رفتن به محتوای اصلی

روحانیت شیعه ؛ معضلِ اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش سوم )
29.11.2012 - 09:45

حکومت دینی ؛ رمز تداوم پایداری ولی فقیه

 در بخش دوم مقاله در مورد چگونگی شکل گیری نهاد روحانیت ؛ مرجعیت شیعه و پیدایش القاب روحانیون نوشتم و توضیح دادم که القاب روحانیون  ذاتی اسلام نبوده و ربطی به دین اسلام نداشته و ساخته و پرداخته حکومتهای صفویه و قاجار بوده و از طرف این حکومت ها به روحانیون اعطا شده و بعد در زمان پهلوی اول ؛ در حوزه علمیه قم نهادینه شده است  . همچنین تاریخچه ولایت فقیه و ولی فقیه را توضیح داده ام و مغایرت نظام مبتنی بر ولایت فقیه با نظام مدرن و دمکراتیک را بیان کردم و بعد به فتوا در شریعت آخوندی به عنوان ابزار سرکوبِ دینی دگر اندیشان اشاره کردم و در آخر در مورد روحانیت سیاسی توضیح دادم . اکنون ادامه مقاله :

 

مقدمه : قبل از پرداختن به دیدگاهها و ویژه گیهای روحانیت ــ که در بخش چهارم مقاله به آن خواهم پرداخت ــ ترجیح میدهم مختصری در باره نظام جمهوری اسلامی ؛ چگونگی قدرت یابی آخوندها و ماهیت حکومت دینی و ...... اشاره داشته باشم . چرا که هیچ چیز بهتر و بیشتر از حکومت 34 ساله ی آخوندها بر کشور نمی توانست از ماهیت پلید و ضد انسانی آخوندها و دروغ و تزویر آنها پرده بردارد . امروزه مردم ایران پس از تجربه ای تلخ و خونبار و با کوله باری از درد و شکنج و بعد از تجربه ــ بیشتر از سی سال ــ حکومت دینی کم و بیش به ماهیت پلید و فاسد آخوندها پی برده اند و هر کس می تواند راحت تر ؛ صریح و بی پرده تر از گذشته در این باره بگوید و بنویسد  .

 

حکومت دینی ؛ نظام جمهوری اسلامی :

با تکوین شیعه ( که ماهیتی کاملا" سیاسی داشته و همواره در جستجو و بدنبال بدست آوردن قدرت سیاسی بوده است ــ در بخش های قبل توضیح داده شد ــ  ) و روی کار آمدن دولت صفوی برای نخستین بار ؛ آخوندهای شیعه به دربار آمدند و به فرصت مشارکت در قدرت سیاسی دست یافتند . امّا با خاتمه دورانِ حکومت صفوی و روی کار آمدن افشاریه ؛ قدرتِ سیاسیِ شیعیان رو به افول نهاد و  دست آخوندهای شیعه از قدرت حکومتی کوتاه گردید . نادر شاه افشار ــ از پادشاهان این دوره ــ شرط اصلی پذیرش سلطنت را پایان لعن و نفرین به سه خلیفه اول مسلمین ــ ابوبکر ؛ عمر و عثمان ــ و بعبارتی پایان سلطه مذهب شیعه ؛ تعیین نمود .

امّا اگر چه در این دوره و بعد از آن ؛ دیگر بر خلاف گذشته ؛ روحانیت شیعه نقش چندانی در قدرت سیاسی بر عهده نداشت ــ و نظم و نقش گذشته میان مذهب و قدرت سیاسی بهم زده شد بود ــ ولی کماکان اقتدار معنوی مراجع ؛ نظرات آنان در زمینه فقه و احکام شرعی و اجازه دریافت وجوهات شرعی برای آنان ؛ رعایت می شد .

با انقلاب مشروطه اگر چه ؛ نظام آموزشی و قضائی کشور ــ که تا پیش از آن در انحصار روحانیت قرار داشت و بر آموزه های دینی و احکام شرع استوار بود ــ از انحصار روحانیون خارج شد و از آخوندها در این زمینه ها خلع ید گردید ؛ ولی کماکان حق وتوی آخوندها و تشخیص آنان در باره خلاف شرع نبودن قوانین تصویب شده در مجلس ؛ برسمیت شناخته میشد .

