دوستان گرامی ، در هفته گذشته ما چند ده هزار ايميل بزبان فرانسه در باره کلاه برداري بيشرمانه موزه لوور در پاريس که ستارگان بزرگ فرهنگ ايران و کارهاي هنرمندان ايراني سده هاي گزشته را با برچسب « اسلامي و عرب» در نمايشگاهي بنام « هنرهاي اسلامي» جا زده فرستاديم. ياد آوري ميکنيم که اين نمايشگاه بوسيله رئيس جمهور فرانسه « فرانسوا هولاند» با سرو صدا و بودجه زيادي که از کشورهاي عربي تامين شده گشايش يافت. ترجمه پارسي اين نامه را که بازتاب بسيار مثبتي در ميان فرانسه زبانان داشته در پایان آورده ايم. در اين زمان که ده روز از فرستادن اين نامه ميگذرد بيش از 300 نامه بسيار گرم از سوي مردمان فرانسه، بلژيک و سوئيس در پشتيباني از ايرانيان به ما رسيده. ما از اين نامه ها که براي تصوير ايرانيان در جامعه غربي بسيار ارزشمند است، يک کتابچه درست ميکنيم و آنرا همراه با نتيجه اين دادخواست ( پتيشن) به رئيس جمهور، وزير فرهنگ و رسانه هاي فرانسه و انگليسي خواهيم فرستاد. ياد آوري ميکنيم که فرانسوي زبانان و انگليسي زبانان هم در اين دادخواستنامه شرکت خواهند کرد. (ديشب 25نوامبر پتيشن براي فرانسه زبانان فرستاده شد وبراي انگليسي زبانان روز چهارشنبه (فردا) خواهيم فرستاد. دوستان ارجمند، اکنون که در ايران نه دولتي هست که بتواند از تاريخ و فرهنگ و هويت ايرانيان دفاع کند و نه رژيمي هست که اگر در اين مورد زيان نرساند هيچ سودي نخواهد رساند ما بايد خودمان آستينها را بالا بزنيم واز شناسه و تاريخ و فرهنگ خود با تمام نيرو دفاع کنيم. اين ديگر مسئله راست و چپ و سياست بازي نيست. اين مسئله هويت و شناسه هر يک از ماست. درچنين زماني است که اروپائيها و آمريکائيها در باره ما داوري و قضاوت خواهند کرد: آيا ما با تمام بيچارگي هاي سي وسه سال گذشته هنوز مردمي زنده هستيم ؟ آيا ما مردمي هستيم که از سطح فرهنگي بالائي برخورداريم؟ مردمي که ميتواند حتي در آوارگي و در بدري از شناسه و فرهنگ خود دفاع بکند و سر خود را راست نگه دارد يا مانند آوارگان جهان سوم هر تحقيري ميتوانند بپذيرد. پس خواهش ميکنيم با شور وشيفتگي درپيروزي اين دادخواست نامه شرکت کنيد و دوستان ديگر خود را که شايد ما به آنها دسترسي نداشته باشيم آگاه کنيد. اين کمترين کاري است که ميتوانيد براي خودتان و براي کشورتان که دير يا زود آنرا پس خواهيم گرفت انجام دهيد. خسرو خزاعي پرديس 27نوامبر2012 *** دادخواست عليه موزه لوور براي برچسب اسلامي و عرب زدن به فرهنگ ايراني موزه لوور و کلاه برداري بزرگ مي بايستي به اين کلاه برداري بزرگ که بوسيله موزه لوور برگزار شده و آنرا بيشرمانه نمايشگاه « هنر هاي اسلام» ناميده پاسخي محکم داد. براستي غم بيکران، ناباوري و خشمي که عده بيشماري از ايرانيان در پاسخ به اين شبه نمایشگاه نشان داده اند کاملا قابل فهم است. بسياري از اي ميلهائي که ايرانيان در هفته گزشته به هم در اين زمينه رد و بدل کرده اند گواه روشني از اين خشم و نا باوري است. چگونه مسئولين موزه لوور، به ویژه کسانی که بخش اسلامی اين موزه را اداره ميکنند ،به خود اجازه داده اند هنر هائي که از فرهنگهاي گوناگون، با ويژگي هاي گوناگون که هريک از تاريخ چندين هزار ساله اين کشورها سر چشمه گرفته اند در يک گوني کرده و آنها را « هنر هاي اسلام» بنامند! براي انجام اين چنين کاري دست اندر کاران اين موزه ميبايستي چه اندازه از نا آشنائي درد آور از اين فرهنگها يا نيت هاي مشکوک و يا ديدگاه تحقير آميز به خرد و دانش هم ميهنان فرانسوي خود از خود نشان دهند؟ بويژه اشيائي که از ايران يا از کشور هائي که در پرتو فرهنگي ايران آورده اند و نزديک به هشتاد درسد اين نمايشگاه را درست ميکند بدون هيچ خجالتي « هنرهاي اسلام» برچسپ زده اند! براي نمونه کتاب خطي فردوسي بزرگ که در شاهنامه بيمانند خود فرهنگ قهرماني ايرانيان پيش از اسلام را در هزار سال پيش در چکامه هاي زيباي خود سرود و کوشش کرد اسلام را بگونه ريشه اي سرکوب کند، « اسلامي» قلمداد شده ! همچنين خيام را که خواست فلسفه و شيوه زيباي انديشه اي ايرانيان پيش از اسلام را بدوران جامعه ايران اسلام زده سده دوازدهم بياورد. کسي که ميگفت لحظه اي در پرتو ماه با مي و معشوق نشستن را با بهشت الله عوض نخواهد کرد.کسي که ميگفت « گويند کسان بهشت با حور خوشست ـ من ميگويم که آب انگور خوشست ـ اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار ـ کاواز دهل شنيدن از دور خوش است». اين فرهيخته بي مانند را هم در غرفه اسلام و عرب جا دادند! در اين کلاه برداري بي سابقه حافظ بزرگ را هم فراموش نکردند که بيش از هشت نسل از ايرانيان او را زيارتگاه خود ميپندارند. حافظي که مسجد را « خانه شيادي و ريا» ميناميد. حافظي که ميگفت « مبوس جز لب معشوق و جام مي حافظ ـ که دست زهد فروشان خطاست بوسيدن ». حافظي که ميگفت « در ميخانه ببستند خدايا مپسند ـ که در خانه تزوير و ريا بگشايند ». حافظي که بيش از پنجاه بار در سروده هايش خود را شاگرد و پيرو «پير مغان» يعني زرتشت مينامد. و فرياد ميزند « به باغ زنده کن آئين و دين زرتشتي». او و بسياري ديگر از بزرگان فرهنگ ايران همچون پور سينا، رازي، مينياتورها و نقاشان وخطاطان بزرگ ايراني را با بيشرمي شگفت آوري به نام عرب و اسلامي جا زده اند. اگر اين نمادهاي بزرگ فرهنگ ايران زنده ميشدند و ميديدند که چگونه آنها و شاهکارهاي ادبي و هنري شان را در يک نمايشگاه به نام عرب واسلامي جا زده اند گريه کنان به گور هاي خود بازميگشتند. و فردوسي دگر باره فرياد ميزد « تفو بر تو اي چرخ گردون تفو». براي اينکه عملکرد بي خردانه يا مشکوک دست اندرکاران اين موزه بهتر فهميده شود يک لحظه تصور کنيد که در نمايشگاهي کارهاي ادبي، فلسفي و هنري اروپائيان را مانند شکسپیر، مولير، گوته، نیچه، بودلر... و هنرهاي گوناگون باسبکهاي گوناگون مانند ميز و صندلي لویی چهاردهم ، رئالیسم، امپرسیونیزم، اکسپرسیونيزم، کوبیزم...را با هم در يک کیسه کرده و آنهارا با برچسب "هنر مسیحی" در اين نمايشگاه به تماشا بگذارند! واکنش شما به عنوان فرانسوي چه خواهد بود ؟ دوستان فرانسوي ما بايد بدانند که امروز ايرانيان براي باز سازي شناسه و هويت در هم شکسته خود و باز پس گرفتن کشور خود در نبردي فرهنگي و بي امان در برابر جمهوري اسلامي هستند. نيرو و ابزار آنها در اين نبرد از تاريخ پربار چند هزارساله آنها سرچشمه ميگيرد. و در اين نبرد ستارگان درخشان فرهنگ ايران را که موزه لووربيشرمانه بنام « هنر هاي اسلام» به نمايش گزاشته بدرستي همان قهرمانان و نمادها يعني ابزارهاي نيرومند اين نبرد سرنوشت ساز ميباشند. خسرو خزاعي پرديس دکتر در تاريخ تمدن، باستانشناسي وزبان شناسي دانشگاه گنت و بروکسل ـ بلژيک کانون اروپايی برای آموزش جهان بينی زرتشت انجمن فرهنگی، خردگرا و آزاد انديش **** هم ميهنان ارجمند خواهش ميکنيم اين دادخواست ( پتيشن) بسيارمهم را در باره کلاه برداري موزه لوور و دستبرد به هويت و فرهنگ و تاريخ ايرانيان کليک کرده و آنرا پر کنيد نشان دهيد که با تمام بيچارگيهاي سي وسه سال گزشته هنوز مردمي زنده هستيم و از سطح فرهنگي بالائي برخورداريم http://www.gopetition.com/petitions/we-ask-the-lo…