رفتن به محتوای اصلی

ضرورت مراقبت از جنبش ژینا
28.10.2022 - 13:27

 

ضرورت مراقبت از جنبش ژینا

 

مبارزات زنان ایرانی در رویارویی با ساختار مردسالارانه‌ی مذهبی همیشه بسیار رادیکال بوده‌است. با اینکه ساختار مردسالاری مذهبی بسیار خشن و سرکوبگر بود اما این مسئله هیچ‌گاه مانع مبارزه‌ی زنان نشد. مسیر تاریخی مبارزات تشکیلاتی زنان ایرانی را می‌توان در اواخر دوره‌ی قاجار و با شروع انقلاب مشروطه ردیابی‌کرد.  

فمنیست‌های پیشتازی چون شهناز آزاد در ۱۹۲۰ در مجله‌ی خود به نام "نامه بانوان"، در جامعه‌ی سنتی-مذهبی آن زمان، حجاب را یک خرافه معرفی‌کرد. و یا فخر آفاق پارسا یک روزنامه‌نگار دیگر در شهری مذهبی چون مشهد، به سال ۱۹۲۱ در مجله‌ی خود "جهان زنان"، زنان را برای اولین‌بار به‌صورت علنی به کشف حجاب فراخواند. و یا صدیقه دولت‌آبادی که علاوه‌بر اینکه در ۱۹۲۰ در مجله‌ی "زبان زنان" حجاب را اصلی‌ترین عامل حذف زنان در جامعه معرفی‌کرد، به صورت عملی حجاب از سر برداشت. صدیقه دولت آبادی همو بود که در پاسخ به رئیس‌پلیسی که بعد از  دستگیری به او می گوید: "مادام شما صدسال زود به دنیا آمدید" می گوید: " آقا من صدسال برای نجات خواهرانم از چنگال مردسالاری دیر به دنیا آمدم". 

اما از آنجایی که تاریخ توسط مردان، برای مردان و درباره‌ی مردان نوشته‌می‌شود، عمده‌ی تلاش‌ها بر این است که دلیل اصلی نادیده‌گرفتن حقوق زنان را در جامعه‌ی مردسالارانه خود زنان معرفی‌کنند. به عبارت دیگر یکی از ابزارهای تربیت ساختار مردسالارانه این است که همیشه زنان را برای دست‌نیافتن به حقوقشان سرزنش‌کند. به طور مثال زنان را عقب‌مانده، خرافی، با روحیات حساس، اعتماد به نفس کم، ترسو و محافظه کار و ... معرفی‌کرده، از دست‌آوردها و مبارزات زنان سخن‌نگوید و سبب عدم حضور برابرشان در جامعه را "خود ضعیف زنان " مطرح‌کند و در ضمن بر تمام سرکوب‌های فرهنگی، قانونی و اجتماعی ساختار مردسالاری در حذف زنان نیز چشم‌بپوشد.

مبارزات زنان ایرانی توسط ساختار مردسالاری مذهبی که قدرت سیاسی، اقتصادی و تمام ثروت جامعه را در دست‌ داشته‌است سرکوب شده و یا تقلیل‌داده‌شده‌است. به عبارتی مبارزات زنان را تعداد اندک یا انگشت‌شمار معرفی‌کردند که در تغییر مناسبات اجتماعی هیچ تاثیری‌نداشته‌است. از طرف دیگر هدایت گفتمان غالب در دست، این ساختار بوده‌است که همیشه روایت های زنان را حذف‌کرده و توانسته روایت‌های خود را به جامعه القا کند. حجاب یکی از آن مسائلی است که از سوی گفتمان غالب مردسالارانه به عنوان فرهنگ زنان ایرانی معرفی‌شد. به ویژه پس از واقعه‌ی ۵۷ و با روی کار آمدن رژیم اسلامی هژمونی این روایت بسیار فراگیرشد. و حاکمیت توانست مدلی از "زن خوب" ارائه‌دهد و زنان را تحت فشار مردسالاری خانگی و حاکمیتی هر روزه سرکوب‌کند. لازم به ذکر است که بسیاری از سیاستمداران زن غربی در تحمیل چنین فشارهایی بر زنان ایرانی همراه سیاست های مردسالارانه مذهبی شده و زمانی که زنان در ایران روزانه برای حجاب اجباری می‌جنگیدند، آنان با پوشیدن حجاب به استقبال مذاکره با مردان مذهبی می‌شتافتند. سیاست زنان غربی نشان دهنده‌ی این موضوع است که حتی زنان غربی هم تحت سلطه‌ی مردسالاری مذهبی هستند و کنترل بدن زنان غربی هم در مقابله‌ی با ساختار مردسالاری مذهبی به دست خودشان نیست.

