رفتن به محتوای اصلی

ترک گرایی از اندیشه تا عمل
02.12.2011 - 16:31

بحث و گفتگو پیرامون اقوام و ملل ساکن در گستره ایران و کشور های منطقه ضرورت تاریخ و شرایط حاکم بر آنها است. در اغلب این کشور ها نظام های استبدادی حاکمیت را در دست گرفته، برخی بنام خدا، برخی به نام ملت و برخی دیگر به نام گروه ممتاز و برگزیده با یاری و همکاری نیرو های مسلح و فشار و با استفاده از همه ابزار قدرت و امکانات گسترده مالی حکومت می رانند. گروه های استبداد، هر از گاهی انتخابات را چاشنی عملکرد خود کرده، برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود به رأی مردم مراجعه می کنند و آن را به گونه ای تفسیر و تحلیل می کنند که گویا اکثریت مردم با آنها موافقند و عملکرد حکومتگران را تأیید می کنند. این گونه نظام های استبدادی از پرسشگری هراس دارند و با هرگونه مخالفتی از سوی مردم و نهاد های مدنی به شدت مبارزه می کنند. اگر این مخالفت از سوی اقوام و ملل ساکن در آن سرزمین و با استفاده از حق شهروندی صورت گیرد به اتهام تجزیه طلبی و همسویی با نیرو های برون مرزی به شدت سرکوب می شوند. این رفتار زمینه را برای افراط گرایان و فرصت طلبان فراهم می آورد که بتوانند با تحریک احساسات، خواسته های دمکراتیک را مخدوش سازند و جنبش آزادی خواهی را برای رفع ستم ملی به بیراهه کشند.

در ایران و کشور های پیرامونی مردمانی زندگی می کنند که از نظر فرهنگی، زبانی و نژادی نفاوت های بسیاری باهم دارند. سال های طولانی در برخی از این کشور ها سیاست های یکسان سازی در راستای ملت سازی با خشونت ادامه یافته، گوناگونی فرهنگ و زبان انکار شده است. از این رو از ظرفیت های موجود و پنهان در این گوناگونی که خود می توانست زمینه ساز یک دمکراسی پایدار باشد،بهره برداری نشده است. از آن گذشته ناسیونالیسم و یا رژیم های تمامیت خواه سرنوشت سیاسی و اقتصادی مردم را در دست گرفته است. در این راستا ناسیونالیسم ایرانی که از سوی روشنفکران شهری، همراه با تحصیل کرده های خارج و با الهام از روش و رفتار ناسیونالیست های آلمان ها شکل گرفت ، با حمایت دولت رشد کرد و با گذشت زمان به پان فارسیسم گرایید، تا جاییکه زبان های دیگر غیر کارآمد، زشت و خشن نامیده شد و سخن گویان و سخن وران به زبان های غیر فارس به روش های مختلف مورد تحقیر قرار گرفت.

ناسیونالیسم در روند شکل گیری و رشد خود از احساسات غیر منسجم و افراطی بهره مند شده به اندیشه ای تبدیل می شود که می تواند طرفداران خود را به خشونت تشویق کند. ناسیونالیسم ویژه گی های ملی، تاریخی، فرهنگی و حماسی را درهم می آمیزد تا ملتی برجسته و متمایز بسازد و ملت ساخته شده در این راستا برای پاسداری از ارزش ها و اندیشه های خود باور به مبارزه بر می خیزد و گاهی جانفشانی می کند. عبور این اندیشه از مرز و پراکنده شدن آن در یک منطقه وسیع و یا جهان، پان را بوجود می آورد. پان ایرانیسم، پان عربیسم، پان اسلاویسم و پان ترکیسم در این راستا شکل گرفته اند.

پیش از آغاز بحث پان ترکیسم، نظر و توجه به برخی از مفاهیم به درک و شناخت مطلب یاری می رساند. از این رو نخست به نام ترک و پیدایش آن در تاریخ پرداخته می شود. ترک ها از ملل کهن در تاریخ اند. از سوی خیلی از پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته اند. هرودوت( 5 قرن پیش از میلاد) آنان را از مردمان شرق و تارقیتا نامیده و در تورات هم از آنها یاد شده است. در منابع هندی، چینی و ایرانی نام ترک با تلفظ های گوناگون و نزدیک به هم مطرح شده است. در توضیح و معنی نام و کلمه ترک جمعیت شناسان و منابع اختلاف نظر دارند. منابع چینی آن را تو/ کو( سپر)، وامبری پژوهشگر انگلیسی آن را تولید مثل و ضیاء گوک آلب از بنیان گذاران پان ترکیسم آن را نظم و نظام حقوقی خوانده است. در این میان برخی دیگر آن را مردمان پر قدرت و زیبا روی معنی کرده اند که در ادبیات فارسی نیز به آن اشاره شده است.

در مفهوم جغرافیایی، نخستین بار منابع بیزانس در قرن ششم میلادی به نام ترکیه( ترکیا) اشاره کرده، در بین قرن های 9 تا 10 از ولگا تا مجار را سرزمین ترک ها می خواندند. در سال های بعد بخش دیگری نیز بر آنها افزوده شد. از قرن 12 میلادی ترکیه امروز هم که بعد ها مرکز حکمرانان عثمانی شد در درون آن قرار گرفت. واژه ترک که دولت را هم به آن نام می خواندند بیشتر از مفهوم قومی( اتنیک) و سیاسی بود. زیرا اقوام گوناگون پیش از ترک ها و بعد از استیلای آنها در این سرزمین و جغرافیای وسیع زندگی می کردند. ترک ها پیش از آمدن به سوی غرب بر اساس منابع چینی در کوه های آلتای زندگی می کردند، هرچند اثبات آن دشوار خواهد بود زیرا ترک ها همواره در یک جغرافیای وسیع پراکنده شده، زندگی کوچنده ای داشتند. به نظر می رسد آنان در بین کوه های اورال و آلتای از یک سو و شمال شرق دریای خزر از دیگر سو پراکنده بودند. کوچ شاخه های مختلف از گروه های ترک ها در زمان و شرایطی که ضرورت داشت و با کمبود مواد غذایی روبرو می شدند ادامه می یافت. کوچ آنها به سوی غرب و اروپا از سال 375 م شروع شده است. گروهی از غرب سیبری به جنوب روسیه و گروه دیگری از رودخانه سیحون گذشته به سوی ایران و آناتولی سرازیر شده اند. شاخه دیگری از ترک ها از جنوب ترکستان از طریق دریای سیاه به اروپا کوچ کرده اند. آنان در بالکان، قفقاز، اروپای مرکزی و مجارستان ساکن شدند. در کوچ ترک ها به این مناطق، عوامل طبیعی، خشکسالی، بی آبی،آفات طبیعی از یک سو ورشد سریع جمعیت از سوی دیگر موثر بوده است.

در رابطه با نژاد و تبار ترک ها نظریه های گوناگونی از سوی جمعیت شناس ها و پژوهشگران علوم اجتماعی مطرح شده است که گاهی اختلاف فراوانی باهم دارند. برخی ترک ها را زرد و از نژاد مغول ها می پندارند که نمی تواند واقعیت داشته باشد. زیرا آنان از نظر نژادی و زبانی باهم تفاوت دارند. ولی در همسایگی هم زیسته اند. گروه های بزرگی از مغول ها در آسیای مرکزی در نظام اداری ترک ها که از سوی هون ها بر پا شده بود ، خدمت کرده همراه با ترک ها در کوچ ها شرکت کردند. از این رو نزدیکی بین آنها بیشتر شده است. ترک ها از نژاد سفید، با رنگ موی تیره و با رنگ پوست گندمی هستند که قرابتی با مغول ها ندارند. بسیار سلحشور و همسو با انظباط نظامی هستند. ترک ها در دوران مهاجرت با اسلام آشنا و مجبور به پذیرش آن شدند. با نقوذ در نیرو های نظامی و کسب مقامات بالا زمینه اقتدار را برای خود فراهم کردند. مهاجرت از مناطق مختلف به سوی آناتولی و اتحاد قبایل و گروه های هم تبار با سلجوقیان پایه های قدرتمند یک امپراطوری را پی ریزی کرد که سال ها خود را نماینده اسلام خواند. آنچه مردم را با فرهنگ های مختلف در این امپراتوری بزرگ به هم پیوند می داد، اندیشه امت اسلامی بود و ناسیونالیسم و ملت گرایی جایگاه و پایگاهی در بین مردم نداشت.