با روی کار آمدن رضا شاه ؛ از دخالت روحانیون در امور اجتماعی و سیاسی بشدت کاسته شد و حق وتوی آخوندها در مورد مغایرت مصوبات مجلس با شرع نادیده گرفته شد ؛ بعبارتی دیکتاتوری رضا شاه فرصت و جرأت هر گونه عرض اندام آخوندها را در مسائل سیاسی و اجتماعی به حداقل رساند . یعنی  در حکومت رضا شاه ؛ دیگر روحانیون بر خلاف گذشته دارای موقعیت و حقوق ویژه و شأن قابل توجه اجتماعی نبودند .

پهلوی دوم ــ محمد رضا شاه ــ بر خلاف پدرش ــ با عمده کردن خطر کمونیست و رعایت خطر بلوک شرق ــ راه مماشات و مدارا با روحانیت را در پیش گرفت و مجددا" پای سران روحانیت به دربار قدرت باز شد . همچنین روحانیون در این دوره توانستند تا حدودی امتیازات از دست داده در زمان رضا شاه را بدست آورند و بار دیگر  فرصت ظهور و قدرت نمائی پیدا کنند .

جنبش ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق ــ که بدنه آن از طبقه متوسط جدید و طبقه سنتی جامعه با گرایش مذهبی تشکیل شده بود ــ بار دیگر به روحانیت برای ورود به عرصه های سیاسی جان تازه ای بخشید و در همین دوره بود که آیت الله کاشانی ــ همدست کودتا گران علیه دولت ملی دکتر مصدق ــ پس از سالها توانست روحانیون را وارد مبارزات سیاسی نماید و به جایگاه روحانیون در جامعه ؛ استحکام بیشتری ببخشد . البته برخی از احزاب سیاسی و از جمله " نهضت آزادی " در این دوره در جهت تقویت پایگاه مرجعیت و سیاسی شدن اسلام و تشویق روحانیت برای ورود به میدان های مبارزه سیاسی ؛ تلاش بسیار نمودند .

شرح این مقدمه برای آن بود که بگویم ؛ خمینی اگر چه نقش اصلی در تأسیس حکومت دینی در ایران را بعهده داشت و اگر چه بقول مهندس بازرگان " قبای ولایت فقیه فقط برازنده تن وی بوده است " امّا ایده اسلام سیاسی را وی ابداع نکرده و قبل از او نیز  مطابق اندیشه مراجع غیر سیاسی و " طبق نظریه ی سنتی سلطنت " هم ؛ پادشاه موظف بوده است که بر حکم شریعت سلطنت براند ( بخصوص از صفویه ببعد ) . بعبارتی سیاست و دخالت در قدرت حکومتی حداقل از صفویه به بعد ؛ ذاتی شریعت و بر خاسته از فقه آخوندی میشود .

بهر حال روحانیت شیعه که در دو قرن اخیر ؛ همواره در کمین بود که فرصت طلبانه قدرت سیاسی را تصاحب کند ؛ سر انجام در بهمن 57 به آرزوی دیرینه خود جامعه عمل پوشاند . آیت الله خمینی با هوشیاری ضد انقلابی و با فریب و دجالیت تمام بدون آنکه مجالی برای عرض اندام دیگر جریانات سیاسی ــ که در واقع بار اصلی مبارزه با شاه را بر دوش  کشیده بودند ــ بگذارد ؛ یک تنه و بدون رقیب ؛ انقلاب مردم را قبضه نمود .

سر بر آوردن آیت الله خمینی و دار و دسته روحانیون واپسگرا از اعماق قرون و اعصار ؛ یک فاجعه تلخ و ناگوار در مسیر تکامل جامعه ایران بسوی رشد و ترقی بود ؛ که تشخبص ابعاد فاجعه آمیز ویرانیها و صدمات وارده ــ بر روح و روان مردم و ضرر و زیان های اقتصادی ؛ سیاسی ؛ فرهنگی و .....  ــ در اثر نزول این بلا بر مردم ایران ؛ تنها بعد از سرنگونی این رژیم و بر رسی دقیق و کارشناسانهِ ابعاد آن ؛ مشخص میشود .

با انقلاب اسلامی ؛ قدرت و حکومت در اختیار روحانیون ؛ مراجع و صاحبان فتوا قرار گرفت ؛ یعنی روحانیون و آیت الله ها و مدعیان فقه که در طول تاریخ همواره از حامیان و ثنّا گویان پادشاهان و حکام بودند و " السلطان ظل الله " گویان ؛ سپاس شاهان را پاس میداشتند . اکنون هم حکومت ؛ هم ارتش و سپاه ــ ابزار سرکوب و خفقان ــ را یکجا در اختیار گرفتند .

الگوی حکومتی روحانیون یعنی حکومت جمهوری اسلامی  ــ نظام مبتنی بر ولایت فقیه ــ  از الگوی مرجعیت و حوزه و فقه شیعه پیروی می کند . این الگو  با مفاهیم جدید دولت ــ ملت و رسمیت داشتن مرزهای جغرافیائی هر کشور بیگانه است . بر اساس این الگو ؛ همانطور که مرجعیت فراملی است و مرجعی در یک کشور ؛ می تواند در کشورهای دیگر مقلدین و پیروانی داشته باشد ؛ از نظر فقیهان شیعه ؛ دولت شیعه هم باید چتر حمایت خود برای شیعیان سراسر عالم بگستراند .

مطابق فقه شیعه ؛ مرزهای هر کشورِ شیعی ؛ مرزهای تمام کشورهای شیعه جهان میباشد . در چنین جهان وطنیِ شیعی ؛ کمک به کشور ها و گروهها ی شیعه در کشورهای دیگر ؛ نه تنها موجه است ؛ بلکه اساسا" وظیفهِ دینی دولت شیعی ایران می باشد . اتهام هائی ( نا روا از نظر حکام ایران )  مانند دخالت در کشورهای دیگر و صدور تروریسم که امروزه در رابطه با رژیم مطرح می شود در واقع اجرای منطق مرجعیت و همین احکام فقه می باشد .

بنابراین اگر چه بیش از نیمی از مردم ایران ؛ زیر خط فقر زندگی میکنند و اگر چه بسیاری از خانواده ها در فقر مطلق بسر می برند ؛ علیرغم آن لازم است که از همین مقدار " بخور نمیری " هم که به مردم میرسد ؛ سهم گروه های شیعه در فلسطین و لبنان و ..... را کنار گذاشت و به عنوان کمکهای بلا عوض برای آنان ؛ ارسال نمود .

به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه الدیار و سایت الانتقاد لبنان " مجید نامجو " وزیر نیرو ایران و همتای لبنانی اش ؛ با امضای توافقنامه ای در بیروت ؛ ساخت سد در منطقه " بلعا " ی لبنان با کمک بلاعوض 40 میلیون دلاری ایران را رسمیت بخشیدند . و این در حالی است که مردم ایران از شدت فقر و گرانی و بیکاری به ستوه آمده اند

و به لحاظ داخلی و در رابطه با مردم ایران هم ؛ حکومت دینی ؛ باز از همین الگو پیروی میکند . مطابق احکام فقه شیعه ؛ فقیهان شیعه در یک حکومت دینی ؛ مدعیان ولایت امرند . یعنی صاحبان و مالکان جان ؛ مال و ناموس و ... مردم میباشند . بر این اساس است که می بینیم که در کشور ما ؛ ولی فقیه بر جان ؛ مال و هستی مردم ؛ فرمانروائی میکند .

تازه ؛ آنچه امروزه بعنوان نظام جهموری اسلامی نمایش بیرونی دارد ؛ فقط بخش بسیار کوچکی از ساختار رسمی قدرت ــ بر اساس فقه ــ است که بر روی کاغذ آمده و در اسناد سیاسی رسمی انتشار پیدا کرده است . بخش غیر رسمی قدرت ( ارتباطات سردمداران حکومت ؛ داد و ستدها و سهمیه بندی قدرت و ثروت ) که نا مشهود است ــ  و بر اساس علم شهودی* خمینی !!! جریان یافته است ــ بسیار گسترده تر میباشد . این بخش ؛  توسط آخوندها به همان شکل حوزوی و با مناسبات ویژه حوزه ؛ اداره و تنظیم میشود ؛ شیوه ای که آنها زندگی رسمی و غیر رسمی خود را بر اساس آن اداره می کنند . یعنی ساز و کاری که ریشه در فرهنگ حوزه و مناسبات بازار دارد .

همین جا باید توضیح بدهم که حکومت آخوندی با حکومت آخوندها فرق میکند . حکومت فعلی ؛ حتی اگر بیشتر کارگزاران آن ؛ آخوندهای کت و شلواری و بی عبا و عمامه ؛ هم باشند ؛ حکومتی آخوندی است . حکومت موجود آخوندی است  زیرا ؛ علاوه بر اینکه این نظام از ساز و کار و دستورالعمل های سیاسی مبتنی بر شریعت و فقه آخوندی پیروی میکند و همچنین رویه قضائی آن نیز بر احکام شرع استوار است ؛ تبعیض میان آخوند و غیر آخوند و امتیاز دهی به آخوندها از بنیادهای نظام تبعیض این حکومت است . علاوه بر همه اینها ؛ آخوندها نه تنها در مناصب اجرائی کشور جضور حداکثری دارند ؛ بلکه نقش مشروع بخشی در ارتباطات سایر عوامل را نیز ایفا می کند .

امّا این بلای ناخواسته ــ ظهور خمینی و مصادره انقلاب مردم ــ و غیر منتظره که هیچ تناسبی با رشد فرهنگی جامعه ایران نداشت ؛ چگونه بر سر مردم ایران آوار شد ؟! چرا مردمی با سوابق درخشان و طولانی از فرهنگ و تمدن اینگونه بسادگی فریب آخوندهای قرون وسطائی را خوردند ؟ و چراهای دیگر ...... .  عوامل متعددی که تا بحال توسط مخالفین سیاسی رژیم بعنوان عوامل مؤثر در روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی معرفی شده اند ؛ عبارتند از :

ــ اعتماد مذهبی به خمینی ــ به عنوان آیت الله و مرجع دینی ــ و آخوندها در جامعه ای که 95% آن ؛ آن روزگاران مسلمان بودند !!.

ــ نا روشنی محتوای انقلاب ــ اهداف و برنامه ها ــ ؛ خمینی به جز وعده های کلی و مردم فریب ؛ چیزی در این باره اعلام نکرده بود .

ــ استفاده از شبکه گسترده مساجد و ارتباط حوزوی برای تماس ؛ بسیج و تهیج مردم

ــ استفاده از غیبت طولانی انقلابیون و پیشتازان انقلاب ( رهبران و افراد دو سازمان چریکی معروف و شناخته شده آن زمان ــ مجاهدین و چریک های فدائی خلق ــ که از سالهای طولانی با رژیم شاه مبارزه کرده بودند ؛ تا دی ماه 57 هنوز در زندان بودند .

ــ حاضر و آماده نبودن یک آلترناتیو ملی و دمکراتیک برای عرضه ؛ تصرف قدرت و جایگزینی و بعبارتی بی رقیب بودن آلترناتیو روحانیون .

ــ نبودن و شکل نگرفتن نهادهای دمکراتیک و ریشه دار ؛ در دوران سلطنت محمدرضا شاه

ــ عامل خارجی و زد و بندهای پشت پرده ( ماجرای گوادولوپ و ..... )

ــ عوامل دیگر

شخصا" علاوه بر دخیل دانستن بعضی از عوامل بالا ؛ معتقدم در سر فصل انقلاب بهمن 57 در ایران ؛ فرصت تصفیه حساب روشنگری و آزاد اندیشی با مذهب سیاسی و جزم اندیشی دینی ــ که بوسیله خمینی و داد و دسته ی آخوندها نمایندگی میشد ــ فرا رسیده بود ؛ امری که در تقدیر روشنفکران و آزادیخواهان ایران قرار داشت و دارد . یعنی رشد فرهنگی جامعه ایران بدرجه ای از بلوغ رسیده بود که نخبه گان و روشنفکران کشور می توانستند و می بایست ؛ با بهره گیری از فرصتِ تاریخی پیش آمده حساب خود را با جزمیت و مطلق گرائی دینیِ آخوندها یکسره کنند و به این پرونده بطور تاریخی برای همیشه پایان دهند .

متأسفانه روشنفکران و اکثریت نخبگانِ سیاسی جامعه ؛ چون مردم ساده و عامی به خمینی و روحانیون اعتماد کردند  و قدم جای پای مردم عادی گذاشتند و با نگاهی راست به مسئله ؛ به جای پرداختن به حل مسئله اصلی صفوف نیروهای ضد سلطنتی و مشخص و تیز کردن تضاد اصلی میان نیروهای انقلاب ــ یعنی ارتجاع خمینی ــ ناآگاهانه به پاک گردن و ندیده گرفتن صورت مسئله پرداختند و نا دانسته به استقرار حکومت دینی یاری رساندند .

