رسانههای دولتی و شبه دولتی داخل کشور اصولا موضوعی به نام احترام به فرد يا گروه مخالف يا حقوق آنها را به رسميت نمی شناسند و هر نسبت و عنوانی را که بخواهند به مقامات ديگر کشورها و بستگانشان، نويسندگان يا هنرمندان و ديگر چهرههای شناخته شدهی غربی و نيز ايرانيان مخالف خارج کشور يا منتقدان داخل کشور می دهند و هيچ مرجعی برای رسيدگی به تخلفات و بد زبانیهای آنها وجود ندارد. اتهام زنی و ناسزاگويی به مخالف و منتقد (تبری) از حقوق دينی پيروان ولايت فقيه است.
اما رسانههای فارسی زبان خارج کشور برای پرهيز از رفتار رسانههای دولتی و شبه دولتی داخلی غير از عدم توهين به افراد (هر که باشد، که کاری شايسته است) موازين و معيارهايی را برای خود تعريف کرده و رعايت می کنند، مثل گذاشتن تعبير آيهالله بر سر برخی از اسامی (البته بدون گذاشتن نام دکتر يا استاد يا عناوينی شبيه به آن بر سر نام ديگر افراد)، يا تعابير "آقا" و "خانم" بر سر برخی ديگر از اسامی که رهبر دينی يا کشوری هستند يا پرهيز از انتشار مطالبی که در آنها عباراتی مثل ديکتاتور يا جبار يا جنايتکار برای مقامات ايرانی يا غير ايرانی به کار برده شده باشد. در اين موارد نويسندگان بايد عناوين اخير را حذف کنند تا مطالب آنها قابل انتشار شود يا ويراستاران خود عناوينی مثل آيهالله را به برخی اسامی اضافه می کنند. اين کار تا چه حد قابل دفاع است؟ آيا با موازين و اخلاق حرفهای می خواند؟
آيهالله
يک روز روزنامهی کيهان تصميم می گيرد علی خامنهای، احمد خاتمی يا صادق لاريجانی را به واسطه گرفتن مقامی در دستگاههای دولتی آيهالله بنامد (شايد کسانی که زير سی سالشان باشد به ياد نياورند که روزی در ايران کسی خامنهای را آيهالله نمی ناميده است و يک شبه اين اتفاق بدون ارتقای علمی وی در حوزهها افتاده است). آيا اگر رسانههای فارسی زبان خارج کشور عنوان آيهالله را پيش از نام اين افراد نگذارند بدانها بی احترامی شده است؟ حتما چنين نيست. روزنامهی کيهان ادبيات معيار سياسی را در رسانهای فارسی زبان تعيين نمی کند. گذاشتن القاب و عناوين مثبت جلوی نام افراد ممکن است از نگاه برخی احترام آميز باشد اما نگذاشتن آنها حتما بی احترامی و توهين آميز نيست.
رسانههای فارسی زبان خارج کشور خوشبختانه از مرز دادن لقب بيت- ساختهی "رهبر معظم" برای احترام به خامنهای فراتر رفتهاند اما رسانههای غربی ترجمهی اين عنوان را که نه در قانون اساسی آمده و نه در سنت سياسی ايران ريشه دارد صرفا با همان توجيه "احترام" به کار می گيرند و متوجه نيستند که با اين کار به يک ملت توهين می کنند. همان قدر که عنوان "رهبر عزير" برای رهبر کرهی شمالی ايرانيان را می خنداند و گريه می اندازد، "رهبر معظم" نيز چنين می کند.
آقا/خانم
شايد سی سال پيش به کار نبردن عنوان آقا و خانم و دکتر و مهندس پيش از نام افراد در عرف جامعهی ايران توهين به شمار می آمد اما در سال ۱۳۹۰، ديگر چنين عرفی وجود خارجی ندارد، بالاخص برای سياستمداران. ايرانيانی که هر روز پای رسانههای غربی يا غير غربی مستقر در غرب می نشينند و شاهدند که رئيس جمهور ايالات متحده "اوباما" يا رئيس جمهور فرانسه "سارکوزی"خوانده می شود يا کارکنان رسانهای و مهمانانشان افراد را به اسم کوچک صدا می زنند ديگر از اين حد گذشتهاند که نوشتن "احمدی نژاد" به جای آقای احمدی نژاد يا "خامنهای" به جای آقای خامنهای يا آيه الله خامنه ای را توهين به آنها تلقی کنند.
ديکتاتور/جبار
آيا اطلاق ديکتاتور (و جبار، که معادل فارسی آن است) بر رهبران رژيمهای ديکتاتوری مثل سوريه، کرهی شمالی، ايران، کوبا و چين که در انتخابات آزاد، رقابتی و سالم توسط مردمشان انتخاب نشدهاند توهين به اين افراد است؟ آيا اين تعبيرات، واقعيات را بيان می کنند يا احساس نويسنده و گوينده را؟ ديکتاتور و جبار از جنس ناسزاهای معمول در زبان روزمره نيستند که افراد به طور معمول از آنها برای توهين به ديگران استفاده می کنند. بنابر اين اگر در يک متن به اقتضای موضوع مورد بحث به رهبران سياسی جبار و ديکتاتور اطلاق شود و در همان متنِ نويسنده يا متنهای ديگر وی دلايل اين موضوع توضيح داده شده باشد وی بايد قادر باشد اين کلمات را به کار گيرد. بی طرفی و واقع نما بودن رسانهها نبايد مانع از به کار بردن صفات خاصی بر اساس دادههای موجود باشد.