مقوله حجاب همیشه مسئله‌ی اساسی در خاورمیانه بوده‌است. عاملیت زنان خاورمیانه در تمام عرصه ها از جمله مشارکت برابر در اقتصاد، سیاست و مدیریت اجتماعی همیشه تحت کنترل ساختار مردسالارانه قرارگرفته و محدود شده‌است. ساختار مردسالارانه مذهبی فقط در پوشاندن موی سر زنان خلاصه نمی‌شود، بلکه برای یک "زن" هویت زنانه‌ای تعریف‌می‌کند و زنان را وامی‌دارد در همان ساختار بایدها و نبایدها و هنجارها زیست‌کند. چیدمان تمام ساختارهای اجتماعی در چنین جوامعی به شکلی تنظیم‌شده‌است که عملاً خارج‌شدن از آن غیر ممکن و یا منوط به تغییر نسل‌ها است. 

از این رو شعار "ژن، ژیان، ئازادی" به طور هوشمندانه‌ای قلب این سیستم طبقاتی را نشانه‌گرفت. این شعار تفکری را نمایندگی می‌کند که در واقع انقلاب جنسیتی در خاورمیانه را اصلی‌ترین راه رسیدن به دموکراسی می‌داند. شعار "زن، زندگی، آزادی" توانست تمام اندیشه‌های سیاسی، حزبی، دینی و مذهبی و قومی و نژادی، جنسیتی و حتی کم‌توانان جسمی را در خود جای‌دهد. چرا که هدف این جنبش قدرتمند‌کردن طبقه‌ای از جامعه است که در طول تاریخ به ظالمانه‌ترین شکل حذف، سرکوب و نادیده گرفته‌شده‌است. علاوه بر این انقلاب زنان ایران می‌تواند الهام‌بخش جنبش زنان در سراسر دنیا باشد و نیرویی برای رهایی زنان از هژمونی ساختارهای مردسالارانه شود.

ضرورت مراقبت از انقلاب پیش رو اما از آنجاست که ساختارهای مردسالاری تمام تلاش خود را برای تقسیم‌نکردن قدرت و قبضه کردن انقلاب موجود درپیش‌گرفته و خواهندگرفت.

باید توجه‌داشت که عقب راندن بخشی از جامعه که به صورت تاریخی سهمی در قدرت نداشته‌است بسیار ساده است و می‌تواند به راحتی طبقات مختلف جامعه را همچون گذشته با استفاده از گفتمان غالب و با ابزارهای ریشه‌دار مردسالارانه‌ی موجود سرکوب‌کند. از این رو پافشاری بر شعار "زن، زندگی، آزادی" و جلوگیری از کم و یا زیادکردن این شعار بسیار حیاتی است. 

انقلاب زنان ایران در واقع مبارزه‌ی هر روزه‌ی زنان ایران‌زمین در طول تاریخ را برای رسیدن به آزادی نمایندگی می‌کند و بر ماست که با هوشیاری، دقت و حساسیت ویژه از آن مراقبت‌کنیم و به خواسته‌های زنان که برابری و مشارکت کاملاً برابر در قدرت، سیاست، اقتصاد و مدیریت اجتماعی در فردای ایران است تاکیدکنیم و تمام مسیرها در عقب‌زدن زنان در فردای ایران را ببندیم. این بار زنان نه با قدرت تفیضی بلکه قدرتی که توسط خودشان تعریف‌ خواهدشد باید به حقوق انسانی خود دست‌یابند و در مقابل هرگونه سرکوبی تمام قد و در کنار هم ایستادگی کنند. تنها راه ایستادگی در برهم‌زدن ساختار مردسالاری این است که زنان با قدرت برآمده از در کنار هم بودن به سمت برهم‌زدن تناسبات اجتماعی تعریف‌شده توسط ساختار مردسالارانه بروند. 

زنان ایرانی با انقلاب پیش رو بار دیگر به خود و دیگران ثابت‌کرده‌اند که مشارکت آنان در ساختن سرزمین‌شان چون همیشه ادامه‌دارد و این بار سهم خود را از مشارکت برابر خود، که برابری و آزادی است، بازپس‌خواهندگرفت. 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
امیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.