امّا علت و عامل حاکمیت روحانیون بر کشور هر چه باشد ؛ واقعیت این است ؛ بیش از 30 سال است که حکومت دینی سایه شوم ؛ سیه روزی و تباهی را بر کشور ما گسترانده است . معتقدم  باید وضعیت نحس و نا میمون پیش آمده ــ با همه مصائب و سختی های آن  ــ را به فال نیک بگیریم .  زیرا که بطور اتفاقی خود این حکومت ؛ اسباب تصفیه حساب تاریخی روشنگری و آزاد اندیشی با تاریک اندیشی و مطلق گرائی را ــ که لازمه رسیدن به آزادی و دمکراسی است ــ فراهم کرده است .

یعنی ؛ علیرغم اینکه از قرنها پیش روحانیون همواره شریک ؛ همدست و توجیه گر ظلم و ستمگری حکام و سلاطین جبار تاریخ بوده اند و علیرغم شراکت آنها در همه جرائم و ستمگریهای حکام و سلاطین ؛ هیچوقت تاریخ از آنان چهره ای جلاد و ستمگر به ثبت نداده بود و آنان با فریب و عکس مار کشیدن و با سوء استفاده از اعتماد مذهبی مردم ؛ برای مدت طولانی سلطه خود را بر روان و اندیشه مردم محفوظ نگهداشته بودند . اکنون پرده ها کنار رفته و سرشت پلید ؛ درون مایه فاسد و چهره واقعی این جماعت افشا شده است .

یعنی این بار خود مستقیما" به صحنه حکومت کردن آمده اند . دیگر نمی توانند نقش مستقیم و دخالت آشکار خود در تمام جنایات و خونریزیها ؛ فقر و فساد ؛ تباهی و سیه روزی مردم و .....  در دوره حکومت شان را کتمان کنند . این بار مستقیما" ؛ صحبت از ستمگریهای ولی فقیه و دیگر متولیان دستگاه دینی در میان است . یعنی ؛ آیت الله ها و سایر متولیان دینی نمی توانند دست های آلوده به خون و فساد خود را از انظار مردم پنهان و مخفی نمایند .

و براستی روشن شده است که ؛ دیکتاتوری دینی ــ حکومت آخوندی ــ بر خلاف دیکتاتوری های رایج و غیر دینی در تاریخ و در کشورهای دیگر ؛ که تنها در زمینه سیاسی ــ اجتماعی اعمال دیکتاتوری می کنند ؛ این دیکتاتوری در همه زمینه ها و با لباس قانونِ دینی ؛ وحشیانه ترین قساوت ها و جنایات را بر مردم ؛ اعمال می کند  .

امّا آنچه که باعث امیدواری به پیروزی مردم بر استبداد دینی میشود ؛ ضعف و شکنندگی در دستگاه قدرت این نوع دیکتاتوری ــ حکومت دینی ــ است که به سقوط سریعتر آن کمک مینماید . در استبداد دینی بعلت وجود فراکسیون های گوناگون در دایره قدرت امکان یکدست شدن قدرت که لازمه تثبیت و استمرار حکومت است وجود ندارد . ایجاد فراکسیون ها بدلیل برداشتهای گوناگون از اسلام ذاتی این رژیم دینی است ؛ بخصوص برداشت های مختلف  شیعه از اسلام این پراکندگی را تشدید میکند .

شیعه ؛فاقد مرکزیت ثابتی برای اعمال نظر و قدرت میباشد و مانند حکومت های فئودالی ؛ هر آیت اللهی بر اساس برداشت های خاص خود از اسلام ؛ حکم میدهد و فتوا صادر میکند و این احکام و فتواها می تواند کاملا" مخالف آیت الله دیگر باشد . بنابراین هیچوقت نباید گول ظاهر این رژیم را خورد . این رژیم بیش از هر زمانی از هم پاشیده و پراکنده است .