به کار بردن تعابير کاملا به شرايط روز بستگی دارد. اگر در روزی که نيروهای امنيتی رژيم بشار اسد خون دهها نفر را بر کف خيابان می ريزد و همه می توانند اين خونها را مشاهده کنند نويسندهای وی را در تحليل شرايط سياسی سوريه "خونريز" بنامد، اين تعبير ناسزا نيست بلکه دارد واقعيتی را بيان می کند (در جامعهای که رهبر اقتدارگرا مرکز و محور تصميم گيریهاست). يا اگر در روزی که احمدی نژاد جمهوری اسلامی را بهترين دمکراسی و آزاد ترين کشور دنيا می نامد نويسندگانی وی را در تحليل کنش و واکنش دولت و دستگاه رهبری يا شرايط سياسی ايران يا تعامل دولت و مجلس دروغگو بنامند به وی توهين نکردهاند بلکه از بهترين تعبيری که در زبان برای توصيف اين شرايط شکل گرفته و همه آن را می فهمند بهره گرفته است. اما اگر در همين روز نويسندهای به سراغ قيافهی احمدی نزاد برود و او را … بنامد مشخص است که اين تعبير توهين است چون نه فقط احساس نويسنده را بيان می کند بلکه مخاطبان بسياری اين نوع تعبير را بی ربط به اصل نوشته خواهند دانست و ممکن است اصولا به کار بردن چنان تعابيری را درست تلقی نکنند.
جنايتکار
جنايتکار يک تعبير حقوقی است که بر کسی اطلاق می شود که جرم وی در دادگاه به اثبات رسيده و برای وی متناسب با آن، حکم صادر شده است. حال اگر در کشوری چنين روالی وجود ندارد و بر خلاف آن، نويسندگان و روزنامه نگاران و وکلا محاکمه شده و حکم سالها زندان می گيرند نويسندگان و روزنامه نگاران بايد اين تعبير را از واژگان خود حذف کنند؟ در چنين شرايطی، افراد می توانند بر اساس منطق و دلايل خود اين تعبير را به کار گيرند و رسانهها نيز در صورت وجود شواهد کافی برای جنايات يک فرد می توانند از اطلاق آن بر وی جلوگيری نکنند.
به عنوان نمونه، علی خامنهای يک فرد جنايتکار است اما بسياری از رسانههای حرفهای در خارج کشور اجازهی به کار بردن اين تعبير را از سوی نويسندگان يا گويندگانشان نمی دهند (منظور اين نيست که هر روز وی را چنين بنامند). حکومت خامنهای در ۲۳ سال گذشته صدها انسان ايرانی را بدون طی فرايند قضايی ترور و سلاخی کرده يا با تير اندازی از ميان برده است. جدای از اين، حکومت وی هر ساله صدها نفر را اعدام می کند که خود از نگاه مخالفان اعدام جنايت است. اگر به موارد محاکمه نشده بسنده کنيم و اعدام های رسمی قوهی قضاييه را نيز کنار بگذاريم به سادگی و براساس شواهد می توان خامنهای و خمينی را جنايتکار ناميد.
تنها در صورتی می توان از نويسندگان و روزنامه نگاران و گويندگان انتظار داشت اين تعبير را برای خامنهای و خمينی هرگز به کار نگيرند که امکان شکايت از آنها در دادگاههای قوهی قضاييهای مستقل يا دادگههای بين المللی وجود داشت. در مدت رسيدگی به جنايات می شد آنها را متهم به جنايت ناميد و در صورت تبرئه شدن آنگاه به کار بردن اين تعبير برای آنها نادرست می بود. حکومتی که گروهی را بر فراز قانون نشانده طبعا جواز به کار بردن تعابيری مثل جنايتکار به رهبران سياسیای را که در رژيم آنها افراد بر اساس عقيده و جهت گيری سياسی به قتل می رسند بدون صدور حکم در دادگاه صادر کرده است.
البته اگر مطلبی بدون هيچ تحليل مشخص يا ارائهی اطلاعات، صرفا به اطلاق برخی اسامی به افراد اکتفا کند آن مطلب به دليل عدم انطباق با موازين حرفهای توسط ويراستاران کنار گذاشته می شود و اين عمل برای همگان قابل فهم است. بحث فوق در مورد مطالبی است که برای اطلاق اسامی به افراد نوشته نشدهاند بلکه به حسب موقعيت يا جای خاصی از تعبير ديکتاتور يا جبار يا جنايت پيشه ممکن است استفاده کنند. قاعدهی کلی گذاشتن برای حذف اين تعابير صرفا برای احترام به سياستمداران و هواداران آنها گاه بی احترامی به نويسنده و مخاطب است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید