رفتن به محتوای اصلی

تنهایی بازرگان
21.01.2012 - 17:41

1.نواندیشانِ دینی، سخن های شنیدنی و قابل تامل بسیار دارند. آنچه نواندیشی دینی کم دارد، "الگوی عملی" است تا جایی که این کاستی توسطِ منتقدان به "چشمِ اسفندیار" گفتمان نواندیشی دینی تبدیل شده است. بر خلاف دین سنتی و رایج که الگوی عملی آن چه در اشخاص و چه در سطح نهادها و حتی حکومت ها به وفورقابل مشاهده و ارجاع است، نواندیشی دینی به ندرت توانسته است در عرصه ی عمل به منصه ی ظهور برسد. بی دلیل نیست که از کسانی چون مهدی بازرگان به "استثنا" یاد می شود. 

2.روشنفکرها پیشروند واین پیشرو بودن، می تواند تعبیر به تنهایی شود. «تنهایی»، «پیشرو بودن» و «روشنفکریِ» بازرگان را می توان در عنوان آخرین نوشته ی او به عیان دید؛وقتی هنگام انتشارِ خصوصی «خدا و آخرت، تنها هدف بعثت انبیا» حتی نزدیکترین دوستانش از او خواستند واژه ی «تنها» را ازعنوان این نوشته بردارد، مبادا "تنهایی" اش بیش از پیش به دردسر ساز شود. بازرگان چنین کرد و در انتشار عمومی "خدا و آخرت" را هدفِ بعث انبیا دانست تا متهم به « تنهایی» نشود!

3.روشنفکر نباید به قدرت برسد. روشنفکر اگر بر اثر حادثه ای به قدرت رسید یا دیگرگون می شود و یا از فرطِ روشنفکری خیلی زود از قدرت "خارج" می شود. بازرگان به قدرت رسید، چون مبارز بود اما از قدرت خارج – ونه اخراج- شد، چون روشنفکر بود و روشنفکر ماند. 

4.الگوهای مبارزه،دین و سیاست در نزد مرحوم بازرگان با امروزی ها متفاوت بود. مهدی بازرگان، دین ورزی بود که دردِ جامعه داشت. دینداری بود که دین را سیاسی نمی خواست. دین اندیشی بود که اندیشه را دینی نمی کرد. سیاستمداری بود که اخلاق سیاست را - قواعدِ شکست و پیروزی را- مراعات می کرد. اصولگرایی بود که به هیچ بهایی اصولش را معامله نمی کرد واصلاح طلبی بود که تحزب را عیب نمی دانست. 

5.کسانی که "نهضت آزادی" را برابر "کاریزمای امام" قرار دادند،نمی دانستند که نه تنها بازرگان را، که نهضتِ آزادی و آزادی خواهی را مغلوب ارزش های کوتاه مدتی می کنند، که به آزادی نمی ارزند. بسیاری از آنان اینک، به دستِ ابتذالِ این ارزش خودساخته، گرفتارند و به ناچار به نهضت آزادی خواهی پیوسته اند، حتی اگر همچنان "منتقد" نهضت آزادی باشند 

6.بازرگان تکلمه ی ماندگار و قابل تامل بر «سیاست ورزی اخلاقی» است؛ همچنان که تکلمه های ماندگاری از او نیز در وادی سیاست ایران به جا مانده است. او بود که قبل ازهمه از " هوموساکر" گفت و پیش ازهمه بر "استثنایی بودن" تئوری ولایت فقیه اشاره کرد و"کاریزما" بودنِ آیت الله خمینی را هشدار داد و نوشت:«این نظام قبایی است که به قامت و تن ایشان (امام) دوخته شده است.. » . و هم او بود که در روزگاری که بسیاری از بزرگانِ سیاست مجذوب و مفتون گفتمانِ انقلاب شده بودند، ازفاجعه های پیش روی یک انقلاب یاد کرد وقتی گفت : «باران می خواستیم، سیل آمد » .

7.اگراز بازرگان بتی بسازیم که شکستنش دشوار شود، به او جفا کرده ایم. "بت شکنی" را هم باید از او آموخت. هرچند امکان پژوهش مستقل دشوار باشد، هر چند اتهام و تهمت سکه ی رایج بازارنقد اند و هر چند نزدیک شدن به نهضت پرهزینه ی آزادی دشوار است، اما درنگ جایز نیست. تا یادگارهای مرحوم بازرگان در دسترس اند، کسانی که می توانند امرزویان را نیز از "اشتباهات سیاسی" و " تجاربِ ناموفقِ" مهدی بازرگان و نهضتِ آزادی برخوردار کنند تا در این شرایطِ دشوار و پرشتاب، نهضت آزادیخواهی ایرانیان از تکرار خطاهای گذشته بپرهیزد. 

8.در دهه های اخیر، عاقبت به خیر بودن نصیبِ کمتر سیاستمداری در ایران شده است. از مرحوم منتظری که بگذریم، عاقبت بخیری بازرگان شهره ی خاص و عام است و احتمالاً تاریخ نویسان مستقل در آینده بر این عاقبت بخیری خواهند افزود. آرزو کنیم عاقبت بخیری مرحوم بازرگان - چونان موقعیتِ سیاسیِ او- مطمحِ نظر و محلِ رشکِ همسنگرانِ سابقش قرار گیرد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
جرس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.