اکنون که در مورد حکومت دینی در ایران صحبت شد ؛ لازم است به دسیسه و فریبکاریِ ظاهرا" قانونی ولی فقیه ــ سید علی خامنه ای ــ با همدستی آیت الله احمد جنتی ــ امام جمعه مادام العمر تهران و رئیس شورای نگهبان ــ علیه بی اثر کردن قدرت مراجع غیر وابسته به ولی فقیه اشاره کنم که باعث بسط قدرت و ادامه سلطه ولی فقیه شده است :

 

راز پایداری و استمرار ولی فقیه در دستان جنتی است:

در نظام جمهوری اسلامی " شورای نگهبان " ارگانی است که اولا" ؛ مجلس باعتبار او مشروعیت و قانونیت می یابد . ثانیا" ؛ این ارگان هم عهده دار تشخیص خلاف شرع بودن مصوبات مجلس است و هم مرجع تشخیص عدم تعارض قوانینِ مصوب مجلس با قانون اساسی است . بنابراین عملا" مجلس قوانینی را تصویب می کند که در راستای منافع و مورد تائید شورای نگهبان باشد .

بعلاوه شورای نگهبان ( که 6 عضو فقیه آن با اختیار کامل و نظر ولی فقیه انتخاب می شوند ) ؛ مرجع نظارتی بر انتخابات " خبرگان رهبری " ؛ " ریاست جمهوری " و " مجلس شورای اسلامی " است که تشخیص صلاحیت کاندیدا برای هر سه ارگان نیز بعهده " شورای نگهبان " است . یعنی شورای نگهبان در نظام جمهوری اصلی ؛ شعاع اصلی دایره قدرت است ؛ که این شعاع با اعمال نظر 6 " فقیه عضو شورای نگهبان " کم و زیاد می شود ؛ زیرا :

فقهای شورای نگهبان خود مجتهد هستند و نیازی به تشخیص های سایر فقیهان ندارند . و تازه مراجعِ نامزدِ " خبرگان رهبری " باید در محضر فقهای ششگانه امتحان صلاحیت بدهند ( یعنی از فیلتر فقهای شورای نگهبان رد شوند ) باین ترتیب ؛ اجتهاد این فقهای ششگانه میتواند قدرت هر مرجع تقلید مخالف ولی فقیه را بر باد داده و دکان او را تخته نماید . بعبارتی شورای نگهبان دست ناپیدایِ قدرتِ ولی فقیه است که اجازه نمی دهد ؛ دستهای نا محرم به حریم قدرت برسند .

اکنون روشن میشود که ؛ ولی فقیه راز ماندگاری در قدرت را خوب انتخاب کرده است . در سال 68 هم ؛ خامنه ای با نقشه هاشمی رفسنجانی و با همکاری همین فقهای ششگانه شورای نگهبان به قدرت رسید . یعنی خامنه ای به جای تکیه زدن بر کل طبقه روحانیون ــ که بسیاری از آنها نه او را بعنوان " آیت الله " قبول دارند و نه " مرجع " بودن او را برسمیت میشناسند ــ بر فقهای شورای نگهبان تکیه می کند که راه بسط قدرتش را هموار می کنند . به عبارتی سالهاست که عرصه سیاست در ایران دو بازیگر اصلی دارد ؛ بعبارتی این عرصه میدان تاخت و تاز " خامنه ای " و " جنتی " است .

واقعیت این است که ؛ مردم ایران در دوران سیاهِ حکومت اسلامی ؛ گرفتار نظامی بوده اند که آیت الله های حاکم و سایر آخوندهای دست اندر کار حکومت هیچ بهره ای از انسانیت ؛ راستگوئی ؛ صداقت ؛ تعقل و دوراندیشی نبرده اند و برای نیل به خواسته های شیطانی و کثیف خود از انجام هر خباثت و زشتی خودداری نکرده اند .

 نوشتن از پلیدی و فساد در حکومت آخوندی اگر چه در حوصله یک مقاله و حتی یک کتاب نمی گنجد  و آب 7 دریا هم این پلیدیها را نمی شوید ؛ ولی در بخش بعدی مقاله  به گوشه هائی از ظلم و ستمهای بیکران آخوندهای حاکم بر مردم و کشور  و دیدگاههای منحط و قرون وسطائی آنها ؛ اشاره خواهم کرد .     ........  ادامه دارد

 

محمود خادمی ــ 29.11.2011

arezo1953@yahoo.de    

 

پاورقی :

 

*   علم شهودی ؛ دانشی ذاتی و غیر اکتسابی است ؛ عمومی و همگانی نمی باشد و تنها امامان معصوم که از مظاهر الهی اند از این علم الهی برخوردار می شوند . در یکی از روایات شیعه نقل شده : امامان در شکم مادر از طریق ستونهای نور که در مقابل او قرار دارد همه چیز را می بیند . ( به نقل از ویکیپدیا )

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.