رفتن به محتوای اصلی

ایران از بیرون و از درون!
15.01.2013 - 17:14

هر چه که ما در اطراف خودمان می بینیم، اشیاء و احجامی که به وسیله چشم قابل مشاهده هستند؛ دارای چندین بعد می باشند. از جمله آنها، ابعاد درونی و بیرونی شان می باشند؛ که هنگام مشاهده تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. به طور مثال، ما می توانیم یک مفتول مسی را فقط از زاویه بعد بیرونی آن ببینیم؛ چون درون مفتول لوله ای آن قابل نگاه کردن نیست. حجم جسمهائی که به شکل استوانه ای ساخته شده اند نیز، فقط از ناحیه ظاهری و بیرونی آنها دیده می شوند. اما درون استوانه ها را نمی توان دید؛ مگر آنکه یک سوی استوانه یا هر دو سوی آن باز باشد. مانند لوله های بزرگ انتقال آب و گاز و نفت که دو طرف آنها باز هستند و دیدن درونشان میسر است. ولی در این دنیا چیزهائی نیز می باشند، که بیرون و درونشان ظاهرا هویدا و آشکارند؛ در حالیکه هویت باطنی آنها و ساختار موجودیت این نوع از چیزهائی که در اطراف ما حضور دارند؛ با چشم سر قابل رؤیت نیستند؛ و دیدن شان نیاز به چشم دل دارد! این دسته از عناصر موجود در طبیعت پیرامون ما و زندگی مان، مواردی می باشند که بدون آشنائی با ماهیت ایشان، دیدن و نگاه کردنشان ناممکن خواهد بود. وقتی شما واژه عشق و شادی، و یا غم و تنهائی را بیان می کنید؛ با آنکه کاملا آنها را می شناسید؛ اما چون بعد ظاهری و جسم و حجم ندارند، با چشم سر قابل دیدن نیستند. اما وقتی با ذهنیتی که از آنها دارید به این عناصر فکر می کنید؛ به خوبی و آسانی پی به ماهیت آنها می برید. چون آنها را می شناسید و بارها با تمام وجوتان لمس شان کرده اید! دیدن نظری و ظاهری میهن عزیزمان ایران، با دیدن باطن و درون آن، از زمین تا آسمان تفاوت و فاصله دارد. مخصوصا اگر درون آن را به گونه ای تغییر داده باشند، که با آشنائی قبلی شما نسبت به آن کاملا فرق بکند و نتوانید یک رابطه حسّی صحیحی با آن به دست بیاورید! چگونه می توان درون مجموعه ای خیلی بزرگ که از زیر مجموعه های بسیاری تشکیل می گردد را دگرگون کرد؟ با چه شیوه ای می توان آنچه را که چنین مجموعه ای، طی هزاران سال در خویشتن خویش انباشته است را نوعی دیگر جلوه داد؟ با کدام روش و ترفندی امکان پذیر است که یک سامانه باستانی بسیار بزرگ از تاریخ آفرینش هستی را، با جابجائی دو نظام و تغییر دادن شکل سیستم حکومتی آنجا، به نوع دیگری به اطرافیان و به جهانیان نمایاند؟ بعضی از ما که به عنوان مهاجران و یا پناهندگان سیاسی، در تعدادی از کشورهای کوچک و بزرگ جهان اجازه اقامت یافته ایم؛ امکان رفت و آمد به آن دیار فراموش نشدنی را داریم؛ ولی بسیاری از ما نیز هستند، که نه چنین امکاناتی را دارند که به طور مستمر به ایران بروند و بازگردند؛ و نه مایلند که در شرایط فعلی برای تجدید دیدار با فامیل خود به آنجا مسافرت بکنند. استدلال این هم میهنان، با تمام حسرتی که از ندیدن مام میهن و اقوام و دوستانشان در درون خویش دارند؛ این است که ترجیح می دهند به دلیل رعایت