با انقلاب صنعتی در اروپا پایه های سنت و نظام فکری و ذهنی مربوط به آن درهم ریخت. خرد بر سنت پیروز شد. عقل گرایی، انسان محوری به گسترش جامعه مدنی و دولت های ملی انجامید. امپراتوری ها که نشانه های پیش سرمایه داری را داشتند، یکی پس از دیگری متلاشی شدند. بخش های بزرگی از امپراتوری عثمانی در اروپا ، آفریقا و خاورمیانه از دست رفت. دیگر اندیشه امت گرایی کارآیی نداشت، نظام فرسوده و بیمار عثمانی برای برون رفت از بحران و حفظ بخش هایی از خاک خود به تکاپو افتاد. اندیشه پان ترکیسم محصول این دوران بود که بتواند با ایجاد هیجان و احساس و تبلیغ نژاد گرایی همراه با حماسه سازی خیال پردازانه از گذشته، ترک های هم تبار را متحد سازد. تا بتواند بخش هایی از امپراتوری خود را حفظ کند. تبلیغ پان ترکیسم در سال های نخست از سوی کشور های قدرتمند اروپایی حمایت می شد که بتوانند در بخش های آسیایی و قفقاز روسیه شکاف اندازند. از این رو اندیشه ورزان اروپایی در تبلیغ و گسترش اندیشه های پان ترکیسم پیش قدم شدند.

با آغاز تنظیمات در دولت عثمانی و سست شدن پایه های اسلامی در اداره دولت، روشنفکران به فکر جایگزین کردن پان عثمانیسم، پان تورانیسم و در نهایت پان ترکیسم افتادند. در این راستا نشریات زیادی از جمله تورک یوردو را منتشر کردند. نوشته های لئون کاهون را با نام مقدمه ای بر تاریخ آسیا، ترک ها و مغول ها را به ترکی ترجمه کردند.کمیته اتحاد و ترقی با استقبال از کتاب به پخش آن یاری رساندند. هدف آنها گسترش اندیشه و احساسات ترک گرایی در بین همه ترک ها از بالکان، سیبری تا مرز چین برای اتحاد بود. ولی آنچه کمیته اتحاد و ترقی را برای اتحاد تشویق می کرد، گسترش روشنگری و خرد گرایی همراه با اندیشه های ملی گرایی در اروپا بود.

وامبری، کائن و دیگر شرق شناسان که بیشتر در رابطه با تاریخ و فرهنگ ترک ها پژوهش می کردند، با دولت عثمانی و افراد برجسته اتحاد و ترقی رابطه بر قرار کردند. تبلیغ ترک گرایی آنان و اتحاد با ترک هایی که در قلمرو روسیه زندگی می کردند مورد استقبال قرار گرفت. برخی از سران دولت عثمانی به این نتیجه رسیده بودند که می توانند با برخورداری از زبان مشترک ترکی پیوندی در بین ترک های آناتولی، تاتار، قفقاز، ترکمن، قیرقیز و دیگران پدید آورند که پایه های یک امپراتوری عظیم را پی ریزی کند تا جایگزین دولت عثمانی شود که در حال افول و فرو پاشی است. آنان بر این باور بودند که با گسترش پان عربیسم، پان اسلاویسم و پان های دیگر در منطقه و عقب ماندگی های فکری و اقتصادی حاکم بر دولت عثمانی، توانایی حفظ و اتحاد گذشته را بر اساس باور های دینی و مذهبی ندارند. از آن رو در حالی که ترک گرایی در دولت عثمانی با دین گرایی فاصله پیدا می کرد، در قلمرو دولت روسیه تزاری ترک گرایی شکل دین گرایی به خود می گرفت. در این راستا اسماعیل گاسپیرالی روزنامه نگار برجسته تاتار یوسف آقچورا و دیگران زیر شعار اتحاد در زبان و اندیشه را با عمل گرایی مطرح کردند. آنان اسلام را عامل وحدت ترک ها در قفقاز در مقابله با پان اسلاویسم می دانستند. گاسپیرالی در نشریه خود بنام ترجمان به تبلیغ زبان ترکی و همسان کردن شیوه های مختلف در کریمه، آسیای میانه و قفقاز پرداخت. گاسپیرالی و دوستانش در فکر تشکیل حزب سیاسی فراگیری بودند که بتواند زیر نام اتحاد مسلمانان، ترک ها را در سرزمین پهناور روسیه متشکل سازد و نمایندگانی را به مجلس دوما بفرستد.

جنبش مشروطه خواهی در ترکیه و ایران که در آن تلاشگران آذربایجان سهم ارزنده ای داشتند با هدف یکسان ولی با اندیشه های جداگانه شکل گرفت.در جنبش مشروطه خواهی ترکیه، همراه با اندیشه های غربی، ترک گرایی هم جایگاه مهمی داشت ولی در بین ترک های آذربایجان ترک گرایی کم رنگ و گاهی بدون پشتوانه و پایگاه مردمی بود. هرچند تعدادی از فعالان سیاسی به استانبول رفته، عضو انجمن تورک اوجاقی شدند. ولی تحت تأثیر اندیشه های سوسیال دمکراسی اروپا و روسیه بودند. در این میان تعداد بیشتری از کریمه و قفقاز در پی شکست انقلاب 1905 روسیه مجبور به مهاجرت به استانبول شدند و به صفوف اتحاد و ترقی پیوستند. از آذربایجان علی بیگ حسین زاده، احمد آقااوغلی و... و از دیگر مناطق یوسف آقچورا، صدری مقصودی، گاسپیرالی و دیگران در حمایت از پان ترکیسم در کنار محمد امین یورداکول، خالده ادیب، محمد فواد کوپرولو، توفیق و دیگران قرار گرفتند. برخی از آنان به تورانیسم و برخی دیگر به پان ترکیسم باور داشتند. ضیاء گوک آلپ یکی دیگر از بنیان گذاران پان ترکیسم در ترکیه است. نوشته های گوک آلپ از پختگی بسیاری برخوردار بود و مورد توجه روشنفکران قرار می گرفت. گوک آلپ با تئوریزه کردن اندیشه های ملی و ترک گرایی به شورای کمیته اتحاد و ترقی انتخاب شد. مدتی در دانشگاه استانبول جامعه شناسی تدریس کرد و با سرودن شعر های حماسی و گرد آوری آنها در کتاب قیزیل آلما به تبلیغ تورانیسم پرداخت. گوک آلپ برای بیداری و گسترش شعور ملی در بین جوانان می گفت. ً برای ترک ها، وطن نه ترکیه است، نه ترکستان، وطن کشوری بزرگ و جاودانی توران است.ً( جیکوب لاندو، پان ترکیسم، ترجمه حمید احمدی ص 74). گوک آلپ با شرکت در فعالیت های اتحاد و ترقی با پایبندی به اصول ترک گرایی، به اسلام و تجدد خواهی هم تمایل پیدا کرد. در این راستا از فعالیت انور پاشا و اردوی ترک و مسلمان وی در قفقاز پشتیبانی کرد. ولی در سال های پایانی جنگ اول جهانی که اتحاد ترک ها برای نجات دولت عثمانی به جایی نرسیده بود به جمهوری خواهان ملی گرا پیوست.

جمهوری نوین ترکیه به رهبری کمال آتاتورک به فعالیت های پان ترکیسم و تورانیسم که از نیمه های دوم قرن نوزدهم آغاز شده بود پایان داد و میثاق ملی را اساس جمهوری نوین ترکیه قرار داد. از باز گشت کمیته اتحاد و ترقی به صحنه سیاسی جلوگیری کرد. در سخنرانی خود به مناسبت قرار داد با اتحاد جماهیر شوروی گقت.ً ما نه پان اسلامیست و نه پان تورانیست هستیم، هدف ما نیل به استقلال واقعی استً. بدین گونه سال های طولانی، اندیشه های ملی گرایی جایگزین ترک گرایی شد. آتاتورک در مقابله با اسلام گرایی که برخی آرزوی آن را داشتند تا موقعیت اجتماعی گذشته را باز یابند وبا بهره برداری از احساسات مذهبی مردم پایگاه خود را تقویت بخشند، به جدایی دین از سیاست روی آورد و لائیسم را انتخاب کرد.

در سال های نخست جنگ دوم جهانی که نیرو های آلمان نازی در اروپا و اتحاد شوروی پیشروی می کردند، بار دیگر اندیشه های پان ترکیسم رونق گرفت، برخی در مجارستان، فنلاند و استونی که خود را از نژاد ترک می دانستند به احیای تورانیسم دست زدند و با شکست آلمان این تلاش ها فرو کش کرد. پال تلکی یکی از افراد سرشناس این گروه بود که به وزارت خارجه مجارستان دست یافت. ایشان همواره می گفت . ً من یک آسیایی هستم و به آن می بالمً .به هر رو بعد از پایان جنگ تا دهه شصت میلادی حرکت چشم گیری در راستای ترک گرایی در ترکیه هم رخ نداد. اوضاع اقتصادی و سیاسی ترکیه در این دهه شرایط را برای جنبش های چپ فراهم کرد، ملی گرایان و طرفداران غرب برای پیش گیری از رشد نیرو های چپ در بین جوانان به تبلیغ ترگ گرایی پرداختند، در این راستا برخی از نیرو های مذهبی هم به آنان پیوستند و شعار رهبر قرآن و هدف توران را مطرح کردند. نیرو های ترک گرا به درون نیرو های مسلح، دانشگاه ها و مراکز دیگر نفوذ کردند. همراه با آن زیر نام انجمن های فرهنگی به حمایت از جنبش های ترک گرایی در بیرون از مرز های ترکیه، بویژه در جمهوری های شوروی پرداختند.

در دهه هفتاد ترک گرایان ترکیه حزب سیاسی خود را به نام حرکت ملی به رهبری آلپ ارسلان تورکش تشکیل دادند که از افسران پیشین ارتش بود و به شدت گرایش های ناسیونالیستی و پان ترکیسنی داشت. ایشان مانیفست سیاسی خود را بنام دوکوز اشیک منتشر کرد. جوانان طرفدار خود را با آموزش نظامی بوزکورت نامید. این جوانان از پوشش و انظباط ویژه ای برخوردار بودند. در بر خورد با نگرش و اندیشه های دیگر بویژه چپ خشونت نشان می دادند. حزب حرکت ملی با تعداد اندکی نماینده وارد مجلس ملی شد و از حمایت مالی دولت بهره مند گردید. ارگان های حزبی به تبلیغ وسیع و گسترده تاریخ ترک ها، ترک های اسیر در نظام شوروی و سرزمین های دوردست پرداختند. شاخه جوانان حزب ( بوز کورت) مبارزه خود را مقدس می شمرد. تلاش حزب برای جلب آرای مردم در راستای ترگ گرایی در این دوره ناکام ماند و نتوانست آرای بیشتری کسب کند. با مرگ تورکش نیرو های میانه رو رهبری حزب را در دست گرفتند و به شعار های ملی و لیبرالی روی آوردند

با فروپاشی اتحاد شوروی جنبش ترک گرایی در جمهوری های آسیای میانه و قفقاز بار دیگر رونق گرفت، احزاب ترک گرا و توران گرا در راستای اتحاد ترک ها تشکیل شدند. این احزاب با تمام تلاش و آرزوی بر پایی دولت بزرگ و فرا گیر ترک ها هنوز هم از حمایت توده ای برخوردار نیستند. در بین روشنفکران پایگاه محدودی دارند ولی تلاش می ورزند که رابطه عاطفی و فرهنگی را در بین هم زبانان و هم تباران خود در گستره وسیعی در سرزمین هایی که ترک ها زندکی می کنند، بر قرار سازند. دولت ترکیه در این راستا فعالیت گسترده ای را آغاز کرده، وزارت ترک های برون مرزی را تشکیل داده است. با گشایش مدارس ،آموزشگاه های حرفه ای و دانشگاه و اعزام آموزگار و استاد از ترکیه به جمهوری های ترک زبان، به همسو کردن زبان و فرهنگ آنان با خود کرده است. با ده ها کانال تلویزیونی و برنامه های سرگرم کننده و جذاب در شهر ها وروستا های دور افتاده این کشور ها نفوذ کرده است. در سال با پذیرش هزاران دانشجو از این کشور ها و کشور های پیرامونی که ترک زبانان در آنجا زندگی می کنند به خود محوریت فرهنگی داده است. در اغلب این کشور ها شیوه گفتار ترکیه جایگزین گفتار محلی شده است. در این میان اجلاس سران کشور های ترک زبان( ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و آذربایجان) هر ساله تشکیل می شود و فعالیت خود را در همه سطوح گسترش می دهد. همایش ها و کنگره های گوناگون پیوند اندیشه ورزان را در جمهوری های ترک نشین تحکیم می بخشد. این بار ترک گرایی نه تنها در ابعاد سیاسی بلکه در ابعاد فرهنگی و اقتصادی که پیوند ناگسستنی است شکل می گیرد و گسترش می یابد.

در ایران اقوام و ملل گوناگونی زندگی می کنند که یکی از آنها با جمعیت انبوه و سرزمین گسترده ترک ها هستند، این مردمان زحمتکش و فداکار که حافظ ایران و سرزمین خود بودند، اگر در تبار و یا با زبان با مردمان دیگر، در آن سوی مرز ها پیوند دارند، هم زمان هزاران پیوند آشکار و پنهان با اقوام و ملل ساکن در گستره ایران دارند. پیوند عاطفی آنان در صد ها سال گذشته، با تاریخ مشترک شکل گرفته و گسترش یافته است. دمکراسی، منشور جهانی حقوق بشر، آزادی استقاده از زبان مادری در همه سطوح، توزیع عادلانه امکانات مادی و معنوی کشور برای پیشبرد و گسترش همه زبان ها و فرهنگ ها و تقسیم قدرت سیاسی و شکل گیری دولت های محلی در مناطق خود گردان( فدرالیسم) ضامن وحدت خواهد بود و همچنین زمینه همکاری و پیشرفت همه جانبه کشور را در مدت کوتاهی فراهم خواهد آورد...

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس
iranglobal

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.