رفتن به محتوای اصلی

بمب افکن های مدرن ترکیه و کودکان قاچاقچی
09.01.2012 - 22:30

 در حالی که بحران عمیق اقتصادی و در پی آن بحران اجتماعی، آمریکای شمالی و کشور های اتحادیه اروپا و حوزه یورو را فرا گرفته ، مردم و طبقه زحمتکش آن بویژه بیکاران، محرومان اقتصادی و اجتماعی به شیوه های مختلف ناخشنودی خود را از اوضاع کنونی نشان می دهند و در تظاهرات خیابانی و چادر های اعتراضی شرکت می کنند و امیدی هم به باز سازی نظام سرمایه داری و گسترش رفاه را  در کوتاه مدت ندارند. برخی دیگر از کشور ها از جمله ترکیه با بیش از ده درصد رشد اقتصادی پیش می تازند و شرایط را برای رشد سریعتر فراهم می کنند. این کشور با باز سازی اقتصاد خود در لیست 20 کشور پیشرفته جهان قرار دارد و در نشست آنها شرکت می کند، هر چند ترکیه پیشرفت های چشمگیری در اقتصاد بدست آورده ولی ساختار سیاسی آن همچنان عقب مانده و سایه نظامی ها بر دمکراسی رو به رشد آن سنگینی می کند. بنابرین جامعه از تبعیض ها، بی عدالتی ها، فاصله های عمیق طبقاتی و قوانین عقب مانده و دست و پا گیر رنج می برد.

انباشت سرمایه و قطب های صنعتی در ترکیه در مراکزی شکل گرفته که تامین کننده منافع سرمایه داری داخلی و شرکای خارجی آنان باشد، از آن رو توازنی از پیشرفت های اقتصادی و گاهی شیوه زندگی در همه مکان ها و گستره ترکیه به شکل عادلانه به چشم نمی خورد. تفاوت های فاحشی از نظر اقتصادی و اجتماعی بین شرق و غرب و شمال و جنوب ترکیه وجود دارد. بخش جنوب شرقی ترکیه که اکثریت مردم آن کرد است، سال ها است گرفتار یک جنگ کثیف و ناخواسته شده، هزاران انسان در منطقه کشته، ده ها روستا تخلیه و سرمایه ناچیز هم از منطقه کوچ کرده است. نزدیک به 30 سال است این جنک با همه پیآمد های مخرب آن ادامه دارد. گاهی فروکش می کند و گاهی هم خارج از اراده مردم منطقه به دست نیرو ها و گروه هایی که منافع خود را در ادامه آن می بینند تشدید می شود. در این راستا سربازان ربوده می شوند و یا با بمب های کنار جاده ای و موشک کشته می شوند و در پی آن منطقه تا عمق خاک کردستان عراق بمباران می شود. بیشرین آسیب را کودکان و محرومان فقیر منطقه می بینند که امکان مهاجرت به مناطق دیگر را ندارند، با جنگ و خشونت متولد شده، با فقر و بدبختی وتحقیر به زنده ماندن تلاش می ورزند.

جوانان منطقه با جانبازی و گاهی دانسته در میدان مین قدم می گذارند، کالا هایی را از این سوی مرز به آنسو می برند و مقداری نفت سیاه و یا کالا های دیگر را به این سو می آورند. آنان تابستان را درمزارع کوچک خود کار می کنند و یا بصورت روز مزد در مزارع بزرگ مالکان، پنبه و دیگر محصولات کشاورزی را جمع آوری کرده به شکل کمونی و ابتدایی با هزینه اندک زندگی می کنند. در فصل زمستان و سرما تنها منبع درآمد و ارتزاق آنان قاچاق کالا و تحویل آن به دلالان در دو سوی مرز است. آنان از سنین کودکی شروع بکار می کنند و گاهی با کشته شدن پدر در این مسیر خطرناک، فرزند بزرگتر مسئولیت گذران خانواده را بر دوش می گیرد. از آن رو کودکان 15 یا 16 ساله این منطقه مانند بزرگسالان رفتار می کنند و پیش از دوران جوانی پیر و فرتوت و گاهی هم با نقض عضو روبرو می شوند. فیلم بهمن قبادی با نام زمانی برای مستی اسب ها نمایش یک واقعیت و بیان یک حقیقت ساده در این منطقه و در دو سوی مرز است.

