رفتن به محتوای اصلی

همنواعی در همگرائی، وحدت در تنوع.....نگرشی بر کنگره سیزده فدائیان اکثریت
08.05.2013 - 13:43

 کنگره سیزدهم سازمان فدائیان خلق ایران "اکثریت" با موفقیت شایانی پایان یافت که در آن اسناد سیاسی، برنامه ای تحول گذر از جمهوری اسلامی ایران به جامعه ای آزاد، مترقی و مدرن با ارزشهای صلح طلبانه و انسانی متعالی، شریان اصلی و جوهره محوری آن را تشکیل می دهد. این دستاوردها نه تنها می توانند بعنوان فونداسیون صعود به قله های بلندتری در شکل دادن به اتحادهای استوارتری از نیروهای آزادیخواه و عدالت جو جهت عبور از جمهوری اسلامی باشند، بلکه  استخوان بندی استوار، شریان خون در رگها و بلوک های ساختاری، منشور برنامه ای، قانون اساسی نظام جایگزین آینده را بصورت آلترناتیو در بطن خویش حمل می کنند. این برنامه  و اسناد جای تدقیق، تکمیل و تعمیق  و در بعضی جاها تصحیح بیشتری را در بستر خویش حمل می کنند، که این کار باید به مرور زمان صورت بگیرد. آنچه که در این مرحله اهمیت دارد این است که پیشاهنگان جبهه کار، نیروهای آزادی و عدالت اجتماعی با مسلح بودن به یک چنین اسناد منسجمی، کدامین قله های دیگر را باید هدف صعود خویش قرار دهند.

کاروانی که با شعار محوری آزادی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی نه تنها در راستای عبور بنیادین از نظام ولائی نظامی حرکت می کند، از نیروهای وسیعی تشکیل می گردند که بخش قابل توجهی از آنها از بیماری سیاسی روانی گریز از مرکز، انشعاب و تجزیه از دیگران، عدم اعتماد به غیر خودی با نگرشی آشتی نا پذیر، رنج می برند که تمامی عمر فعال سیاسی خود را با روان سیاسی  مرز بندی نفرت  آمیز و آشتی نا پذیر با دیگران سپری کرده اند. این فرهنگ منفی و تخریبی اگر هم در مواقعی بر پایه های اشتباهات سیاسی افراد و سازمان های سیاسی شکل گرفته باشند، نقش تخریبی قدرتمندی پیدا می کنند که در اکثر موارد توسط دشمنان اردوگاه کار، به آن دامن زده می شوند. امواج پراکنده شده جبهه کار باید در روندی همنوا در راستای همگرائی با همدیگر حرکت بکنند.

وحدت در تنوع، فرهنگ همصدائی، بجای نفاق افکنی باید راستای حرکت کاروان جبهه سوسیال دموکراسی و سوسیالیستهای دموکرات و آزاده باشد. تنها با احترامی توام با مهر و ارزشمندی به همدیگر است که بار دیگر میشود شور ندای "اندک اندک جمع مستان میرسند" را سرداد و سرمست از نوای زنگوله های کاروان حرکت به سوی وحدت منسجم تر جبهه کار و عدالت اجتماعی، بسوی منزلگاه اول که استقرار نظام سیاسی انسانی جایگزین بر ویرانه های نظام بیعتی ولایی نظامی، و بر بنیاد های نهاد های استوار دموکراتیک، انسانی و حقوق بشری شکل می گیرند، حرکت کرد. باید شک ها را به یقین، دل چرکینی ها را به مهر، تخطئه کردن ها را به انتقاد سالم و سازنده و انشعاب ها را به اتحادها تبدیل کرد. این انقلاب فرهنگی سیاسی باید در قلب ها و روانهای تک تک ماها شکل بگیرد.

اسناد به درستی بر دشواریهای راه در زمینه های چگونگی پیوند یابی اجتماعی اردوگاه سوسیالیست های دموکراتیک با زحمتکشان و اقشار و طبقات دموکراتیک، پیشرفت پروژه وحدت چپ، چگونگی شکل گیری اتحاد های جبهه جمهوریخواهان سکولار و دموکراتیک و خیلی مسائل دیگر صحبت می کند. گرچه اسناد به میزان کمتری به چگونگی ائتلاف ها و یا همکاری های موقتی با سایر جریان ها و شخصیت های سیاسی دیگر که با پتانسیل های قابل توجهی از ارزشهای سکولار، دموکراتیک و مدرن و مترقی در صحنه سیاسی حضور دارند و به پارلمانتاریسم مشروطه معتقدند، می پردازد.  به همان نسبت به مساله چگونگی حمایت مشروط و انتقادی از جناح های اصلاح طلب حکومتی، که باید جای دنباله روی بی قید و شرط از انها را بگیرد، به میزان کم رنگتری می پردازد، با وجود مسائل مشابه دیگر، در کلیت خود جهش قابل توجهی به جلو می باشند.

کاروان کاوه آهنگر بیرق خویش را به اهتزاز در آورده است. هر شخص و جریانی می تواند همگام با راهپیمائی آهنگران، بخشی از پیش بند  چرمین خود را به آن آویزان کرده و با ارمان جایگزنی نظام ضحاک معاب قرن بیست و یکم با سیستم سیاسی جایگزین بر پایه های ارزشهای انسانی و عدالت اجتماعی آستینهای خویش را بالا زده و با گام های استوار به این کاروان بزرگ تحول بپیوندد. بیرق برنامه ای سازمان باید کوچه به کوچه، دانشکده به دانشکده، اداره به اداره و کارخانه به کارخانه به میان روشنفکران، زحمتکشان و اقشار و طبقات دموکراتیک جامعه برده شود. این وظیفه مهم و حیاتی چگونه با استفاده از تکنولوژی نوین شکل عملی به خود خواهد گرفت، آینده نشان خواهد داد.

اسناد به واقعیت عینی و ظرفیتها و پتانسیل های دموکراتیک و مردمی پویش های ملی خیلی کم بها داده است. حساسیت هایی که در زمینه امکان سوء استفاده از این جنبش های ملی دموکراتیک توسط قدرت های بین المللی و منطقه ای وجود دارد، قابل درک می باشد. با وجود درک واقع بینانه از این حساسیت ها، تنها از طریق شرکت فعال و دلسوزانه و مسئولانه جبهه نیروهای سوسیالیست و دموکرات در تعمیق و تحقق دموکراتیک حقوق پایمال شده این ملیتها میباشد که نه تنها می شود با آنها پیوندی ارگانیک برقرار کرد، بلکه جلو هر گونه رشد ناسیونالیسم کور و افراطی را که بستر اولیه سوء استفاده های قدرت های منطقه ای و بین المللی می باشد، گرفت.

برنامه تلاش می کند تا از سوسیال دموکراسی فاصله بگیرد، و خود را سوسیالیست دموکرات چپ نام گذاری بکند. شاید تدوین کنندگان اسناد خود با تدقیق کمتری در زمینه استخوان بندی ارزشهای ساختاری، چرخشی نظام آلترناتیو سوسیالیستی در مقابل نظام سرمایه داری و چگونگی پروسه گذر در چنین راستایی صحبت می کنند تا بتوانند فراخنای وسیعتری از جبهه نیروهای آرمان خواه سوسیالیستی را زیر چطر واحدی گرد بیاورند، و در عین حال جای را برای بحث ها و تدقیق های بیشتر باز می گذارند. وسعت کنکاش و انکشاف هایی که در برنامه در زمینه تشریح نظام سرمایه داری صورت می گیرد، در مقایسه با تشریح ساختار نهادها و چگونگی چرخش اقتصادی سیاسی اجتماعی نظام سوسیالیستی،  به مراتب گسترده تر و کامل تر می باشد.

فعل و انفعالات زیادی در زمینه های شکل دادن به وحدت های مختلف در عرصه های سیاسی روزمره صورت می گیرد که شاید بشود گفت به تئوری شکل گیری بلوک های سیاسی قوت ویژه ای می بخشد. ائتلاف های مشروطه خواهان و سلطنت طلبان خواهان نظام پارلمانی از یک طرف، ائتلاف ها و همکاری های نیروهای مختلف سیاسی جمهوری خواهان از طرف دیگر، افراطیون آنارشیست و نیروهایی مثل مجاهدین خلق ایران از یک طرف، جبهه اصلاح طلبان حکومتی دموکراسی خواه از طرف دیگر، تلاش های وحدت طلبانه سوسیالیستها از یک طرف، همگام با همکاریهای همنوایانه نیروهای سیاسی ملیتهای مختلف، همه و همه نشانه هایی از نطفه های اولیه انسجامی بلوک های سیاسی اینده می باشند.

شاید در بلوک بندی های سیاسی آینده، سوسیالیستها در یک طرف، و لیبرال دموکرات ها در طرف دیگر ترازو قرار گرفته و بعنوان دو بلوک بزرگ و اصلی سیاسی موقعیت خویش را تثبیت بکنند. در خارج از دو کفه اصلی ترازو، آنارشیستها، اصلاح طلبان حکومتی، پارلمانتاریستهای سلطنتی و نیروهای سیاسی افراطی ملیتهای مختلف قرار گرفته باشند. این در شرایطی می باشد که سوسیالیستها و لیبرال دموکرات های ملیتها را همنوا با همتایان سرتاسری آنها در نظر بگیریم. چندین سوال اولیه که در اینجا پیش می آید اینها هستند که، اندام های سیاسی تشکیل دهنده لیبرال دموکراسی سکولار ایرانی را کدامین سازمان های سیاسی و شخصیتهای سیاسی تشکیل می دهند؟ ضعف اساسی ساختاری لیبرال دموکراسی سکولار در ایران، ناشی از ضعف سرمایه داری صنعتی ، خدماتی و مالی مدرن در مقایسه با طفیلی گری های بازار سنتی ، رشوه خواری اداری و زمین خواری و غیره می باشد.

سوال بعدی تعریف مناسباتی وحدت مرحله ای، ائتلاف ها  و همکاری های موقتی و بالاخره حمایت های مشروط و انتقادی با هدف روشنگری اذهان مردمی، با بلوک های مختلف سیاسی می باشد. به عنوان مثال حمایت های مشروط و انتقادی از اصلاح طلبان حکومتی،باید با هدف روشنگری و سازمان دهی مردمی صورت بگیرد، نه  اتوپیای خاص تاثیر گذاری روی پتانسیل های غیر واقع بینانه اصلاح طلبان حکومتی بعنوان پیشگامان گذر مرحله تحول.  نیروهای جبهه سوسیالیسم چگونه ائتلاف جبهه ای فراگیر خود را با جمهوری خواهان سکولار دموکراتیک، بعنوان سنگ بنای استوار اولیه ائتلاف ها و همکاری های بعدی شکل خواهند داد، به نوبه خود یکی از چالشهای اصلی آینده را تشکیل می دهد.

اگر در سالهای قبل از پنجاه و هفت، به دنبال سرکوب در حد نابودی احزاب سیاسی غیر حکومتی در ایران، فقط چندین شبکه اجتماعی بستره اصلی فعالیتهای صنفی سیاسی را تشکیل می دادند، امروز هم باید شبکه ها و بستره های اجتماعی به درستی شناسایی شده راهکارهای ویژه تاثیر گذاری و ارتباط با آنها ترسیم گردد. شبکه های قدیمی قبل از سال پنجاه و هفت شامل الف) حوزه های علمیه و مساجد که تا تک تک محلاف و دهات کشور گسترده بودند و آزادنه فعالیت می کردند، ب) دانشگاهها و مدارس که بستره اصلی فعالیتهای دموکراتیک دانشجویان، معلمین و استادان . بالاخره دانش آموزان فعال سیاسی بودند، ج)شبکه  بازار های سنتی که پیوندهای تنگاتنگی با روحانیت و حوزه های علمیه داشتند، چ) کارگران موسسات صنعتی که عمدتا در اولایل بخاطر خفقان حاکم در حد فعالیتهای محدود صنفی ابراز وجود می کردند.

مارک و (برند) فدائی که امروز به میزان بیشتری در سازمان فدائیان اکثریت تبلور خویش را نشان می دهد، هنوز داری چنان ویژگیهای آرمانی، انسانی، آزادیخواهی، عاطفی و مردمی می باشد که می تواند رسالت تاریخی بلند کردن بیرق کاوه آهنگر از طریق ترویج و تبلیغ برنامه کنگره ای خویش را داشته باشد. چگونگی بردن اهداف برنامه ای سیاسی کنگره به درون کارگران، زحمتکشان، روشنفکران ، جنبش های ملیتها ، زنان و دیگر اقشار دموکراتیک، چالشهایی هستند که در پیش روی ما قرار دارند.  آستینها را بالا بزنیم که قله های پر فراز تری را جهت فتح کردن در پیش روی داریم.

دنیز ایشچی 08/05/2013

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.