مسائل انسانی به این کار نپردازند. چرا که برخی از هموطنان ما، به خاطر مشکلات حادتر سیاسی شان با زمامداران جنایتکار کنونی در ایران، قادر به سفر کردن به خانه پدری شان نیستند؛ ایشان هم رنج فراق و دوری از عزیزان را به جان می خرند، و از چنین سفرهای رؤیائی چشم می پوشند! آنهائی که مکرر به این سفرها می روند، هنگام بازگشت به کشورهای میزبان و ادامه زندگی در خارج از کشور، وقتی به دیگر هم میهنان خویش برخورد می کنند؛ شروع به تعریف کردن از مشاهدات خود در آن سفر می نمایند، و با آب و تاب بسیار از تغییراتی که شهرها و به ویژه پایتخت نموده می گویند. به چند نمونه از جمله هایشان توجه کنید: " آخ..... اگر بدونی تهران چقدر قشنگ شده؟ یک عالمه اتوبان جدید، وای...... از چه ساختمونائی! یکی از یکی بزرگتر و قشنگ تر، آپارتمان به چه بزرگی با همه امکانات و تجهیزات گرون گرون، فروشگاهها از مال اینجا بهتر و بزرگتر ."! هم میهن گرامی، اینها که تو از آنها به عنوان تغییرات بسیار عالی و دیدنی یاد می کنی، امکانات و تجهیزاتی را که جنابعالی مانند معجزه از آنها سخن می گوئی، در مقابل آنچه که اگر میهنمان به این روز سیاه نمی افتاد داشتیم بسیار اندک اند. اما افسوس که همین تو، در سال نکبت اثر 57 با قشون خانواده و فامیلت به خیابانها ریختید و فریاد برآوردید: " دیو چو بیرون رود فرشته در آید. "! همین تو، سرآسیمه که نکند یک دقیقه بگذرد؛ سر ساعت 9 شب با همه اهل و عیال به بام خانه ات می رفتی تا فریاد " الله اکبر" سربدهی و به وسیله آن انقلابت را به ثمر برسانی. حتی اگر چپی توده ای و کمونیست هم بودی؛ با آنکه اصولا با خدا و با الله هیچ میانه ای نداشتی، اما دغلکاری ات جهت فریب دادن هم میهنان ساده انگارت، تو را نیز وا می داشت که همنوا با آنها فریاد " الله اکبر" سر بدهی؛ تا هر چه زودتر ارباب کمونیست خودت را با شورش آفرینی جهت برهم زدن حکومت پهلوی شادمان بسازی! اما...... همین تو، وقتی دیو را بیرون کردی و فرشته را به درون آوردی؛ خیلی زود متوجه شدی که چه خاکی بر سر خودت و آن مردمان ساده دل ریخته ای؟ از خودت بیشتر عصبانی می شدی، وقتی که دریافتی این فرشته که منتظرش بودی، همان ابلیس ملک است که تو میکائیل و جبرائیلش می پنداشتی. همانی که قرار بود برایت همه چیز را مجانی بکند، همه ماهه سهم تو از درآمد نفت را که آن دیو برای خودش برمی داشت! از آن پس به درب خانه ات می آوردند و به تو تقدیم می نمودند! از آن دسته از ساده انگاران، که فریب شما آگاهان و روشنفکران جامعه را خوردند؛ به اندازه تو بیزار نیستم؛ چون آنها ادعائی نداشتند. فقط مانند خیلی از ما، هوای ایجاد تنوع سیاسی در مملکت به سرشان زده بود! ولی تو کتابخوان و باسواد و در دانشگاه تحصیل کرده بودی؛ یادت می آید وقتی که دیدی آن شیطان مجسم که به تو فرشته معرفی کرده بودند؛ شیطانک هائی به همراه دارد که صد درجه از خودش پست تر و شقی تر و خبیث تر و جنایتکارتر هستند؛ وقتی با تمام پوست و گوشتت فهمیدی که باید کفش آهنی به پا کنی و به دنبال آن دیو که از میهنش راندی بگردی؛ زمان از دست رفته بود و تو روسیاهی و پشیمانی ات را درمغز و قلب خود مدفون می کردی؛ تا آثارش بر رخسارت ننشیند و رسوایت نکند! چون به این گونه نمی توانستی در آن خراب آبادی که خودت ساخته بودی بمانی؛ دوباره شوریدی، اما نه به سبک گذشته، بلکه این بار صد وهشتاد درجه از بیرون و درونت را تغییر دادی، تا بلکه به مدد نام بزرگ و احترام برانگیز همان دیو که تظاهرات خیابانی تو او را از میهنش راند؛ به سوی یک سرزمین دیگر بشتابی و با مدد گرفتن از نام و نشان بی همانند او، خودت را شاهدوست و سلطنت طلب نامیدی؛ که صاحبان خانه جدید، بپندارند که چون تو به واسطه چنین ایده ای ( مخالفت با رژیم آخوندی، و هواداری از حکومت سابق )، جانت در موطن خودت در خطر مرگ بوده است؛ اجازه بدهند که در آنجا اقامت کنی و در دلت به ریش میزبان بخندی! هرچه کردی گذشت، البته در ظاهر و در برون، چون درون ملک و ملت را با کارهای نابخردانه ات ویران کرده ای. اکنون در آن ویرانه، جاذبه های آن اتوبانهای عالی، آن ساختمانهای زیبا، آن آپارتمانهای بی نظیر، و ....... همه ساله تو را به سوی خود می خوانند و تو با آنکه می دانی بسیاری از همین ایرانیان مقیم خارج از کشور، به ویژه آنهائی که دلائل پذیرفته شدن درخواست پناهجوئی شان مانند تو دروغین نبوده و نیست؛ بیش از سی سال است که رنگ ایران و پدران و مادران خودشان را ندیده اند. همه ساله به آنجا سفر می کنی، که....... در آنجا ژستهای آمریکائی اروپائی بگیری و به آن بندگان خدا، که با هزاران مشکل توانسته اند تو را یک شب میهمان بکنند؛ پز بدهی و ... ! اما وقتی از آنها خداحافظی می کنی و دوباره بر می گردی؛ چون نباید که فراموش کنی تو همیشه یک پناهنده سیاسی و مخالف با حکومت پلید اسلامی هستی؛ مدام همه سنگها را بر سر آن درونمرزی های بیچاره بشکنی. و در اینجا نیز با ژست آزادیخواهی، از اینکه بعد از سی و اندی سال هنوز دار و دسته شیطان صفت همان ابلیس ملک در میهن تو سالاری و فرمانروائی می کنند؛ اشکال کار را به ساکنان درون مملکت نسبت بدهی و رخوت و سستی آنان در قیام علیه حاکم ستمگر را بهانه می کنی! شرم بر ما، اگر درک بکنیم که آن عزیزان درون میهن چه می کشند و چنین به آنها پاداش بدهیم. بیش از دو سوم ایشان بعد از آن روزهای شوم به دنیا آمده اند؛ اما فقط و فقط با شنیدن افتخارات گذشته از زبان خانواده هایشان، هم اکنون درایران دیوار نویسی می کنند؛ عکس و شب نامه توزیع می کنند؛ و هر کار دیگری که از دستشان بر می آید. ولی ما نه آنکه قدرشان را نمی دانیم و تأییدشان نمی کنیم؛ هزاران وصله ناجور هم بر آنان می نهیم. این تغییرات برونی و درونی در ایران، از آن دوران تا این زمان، نه جبر تاریخ بوده و نه تحمیل از سوی بیگانگان. اینها همه نتیجه زودباوری هائی است که ما را به دام پست ترین و جانی ترین حکومت موجود در گیتی انداخت. باشد که به خود آئیم و جبران خطاهایمان را بکنیم !

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.