آنچه در 28 دسامبر در استان شیرناک، منطقه اولودره رخداد و در آن 35 جوان جان باختند، حیرت جهانیان را بر انگیخت. حادثه مراحل قانونی خود را طی می کند ولی آنچه مسلم است تعدادی جوان از دو روستای منطقه در سرمای شدید و برف فراوان برای بدست آوردن لقمه نانی مجبور به حمل کالا های قاچاق شدند. بر اساس گزارش های رسمی هواپیما های فوق پیشرفته و بدون سرنشین اطلاعات لازم را بدست آورده، گزارش کردند که تعدادی از میلیتان های پ ک ک در نظر دارند از مرز نفوذ کنند و دست به عملیات بزنند. تشکیلات امنیتی ترکیه هم به ستاد فرماندهی و عملیاتی گزارش می دهد در نتیجه 4 فروند اف 16 به پرواز در آمده، کودکان قاچاقچی را به شدت بمباران می کنند، کودکان که غافلگیر شده بودند به زیر قاطر های خود پناه می برند. شناسایی برخی اجساد و حیوانات غیر ممکن می شود زیرا به شدت سوخته بودند. هنوز تعدادی از کودکان مفقود و یا زیر برف در مناطق دور تر مدفون شده اند. ساعت های نخست دولت ترکیه سکوت اختیار کرد ولی با پخش خبر مجبور به اعزام سه وزیر و عذر خواهی از مردم شد. برای نخستین بار ارتش ترکیه هم از مردم منطقه عذر خواست و آن را یک اشتباه خواند. در مدت کوتاهی تظاهرات گسترده ای سراسر ترکیه را فرا گرفت. بیش از 715 نهاد مدنی آن را قتل عام نامیدند و خواستار پیگیری آن از سوی نهاد های مدنی و حقوقی شدند. نمایندگان حزب صلح و دمکراسی که بیشتر از منطقه کرد نشین هستند و در فرصت های مختلف از پ ک ک و رهبر زندانی آن عبداله اوجالان حمایت می کنند، با اعتراض به عملکرد نظامی ها و بمباران جوانان در مجلس به بست نشستند و شب را در سالن مجلس ملی گذراندند.

جوانی به نام ثروت اونجو که در این قافله بوده و خود را زیر برف پنهان کرده تا جان سالم به در برد، به خبرنگار روزنامه رادیکال می گوید، ما در دو قافله 20 تا 23 نفری بودیم، از دو ده همجوار جمع شده بودیم، همه همدیگر را می شناختیم و با هم فامیل بودیم، پاسگاه مرزی و سربازان از خود ما و بار ما اطلاع داشتند، از ده هم به ما خبر دادند که منطقه را سرباز ها گرفته اند. سرباز ها ما را در ساعت 9 و بیست دقیقه دیدند ولی از ما دور شدند و هواپیما ها به سوی ما آمدند و ما را بمباران کردند. بین ما کودکان 13 ساله تا جوانان 18 ساله بودند، برخی از آنان برای نخستین بار ما را همراهی می کردند و در نظر داشتند شب سال نو را با مقداری آذوقه در کنار خانواده خوش بگذرانند.

جوان دیگری می گوید، من از یازده سالگی شروع کردم زیرا پدر نداشتم و مجبور بودم برای سیر کردن چند برادر و خواهر کوچکترم کار کنم. بار اول که خواستم همراه با دیگران شوم آقا ( دلال) قبول نکرد، مجبور شدم یک قاطر را پیش ایشان گرو بگذارم, اگر کشته شدم و بار را به مقصد نرساندم، ایشان حق داشته باشد، قاطر را برای خود بردارد،بعد از چند بار رفت و آمد اعتماد ایشان را جلب کردم و حالا چند سال است این کار را انجام می دهم و به نوعی سر قافله شدم. پاسگاه مرزی همه ما را می شناسند، حق و حساب آنها می رسد، گاهی آنان ما را شمارش می کنند که هنگام باز گشت هم به همان تعداد باشیم، زیرا فکر می کنند شاید برخی از افراد قافله به کمپ های پ ک ک بپیوندند. آنان همواره به ما یادآور می شوند که اسلحه و مواد مخدر نیآوریم و به کالا های دیگر اهمیت نمی دهند. گاهی بدرفتاری هایی از آنها مشاهده می کنیم ولی در مجموع رابطه خوبی داریم. بنابرین آنچه در 28 دسامبر اتفاق افتاده یک اشتباه ساده، ناشی از یک گزارش نادرست نبوده است، به نظر می رسد عواملی پشت پرده برای حفظ منافع خود این سناریو کثیف را نوشتند و با کشتن 35 کودک و نوجوان آن را به اجرا در آوردند. بین نهاد های قدرت درگیری شدیدی وجود دارد، با تهیه پیش نویس قانون اساسی جدید که نظامی ها را از قدرت سیاسی دور می کند و فعالیت فرماندهان و ریاست ستاد ارتش را به وزارت دفاع پیوند می دهد، ناخشنودی بیشتری مشاهده می شود.

