سخنرانیهای اخیر محمود احمدینژاد سر و صدای زیادی به پا کرده است. او با اشاره به کسانی که به قول او میخواهند از سوی مردم تصمیم بگیرند و رییس جمهور تعیین کنند آنها را تهدید کرده و خواسته است که از این اندیشه دست بردارند و بگذارند مردم «آزادانه» رأی دهند و هر که را که میخواهند انتخاب کنند.
مرجع بعضی از این اشارهها مشخص است. مثلا وقتی او از مهندسی انتخابات حرف میزند روشن است که اشاره او به نماینده خامنهای در سپاه است که گفته بود سپاه وظیفه مهندسی انتخابات را به عهده دارد. همچنین، وقتی او از پروندههای فساد مالی سخن میگوید، اشاره او به افراد خاصی است که با استفاده از رانت قدرت آلاف و الوفی به هم زدهاند. ولی اشارات کلی او نسبت به کسانی که میخواهند از سوی مردم تصمیم بگیرند و انتخاب مردم را محدود کنند و مانند اینها کاملا روشن نیست و به گمانهزنیهای زیادی دامن میزند.
بیشترین گمانهزنی در این موارد متوجه شورای نگهبان یعنی نهادی است که صلاحیت نامزدها را بررسی و رد یا تأیید میکند. ولی او میداند که این شورا بیش از آن که تصمیم گیرنده باشد مجری نیات علی خامنهای است. همچنین، او میداند که کسانی که این روزها علیه جریانهای «فتنه» و «انحرافی» سخن میگویند و میگویند آنان در انتخابات پیش رو جایی نخواهند داشت (از حسین شریعتمداری در کیهان گرفته تا نمایندگان ولی فقیه و امامان جمعه در این جا و آن جا) مستقیما از ولی فقیه الهام میگیرند و منویات او را بر زبان میرانند.
از سوی دیگر، او اگر چنان که عقیده عمومی بر آن است، میخواهد اسفندیار رحیم مشایی را وارد صحنه انتخابات کند میداند که مانع اصلی آن کسی جز علی خامنهای نیست. علی خامنهای بود که او را وادار کرد تا مشایی را از معاونت خود به کنار گذارد و هم او در مواردی تلویحاً یا تصریحاً نظرات مشایی را رد کرده است. او همچنین میداند تا خامنهای رضایت ندهد شورای نگهبان هیچگاه، حتا اگر شدیدترین فشارها و حملات را از سوی احمدینژاد ببیند، صلاحیت مشایی را تأیید نخواهد کرد.
از این رو میتوان نتیجه گرفت که مخاطب اصلی احمدینژاد در این خطابهها نه حسین شریعتمداری و فلان سردار سپاه یا نمایندگان ریز و درشت خامنهای و امامان جمعه و یا حتا شورای نگهبان و بلکه شخص علی خامنهای است. او اگر میگوید که هر کس برای انتخابات نقشه بکشد ملت نقشه او را به هم خواهد زد یا هر که بخواهد انتخابات را مدیریت کند مردم او را مدیریت خواهند کرد منظورش در درجه اول علی خامنهای است.
او البته در این سخنرانیها تعارفهایی را نثار علی خامنهای میکند، ولی در عین حال یادآور میشود و تکرار میکند که او خود گفته است در انتخابات یک رأی بیشتر ندارد. او به خصوص بر این عبارت «یک رأی» تأکید میکند. همچنین او به گفته خامنهای که «همه سلایق» باید در انتخابات شرکت کنند استناد میکند تا نتیجه مطلوب خود را بگیرد. او طوری این عبارات را نقل میکند که گویی به خود او یادآور شود که نمیتوانی از طرف مردم تصمیم بگیری و از ورود افرادی مانند مشایی به انتخابات مانع بشوی.
مخاطب واقعی حملات احمدینژاد در سخنرانیهای اخیر او شخص علی خامنهای است. او وقتی منتقدان دیگر را تحقیر میکند که کسی نیستند و یا میگوید «تو چه کاره هستی» که برای شورای نگهبان نسخه میپیچی «و به چه حقی برای مردم تعیین تکلیف میکنی؟»، در واقع میگوید من روی سخنم با خود بت بزرگ است که تصمیم گیرنده نهایی است و عمله و اکره او بهتر است در این کار دخالت نکنند و مزاحم نشوند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید