی کنفرانس پراگ ادبیات غیر سیاسی و منفعلی را نشان می دهد، اما در یک مورد کاملا" فعال اظهار نظر می کند :" هشدار که مبادا در این روزهای سرونوشت ساز، جنگ سالاران و خشونت باوران چه در حاکمیت و چه در بخش هایی از جامعه، موفق شوند که با تهییج احساسات خام و برانگیختن انگیزه خشم و انتقام، همه را در مقابل هم قرار دهند."

هشدار بە جنگ سالاران و خشونت باوران در بخش های از جامعە، بە آدرسهای مشخصی ارسال می شود، کە بخشی از آنان مهمانان همین کنفرانس پراگ نیز بودند.

بیانیە کنفرانس پراگ سند دیگری است بر عدم تغییر در دیدگاە و منش و عدم موفقیت در امر پیشبرد اتحاد و دموکراسی در دایرە  اپوزسیون خارج . همچنین تکرار آن داستان کە عروسی بدون بلە گفتن طرفین، سرانجامی نخواهد داشت.

نوامبر ٢٠١٢- آلمان

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.