نظامی های ترکیه از سال های نخست جمهوری نوین که به دست کمال آتاتورک بر پا گردید خود را نگهبان و پاسدار قانون اساسی و نظام لائیک می دانستند و در چندین نوبت دست به کودتا زدند ولی آنچه مسلم است آنان نگران فعالیت های نیرو های چپ در تمام این مدت بودند، از آن رو با هر کودتایی به کندن ریشه های احزاب و جنبش های چپ مشغول می شدند، در این میان رفتار تحقیر آمیزی با کرد ها داشتند زیرا سنت و ساختار کهنه در این منطقه در مقابل تغییر جان سختی محکمی از خود نشان می دادند. عملکرد نظامی ها و حامیان آنان از سوی سرمایه داری داخلی و همپیمانان خارجی ترکیه حمایت می شد. با مشاهده شدن ناکامی چپ در افق ضرورت مداخله نظامی ها در امور سیاسی در ترکیه هم به پایان رسید. آخرین مداخله نظامی ها در 12 سپتامبر 1980 زمینه قدرت گیری اسلامگرایان را فراهم کرد. تورگوت اوزال لیبرالیسم اقتصادی  و برنامه های صندوق پول و بانک جهانی را با اسلامگرایان همسو کرد.از نیمه دوم دهه 80 و 90 میلادی فرزندان اسلامگرایان روانه دانشگاه های ایالات متحده شدند تا بوروکرات های آینده را سازمان دهی کنند. با آغاز هزاره سوم آنان اداره کشور را در دست گرفتند. نظامی ها دیگر نگران لائیسم نبودند و اسلامگرایان هم با دادن امتیاز  به نظامی هاجا پای خود را سفت و محکم می کردند. کامبیابی در اقتصاد و کنترل تورم که سال های طولانی مردم ترکیه را در رنج و عذاب فرو برده بود محبوبیت اسلامگرایان را افزون تر می کرد تا آنجائیکه آنان توانستند زنان محجبه خود را وارد کاخ ریاست جمهوری و نخست وزیری کنند. زمان به نفع آنان و به ضرر و زیان نظامی ها پیش می رفت. به بهانه دمکراتیزه کردن جامعه، نزدیکی به اتحادیه اروپا و تغییر قوانین، پایگاه نظامی ها سست تر و ضعیف تر می شد. در این میان با انحلال دادگاه های ویژه زمینه ارجاع پرونده ژنرال های ارتش به دادگاه های عادی فراهم می شد. به بهانه اقدام علیه دولت و زمینه سازی برای کودتا، ده ها ژنرال،بوروکرات، روزنامه نگار و استاد دانشگاه به باز جویی فرا خوانده شده برخی هم باز داشت شدند. دو دعوای بزرگ به نام های ارگنکون و پتک آهنین همچنان ادامه دارد. آخرین حلقه آن بازجویی و باز داشت ایلکر باش بوغ رئیس ستاد ارتش ترکیه بود که در روز های نخستین ژانویه امسال اتفاق افتاد. ایلکر باش بوغ که مدتی پیش بازنشسته شده، متهم است که در سودای کودتا بوده و می خواست دولت قانونی رجب طیب اردوغان را سرنگون کند. در حمایت از باش بوغ فرماندهان کنونی نیروهای دریایی و هوایی با ابراز ناخشنودی تهدید به استعفا کردند. بنابرین رابطه میان دولت و نیرو های مسلح در شرایط کنونی که حوادث مهمی در پیرامون آن کشور می گذرد از اهمیت فراوانی بر خوردار است. ترکیه با حمایت از شورای ملی سوریه، نیرو های خود را در مرز آن کشور متمرکز کرده، شرایط ویژه ای بعد از خروج نیرو های آمریکایی از عراق پیش آمده است، در این میان حمله نظامی به تاسیسات اتمی و اقتصادی ایران جدی تر می شود. بنابرین حمله اف 16 های مدرن ترکیه به چند کودک و جوان کرد به بهانه پیشگیری از رخنه کماندو های پ ک ک ابعاد وسیعتری دارد که باید بررسی و تحقیق شود. آنچه مسلم است تعدادی کودک و جوان بیگناه برای به دست آوردن لقمه نانی مورد استفاده قرار می گیرند و بی رحمانه به قتل می رسند...

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس
ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.